طراحی نحوه ارتباط مدیریت شهری با دستگاهها و نهادهای بخشی، صنفی و تخصصی
طراحی نحوه ارتباط مدیریت شهری با دستگاهها و نهادهای بخشی، صنفی و تخصصی
اقتصاد و مدیریت شهری
آقای مهندس امیر نورانی
خانم مهندس نسرین سرمدی
اگر به شهر به عنوان یک پدیده بسیار پیچیده و به شورای شهر و شهرداری به عنوان ادارهکنندگان اصلی آن نگاه کنیم، دانستن نکتههای نظری در مورد اداره سیستمهای سازمانی ضروری است. ویژگی بارز و مشترک سازمانهایی که با نگرش سیستمی اداره میشوند، انعطافپذیری اینگونه تشکیلات است. برای مدیران بسیاری از سازمانها ثابت شده است که برخلاف سیستمهای دیوانسالار کلاسیک، سازمانهای موفق، بر غیر رسمی بودن روابط میان مدیران و کمیتههای کاری موقتی و نه دائمی اصرار میورزند. این روابط انعطافپذیر، غالباً سازمان را از سکون و بینظمی خاص دیوانسالاری سنتی در میآورد و آن را به سوی سرعت، پویایی و کارایی بیشتر هدایت میکند. کشف و کاربرد روشهای نوین مدیریت سازمانی، حاکی از این واقعیت است که بسیاری از حوزههای جامعه مدرن در گردباد دگرگونیهای عمیق ارتباطی درگیرند، سازماندهی و مدیریت سازمانها به طریقه سنتی و «کلاسیک» که در دوره رشد و تکامل سرمایهداری صنعتی با نظام اجتماعی این شیوه تولید سازگار بوده، اکنون که نظامهای پیشرفته به عصر ارتباطات و دوره فراصنعتی پانهادهاند، به تدریج دستخوش تحولات بنیادی میشود. امروزه دیگر این امر که قدرت رهبری باید از بالا به پایین اعمال شود مورد تردید واقع شده است و دیدگاه کلاسیک به سازمان، دیدگاهی دیوانسالاری، تشریحی، سطحی و منسوخ تلقی میشود. امروز، جویندگان بهترین شیوههای مدیریت کارا، در پی رویکردی تحلیلی و مبتنی بر تکامل کنش متقابل و دوسویه با نگرش انعطافپذیر به روابط انسانی بین افراد و نیازهای آنان هستند، زیرا وجود نظامی مبتنی بر تعاون، بر توان مشارکتکنندگان در ایجاد ارتباط و ابراز خواستهایشان برای پیشبرد هدف مشترک، تأثیر بسزایی میگذارد و تنها در چنین شرایطی است که انسانها میتوانند نقش بسیار مهمی در آفرینش و دوام سازمانهای رسمی ایفا کنند. نظام تصمیمگیری در هر شهر، به مانند یک سیستم، دارای عملکرد میباشد و عناصر و روابط موجود در این سیستم میبایستی با پیروی از کل سیستم عمل نموده و همواره ارتباط سیستم را با عناصر خارجی سیستم به صورت روابط رفت و برگشتی حفظ نماید و چنانچه هر یک از این عناصر یا روابط از حالت معقول خود خارج گردند، سیستم را دچار مشکل فراوان خواهند ساخت. نظام تصمیمگیری شهری با هدف اداره امور شهر و تأمین محیط مناسب زندگی برای شهروندان به عنوان زیرمجموعهای از سیستم حکومتی بوده که با توجه به ساختار سیاسی کلان کشور نسبت به پیگیری امور، اقدام مینماید. عمده اهداف این سیستم در جهت اهداف کلان حکومت میباشد. با توجه به موارد فوق، میتوان نتیجه گرفت که نظام تصمیمگیری شهری به عنوان یک سیستم باز برای خود، اهداف، محیط، منابع و اجزایی را دارا میباشد و چنانچه هر یک از این عوامل به عللی به رکود کشیده شوند، سیستم دچار اختلال میگردد و نمیتواند به عملکرد بهینه خود بپردازد. لذا لازم است همواره: دیدگاه سیستمی در نظام مدیریت شهری تسری داده شود. شرایط و محیط مورد نیاز جهت فعالیت سیستم مدیریت شهری مهیا گردد. به نقش مردم و مشارکت آنها در مدیریت شهری اهمیت داده شود. ارتباطات درونسیستمی و برونسیستمی به گونهای برقرار گردد که حداکثر بازدهی را جهت اهداف سیستم ارائه دهد. مجموعهای از وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، بهعلاوه نهاد شورای شهر بهعنوان نماینده شهروندان، به همراه شهرداری طیف وسیعی از وظایف مسئولیت اداره امور شهر را به عهده دارند. ناگفته پیداست که بدون سازمان یا تشکیلات هماهنگکننده این مجموعه، هرروزه باید شاهد دشواری زندگی شهری و مسائل و معضلات پیچیده آن باشیم. علیرغم تفاوتهایی که در سیستم مدیریت شهری کشورهای مختلف وجود دارد و طبیعتاً عناصر مدیریتی و چگونگی ارتباط آنها نیز یکسان نیست، اما با اندکی اغماض میتوان گفت سیستمهای مدیریت شهری هر یک منطبق بر شرایط