بررسی تطبیقی ساختار و وظایف دستگاهها و نهادهای سیاستگزارتوسعهشهری
بررسی تطبیقی ساختار و وظایف دستگاهها و نهادهای سیاستگزارتوسعهشهری و منطقهای (در کشورهای آمریکا، انگلستان، فرانسه و ژاپن)
اقتصاد و مدیریت شهری
آقای مهندس محمد حسین ملک احمدی
آقای دکتر شریف مطوف
بخش اول مطالعات این طرح تحقیقاتی به تمهید مقدمات اختصاص دارد. فصل اول تحت عنوان “اهداف و نتایج” به چفت و بست آغاز و انتهای مطالعه اختصاص دارد؛ در فصل دوم تلاش شده است که ذیل عنوان سیاست و سیاستگزاری، حلقه مفقوده نظریه و عمل برنامهریزی را که به انحا مختلف رابطه حوزه عمومی و خصوصی را تعریف مینماید، پرداخته شود.بدیهی است که با پرداختن به دانش سیاست، تمایز دو حوزه مذکور از وضوح بیشتری برخوردار خواهد شد و سکوی مناسبی را برای فاصله گرفتن از قرائت رایج برنامهریزی فراهم خواهد ساخت. فصل سوم این پژوهش، تحت عنوان برنامهریزی در تکمیل فصل “سیاست” و “سیاستگزاری” کوشیده است بدیل روایت تکنوکراتیک ازبرنامهریزی را در بستر تاریخی/ اجتماعی عرضه کند. هدف نهایی دو فصل اخیر، تمهید مقدمات و چرایی فاصله گرفتن برنامهریزی از روایت مهندسی اجتماعی/ سیاسی است. فصل چهارم تحت عنوان “روش شناسی” با اتکا بر فصول دوم و سوم، به ارائه نظریه بدیل اختصاص یافته است. انظار نهایی از بخش اول که همان بسترسازی مفاهمه با برنامهریزی شهری و منطقهای از منظر نظره اقتصاد سیاسی فضا است، در فصل پنجم جمعبندی شده است. بخش دوم تحت عنوان “تجارب” که شامل چهار فصل میباشد، دارای چهار هدف اصلی است: ۱- نشان دادن وجوه مفارق دانش برنامهریزی در کانتکستهای متفاوت اقتصادی/اجتماعی که مؤید فرض اصلی مطالعه (برنامهریزی، مهندسی نیست) میباشد. ۲- محک برنامهریزی از منظر روش شناسی اقتصاد سیاسی فضا. ۳- به چالش کشیدن نظریه و عمل برنامهریزی رایج در ایران. ۴- تمهید مقدمات و زمینهسازی تدوین نظریه برنامهریزی ایرانی است. فصل ششم به تجربه برنامهریزی در کانتکست لیبرالیسم فدراتیو میپردازد. هدف فرعی در این فصل، علاوه بر اهدافی که شرح داده شد، به چالش کشیدن اسطوره پارادوکس برنامهریزی/ بازار، بالاخص در عرصه سیاستگزاری و در دورهای از تاریخ معاصر است که پروژه خصوصیسازی، کوچک سازی دولت و انقلاب تفویض ذیل لیبرالیسم نو، علی الظاهر برنامهریزی را در محاق قرار داده است. فصل هفتم با دستمایه لیبرالیسم سانترالیست به مسائلی میپردازد که ما هم اینک یا در پهنه سرزمینی با آن دست به گریبانیم یه به نحوی از انحاء در افق سیاسی و برنامهای ما قرار دارد. نقطه عطف این فصل، پرداختن به روابط و مناسبات مرکزی/ محلی و گریز از تشدید نابرابری توسعه مناطق میباشد. فصل هشتم با عنوان “سنت ناپلئونی برنامهریزی” در کنار اهداف فصول ششم و هفتم، علاوه بر آن که ما را به ساختار شکنی هر چه بیشتر از سیاستگزاری و برنامهریزی و افشای پیگیری منافع عمومی ذیل آنها رهنمون میشود. فصل نهم به بیان تجربه ژاپنی که به تجربه تاریخی ایران نزدیک است، میپردازد. ابهام در مرزهای شهر و روستا، دولت توسعهگرا، برنامهریزی فضایی متاثر از زمین و مسکن و نکته آموزنده خاصگرایی و تکثر در برنامهریزی شهری و منطقهای از دلایل عمده پرداختن به تجربه ژاپنی است. بخش سوم امکان بومیسازی تجربه برنامهریزی با اتکا بر مورد پژوهیها را وجهه همت خود قرار داده است. بومیسازی تجارب اجتماعی/ اقتصادی هر چند در نهایت از قاعده ابزار/ اهداف تبعیت میکند؛ اما اساسا به دلیل تفاوت در کانتکستهای تاریخی و اجتماعی با امتناع یا کمینه نوعی دشواری همراه است. در این عرصه، آنچه قابل انتقال است، نفس “تجربه” نیست بلکه منطق مواجهه با آن است. به عبارتی، امکان انتقال تجربه یا بومیسازی در اینجا به میزان حذف وجوه خاص (کنار گذاشتن بسترهای تاریخی/ اجتماعی از تجربه) و وزن وجوه عام (تجرید و استخراج قواعد) بستگی دارد. این بخش، پس از تحقق موضوع فوق که مضمون فصل دهم است، در فصل یازدهم با توجه به بسترهای اجتماعی/ تاریخی و چشمانداز جامعه ایرانی، همچنین نقد نظریه و عمل برنامهریزی موجود، تلاش شده است مبانی و ارکان نظریه برنامهریزی ایرانی از دیدگاه اقتصاد سیاسی فضا در فصل دوازدهم فراهم شود. فصل سزدهم درپایان مطالعه کوشیده است بر اساس مطالعات نظری و تجربی مبتنی بر دیدگاه اقتصاد اقتصاد سیاسی فضا، اهداف کاربردی مطالعه را تامین میکند.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.