ضرورت آمایش سرزمین در ایران

ایران به لحاظ محدوده‌های جغرافیایی، شرایط اقلیمی، مرزهای آبی و خاکی و ناهمواری‌های گسترده دارای شرایط متنوعی است بنابراین هر منطقه توانمندی‌های مخصوص به خود را دارد. راهبردهای آمایش سرزمین براساس اولویت‌بندی‌ها، نقش‌پذیری و قابلیت‌سنجی هر یک از مناطق، محصولات مشخص مناسب برای هر منطقه را معین می‌کند. در ادبیات‌ جغرافیایی‌ ایران‌، طی‌ پنجاه‌ سال‌گذشته‌ مفاهیم‌، روش‌ها و اصول‌ جغرافیای‌ انسانی‌، اغلب‌ به‌ شکلی‌ بدون‌ انسجام‌ مطرح‌ شده‌ و جغرافیای ‌اجتماعی‌ و فرهنگی‌ نیز بسیار جسته‌ و گریخته‌ بیان‌ شده‌ و نه‌ تنها در برنامه‌ریزی های‌ کشور، بلکه‌ در فضای‌آکادمیک‌ کشور نیز جای‌ خالی‌ آن‌ بسیار محسوس‌ است.اکنون‌ با گذشت‌ چهار‌ برنامه‌ توسعه‌ پس‌ از انقلاب‌ که‌ نگاهی‌ بخشی‌ به‌ توسعه‌ داشته‌اند، نیاز به‌ برنامه‌ریزی ‌فضایی‌ و منطقه‌ای‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. در سایر کشورهای‌ جهان‌ نیز نیاز به‌ برنامه‌ریزی‌ فضایی‌ و منطقه‌ای ‌زمانی‌ احساس‌ شد که‌ رشد و توسعه‌ بخشی‌ موجب‌ عدم‌ توازنی‌ در مناطق‌ مختلف‌ شده‌، از این‌ روی‌ جهت ‌متعادل‌ و متوازن‌ ساختن‌ توسعه‌ مناطق‌ مختلف‌، رویکرد به‌ توسعه‌ بر طبق‌ معیارها و قابلیت ها و محدودیت های‌ منطقه‌ای‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسید. برنامه‌ توسعه‌ بخش‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ نیز از این‌ قاعده‌ مستثناء نیست‌ و با بررسی‌ توزیع‌ امکانات‌ فرهنگی‌ و زیربناهای‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ موجود در مناطق‌ مختلف‌ کشور به‌ این‌ عدم ‌توازن‌ پی‌ خواهیم‌ برد. چون‌ معیارهای‌ تصمیم‌ گیری‌ در کشورمان‌ با الگوی‌ مرکز ـ پیرامونی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ (سند برنامه‌ اول، ۱۳۶۷؛ سند برنامه دوم، ۱۳۷۲؛ سند برنامه سوم، ۱۳۷۸؛‌ سیاست های فرهنگی، ۱۳۷۸)، بیشترین‌ امکانات‌ فرهنگی‌ در شهرهای‌ بزرگ‌ و به‌ خصوص‌ تهران‌ متمرکز شده‌ است‌، در مقابل‌ در مناطق‌ جنوبی‌ و جنوب‌ غربی‌ با قطب‌ محروم‌ فرهنگی‌ کشور مواجه‌ هستیم. بزرگترین‌ و گسترده‌ترین‌ برنامه‌ریزی ها در کشورهای‌ مختلف‌ از آن ‌روی‌ با شکست‌ مواجه‌ شد، که‌ برنامه‌ و تجویزهای‌ آنان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ شرایط طبیعی‌ و اجتماعی‌ محلی‌ و ارتباط بین‌ رفتارها و زیست‌بوم‌ مناطق‌ مختلف‌ و محلی‌ تنظیم‌ شده‌ بود.
