پایان نامه ارشد شهرسازی ؛ فراغت در شهر(۸)
۱٫۲ تاریخچه فراغت
پیدایش فراغت: انسان به چه دلیل و از چه زمانی دریافت که بخشی از وقت خود را به فراغت بپردازد؟ پاسخ به این دو سئوال از مباحث مبهم مطالعات اوقات فراغت است. در ادبیات اوقات فراغت بیشتر به چگونگی گذران اوقات فراغت و عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است.
اطلاعات انسان شناسان درباره ی شیوه ی زندگی گونه های انسانی پیشین بسیار محدود است. هنوز نمی دانیم انسان های شکارگر وگردآورنده زمان باقیمانده از جستجوی غذا و سرپناه را چگونه سپری می کرده اند. آیا همزمان با رشد فرهنگ مادی و ابزار سازی، فرهنگ غیر مادی نیز رشد نموده و فعالیت هایی برای زمان های آزاد انسان ها به وجود آمده است؟ آیا اساساً آن ها زمانی را به عنوان وقت آزاد برای خود تعریف نموده بوده اند؟ به نظر می رسد تا زمانی که اطلاعات متقنی از زمان پیدایش زبان، بازی، هنر و مذهب و … بدست نیاید، نمی توانیم درباره ی زمان پیدایش اوقات فراغت سخنی به میان آوریم. به دیگر سخن زمان پیدایش فراغت در هاله ای از ابهام باقی خواهد ماند.
نظریاتی درباره ی مبنای پیدایش تفریح مطرح شده است در ادامه به ذکر آن ها می پردازیم.
نظریه ی اول مبنای تفریح را مذهب می داند. در جوامع اولیه عملاً رسوم مذهبی از بازی و تفریح جدا نبوده و رقص وآواز و نمایش رابطه ی تنگاتنگی با مذهب داشته است. فلوئید هاوس از جمله نظریه پردازانی است که در کتاب ” سلسله نظریه های اجتماعی ” ریشه ی تفریح در زمان قدیم را مذهب معرفی می کند. ( انصاری : ۲۳) در ادیان متأخر نیز می توان آثاری در تأیید این نظریه یافت. در متون مقدس مسیحی آفرینش جهان در شش روز صورت گرفت و روز هفتم خداوند “استراحت” نمود. آئین های روز یکشنبه در مسیحیت، شنبه در یهودیت و جمعه در اسلام به شکلی است که عملاً لازم است در این روزها ، کار تعطیل شود. به خصوص آیین ” روز شبت” در یهودی که به دینداران صریحاً دستور داده شده است هیچ نوع کاری ولو در حد تأمین نیازهای اولیه انجام ندهند. طبق رویکرد تعریف فراغت به عنوان زمان غیر کار می توان این روزها را اوقات فراغت به شمار آورد.
نظریه ی دوم بازی و تفریح را غریزی می داند. جیمز بالدوین ، ویلیام مک دوگال و کارل گروس از طرفداران این نظریه هستند. بالدوین بر این نظر است که بازی انسان مانند بازی حیوانات از نیازی فطری سرچشمه می گیرد و طفل را برای بزرگسالی آماده می کند. ( انصاری : ۲۴) چنانچه این نظریه را بپذیریم می توان گفت تفریح قدمتی به اندازه ی انسان دارد. این نظریه حتی اگر ثابت نکند که تفریح غریزی است، دست کم بازی را به عنوان یکی از اصول فراغت معرفی می کند.
نظریه ی سوم رویکردی روانشناسانه دارد. این نظریه اساس تفریح را کسب لذت می داند. توماس میل رهایی از یکنواختی و بدست آوردن تجربیات را عامل پیدایش بازی و تفریح می شمارد. پاتریک که یک روانشناس امریکایی است ، پیدایش فراغت و تفریح را به عنوان رهایی انسان از فعالیت مداوم و خستگی جسمی و روحی توصیف می کند. ( انصاری : ۲۴) کسب لذت بدون توجه به فرهنگ جامعه ممکن نیست. در حقیقت می توان گفت آنچه این نظریه را از نظریه ی غریزی بودن تفریح متمایز می سازد جنبه ی فرهنگی در تعریف لذت است. بنابراین این نظریه نیز می تواند به رویکرد انسانشناسانه ی فرهنگ و شخصیت نزدیک شود.
شاید بتوان گفت رویکرد انسانشناسی ترکیبی از نظریات فوق است.بیولوژی در کنار عامل فرهنگ با زیر مجموعه های متنوع آن رویکرد انسان شناسانه به فراغت را می سازد. در پژوهش های انسان شناختی موضوع فراغت هم به جنبه های بیولوژیک مانند خوردن، اشامیدن، غرایز جنسی و غیره توجه می شود و هم به شیوه های برآوردن این غرایز که فرهنگ آن را تعریف می کند.
