بررسی عناصر و عوامل موثر در شکلگیری منظر شهری
بررسی عناصر و عوامل موثر در شکلگیری منظر شهری
شهرسازی
دفتر فنی آموزشی و پژوهشی دانشکده معماری و شهرسازی
آقای مهندس ناصر بنیادی
در ادراک محیط مصنوع و حتی محیط طبیعی عوامل متعددی دخالت دارند. بخشی از این عوامل به ویژگیهای فردی و اجتماعی و فرهنگی مردم مربوط بوده و بخشی دیگر ناشی از شرایط ترکیب عناصر و اجزای محیط زیست است. در این مبحث مروری اجمالی به مکانیزم ادراک بصری توسط انسان، ادراک حسی مرتبط با محسوسات محیطی و ادراک ذهنی در ترکیب با اندوختههای ذهنی صورت میگیرد. تأثیر عوامل بیرونی در سازوکار ادراک محیطی بخش اصلی این مبحث است. این عوامل کلیه عناصر منظر شهری و جلوههای بصری آنها را در بر میگیرد. عوامل بیرونی شامل شرایط محیط طبیعی به ویژه توپوگرافی و اقلیم خواهد بود. در محدوه عوامل مصنوع انسان موثر در سازوکار ادراک منظر شهری دیدهای متوالی، دیدهای جانبی، دیدهای باز یا با زاویههای بسته، حرکتهای مستقیم و یا در انحنا و پیچش و نیز نقش نور در مقاطع زمانی در تجربه سیمای شهری مطالعه میشود. عوامل ویژهای مانند نوع ترکیببندی منظر شهری، مقیاس انسانی، تناسبات و ابعاد محیط مصنوع، توالی و تسلسل نظم، عوامل قطع تداوم دید، عوامل بهیادماندنی، درجه محصوریت فضا و اندازه فضاهای شهری مطرح میباشد. تبعات ناشی از سازوکار ادراک منظر شهری مانند موقعیتسنجی، جهتیابی، خوانایی محیط، خوشایندی، مناظر، تنوع یا یکنواختی و… مورد توجه قرارخواهد داشت. آرایش و انتظام کالبدی و لذا فرم درکشده از یک شهر هدف طراحی شهری است. در طراحیشهری، یک عامل ثابت و مهم وجود دارد. در هر شهری، در هر زمانی، با هر سرعت حرکتی، این عامل هدف در طراحی شهری است؛ این فاکتور خود انسان است، با قدرت درک محیط اطرافش. قدر مساوی در جذب اطلاعات و برقراری ارتباط بین آنها، اگرچه اختراعات توانسته مقیاس دنیای روزمره و نگرش ما را به جهان به طور کلی افزایش میدهد، اما نمیتواند تغییر اساسی در توانایی دیدن اندازه چیزها و مکانهای خاص شهری ایجاد نمایند. ابزار مکانیکی میتواند به تجربه ما اضافه نماید و قابلیتهای ادراکی ما را ارتقا دهد، اما نمیتواند سازوکار فیزیولوژیک انسانی را ریشهکن کرده و تغییر اساسی دهد. اگر اندازه شهرها پهناور شود. لذا نیاز بسیار بیشتری به تقسیمات فرعی در آنها برای ایجاد بخشهای قابل درک به وجود میآید. سیستم حملونقل ممکن است کرانههای شهر را در خود جذب کرده و قابل دسترس نماید، اما هر محلهای باید یک کلیت منحصربهفرد باقی بماند که اندازه و ظاهر آنها قابل درک باشد. واقعیت کالبدی مقیاس باید همچنان از نظر بصری آشکار و هویدا باشد. جنبهای مهم از مقیاس، نسبتهای مرتبط با مدول است. کل یک شهر مدولی است که شامل عناصری میشود که در فواصلی معین واقع شده و تکرار میشود. این مسئله کمک میکند ما بخشهایی را که نمی توانیم ببینیم، تصور کنیم. حتی تعداد محدودی عناصر قابل رؤیت مثل برجها در نقاط پایانی کلیدی، به ما میگویند که در کجا چیزهایی آغاز و یا انجام یافته است و