طبقه بندی خدمات شهری در نظام سلسله مراتبی شبکه شهری کشور
طبقه بندی خدمات شهری در نظام سلسله مراتبی شبکه شهری کشور
شهرسازی
مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران
آقای دکتر مسعود شفیق
در زیر، خلاصهای از طرح تحقیقاتی «طبقهبندی خدمات شهری در نظام سلسلهمراتبی شبکه شهری کشور آورده شده است. سطحبندی و شبکه شهرها: سطح ۱- مرکز ملی: تهران در حال حاضر و بی تردید تا سال ۱۴۰۰ همچنان مرکز ملی و فراملی کشور خواهد بود و همچنان نقش مرکزیت سیاسی، ستادی و فعالیتهای ارائه خدمات برتر و ملی را بر عهده خواهد داشت . با این حال تمرکززدایی و مهار رشد این شهر همچنان هسته اصلی سیاستهای شهرنشینی ملی را در طرحهای کالبدی ملی و آمایش سرزمین (نوین) تشکیل میدهد. در این مطالعه، آخرین حلقه زنجیره خدمات در سلسلهمراتب خدماتی شهرهای کشور، از حیث ارائه خدمات کمیابی به ویژه در زمینههایی که نیازمند آستانههای جمعیتی بزرگ مقیاس است، حوزه نفوذ شهر تهران است، که بزرگترین دایرهاش تمامی کشور را پوشش میدهد و کوچکترین قلمروش، در این مطالعه، حوزه نفوذ بلافصل شهر تهران است. سطح ۲–مراکز کلان منطقهای: مرکز کلان منطقهها، سطح ۲ سلسلهمراتب خدماتی کشور را تشکیل میدهند. مرکزیت برخی از این مناطق را شهرهای همکار بر عهده دارند. مجموعه رشت، انزلی، مجموعه ساری، بابل، آمل، قائم شهر، به صورت شهرهای همکار، و شهرهای همدان، کرمانشاه، و نیز کرمان، زاهدان، بندرعباس به صورت شهرهای مکمل و شبکهای، مرکزیت کلان منطقههای مربوط را بر عهده دارند. سطح ۳- مراکز استانی (زیرمنطقهای): مراکز استانی به دلیل نقش عمدهای که در ارائه خدمات دولتی-اداری، ستادی بر عهده دارند، سطح میانهای را در سلسلهمراتب خدماتی سکونتگاههای کشور، تشکیل میدهند. برخی از مراکز استانی مراکز کلان منطقهای نیز هستند. سطح ۴- مراکز ناحیهای: ناحیهها، مجموعهای از چند حوزه شهری همجوار، در قلمروهای جغرافیایی مرتبط و همگن، و دارای ارتباطات متقابل یا وابستگی و همبستگیهای اقتصادی، اجتماعی هستند. در مجموع ۱۰۵ ناحیه تمامی سطح کشور را پوشش میدهند. به جز ناحیه بافق که در سال ۱۳۷۵ جمعیتی کمتر از ۵۰ هزار نفر داشته است و تهران که جمعیت ناحیه ای آن بیش از ۱۰ میلیون نفر است، جمعیت سایر ناحیهها بین ۵/۲ میلیون نفر تا ۵۰ هزار نفر میباشد که آستانههای لازم را برای ارائه خدمات شهری فراهم میآورد. برخی از مراکز استانی نیز هستند. سطح ۵– مراکز حوزههای نفوذ (مکانهای مرکزی): کوچکترین سطح برنامهریزی خدمات شهری را حوزههای نفوذ تشکیل میدهد. این حوزهها پیرامون شهرهایی که دارای بیش از ۲۵ هزار نفر جمعیت (۲۱۳ شهر) هستند، تشکیل شدهاند، اما ۵۴ شهری که در سال ۱۳۷۵ کمتر از ۲۵ هزار نفر جمعیت داشتهاند و مرکز مراجعات دهستانهای پیرامون خود، برای ارائه خدمات و توزیع کالاها بودهاند، و حوزههای جمعیتی بیش از ۵۰ هزار نفر را تشکیل میدهند نیز در این سطوح ملحوظ شدهاند. بدین ترتیب سطح ۵ از نظام سکونتگاههای کشور شامل ۲۶۷ حوزه نفوذ است که پیرامون شهرهای کشور تشکیل شدهاند و در سال ۱۳۷۵ به جز ۲۰ حوزه، همگی بیش از ۵۰ هزار نفر جمعیت داشتهاند. سطوح بعدی شبکه سکونتگاههای کشور، شاخههای فرعی این شبکه هستند که در پائینترین سطح شبکه، به مراکز منظومههای روستایی منتهی میشود. سطحبندی خدمات: سطوح مختلف شبکه شهری کشور، به تناسب پوشش جمعیت تحت نفوذ، و آستانههای اقتصادی و فنی که به آن اتکا دارد، از ظرفیتهای گوناگون برای ارائه خدمات برخوردار است. سطحبندی حوزههای نفوذ شهرها (مکانهای مرکزی) نشان داد که کوچکترین حوزههای نفوذ مکانهای مرکزی نیز آستانههای جمعیتی حدود ۵۰ هزار نفر دارند، که ارائه بسیاری از خدمات را توجیه میکند. سطح نخست شبکه شهری کشور که کارکرد آن در مقیاس ملی و بینالمللی تعریف میشود، جایگاه متنوعترین نوع خدمات برتر، با توجه به ظرفیتهای ملی و رسالت بینالمللی، و