مبلمان شهری و تبلیغات محیطی
همه انسانها در طول روز برای گذراندن زندگی، زمان زیادی را بیرون از خانه مشغول هستند. روستاها و شهرهای کوچکتر به دلایل زیادی از جمله آب و هوای خوب، میزان مناسب فضای سبز، عدم وجود ترافیک و آلودگیهای صوتی و … شرایط مناسب تری را برای شهروندانشان فراهم میآورند. ولی در کلان شهرها چنین نیست و متأسفانه شهروندان از چنین امتیازاتی محروم هستند و روز خود را در محیطی ناآرام به شب میرسانند. در واقع مردم شهر نشین، زندگی ماشینی خود را آدم آهنی وار شروع کرده و شب به صورت رباطی خسته و بی روح به منزل باز میگردند.
در اینجاست که مسئله «زندگی شهری یا زندگی در شهر» مطرح میشود. برای درک بهتر موضوع، به بررسی این دو حالت میپردازیم.
زندگی شهری در واقع گذراندن زمان و سپری کردن روز و به شب رساندن آن، در میان ساختمانهای بلند، برجها، ماشینهای غول آسا و صدها فناوری پیشرفته و بی روح دیگر به هدف تأمین نیازهای اولیه است، بدون توجه به نیازهای روحی و روانی که نقش مهمیدر زندگی یک انسان دارند. البته زندگی شهری، دارای دو بعد است، یک بعد مثبت و یک بعد منفی. بعد مثبت زندگی شهری این است که با وجود پیشرفتها و امکانات زیادی که در شهرهای بزرگ وجود دارد، زندگی برای شهروندان آسان تر شده و سرعت انجام کارها بیشتر و بعد منفی در زندگی شهری این است که همین پیشرفتها و صنعتی شدن زندگیها و سرعت گرفتن انجام کارها، شهروندان را از توجه به بسیاری از مسائل دیگر و لذت بردن از آنها محروم کرده است. به عنوان مثال امروزه در شهرهای بزرگ، مردم زمان کمتری را با هم و در کنار هم میگذرانند و به لطف وجود وسایل نقلیه شخصی و عمومی، ارتباطات روزانه شهروندان با یکدیگر و همچنین عوامل طبیعی پیرامونشان به شدت کاهش یافته است.
و اما زندگی در شهر!
زندگی در شهر در واقع، زندگی شهری با حداکثر کاهش بعد منفی آن است.کلان شهرها به دلیل خدمات و امکانات گسترده ای که به شهروندان ارائه میدهند، مکان مناسبی برای زندگی میباشند ولی نکته مهم اینجاست که آسایش زندگی در دو بعد فیزیکی و روانی تأمین میشود که متأسفانه در کلان شهری مثل تهران، در جهت آسایش روانی شهروندان هیچ اقدام چشمگیری صورت نگرفته است. شهرهای بزرگ به دلیل وجود برجها و ساختمانهای بلند بتونی و شیشه ای، وسایل نقلیه گسترده، راههای ارتباطی پیچیده از جمله بزرگراهها و … چهره صنعتی، خشک و بیروحی به خود میگیرند. با استفاده از «مبلمان شهری» میتوان تا حد زیادی از این معضل شهرهای بزرگ کاست. «مبلمان شهری» به مجموعه وسیعی از وسایل، اشیا، دستگاهها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصری گفته میشود که چون در شهر و خیابان و در کل، در فضای باز نصب شدهاند و استفاده عمومی دارند، به این اصطلاح معروف شدهاند. مبلمان شهری در واقع زبان ارتباطی بین محیط شهری و شهروندان است. زبانیکه از