مرکز فعالیتها در کجاست. ماهیت ادراک انسانی: زندگی جریان پیوسته تجربه است. هر کنش یا لحظه از زمان پیامد تجربهای است پیشین و آستانهی تجربهای میشود که قرار است رخ دهد. اگر بپذیریم که یکی از هدفهای زندگی دست یافتن و جریان پیوسته از تجارب همگون است، آنگاه رابطه فضاها با یکدیگر که در ظرف زمان تجربه میشود در طراحی پیش میآید. بررسی سازوکار ادراک منظر شهری بدون شک در چارچوب سازوکار محیط مصنوع جای میگیرد که با هدف ارتقای کیفی محیط به ویژه محیطهای شهری مورد مداخله قرار گرفته است. ساز وکار ادراک در حال حرکت: مفاهیم کلی ادراک انسانی نباید تنها در حالت سکون مورد نظر باشد، زیرا بخش اعظم این فرایند در هنگام حرکت در فضاهای شهری است که تحقق مییابد. درک از واقعیتهای فضایی و مفهوم گستردگی و ساخت، موجب معرفت به زمان میشود. ترکیب فضا-زمان، حرکت است. چشمها حرکت میکنند. هیچ نقطه توقفی وجود ندارد و نمیتوان آنها را ثابت نگهداشت، مگر آنکه هیچ چیزی برای دیدن وجود نداشته باشد. ما محیط اطرافمان را با حرکت سر ادراک میکنیم. میدان دید با حرکت موجودیت مییابد. اکثریت ما تمایل به آن داریم که شهر را به صورت یک سری از صحنههای ثابت ببینیم. حتی در یک خیابان مستقیم، شخص ساختمانهای مجاور را میبیند و ساختمانهای دورتر، برج یا مناره، کلیساها، گروه درختان و البته تپههای واقع در خارج شهر، در شرایطی که شخص به طرف آنها حرکت میکند در موقعیتهای جدید و ارتباط متغیر نسبت به یکدیگر دیده میشوند. در یک خیابان در شرایطی که شخص حرکت میکند، میتواند از طیفی از تجارب به مراتب وسیعتر و غنیتر برخوردار شود؛ نسبت به موقعی که چشمانداز از یک نقطه ثابت و محدود است. سازوکار فیزیولوژیکی ادراک انسانی: منظور آن است که از مکانیزم رؤیت (دید) یا از ساختار ارگان بینایی بررسی دقیقی ارائه شود. اما با این حال لازم است بعضی از عناصر را مورد بررسی قرار داده و به طور مختصر اشارهای بشود. ما هیچگاه نمیتوانیم آگاهی کاملی از جهان داشته باشیم مگر تنها از طریق برخورد نیروهای فیزیکی برگیرنده حواسمان. ادراک چشم انسان فقط میتواند با پیچیدهترین دوربینها مقایسه گردد. تأثیر عوامل بیرونی (محیطی) در سازوکار ادراک: بدیهی است موثرترین پدیده در چگونگی ادراک انسان از محیط مصنوع، نحوه انتظام و سازمان فضایی عناصر در محیط است. این مقوله به طور مفصل در بحث ترکیببندی عناصر در منظر شهری مورد بحث قرار گرفته است. در این بخش نحوه تأثیر ترکیبهای مختلف از عناصر گوناگون در سازوکار ادراک مورد توجه قرارگرفته است. وقتی به ترکیببندی عناصر متشکله در یک پدیده بها داده میشود، به طورحتم به کلیت آن پدیده اهمیت داده شده است. منظر شهری یک پدیده جامع و متشکل از عناصر متعددی است که در ساختاری ویژه شکل پذیرفته است. اسرارآمیز بودن، کیفیتی است در مناظر شهری، بدین معنی که از پیادهروی بیروح در دنیای پرمشغله امروزی نظارهگر ناشناختهها هستیم. اسرار در یک شهر؛ جایی که هر چیزی میتواند اتفاق بیفتد یا وجود داشته باشد. عامل مهم دیگر در تعریف وضوح خیابان، فضاهای