فرهنگ ترافیک و چگونگی شکل گیری آن
این کلمه پیش از آنکه در دهه های اخیر در زبان جامعه شناسی و مردم شناسی محل و معنای ویژه خود را پیدا کند و بجای Cultureفرانسوی یا Culturانگلیسی مورد استفاده قرار گیرد در معانی مختلف ولی نزدیک به یکدیگر مانند علم ، دانش ، ادب-عقل ،خرد و تربیت به کار رفته است .
فرهنگ مورد نظر ما در این معادلCulture با محتوای جدید آن است. همان گونه که از این تعاریف و تعاریف پر شمار دیگر بر می آید فرهنگ نه تنها اموری غیر مادی چون ارزش ها ، آداب ، رسوم ، معتقدات و اخلاقیات بلکه اشیائی مادی از قبیل ابزار و وسایل کار و خوراک و پوشاک و مسکن را نیز شامل می شود و به همین دلیل است که برخی از جامعه شناسان به نوعی تفکیک در فرهنگ اقدام و آن را به بخش غیر مادی یا معنوی و مادی تقسیم کرده اند.
عده ای نیز بخش مادی را تمدن و بخش غیر مادی را فرهنگ نامیده اند.آنان فرهنگ را انباشتگر ، انتقال پذیر و قابل آموزش می دانند.انباشتگر است زیرا در جریان انتقال از نسلی به نسل دیگر و نیز در تماس با دیگر فرهنگ ها پیوسته پر بارتر می شود و بر اجزاء و عناصر آن افزوده می شود.
مقایسه فرهنگ جوامع ابتدائی با فرهنگ جوامع متحول گویای این مطلب است. در عصر حاضر بیشتر کشورهای جهان به ویژه کشورهای توسعه یافته، توجه به فرهنگ در حوزه ترافیک را به عنوان یکی از اولویت های مهم در دستورکار قرار دادند و همگی اعتقاد دارند افزایش اگاهی مردم موجب فانونمندی بیشتر آنها خواهد شد.
هر انسانی خودبه خود، یک عنصر ترافیکی است، خواه پیاده باشد خواه سواره ! بدین معنا که تمام مباحث فرهنگ ترافیک ومشکلات ترافیکی ونیز راه حل های مربوط به ترافیک، حول محورانسان می چرخد واین رفتار فرد انسانی است که به تمام این مباحث معنا می دهد وجان می بخشد.
روانشناسان به رفتار آدمی توجه خاصی داشته ودرصدد تبیین آن برآمده اند «به مجموعه ای از کنش ها و واکنش های انسان که به نسبت پایدار، قابل مشاهده، قابل ارزیابی و در نتیجه قابل پیش بینی باشد، رفتار می گویند». در رفتار نیز یکی از موضوعات مهم وقابل تامل صاحب نظران، انگیزه های رفتاری است . این جنبه از رفتار بیش از آنکه در انجام رفتار به هنجار و مطلوب موردتوجه باشد، در علت یابی بروز رفتارهای ناهنجار وبرخلاف عرف ومقررات، مدنظر قرار می گیرد.در آسیب شناسی فرهنگ ترافیکی نیز می توان از این نظریه کمک گرفت ودرصدد یافتن علل رفتار هنجارشکنانه و ضداجتماعی در حوزه فرهنگ ترافیک بود.
صاحب نظران از همین رهگذر درصدد بررسی و زمینه یابی نوعی از رفتار ترافیکی تحت عنوان «رانندگی تهاجمی» برآمده اند: رفتارها در بستر بازخوردها،نگرش ها وباورهای خاص، پدیدار می شوند وتکوین بازخوردها ونگرش ها نیز متاثر از دو عنصر “شناختی” و”احساسی” است.»
به عبارت دیگر ، آمیزه ای از تکوین تدریجی شناخت های حاصل از چگونگی قرارگرفتن پشت فرمان اتومبیل، تبلور رفتارهای کلامی وحرکتی از دوران کودکی تا زمان امکان رانندگی واحساسی که به تناسب آن به صورت خوشایند یا ناخوشایند در هر فردی به وجود می آید، نگرش یا بازخورد او را نسبت به چگونگی “رفتار تهاجمی در رانندگی” تشکیل می دهد وریشه در اعماق وجود هر فرد دارد.