سطح توسعهیافتگی کشور، است. شهر ملی وظیفه اصلی جذب نوآوریها و دانش فنی ارائه خدمات برتر را، به منظور انتقال آن به سطح پائینتر شبکه شهری بر عهده دارد. سطح دوم در سلسلهمراتب شهری، مراکز منطقهای (فرااستانی) هستند، که وسعت و جمعیت لازم را برای حمایت از بسیاری از خدمات کمیاب و برتر که در شهر نخست شبکه شهری ارائه میشود، فراهم میکنند. این مراکز منطقهای، به طور کلی متناظر شهر ملی، اما در مقیاس منطقهای خواهند بود و متناسب با آستانههای جمعیتی، ظرفیتهای اقتصادی، برتریهای نسبی منطقهای، و سطح توسعهیافتگی، به ارائه خدمات متنوع و تخصصی خواهند پرداخت و جایگاه اکثر خدمات برتری خواهند بود که در سطح نخست شبکه شهری کشور، عرضه و ارائه میشود. این مراکز در حقیقت بایستی با ارائه خدمات برتر، در حد آستانههای جمعیتی و توانهای اقتصادی–مالی خود و کشور، روند تمرکززدایی از مرکز شهر را تسهیل و تسریع کنند، اما لزوماً عرضه برابر خدمات برتر را در سطح عرضه خدمات در مرکز شهر، هم از نظر تنوع، و هم از حیث کیفیت، بر عهده نخواهند داشت و ضرورتی هم برای چنین برابری متصور نیست. تنوع و کیفیت خدمات برتر در این مراکز نخست به اندازه شهر مرکزی، سپس به حجم جمعیت زیرپوشش این خدمات (جمعیت حوزه نفوذ خدمات برتر) و سرانجام به برتریهای نسبی در تولید منطقهای بستگی دارد. سطح سوم سلسله مراتب شبکه شهری، مراکز زیرمنطقهای ( مراکز استانها ) قرار دارند که جایگاه استقرار و عرضه تعداد محدودتری از خدمات برتر هستند. این مراکز از نظر فعالیتهای ارائه خدمات برتر، وزنهای همسانی ندارند. بنابراین ضمن اینکه برخی از این مراکز از نظر سلسلهمراتب اداری مهمترین مرکز درون استانی به شمار میآیند، از نظر استقرار تمامی خدمات برتر، به دلیل نبود آستانههای لازم برای توجیه اقتصادی ارائه خدمات واجد شرایط مطلوب نیستند. با این حال سیاستگذاریهای ملی و منطقهای، میتواند در این مورد تصمیمگیریهایی جدا از صرفهمندی اقتصادی مبتنی بر ملاحظات تمرکززدایی و محرومیت زدایی، در استقرار این گونه خدمات در نقاطی که فاقد آستانههای جمعیتی و اقتصادی لازم میباشند، ملحوظ نماید. در این سطح از شهرها نیز تنوع و کیفیت خدمات برتر به متغیرهای: اندازه شهر، جمعیت حوزه نفوذ خدمات برتر، مزیت نسبی استان در تولید ملی و میزان توسعهیافتگی (یا محرومیت استان)، بستگی دارد. سطح چهارم، ردهبندی مراکز شهری برای برخورداری از خدمات مراکز ناحیهها، به عنوان آخرین جایگاه و سطح خدمات برتر در شبکه شهری کشور، مکان ارائه تعداد معدودی از خدمات برتر خواهند بود. این مراکز به رغم آنکه در ساختار و استخوانبندی شبکه شهری کشور نقش مهمی به عهده دارند، لیکن تاکنون در سلسلهمراتب مدیریتی کشور جایگاهی نداشتهاند. به عبارت دیگر مراکز ناحیهها که مرکز شهرستان خود نیز بوده اند. تنها در حد مرکزیت شهرستان مربوطه واجد اهمیت بوده و از امکانات ارائه خدمات برتر برخوردار بودهاند. از آنجا که تقویت این مرکز، برای تمرکززدایی و توزیع دستاوردهای توسعه به تمامی پهنه سرزمین یک ضرورت است و نوآوری این طرح محسوب میشود، بنابراین استقرار خدمات برتر در این مراکز، در حد آستانههای جمعیتی ناحیه مربوط و گاه بنا بر ملاحظات تمرکززدایی و محرومیتزدایی، فراتر از آن، توصیه میگردد. این مراکز آخرین سطح زنجیره اصلی استخوانبندی شبکه شهری کشور در ارائه خدمات برتر تلقی میشود و در تعیین نظام کلی شبکه شهری کشور نقش عمدهای دارند. سطح پنجم در استخوانبندی شهرها، مراکز حوزههای نفوذ شهری میباشند. این مراکز، گرچه خود دریافتکننده خدمات برتر از مراکز ناحیهای که در آن قرار دارند، میباشند، اما خدمات پایه را برای جمعیت حوزه نفوذ خود فراهم میکنند. کمیت و کیفیت این خدمات در مراکز حوزههای نفوذ، به میزان جمعیت حوزه نفوذ خود بستگی دارد و نه جمعیت خود شهر مرکزی.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.