بین ساختمانها در طول یک خیابان است. ساختمانها میتواند به اندازه کافی از هم فاصله داشته باشد. طوری که وقتی مستقیماً به جهت مقابل خیابان در حال حرکت در طول آن نگاه میشود، طبیعی است که پشت خیابانها و حیاطهای عقب آنها با ساختمانهای واقع در خیابان بعدی دیده میشود. مجدداً تعداد نسبتها کاملاً مشخص نیستند و مشکل است که مشخصاً گفت که آیا این فضای بین ساختمانهاست یا یکی دیگر از بسیاری از عوامل گوناگون در طول یک خیابان، ارتفاع ساختمان، عقب نشینی بنا، کیفیت معماری، درختان و نردهها برای مثال که یک خیابان را تعریف میکند. محورها و کانونهای دید (چشماندازهای شهری): در مباحث مربوط به مناظر و یا در شهر که بخش لاینفک ویژگیهای سیمایشهر است. نقش محورها و کانونهای دید در چشماندازهای شهری مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت. به علت ماهیت ترکیبی عناصر سازنده سیمای شهر و انواع الگوهای ترکیبی آنها، دیدهای مختلفی در فضاهای شهر میسر میگردد. طبقهبندی انواع دیدها و چشماندازها در فضاهای شهری بر اساس مشخصات توپوگرافی محل استقرار شهر و یا تأثیر الگوی شبکه راهها و فضاهای باز آن (از مقیاس یک میدان در شهر تا فضاهای باز و بستر وسیع درون شهر). قدم اول بررسی است. دیدهای محوری طویل یا محدود، دیدهای منقطع یا شکسته و دید در مسیرهای ملحقی و سایر انواع با توجه به موارد خاص در نظر گرفته میشوند. نقاط کانونی در چشماندازها، اعم از نقاط کانونی در الگوهای مرکزی یا در مسیرهای پر پیچ و خم و قابلیتهای حاصل از آنها در طراحی و ساماندهی چشماندازهای شهری بحث و بررسی خواهد شد. نقش عوامل تشدیدکننده یا برهمزننده مانند ردیف ساختمانها یا درختان و سایر اجزا مصنوع در مسیر، مطالعه خواهد شد. ریتم، تناسب، هماهنگی، یا ناسازگاریهای عناصر سیمایشهر، موانع دید اعم از طبیعی یا مصنوع، فواصل و تأثیر آن در چشماندازها نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت. محورهای دید: بدیهی است پدیده منظر شهری به صورت گوناگون به رؤیت انسان میآید. چگونگی این امر به مدد چشماندازهای مختلف در درون فضاهای شهری و از بیرون به درون بستگی دارد. فرصت رؤیت منظر شهری در قالب محورها و کانونهای دید در این مبحث بررسی خواهد شد. کانونهای دید: مشاهدات نشان میدهد که یک جسم ثابت نسبت به اجسام متحرک همچون یک آهنربا عمل میکند. بدیهی است که انگیزه برای اتخاذ چنین آرایشی از خواستهای انسان برای تمامی صورت میگیرد و نه از بیتفاوتی در برابر فضای آزاد و پوشاندن این فضاها با اشیایی که موجب مزاحمت برای انسانها میگردد. انواع چشماندازهای شهری: در محیط مصنوع به ویژه محیطهای شهری گونههای متنوعی از چشماندازها قابل مشاهده میباشد. گونهگونی دیدها در سطح شهر که از عوامل متعددی سرچشمه میگیرد (اعم از مصنوع یا طبیعی) و جذابیت منظرشهری را ارتقا میبخشد. بسیاری از صاحبنظران که در زمینههای مختلف طراحی شهری مطالعه و تحقیق داشتهاند، به برخی و ارائه تعاریفی از این گونه پرداختهاند که در زیر به مواردی از آن اشاره