ویژه جامعه خود در فراهم ساختن شرایط مناسب زندگی برای شهروندان، موفقیتهای قابل ملاحظه و قابل تأمل به دست آوردهاند. آنچه میتوان به عنوان وجه مشترک سیستمهای مذکور از آن یاد کرد، نظام شورایی است. این نظام طی قرون و سالهای طولانی تغییرات متعددی را به خود دیده است. بدین معنا شوراها حاصل عملکرد یکباره دستگاهها و یا حکومت مرکزی یا حتی اراده ناگهانی افراد و گروهها نبوده است، بلکه در طی زمان و تکثیر شدن جامعه پدید آمده و به تدریج تکامل بیشتری یافته است. در طی زمان به تجربیات جوامع اضافه شده و به اینسان نهادهای محلی به وجود آمدهاند که بخش اعظمی از مسئولیتهای دولتهای مرکزی را به عهده گرفته و از بار وظایف آنها کاستهاند. نکته حائز اهمیت دیگر اینکه در نظام شورایی نهتنها افراد احساس مشارکت بیشتری میکنند، بلکه رسیدگی به مشکلات نیز سریعتر انجام شده و تقاضاهای آحاد مختلف مردم زودتر پاسخ داده میشود. علاوه بر این، نظام شورایی خود عامل مهمی در کاهش سطح کمبود و پیچیدگیهای مختلف اداری بوده است. نکته دیگری که از تجربیات مدیریت شهری و نحوه ارتباط عناصر آن به دست میآید، لزوم تخصص در امر اداره حکومتهای محلی و رسیدگی به مشکلات هر محدوده، از موضوعاتی است که باید مورد توجه واقع شود. بدین لحاظ، لازم است که در ساختار شوراها (مدیریت شهری) افرادی دخیل باشند که دارای تخصصهای گوناگون بوده و بر مشکلات و دفع آنها احاطه نظر داشته باشند. نکات دیگری که به عنوان وجه مشترک مدیریتهای شهری در سطح جوامع متفاوت مطرح هستند را میتوان به شرح زیر مورد اشاره قرار داد: به رسمیت شناختن سیستم مدیریت شهری (یا حکومت محلی) و فعالیتهای محلی به طوری که در هیچ یک از کشورهای مطرحشده (در متن تحقیق) فعالیتهای مقامات محلی نافی مسئولیت و اقتدار حکومت مرکزی نمیباشد. اعتقاد به مشارکت مردم بهعنوان یک امر لازم و ضروری و تأکید بر اختیارات و نظارت مقامات محلی. وجود و گسترش نهادهای مختلف مدنی. یکپارچگی سیستم مدیریت محلی. پاسخگو بودن سیستم مدیریت شهری (محلی) در برابر شهروندان. اهداف کلی و جهانشمول مدیریت شهری تعیینکننده وظایف سیستم هستند و قابل ارائه در چهار قالب زیر میباشند: آماده ساختن زیرساختهای اساسی برای عملکرد کارآمد شهرها. آماده ساختن خدمات لازم برای توسعه منابع انسانی، بهبود و بهرهوری استانداردهای زندگی شهرنشینان. تنظیم فعالیتهای بخش خصوصی مؤثر بر امنیت، سلامت و رفاه اجتماعی جمعیت شهری. آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم برای پشتیبانی فعالیتهای مواد و عملیات کارآمد مؤسسات خصوصی در نواحی شهری. در انجام این وظایف یک نکته راهبردی قابل توجه، تمایز و تفاوتی است که باید بین آمادهکردن خدمات و تولید آنها قائل شد. آمادهکردن به معنای تصمیمگیری در مورد کیفیت یک خدمت و اطمینان از عملی بودن آن به لحاظ اجرایی و مالی است. اما تولید خدمات، تشریحکننده عملیات و مدیریت نیروی انسانی و سایر منابع لازم برای ارائه آن خدمت است. در واقع وظیفه مدیریت شهری بیشتر آماده کردن خدمات است تا تولید آنها. این امر موجب خواهد شد تا مسئولیت اجرایی مستقیم مدیریت شهری کمتر شده و امکان بیشتری برای رویکرد مدیریت و برنامهریزی استراتژیک فراهم شود. برای تحقق اهداف فوق و انجام وظایف مذکور، راهبردهای اساسی زیر مطرح هستند: الف- باز پس گرفتن تمرکز قدرت و منابع از دولت مرکزی و واگذاری آنها به سیستمهای مدیریت شهری ب- جلب مشارکت عموم مردم برای مدیریت شهرها ج- بهبود و توسعه ساختار سازمانی و تشکیلات سیستم و امور پرسنلی و قانونی د- بهبود شیوههای مدیریت مالی و اقتصادی ه- تأکید بر مدیریت و برنامهریزی استراتژیک و جامع سیستم و- بسیج کلیه منابع توسعه شهری با مشارکت فعالانه بخش خصوصی و سازمانهای مبتنی بر جامعهی محلی ز- تأکید بر راهبردهای «توان بخشی» در ارتباط با مسکن و امکانات زیربنایی با کمکهای ویژه برای گروههای ضعیف ح- ساماندهی و بهبود کیفیت محیط فیزیکی زندگی شهری به ویژه برای اکثریت عظیم فقرای شهری
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.