از منظر روانشناختی ، رفتار برخاسته از ویژگی های شخصیتی افراد است ، اما انجام رفتارهای مختلف، تشکیل دهنده شخصیت فرد هم محسوب می شوند. ((غالب رفتارهای انسان، “اکتسابی” است وقابل تغییر واصلاح است.))
تکیه بر اصلاح رفتارها از جمله رفتارهای ترافیکی با تکیه بر همین ویژگی “اصلاح پذیری” رفتار واکتسابی بودن آن است. در فرایند یادگیری اجتماعی وجامعه پذیری، هماهنگونه که به تدریج شخصیت فرد شکل می گیرد وبنیادهای رفتاری او گذارده می شود، شخصیت ورفتار اودر قبال رانندگی نیز پایه گذاری می شود . «گزل روانشناس امریکائی می گوید: کودک در پنج سالگی ، نسخه کوچک جوانی است که دوباره بزرگ خواهد شد.» به نظر وی، کیفیت رفتار اشخاص در دوران میان سالی وسالمندان را می توان در همان خردسالی پیش بینی کرد.دوره کودکی، مراحل رشد وشکل گیری شخصیت در همه ابعاد به سرعت طی می شود و کودک در حد زیادی ودر کمترین زمان ممکن از همه عوامل محیطی که در اطراف اوهستند فرا می گیرد واز رفتارهای آنان در جنبه های مختلف، الگوبرداری می کند.
کودک از همین دوره باید عادت ها، مهارت ها ورفتارهای ضروری را برای «سازگاری اجتماعی» بیاموزد و بدین ترتیب اساس انضباط شخصی، بنیانگذاری می شود.
کودک که مستعد یادگیری از محیط است، در فرایند دائمی یادگیری اجتماعی شامل رسمی وغیررسمی ، ارادی وغیرارادی ،کلامی وغیرکلامی و… –با همه وجود انواع رفتار و نیز ارزش هر کدام از آنها را فرا گرفته ودر صورت تکرار آنها را نهادینه می کند.
رفتارهای ترافیکی وعناصر فرهنگ ترافیکی نیز در همین مقوله جای دارند. (( کودکان ونوجوانان، سال ها قبل از آنکه واجد شرایط قانونی رانندگی شوند، به تدریج با رفتارهای کلامی وغیرکلامی الگوهای مختلف بزرگسال به هنگام رانندگی آشنا می شوند. آنها تا قبل از رسیدن به سن قانونی رانندگی، هزاران بار نحوه رفتار کلامی وغیرکلامی راننده های دیگر را شاهد هستند و… نسبت به چنین رفتارهایی احساس پیدا می می کنند. وهر قدر شخصیت راننده هایی که مشاهده می کنند برایشان محبوب تر باشد، تاثیرپذیری بیشتری می یابند.))
روابط بین اشخاص در درون گروه خانواده آموخته می شود ، هنجارهای فرهنگی از طریق خانواده به کودک منتقل می شود . خانواده ، مجری قوانینی است که جامعه به او تفویض کرده است ، ولی او هم متقابلاً در قبال رفتار کودکانش نسبت به جامعه دارای مسئولیتی است .
جامعه تنها منشاء خانواده نیست ، بلکه خود یکی از گروههای اصلی جامعه محسوب می شود و در نتیجه ، هنجارها و ارزش ها را به گونه ای خاص تفسیر می کند.
کودک تمامی آنچه را که خانواده اش به او منتقل می سازد ، جذب می کند. این امر به خاطر موقعیتی است که والدین به دلیل داشتن مهارت ها وتوانائی های بیشتر،کسب
می کنند( همیشه حق با پدرمن است)خانواده، نخستین گروه مرجع فرد محسوب می شود. یعنی فرد به خاطر وابستگی به آن گروه، از سوی گروه های دیگر و حتی خودش ، مورد داوری و ارزیابی قرار می گیرد.