میشود: نقاط دیدی که از حومههای اطراف به شهر نگاه میکند. نقاط دید درون شهر که به حومههای اطراف مشرف است. چشماندازهای درون شهر که به یک خیابان یا میدان و یا بخش ویژهای محصور شده است. چشماندازه به طور اصلی از ناهمواریهای طبیعی و فرمهای مصنوع زمین مثل فضاهای باز، پارکها، درختکاریها، ساختمانها و سازههای از هر نوع متشکل میباشند. چشماندازهای در حال حرکت: در بررسی انواع چشماندازها، باید به مسئله چشماندازهای ثابت و چشماندازهای در حال حرکت نیز توجه داشت. هر دو نوع این چشماندازهای شهری در منظرشهری بسیار اهمیت دارند. در درون فضاهای شهری، چشماندازهای قابل مشاهده از یک نقطه ثابت جایگاه خاصی در منظر شهری دارد و حتی چشماندازهای متغیر در حال حرکت و یا حتی چشماندازهای جمعیت در یک مسیر حرکت نیز در مطلوبیت منظر شهری دخیل میباشند. در این مقوله نیز دیدگاههای متفاوتی در بررسی موضوع مطرح شده است. عوامل موثر در محورهای دید، کانونهای دید و چشماندازهای شهری: ویژگیهای جغرافیایی: قویترین تصویر ذهنی از بسیاری از شهرها به طریقهای که آنها با شکل زمین ارتباط مییابند، مثل تپهها، رودخانهها و درهها. ویژگیهای الگوهای ترکیببندی عناصر مصنوع در منظرشهری: در رابطه با الگوهای ترکیب عناصر کالبدی اعم از بافت شهری، تراکم ساختمانها به ویژه در خط آسمان، آرایش ساختمانها در راهها و میادین شهری نیز ویژگیهایی قابل توجه است که در شکلگیری انواع چشماندازهای شهری موثر واقع میشوند. گونهشناسی سبکی منظر شهری: هدف اصلی شناخت و تعیین فاکتورهای موثر در تعیین گونههای منظر شهری برای مطالعات موردی و خاص میباشد. به طور کلی در مقوله گونهشناسی مباحثی مانند تعیین و طبقهبندی عناصر فرمدهنده و مشخصههای تجمیعی آنها، تعیین سطح یا گستره انواع مختلف، درجه واجد هویتبخشی آنها، موقعیت جایگاه آنها در ساختار محیط شهری، تعداد تنوع گونهها، کیفیت گونههای عناصربصری که هویت، معنا و موقعیت ساختار کلی منظر شهری را شکل میبخشند. الگوی ترکیببندی عناصر شهری: گونهشناسی بر اساس الگوهای ساختار کالبدیشهر: الگوهای ساختاری شهر میتواند بر سیمای شهر در مقیاس کلان یا پیکره شهر موثر واقع شود. گرچه تداوم این تأثیر را میتوان در بخشهایی کوچکتر مثل شهر یا مراکز مناطق شهری نیز دنبال نمود. انواع الگوهای ترکیبی عناصر منظر شهری به شکلهای مشخصی از فضاهای شهری اعم از منظم یا نامنظم منجر خواهد شد. الگوی ترکیب میتواند برای یک مجموعه و فضاهای عمومی در مقیاس کوچکتر و یا حتی برای کل شهر و عناصر اصلی آن در نظر گرفته شود. گونهشناسی بر اساس بافت شهری: بافت شهری را برخی موثرترین فاکتور در ایجاد گونههای مختلف منظر شهری میدانند. بافت شهری به مفهوم دانهبندی ساختمانها و فضاهای پر و خالی آنها و شبکه راهها به ویژه راههای فرعی و نحوه درهمتنیدگی این دو عنصر اصلی شهری تلقی میشود. توده ساختمانها در این مفهوم به علت تکرار طرحهای مشخص از عناصر و جزئیات معماری به شکلگیری منظر شهری منجر خواهد شد که خود جزء مهمترین عوامل هویتبخش منظر شهری در یک بخش از