با نظری‌ به‌ برنامه‌های‌ توسعه‌ در کشور ما می‌توان‌ دریافت‌ که‌ به‌ ابعاد جغرافیایی‌ فرهنگ‌ کم‌ توجهی‌ شده ‌است‌. شاید یک‌ دلیل‌ موجه‌ آن‌، محتوای‌ جغرافیای‌ فرهنگی‌ است‌ که‌ در قالب‌ برنامه‌ریزی‌های‌ کوتاه‌ مدت‌ و حتی‌ میان‌ مدت‌ نمی‌گنجد و تحقیقات‌ دامنه‌داری‌ را در قالب‌ برنامه‌ریزی‌های‌ بلندمدت‌ طلب‌ می‌کند. در بخش‌ اهداف‌ بلندمدت‌ آمایش‌ که‌ علاوه‌ بر فرهنگ‌ عمومی‌، به‌ جوامع‌ منطقه‌ای‌ و فرهنگ های‌ بومی‌ و پراکندگی‌های‌ آن‌ها در سرزمین‌ ایران‌ و هم‌ چنین‌ به‌ زبان‌، دین‌ و قومیت‌ مناطق‌ مختلف‌ پرداخته‌ می‌شود، چنان‌ تحقیقات‌ و برنامه‌هایی‌ ضروری‌ خواهند بود.روشن‌ است‌ که‌ در استان های‌ مختلف‌ کشور از نظر توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ نابرابری‌ وجود دارد و شکاف‌ میان ‌آن ها کاملاً مشهود است‌. مسأله‌ مهم‌ در علل‌ این‌ عقب‌ افتادگی،‌ رویکرد حاکم‌ بر نظام‌ برنامه‌ریزی‌ در کشور طی ‌پنجاه‌ سال‌ گذشته ‌بوده است‌. از سال‌ ۱۳۲۷ تاکنون‌ عملاً هشت‌ برنامه‌ عمرانی‌ میان‌ مدت‌ را به‌ انجام‌ رسیده‌ است‌ و اکنون‌ در پایان‌ برنامه‌ هشتم‌ (برنامه‌ چهارم‌ پس‌ از انقلاب‌) به‌ سر می‌بریم‌. در تمامی‌ این‌ برنامه‌ها دیدگاه ها و تصمیم‌گیری های‌ متمرکز حاکم‌ بوده‌ و از الگوی‌ توسعه‌ مرکز ـ پیرامون‌ پیروی‌ شده‌ است .
به‌ نظر می‌رسد می‌بایست‌ الگوی‌ توسعه‌ با توجه‌ به‌ شرایط طبیعی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ مناطق‌ مختلف‌ انتخاب‌ شده‌ و در نظام ‌برنامه‌ریزی‌ کشور به‌ برنامه‌ریزی‌ فضایی‌ و در زمینه‌ برنامه‌ریزی‌ منطقه‌ای‌، به‌ دوری‌ از برنامه‌ریزی‌ بخشی‌ بیشتر توجه‌ شود. به‌ بیان‌ دیگر، با آنچه‌ در برنامه‌های‌ توسعه‌ گذشته‌ تحقق‌ یافته‌ ضروری‌ است‌ تا جهت‌ کاهش‌ تفاوت های‌ استانی‌ توسعه‌ یافتگی‌ فرهنگی‌ به‌ برنامه‌ریزی های‌ منطقه‌ای‌ و دوری‌ از برنامه‌ریزی‌ بخشی‌ و پیروی‌ از سیاست های‌ متعادل‌ و متوازن‌ در ایجاد فرصت های‌ برابر برای‌ منابع‌ تمام‌ مناطق‌ و استان ها روی‌ آورده‌ شود. بدیهی ‌خواهد بود که‌ در برنامه‌ریزی های‌ منطقه‌ای‌ باید به‌ استان های‌ محروم‌ و کمتر توسعه‌ یافته‌ ‌بیشترین توجه‌ صورت گیرد. برنامه‌ریزی‌ منطقه‌ای‌ کشور بر اساس‌ معیارها و شاخص های‌ اجتماعی‌ ـ فرهنگی‌ که‌ از قابلیت ها و تنگناهای‌ هر منطقه‌ ناشی‌ می‌شود، به‌ نقش‌ و عملکرد آتی‌ هر منطقه‌ و استان‌ می‌پردازد. از این‌ نقطه ‌نظر استان ها و مناطق‌ کشور با سه‌ عملکرد فراملی‌، ملی‌ ـ منطقه‌ای‌ و استانی‌ تفکیک‌ و مشخص‌ می‌شوند. پیشنهاد عملکردهای‌ تخصصی‌ مناطق‌ مختلف‌ برای‌ افق‌ ۱۴۰۴ بر اساس‌ معیارهای‌ ذیل‌ صورت‌ گرفته‌ است‌:
۱ـ مناطقی‌ با عملکرد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ فراملی‌: الف‌ ـ پیشینه‌ تاریخی‌ ـ فرهنگی‌ ب‌ ـ خاستگاه‌ تمدن های‌کهن‌ بوده‌ و از نمادهای‌ مرکزیت‌ فرهنگی‌ برخوردار باشد ج‌ ـ برخوردار از امکانات‌ و فرآوردهایی‌ فرهنگی‌ که‌ توان‌ پوشش‌ جوامع‌ دیگر را داشته‌ باشد خ‌ ـ برخورداری‌ از معیارهای‌ زبان‌، مذهب‌ و قومیت‌ که‌ فصولی‌ مشترکی‌ با جوامع‌ دیگر داشته‌ باشند د ـ جایگاه‌ جغرافیای‌ فرهنگی‌ که‌ برای‌ نقش های‌ فراملی‌ کلیدی‌ است‌ ر ـ تحولات‌ ژئوپولتیک‌ منطقه‌ای‌ و جهانی‌ ت‌ ـ برخورداری‌ از زیرساخت های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی (سرمایه‌های‌ اجتماعی و فرهنگی‌، سازمان های‌ غیردولتی