فراغت در جهان : هرچند اطلاعات درباره ی اوقات فراغت و فعالیت های تفریحی آن از دوران ماقبل تاریخ ناچیز است، اما در دوران تاریخی زندگی انسان می توان رد پای اوقات فراغت را تعقیب کرد.
فرنگیس اردلان داستان های خیالی ، جشن های سالانه و ماهانه ، انواع ورزش های پهلوانی ، بازی های المپیک ، نمایشنامه ها ، تئاتر ، موسیقی و شعر و … را مصادیق فعالیت های اوقات فراغت در یونان باستان می شمارد. در امپراطوری روم نیز مسابقات ورزشی، نبرد گلادیاتورها، نمایش های کمدی وخنده آور و گرمابه های عمومی مخصوص روم را صور جدیدی از فالیت های اوقات فراغت معرفی می کند.
یکی دیگر از تمدن های باستان مصر است. در مصر مهمترین فعالیت اوقات فراغت ورزش بوده است. ژیمناستیک که برای خدایان انجام می شد هم جنبه ی دینی و هم جنبه ی تفریحی داشت. درمصر قدیم زنان نیز در فعالیت های ورزشی شرکت داشتند. رقص نیز یکی از فعالیت های مذهبیـ تفریحی به شمار می رفت که همه ی اقشار و طبقات آنرا اجرا می کردند. همچنین رقص برای عده ای شغل و حرفه محسوب می شد. ( گزارش ملی جوان : ۲۴)
در ایران باستان نیز مثال هایی از فعالیت های اوقات فراغت وجود دارد که در بخش تاریخچه ی اوقات فراغت در ایران خواهد آمد.
چنانچه هر یک از نظریه های پیدایش فراغت یعنی مبتنی بودن بر مذهب ، غریزی بودن و کسب لذت را بپذیریم می توان ادعا کرد در سایر فرهنگ ها و جوامع انسانی نیز مثال هایی از این دست وجود دارد.
در قرون وسطی با قدرت یافتن گروهی از افراد جامعه طبقه ی اشراف پدید آمد که نیازی به کار نداشتند. طبقه ی اشراف وقت آزاد زیادی داشتند . همچنین در این زمان مراسم مذهبی نیز تحول یافته و یک سیستم فرهنگی پیچیده به وجود آورده بود. به این ترتیب در کنار آئین های قربانی و مراسم تدفین فعالیت هایی چون رقص، درام و ورزش به وجود آمده بود که در اوایل صرفاً مخصوص طبقه ی اشراف بود.
نقطه ی عطف تحول فراغت انقلاب صنعتی است. تا پیش از انقلاب صنعتی اوقات فراغت از کار تفکیک نشده بود به عبارت دیگر زمان طبیعی ( شب و روز و فصل ها ) آهنگ کار را تنظیم میکرد. مردم تا زمانی که طبیعت مساعدت می نمود به طور دائم کار می کردند. زمان فراغت تنها هنگامی فرا می رسید که یا طبیعت برای کار مناسب نبود و یا اجبارهای دینی ، مردم را به ترک موقت کار وادار می ساخت. همزمان با انقلاب صنعتی و رشد شهرنشینی تحولی شگرف در زندگی مردم به وجود آمد. واحد زمان تغییر یافت و به یکباره کار، تمامی زندگی انسان ها را تحت فرمان خود درآورد. درک از اوقات فراغت تغییر پیدا کرد. اوقات فراغت به شکل زمان غیر کار تعریف شد.
در سال های اولیه ی صنعتی شدن ، فشار کار سخت و طاقت فرسا و ساعات کار طولانی عملاً زمانی برای فراغت باقی نمی گذاشت. در پی مبارزات صنفی کارگران به تدریج ساعات کار محدودتر شد و توازنی میان کار و غیر کار به وجود آمد. رفته رفته اوقات فراغت به تعریفی که امروز از آن داریم نزدیکتر شد. انقلاب دوم صنعتی یعنی صنعت مبتنی بر ماشین های خودکار ، زمان کار را محدودتر ساخت و اوقات فراغت را افزایش داد.
تحولات صنعتی در زندگی اجتماعی و فرهنگی انسان ها نیز تأثیرات فراوانی در بر داشت که در نحوه ی گذران فراغت و رواج فعالیت های تفریحی مختلف قابل مشاهده است. تغییر ابعاد خانواده، اشتغال زنان ، فرآیند آموزش جوانان برای کار ، تغییر روابط میان انسان ها وبازتعریف همبستگی های اجتماعی ، تغییر فضای زندگی و … تحولات اجتماعی ناشی از دگرگونی های صنعتی و تکنولوژیک است که همه در نحوه ی گذران اوقات فراغت نقش دارد.