شهر و یا کل منظر شهری خواهد شد، لذا الگوی ترکیببندی ساختمانها، راهها و میادین به ویژه الگوی پر و خالی ساختمانها در ترکیب با فضاهای عمومی مجاور اهمیت مییابد. گونهشناسی منظرشناسی بر اساس خیابانها، میادین و فضاهای باز: ویژگیهای عناصر متشکله منظر شهری که اساساً ناشی از ترکیب چند عنصر مثل ساختمانها و راهها یا ساختمانها و فضاهای باز میباشد نیز در فرم دادن به گونههای مختلف سیمای شهر و سیمای خیابان بسیار موثر میباشند. این نحوه تأثیر را گاه در قالب ویژگیهای این عناصر به تنهایی، گاه در خصلت همجواریهای آنها بررسی و طبقهبندی نمودهاند. بررسی ادبیات مربوط به منظر شهری، گوشههایی از این نوع گونهشناسی را مطرح مینماید. ترکیب ساختمان در گونهشناسی منظر شهری: ویژگی ساختمانها بدون شک یکی از مهمترین فاکتورها در گونهشناسی منظر شهری است. در این مبحث ویژگی ترکیب ساختمانها غیر از مشخصات انفرادی آنها نیز اهمیت خاص مییابد. ساختمانها متغیرترین عنصر در منظر شهری هستند که در طول حیات یک مجتمع زیستی دچار بیشترین تحولات سبکی و مشخصات کالبدی مثل ارتفاع، ابعاد و اندازهها، مصالح و جزئیات میشوند. گونهشناسی تا حد بسیاری منوط به تشخیص نمونهایی از دورههای حیات یک شهر و دیدگاه و روش برخورد با طبقهبندی ابعاد آنها در یک بررسی است. گونهشناسی بر اساس خط آسمان و عناصر شاخص (نشانههای شهری): عناصر شاخص در یک شهر فارغ از مقیاس و اندازه آنها میتواند در الگوی ترکیبی اش با توده ساختمان شهر، موجود متنوعی در گونههای منظر شهری شود. گرچه نقش این عنصر نسبت به تأثیر توده ساختمانی در سیمای شهر کمتر است اما نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. در شرایطی از تاثیر مضاعف، عناصر شاخص و نشانهها را میتوان در گونههای مختلف خط آسمان شهر مشاهده نمود. انواع خط آسمان نهتنها در شهرهای مختلف و دورههای تاریخی متفاوت، بلکه حتی در بخشهای مختلف یک شهر نیز قابل رؤیت است. سبک شهرسازی و معماری و جزئیات آن در گونهشناسی منظرشهری: سبک شهرسازی ساختمانها که غیر از مشخصات کالبدی مثل ارتفاع یا ابعاد فرم حجمی است، یکی دیگر از عوامل موثر در گونهشناسی محسوب میشود. تبلور سبک شهرسازی نیز به ویژه در گونهشناسی منظر شهری حائز توجه است. به این لحاظ مواردی از نحوه اثر سبک شهرسازی و معماری در منظر شهری مطرح میشود. گونهشناسی بر اساس تغییرات ادواری: تحلیل ریختشناسانه یکی از مهمترین ابزار برای مطالعه یک شهر است. نواحی بینظم و بیشکلی در شهر وجود دارد و یا اگر جایی وجود دارد. نتیجه فرایند دگرگونی و تغییر، ماهیت هستند. آنها نماینده دورههای بینتیجه و ناتمام از پویایی شهری هستند. جایی که پدیدههایی از این نوع به تناوب ظاهر میشود. فرایند دگرگونیهای ماهوی معمولاً بسیار شتابان بوده است، زیرا تراکم زیاد فشار بیشتری بر مقاصد بهرهوری زمین میگذارد. این تحول ماهوی از طریق تعیین دقیق مناطق و سطوح بازشناسی میشود و این هنگامی است که فرایند توسعه مجدد اتفاق میافتد.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.