طرق مختلف به انسان کمک میکند تا از محیط اطراف خود پیامی را بگیرد و آن را در ذهن خود، پرورش دهد. بشر موجودی است که نمیتواند بدون «ارتباطات» زندگی کند. هر فرد زنده به طور مرتب به وسیله حواس خود از محیط زندگیش اطلاعاتی به دست میآورد و آنها را در مغز خود بررسی میکند. به این ترتیب میتوان گفت که هر آنچه که اطلاع یا پیامی از خود میفرستد، «فرستنده» و بشر را که دریافت کننده این اطلاع است، “گیرنده” مینامیم. انتقال پیام ممکن است از راههای مختلف انجام پذیرد یا به اصطلاح دیگر پیامها میتوانند از کانالهای گوناگونی منتقل شوند. یکی از این کانالها که در زندگی شهری میتوان از آن استفاده کرد، مبلمانهای شهری هستند. مبلمان شهری، نوعی “فرستنده” است که میتواند به خوبی انواع پیامها را در مکان و زمان مناسب به شهروندان منتقل کند. هر پیام(خبر) از مجموعهای از «اطلاعات» تشکیل شده است که بشر به عنوان گیرنده این اطلاعات را از طریق حواس پنجگانهاش دریافت می کند و در مغز خود به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد. در این تجزیه و تحلیل است که عوامل اجتماعی- روانی مانند شخصیت فردی و تجارب شخصی و غیره نقش اساسی پیدا میکنند. در اینجاست که میتوان به نقش مهم و اساسی «مبلمان شهری» در زندگی شهرنشینان پی برد. هدف نهایی یک شهر، ایجاد محیطی خلاق و پرورنده برای مردمیاست که در آن زندگی میکنند. رسیدن به این هدف و به وجود آوردن چنین شهری، مستلزم توجه بیشتر مسئولین به برنامه ریزی، ساماندهی، آرام سازی و بهسازی فضا و تجهیزات شهری است. طراحی فضاهای سبز، راههای رفت و آمد پیاده و سواره، تابلوهای اطلاعرسانی جمعی، استفاده از آب نماها، استفاده از مصالح مناسب در کف سازیها، توجه به نورپردازی و رنگها و بازی با آنها و بسیاری موارد دیگر، همگی عوامل تأثیرگذار برای داشتن شهری آرام و زیباست. در ایران امروز، به دلایل گوناگون از جمله بیتوجهی مسئولین، مهاجرت بی رویه از شهرهای کوچک و روستاهای اطراف به کلان شهرها باعث شده است بسیاری از شهرهای بزرگ به صورت بیضابطه گسترش پیدا کند و تسلط مسئولین شهری به کنترل اوضاع اجتماعی و پرداختن به امور سیمای شهرها و ساماندهی آنها کمتر شود و حتی در مواردی باعث شده است که برآورده ساختن نیازهای ابتدایی شهروندان، مسئولین را از توجه به زیباسازی و بهسازی شهر، غافل نماید. در سالهای اخیر که بحث زیباسازی شهری مطرح شده است، بیشتر تمرکز بر روی مبلمان شهری به کار رفته در کشورهای غربی است، زیرا همان طور که میدانیم کشورهای پیشرفته اروپا و آمریکا در این زمینه رشد چشمگیری داشتهاند. ولی همان طور که قبلاً هم گفته شد،”مبلمان شهری” نقش فرستنده پیام را در جامعه ایفا میکنند و این پیام در کشورهای مختلف، ریشه در فرهنگ، سنت و آداب آن کشور دارد و تقلید صرف از کشورهای غربی در این زمینه، خود میتواند مشکلساز باشد.
