مداخلات انجامشده از دیدگاه مدیریت شهری در بافتهای قدیمی شهرهای ایران
مقایسه تطبیقی تصمیمات و مداخلات انجامشده از دیدگاه مدیریت شهری در بافتهای قدیمی شهرهای ایران و کشورهای همسایه، کشورهای اسلامی و کشورهای اروپایی
اقتصاد و مدیریت شهری
آقای مهندس حمید عنبرانی
آقای دکتر اصغر محمدمرادی
مسأله بافت قدیمی شهرهای ما و تعارض عرصههای مختلف زندگی معاصر با آن، مدتهاست (نزدیک به چهار دهه) که مسألهساز مردم است و مشغله ذهنی و تخصصی معماران و شهرسازان ما را به خود اختصاص داده است. جامعه ما، طی صد سال گذشته- صرف نظر از علتها- تحت تاثیر تمدن غرب، دگرگونیهای سریعی را متحمل شده است و نهایتا شکل جدیدی که به خود گرفته، از بسیاری جهات متفاوت با گذشتهاش میباشد. این تغییرات در تمامی عرصههای جامعه به نحوی به وجود آمد که سازههای سنتی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را به هم ریخت و زندگی جدید نه تنها تداوم منطقی روند گذشته که در اثر نیازهای زمان شکل گرفته باشد نبود، بلکه چیزی ورای معانی گذشته بود و الگویی جدید را سازماندهی مینمود. شهرها به عنوان بازتاب کالبدی جامعه از این تحولات سریع و وسیع به دور نماندند و بالطبع بیشترین تاثیرات را نیز پذیرفتند؛ چنانکه شالوده و چهره شهرهای جدید در مقایسه با بافتهای قدیمی شهرهای تاریخیمان به کلی متفاوت است و به دلایل مختلف، بافتهای قدیمی فرصت انطباق با مسائل زندگی شهری امروز را نیافتند و این چنین است که هنوز با این مشکل چند ده ساله مواجه هستیم که بافتهای قدیمی از دو سو به طور جدی تهدید میشوند. یکی خالی شدن شدن تدریجی حیات به دلایل فرهنگی- اقتصادی است که به صورت ناتوانی از از برآورده کردن نیازهای معمولی زندگی امروزی متجلی شده و بالطبع مهاجرت ساکنین محلات قدیم به محلات نوساز شهری را در پی دارد و به دنبال آن فرسودگی و تخریب تدریجی این بافتها است که با کمرنگ شدن فرهنگ مرمت و نگهداری در بین مردم، سرعت بیشتری به خود میگیرد و دیگری، رشد غیرمنطقی مناطق پیرامون شهر و محلات نوساز است که از کلیه تاسیسات و تجهیزات نیز برخوردارند. به هر حال زندگی امروز ما از بسیاری جهات با گذشتهای که این بافتها در آن شکل گرفتهاند متفاوت است و این مسألهای انکارناپذیر و در عین حال غیر قابل برگشت میباشد. از طرفی دیگر نیز نمیتوان همیشه با آرزوی شهرهای گذشته به سر برد؛ چه در این صورت شهرهایمان زندگی در حال را نیز از دست داده و آینده آنها بسی نابسامانتر از امروزشان خواهد بود. بیشک، پویایی از مهمترین ویژگیهای حیاتی هر “مجموعه زنده” است و جوامع انسانی را نیز از این قاعده گریزی نیست. به تبع آن هیچ مجتمع زیستی (شهر– روستا) نیز نمیتواند در کالبد و قالبی ثابت به حیات خود ادامه دهد. شهرها همانند موجودی زنده، چنانکه زمانی آستانه حیات (تولد) را تجربه میکنند و به تناسب شرایط، دوران رشد و شکوفایی و یا خمودگی و پژمردگی را به خود میبیندد، در برخی مراحل ممکن است- بسته به شرایط محیطی (طبیعی، سیاسی، اقتصادی و …) – دچار اضمحلال شده و آستانه مرگ را نیز تجربه نمایند. چنانکه شهرهای مدفون در خاک قرون، بر مرگ شهرها گواهاند و شهرهای با قرنها تاریخ، گواه حیاتی مستمر و غنی. از این میان، در این پژوهش، پنج شهر ایرانی منتخب (اصفهان، یزد، کاشان، بوشهر و گرگان)، مثال شهرهای زندهای هستند که هرچند سرگذشت متفاوتی دارند ولی در سیر تاریخ توانستهاند با شرایط محیطی خود تطابق یابند و استمرار حیات خود را تضمین نمایند. هرچند یافتن راز حیات، بالندگی، رکود و یا اضمحلال شهرها هدف اصلی این پژوهش نیست و پژوهشی مستقل را طلب میکند، ولی پرداخت به آن – هر چند گذرا- روشن کننده راه این پژوهش بوده است. در این پژوهش، محقق در مرحله اول، ضمن معرفی شهرهای مورد مطالعه در ایران،(اصفهان، یزد، کاشان، بوشهر و گرگان)، وضعیت بافت تاریخی آنها را مورد بررسی قرار داده است و در مرحله دوم به معرفی “مداخلات” انجام شده در ۵ شهر فوق و همچنین شهرهای بارسلونا (اسپانیا) و استانبول (ترکیه) پرداخته است.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.