فراغت در ایران: از تمدن ایران پیش از اسلام شواهدی در دست است که نشان می دهد ایرانیان نیز ماند دیگر جوامع زمان آزاد خود را با فعالیت های متنوعی سپری می نموده اند. دین زرتشتی آئین پرتکلفی به شمار می رفت که جشن ها و مراسم مذهبی آن در تمام فصول سال برپا بود. این مراسم به جز جنبه ی دینی جنبه ی تفریحی نیز داشت. وفور مناسک ازدواج ، تولد و مرگ در ایران حاکی از آن است که جشن های مراحل گذار هم به شکل آئینی و نمادین و هم با گذران وقت به تفریح و سرگرمی انجام می شده است. رواج هنر، ورزش، صنایع دستی، شعر، قصه پردازی و قصه گویی، دید و بازدید و … بیانگر گذران فراغت مستمر با فعالیت های غیر منفعلانه می باشد.
پس از ورود اسلام به ایران ، تجربه ی فراغت با دین پیوند مستحکم تری یافت. آئین ها و مراسم جشن های باستانی با تغییراتی همچنان ادامه پیدا کرد. ضمن اینکه فرهنگ اسلامی نیز تأثیراتی بر نحوه ی گذران وقت ایرانیان داشت. اسلام به انسان توجه ویژه ای دارد و مدعی است که برای هر لحظه از عمر آدمی برنامه ای به سوی تعالی ارائه داده است. در این میان تفریح و فراغت نیز فراموش نشده و مخصوصاً به فعالیت های اجتماعی و ورزش توصیه شده است. در اهمیت اوقات فراغت، حدیثی از امام صادق(ع) بدین مضمون نقل شده است ؛ سلامت، نیرومندی، فراغت، جوانی، نشاط و بینیازی خود را فراموش منما، در دنیا از آنها بهرهبرداری کن و متوجه باش که از آن سرمایههای عظیم به نفع معنویات و آخرت خود استفاده نمایی.
از متون ایرانی چنین برمی آید که فعالیت های اوقات فراغت طبقات مختلف با هم متفاوت بوده است. در قابوسنامه اسب سواری و شکار کار “بزرگان” قلمداد شده هرچند از تفریحات مطلوب به شمار می رفته اما در عمل بزرگان و بزرگ زادگان بدان می پرداخته اند.(گزارش ملی جوان :۳۲) مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران تفریحات طبقات فرادست و عموم مردم راتشریح کرده است.به نظر وی طبقات بالای اجتماع چون مسئولیت و وظیفه ی سنگینی بر عهده نداشته اند، عمر را به” خوشگذرانی” سپری می کرده اند. تفریحات این دسته شامل شرابخواری ، عشق ورزی، قمار، شکار، اسب سواری، گوی و چوگان، شرکت در مراسم بزم و رقص وآواز و گوش دادن به قصه ها و حکایات نقالان بوده است. در حالی که عموم مردم با گردش در باغ و بوستان، تجمع در معابر و مساجد و گوش دادن به نقالان و معرکه گیران، تماشای پهلوانان دوره گرد و پرورش دهندگان خروس های جنگی اوقات فراغت خود را سپری می نمودند. ( همان : ۳۳)
در شهرهای ایرانی عمومی ترین شکل گذران اوقات فراغت گشت و گذار در فضاهای عمومی شهر مانند بازارها ، مساجد، میدان ها و خیابان ها ی شهر بوده است. میدان در شهر اسلامی محل تجمع مردم، فروشندگان دوره گرد، گدایان، اعلام احکام حکومتی، مجازات محکومان و … بود و بستری مناسب برای کارکرد های متفاوت از جمله اوقات فراغت ایجاد می کرد. ( فکوهی : ۳۹۴)
در عصر صفویه فعالیت هایی چون جشن ها و اعیاد، موسیقی و رقص، برگزاری سوگواری مذهبی یا تماشای آن، ورزش ها و بازی ها، انواع نمایش ها، حمام رفتن برای زنان و قهوه خانه برای مردان، زیارت، نقاشی، عضویت در انجمن های مذهبی مانند خانقاه ها و تکیه ها رواج داشته است.
به نظر می رسد در دوره ی صفویه از فعالیت های اوقات فراغت در جهت تبلیغ مذهب رسمی کشور و ایجاد علاقه و اشتیاق نسبت به آن با اهداف مذهبی و سیاسی نیز استفاده شده است.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.