‌ ۲ـ مراکزی‌ با عملکرد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ملی‌ ـ منطقه‌ای‌: الف‌ ـ برخورداری‌ از امکانات‌ و فرآوردهایی ‌فرهنگی‌ که‌ توان‌ پوشش‌ ملی‌ و منطقه‌ای‌ داشته‌ باشد ب‌ ـ وضعیت‌ مناطق‌ محروم‌ پیرامونی‌ ج‌ ـ مرکزیتی‌ از فرآورده‌های‌ سنتی‌ ـ فرهنگی‌ برای‌ استان ها و مناطق‌ دیگر ج‌ ـ برخورداری‌ از معیارهای‌ زبان‌، مذهب‌ و قومیت‌ که‌ فصول‌ مشترکی‌ با استان های‌ همجوار داشته‌ باشند.
۳ـ مراکزی‌ با عملکرد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ استانی‌: الف‌ ـ عدم‌ برخورداری‌ از شرایط مذکور در مناطقی‌ با عملکرد فراملی‌ و ملی‌ ـ منطقه‌ای‌ ب‌ ـ بحرانی‌ بودن‌ اوضاع‌ اجتماعی‌ ج‌ ـ آسیب های‌ اجتماعی‌ و میزان‌ بزه‌کاری‌ و باندهای‌ غیرقانونی‌ ح‌ ـ عدم‌ کفایت‌ امکانات‌ فرهنگی‌ برای‌ مردم‌ استان
قابل‌ توجه‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از مناطق‌ محروم‌ کشور ما در جوار مرزهای‌ ما قرار دارند. چنان‌ شکافی‌ هم‌ می‌تواند منجر به‌ تضعیف‌ هویت‌ ملی‌ شود و هم‌ امنیت‌ کشور را به‌ خطر اندازد، از این‌ روی‌ توجه‌ به‌ آن ها در اولویت‌ قرار دارد. از طرفی،‌ اگر مناطق‌ محروم‌ مرزی‌ در جوار کشورهایی‌ قرار داشته‌ باشند که‌ چه‌ از طریق ‌رسانه‌های‌ این‌ کشورها و چه‌ از طریق‌ مسافرت های‌ مختلف‌ با آنان‌ در تعامل‌ باشند، بخشی‌ از نیازهای‌ فرهنگی‌ خود را از طریق‌ آن ها برطرف‌ می‌سازند. این‌ وضع‌ در مورد مناطق‌ محروم‌ ساحلی‌ جنوب‌ کشور ما صدق‌ می‌کند. ولی‌ مناطق‌ محروم‌ مرزی‌ کشور هنگامی‌ که‌ در کنار کشوری‌ قرار داشته‌ باشند که‌ از توان‌ زایش‌ فرهنگی‌ امروزین ‌برخوردار نیست‌، با وضعیت‌ بحرانی‌تری‌ روبرو هستند و از این روی در اولویت‌ توجه‌ قرار می‌گیرند. آن‌ شامل‌ حال‌ استان های ‌غربی‌ و شرقی‌ کشور ما می‌شود. مناطق‌ محروم‌ هنگامی‌ که‌ در همسایگی‌ خود با تمایلات‌ تجزیه‌ طلبانه‌ روبرو هستند، وضع‌ بحرانی‌ را نشان‌ می‌دهند. بی‌شک‌ اگر توسعه‌ در ابعاد اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ در این ‌مناطق‌ ایران‌ به‌ گونه‌ای‌ باشد که‌ آنان‌ خود را در وضعیتی‌ مطلوبتر از اقوام‌ خود در آن‌ سوی‌ مرزها ببینند، تمایلات‌ تجزیه‌ طلبانه‌ رشد نخواهد یافت،‌ چه‌ به‌ جای‌ این‌ که‌ به‌ چالشی‌ جدی‌ بدل‌ شود. مناطق‌ غربی‌ ما از این‌ بحران‌ رنج‌ می‌برند. برنامه‌ریزی‌ منطقه‌ای‌ در بخش‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ به‌ دو حوزه‌ امور زیربنایی‌ و امور استان ها‌ تقسیم‌ شده‌ است‌. در امور زیربنایی‌ به‌ برنامه های مشارکت‌، ارتباطات‌ و آموزش‌ در همه‌ سطوح‌ خرد، میانه‌ و کلان‌ اجتماعی‌ـ فرهنگی‌ پرداخته‌ تا مباحث‌ مربوط به‌ مردم سالاری را به‌ عنوان‌ اصلی‌ترین‌ زیرساخت های‌ توسعه‌ پایدار در همه ‌ابعاد تحقق‌ بخشد. همچنین‌ راهکارهای توجه‌ به‌ فرهنگ ها و جوامع‌ منطقه‌ای‌ در عین‌ حفظ هویت‌ و انسجام‌ ملی‌، تقویت ‌سرمایه‌های‌ انسانی‌، اجتماعی و فرهنگی‌، تشکیل‌ و گسترش‌ سازمان های‌ غیردولتی‌، برخورداری‌ از رسانه‌های‌ مستقل‌ بومی، پاسخگویی‌ دولت‌ به‌ شهروندان‌ مناطق محلی از طریق‌ رسانه‌ها، توجه‌ به‌ افکار عمومی ‌محلی و پژوهش های‌ بی‌طرفانه‌ و علمی‌ مبتنی‌ بر آن‌، و استفاده‌ از اوقات‌ فراغت‌ برای‌ کارهای‌ داوطلبانه‌ و مردمی‌، از شرایط تحقق‌ عینی‌ مردم سالاری‌ است‌ که ‌در برنامه‌ریزی‌ آمایش‌ سرزمین‌ در بخش‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ مدنظر قرار گرفته‌ است‌. در بخش ‌امور استان ها‌، هر استان‌ برحسب‌ برخورداری‌ از امکانات‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌.
دفتر اطلاع‌رسانی مرکز پژوهشها تصریح کرد که فعالیت‌های آمایش سرزمین در ۶ سطح انجام مطالعات، تدوین قواعد، مدیریت ، تدوین برنامه‌ها، اجرای برنامه‌ها و ارزشیابی فعالیت‌های آمایش سرزمین، از یکدیگر قابل تجزیه و تفکیک است که به نظر می‌رسد از ۶ مرحله یاد شده در ایران طی ۳۶ سال اخیر فقط سه فعالیت مطالعه، تدوین قواعد و مدیریت آمایش سرزمین انجام شده و طبق تحقیقات اقدام قابل توجهی در زمینه‌های تدوین و اجرای برنامه‌های آمایش سرزمین و فعالیت‌های ارزشیابی آن انجام نشده است.مرکز پژوهشها افزود: یافته‌های ارزشیابی به عمل آمده نشان می‌دهد که از یک طرف تاکنون عزم و اراده کافی برای به کار بردن نتایج مطالعات آمایش سرزمین در تدوین و اجرای برنامه‌های توسعه وجود نداشته و از طرف دیگر قوانین، قواعد، مقررات متناسب و همسو و گریزناپذیر بر اعمال همه مقتضیات آمایش سرزمین، حاکمیت نیافته‌اند و این در حالی است که در کشور انسجام و یکپارچگی لازم به منظور طراحی، برنامه‌ریزی، تدوین و اجرای برنامه‌های توسعه، متناسب با مقتضیات آمایش سرزمین وجود ندارد و به همین دلیل در حال حاضر طراحی و به کارگیری یک «نظام برنامه‌ریزی مبتنی بر آمایش سرزمین» به عنوان جریان واحد برنامه‌ریزی توسعه ضرورت دارد.مرکز پژوهشها سپس با بیان این مطلب که فعالیت‌های انجام شده پیرامون آمایش سرزمین در ایران تاکنون چنان که باید ارزشیابی و نقد نیز نشده‌اند، افزود: به طور کلی آمایش سرزمین یک برنامه ملی است، زیرا جامع‌نگر، کل نگر و منتهی به جغرافیا با دیدی درازمدت و چند انضباطی است ضمن این که در بحث‌های آمایش سرزمین، نقش آمایش وسیع‌تر شده و وارد مباحث تدوین دیدگاه درازمدت نیز شده و حتی به مباحث هویت ملی و سرمایه اجتماعی نیز توجه کرده است. همچنین رابطه‌اش با برنامه‌ریزی بخشی این است که به عنوان سندی درازمدت و فرابخشی می‌تواند هماهنگی‌های لازم را میان بخش‌ها ایجاد و در مرحله نهایی از نتایج فعالیت‌های بخش‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی بهره‌برداری کند.

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0