گروه های دیگر ( از قبیل ستاره های تلویزیون وسینما ، گروه های همسالان ، دسته ها ، ومراکز مذهبی و غیره ) در اجتماعی شدن کودک دخالت دارند . دانستن این مطلب بسیار مهم است که بدانیم گاهی هنجارها وشیوه های گوناگون اجتماعی شدن تقویت می شوند وگاهی برعکس ، مشترکاً ضعیف می شوند ، یعنی عاملی که می تواند بی ثباتی وتردید در کودک پدید آورد.
از دیدگاه دین مبین اسلام نیز برای درونی کردن رفتارهای فرد عوامل متعددی وجود دارد که استفاده از باورهای دینی از کارسازترین آنهاست ، واین به معنای نگاه ابزاری از دین نیست. در اصل ما با تقویت باورهای دینی، ایجاد افزایش ظرفیت های درونی کرده و این قابلیت موجب تعامل وهماهنگی بیشتر با جامعه می شود یکی از نکات برجسته در باورهای دینی توصیه های اخلاقی و اجتماعی در مورد احترام به حقوق دیگران است که اگر افراد جامعه فقط به همین یک موضوع پایبند باشند به طور قطع و یقین در تعاملات اجتماعی به ویژه در فرهنگ ترافیک از بسیاری کشورهای توسعه یافته که در حال حاضر مدعی فرهنگ بسیار غنی ترافیکی هستند جلوتر خواهیم بود.
با نگرش به بررسی ها و تحقیقات انجام شده اجمالی، ما ازفرهنگ ترافیک قابل قبولی در جهان برخوردار نیستیم و نیاز مبرمی به اصلاح رفتارهای ترافیکی داریم .
باید برای سبک کردن مشکلات موجود و برنامه ریزی های بنیادی به پا خیزیم . بدیهی است هیچ اجتماعی برای مدت طولانی نمی تواند بدون اجرای قانون دوام بیاورد.
بنابر این باید تمام امور مربوط به ترافیک را یک جا و هم آهنگ مورد بررسی قرار داد چه مسائل اجتماعی ، جمعیتی ، آموزشی و اجرائی و بازتاب هر یک بر دیگری باید مورد توجه قرار گیرد .
• از آنجائی که رفتار سازی و اصلاح رفتار نیاز به یک دوره زمانی تقریبا زیاد است شایسته است کانون توجه مدیران برنامه ریز در امر فرهنگ ترافیک به سمت مراکز پیش دبستانی و حتی مهد کودک سوق داده زیرا از مزایای آموزش در این مقطع پذیرش بسیار بالا ، عدم وجود خطاهای رفتاری کودکان ، جذابیت بالا برای وکودک و نونهالان است.
• استاندارد سازی مهد کودک ها و مقاطع پیش دبستانی به وجود کارگاه آموزشی ترافیک و تجهیز این کارگاه به تابلوهای افقی و عمودی چراغ های راهنمائی و … با طراحی مورد علاقه کودکان.
• درگیر کردن ذهن کودکان با موضوعات ترافیکی باانجام ، نقاشی های تخیلی از وضعیت ترافیک (خوب و بد) و تشریح نقاشی ها توسط کودکان در جلسات کارگاهی .
• آشنا کردن بچه ها به مخاطرات عدم رعایت از قوانین راهنمائی و رانندگی با استفاده از تصاویر و فیلم های کوتاه .
• والدین ومربیان می بایست به عنوان الگوی مناسب برای کودکان ایفای نقش کنند.
• تدوین موضوعات آموزشی متناسب با فهم دانش اموزان و درج آن در کتب مرتبط در استمرار آموخته های مقاطع قبلی.
• ارتقا فرهنگ ترافیک یک ضرورت ملی محسوب شود.
• تدوین ضوابط و الگوهای رعایت موضوعات ترافیکی برای فیلم سازان تلویزیونی و سینما و ابلاغ به آنها به هنگام دریافت پروانه ساخت .
• در موازات اقدامات آموزشی و فرهنگی، اجرای صحیح قوانین و مقررات از طریق پلیس و دست اندرکاران نظم دهی گامی بسیار موثر و مثبت به منظور ایجاد عادت خوب و رعایت از مقررات است که ادامه این روند موجب نهادینه شدن رفتارهای ترافیکی می شود.
دکتر علیرضا اسماعیلی،استادیار دانشگاه علوم انتظامی و عضو مرکز تحقیقات دانشگاه شهیدبهشتی
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.