در کشور با تمدن ایران، از زمانهای قدیم به بحث فضاهای شهری توجه شده است. به عنوان مثال برخی آب نماها، لوحهای سنگی، تندیسهای سنگی از پادشاهان و… استفاده شده در زمان هخامنشیان، همگی نشان از قدمت طولانی مبلمان شهری در ایران دارد. در دوران بعد از اسلام هم به مبلمان شهری توجه شده است. در معماری صفویه، همواره خانههای ایرانی دارای الگوی سکوی خصوصی در کوچه و خیابان بودند که عابران پیاده نیز از آن استفاده میکردند. نحوه زنده شدن معابر با این سکوها تنظیم میشد. بعضی از این عناصر هم ریشه در باورهای مذهبی مردم – نظیر سقاخانهها که در تمام نقاط شهر دیده میشدند- داشته است. پس از صفویان، دولت مرکزی قدرتمندی روی کار نیامد و از آن به بعد به خصوص در دوران قاجاریه، ایران دچار آشفتگیهای شدید شد که همین امر باعث گردید که دیگر به ساماندهی شهرها و عناصر شهری توجه نشود و زمینه برای رشد و پیشرفت در استفاده از مبلمان شهری از بین رفت. در عصر حاضر، با توجه به پیشرفت فناوری و وجود برق و تلفن و گسترش راههای ارتباط جهانی(اینترنت) برای حل معضل کلان شهرها یعنی بیروح و ماشینی بودن زندگی راههای زیادی وجود دارد. بحث زیباسازی شهرها، بحثی پویا و زنده است که با زمان به جلو حرکت میکند، پس توجه و استفاده از امکانات، شرایط و مقتضیات هر دوره، امری مهم ضروری است.
نورپردازی از جمله مواردی است که نقش مهمی را در زیباسازی شهری ایفا میکند. در معماری ایران باستان، به مسئله نور و نورپردازی توجه زیادی شده است و با استفاده از نور و سایه، فضاهای آرام، دلپذیر و زیبایی را خلق میکردند. رواقها، طاقها، قوسها، ارسیها و پنجرههای مشبک همچنین هزاران شاهکار دیگر در معماری ایرانی، از جمله همین تأثیراتی است که نور بر زندگی ایرانیان داشته است.
اما متأسفانه این روزها هیچ اثری از این نوع معماری در ساخت و سازهای شهر به چشم نمیخورد. این روزها، نورپردازی تبدیل شده است به وسیله ای برای پوشاندن نواقص ساختمانها. حتی گاهی اوقات استفاده غیر حرفه ای و بیش از اندازه از نور، خود باعث ایجاد تنش و اضطراب در شهروندان می شود. در صورتی که با وجود پیشرفت فناوری و گسترش سیستمهای گوناگون نورپردازی میتوان با استفاده از نور در زیباسازی شهری، اقدامات زیادی صورت داد. به عنوان مثال میتوان با استفاده از نورهایی با رنگهای مشخص، پیام خاصی را به شهروندان رساند و یا حتی در مکانهایی مشخص، ایجاد بازی و سرگرمیکرد. اینکه از چه نوری در چه فضایی استفاده شود، نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود و در برخی فضاهای عمومیکه ناخودآگاه تنش در آنجا زیاد است (مثل مکانهای پر ترافیک، مکانهای دارای آلودگی صوتی و…) میتوان با استفاده از نورهایی با رنگهای آرامش بخش و نورپردازی صحیح، تا حد زیادی از این تنشها کاست. در کشورهای پیشرفته دنیا، نورپردازی منطقی و ضابطه مند باعث شده تا نوعی زندگی شبانه در فضاهای شهری شکل گیرد که موجب پویایی و شادابی شهر است، به طوری که در ۲۴ساعته زندگی شهر در جریان است و بسیاری از شهروندان برای رهایی از فشارهای روزانه، به محیطهای آرام موجود در شهر پناه میآورند. مکانهایی که کمبود آنها در کلان شهرهای ما به شدت احساس میشود. در سالهای اخیر به مسئله نورپردازی توجه بیشتری شده است ولی متأسفانه عدم هماهنگی در استفاده از فناوری های نوری و همچنین عدم وجود طرح جامع در این زمینه، مشکلات زیادی را به وجود آورده است که اگر به موقع به این مشکلات رسیدگی نشود، میتواند ضربههای جبران ناپذیری به روح و روان شهروندان وارد آورد.
توسط: ث.قادری خواه
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.