توسعه پایدار شهری(۱)
مقدمه
کنش متقابل انسانها، به یقین، مهمترین عامل اصلی بوجود آمدن شهرها است که محیط هایی مادی هستند برای تسهیل بده – بستانهای اجتماعی، اقتصادی، معنوی، فرهنگی و مدنی و نیز ارائه ی کالاها،خدمات و ایدئولوژی ها.شهرها و مسایل آنها همواره از پیچیده ترین مسایل انسانی به شمار می روند. رشد روز افزون شهرها و شهری شدن و پیچیدگی های تکنولوژیک جهان متناسب با تلاش و اهمیت به نیازهای معنوی انسان در سکونت گاه او نبوده است و محدودیت های طبیعی و ساختاری موجود، نتیجه غیر قابل اجتناب تراکم و فشردگی شهری را به دنبال داشته است . در این میان با نگاهی به مفهوم پایداری و درک شهر به عنوان “فضای زیست جمعی ” ، می توان همه فرآیند های مربوط به توسعه شهری را متاثر نمود بر این مبنا شهر خود یک امکان توسعه به شمار می رود و منابع آن در راستای منافع عمومی و اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد .
ادبیات توسعه در جهان بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد و از آن پس تکامل یافت.اما اصطلاح توسعه پایدار برای نخستین بار در سال ۱۹۸۰ در گزارش سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی به کار برده شد که این واژه وضعیتی را توصیف می کند که در آن توسعه نه تنها برای طبیعت مضر نیست بلکه به یاری آن هم می آید.به تدریج تعاریف کامل تری از توسعه پایدار ارائه شده و به دنبال آن ویژگیهایی برای شهرى پایدار در نظر گرفته شد. بانک جهانی مهمترین شرط پایداری شهرها را قابل زندگی بودن آنها می داند چرا که اصولا شهرها برای زندگی و رفع نیازهای انسانی خصوصا رفع نیازهای اجتماعی ایشان شکل گرفته اند، پس بی تردید بدیهی ترین ویژگی یک شهر پایدار خلق فضاهایی است که در عین پاسخ گویی به این نیازها، زمینه رشد و تعالی آدمی را نیز فراهم آورد.
در این تحقیق سعی شده به سوالات زیر هر چند مختصر پاسخ داده شود :
۱٫ شهری برای همگان یا شهر فراگیر چیست ؟
۲٫ برای ایجاد شهری فراگیر چه مسیری باید طی شود ؟
۳٫ نیازها و ملزومات این مسیر چیست ؟
۴٫ مسائل زیست محیطی تاچه حد در توسعه شهری مهم هستند ؟
توسعه ناپایدار در شهرها
بر اساس رویکردهای جدید شهر سازی تولید انبوه واحد های مسکونی بدون توجه به قابلیتهای جمعیت پذیری سرزمین باعث شد تا پایداری منابع در شهرها مورد تهدید جدی قرار گیرد. توسعه ی صنعتی نیز به تغییرات اقلیمی جدی منجر شد که تهدیدها نسبت به کره زمین را دو چندان کرد. توسعه کالبدی شهرها بویژه در کلان شهرهای جهان سوم به شکل برق آسا و در جهت خلاف مسیر پیشنهادی طرحهای شهری و بصورت غیر قانونی در جهت تخریب محیط زیست و روستاهای اطراف صورت می گیرد. رشد سکونتگاههای غیر رسمی ( حاشیه نشینی) در شهرها نیز همواره از چالش های توسعه پایدار شهری است.تصور غلط این است که تمامی ساکنین این سکونتگاهها مهاجر روستایی هستند، در حالیکه این سکونتگاهها به علت پدیده فقر شهری و شهری شدن فقر بوجود آمده اند و بخشی از سرریزهای اقتصادی و اجتماعی شهرها که نمی توانند جذب بازارهای رسمی زمین، مسکن و اقتصاد شهر شوند نیز برای دسترسی به مسکن در حد استطاعت خود به این محدوده ها رانش پیدا می کنند.آمارها نشان می دهد که ۹۱% سکونتگاههای غیر رسمی در محدوده شهرهای کشور واقع شده اند که ۸۵% آنها قدمت بیش از ۱۵ سال دارند.همچنین در حدود ۵میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در این سکونتگاهها ساکن هستند که حدود ۲۵% جمعیت شهری را شامل می شود. برای توانمند سازی این سکونتگاهها علاوه بر انجام اقدامات فیزیکی و کالبدی نظیر ایجاد شبکه های زیر ساختی و روبنایی شهری، می بایست اقدامات منظمی در جهت ارتقای توانمندیهای اجتماعی ساکنین، ارتقا سطح فرهنگ شهروندی، آموزش مهارت های زندگی، جلوگیری از رفتارهای پرخطر و فعالیتهای مرتبط با تقویت بنیه اقتصادی خانوارهای ساکن در این سکونتگاهها نیز صورت گیرد.در عین حال که مطالعات نشان می دهد مشکل عمده ساکنان سکونتگاههای غیر رسمی در وهله اول مشکلات اجتماعی و اقتصادی است که اقداماتی فراتر از اقدامات کالبدی و فیزیکی را طلب می کند. عدم تمایل به مشارکت ساکنین اغلب این سکونتگاهها در فعالیتهای مرتبط با ارتقا سطح فرهنگ شهری باعث شده توسعه ناپایدار بافت حاشیه ای در شهرها به صورت معضلی در راه رسیدن به توسعه پایدار پیش روی برنامه ریزان شهری باقی بماند و طرحهای ساماندهی و توانمند سازی این سکونتگاهها چندان موفق نباشد.
توجه به واژه ” مدرن شدن” بدون توجه به ماهیت اجتماعی و سیاسی توسعه به موازات تاکید بر رشد اقتصادی و تغییر در ساختار اقتصادی، اجتماعی و سنتی جوامع منجر به تغییر معیارهای اجتماعی شد که حاصل آن نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و تخریب محیط زیست و رابطه نامتوازن در بین جوامع شد. تبدیل چهره شهرهای سنتی به ظاهری مدرن بدون توجه به الزامات و نیازهای این تغییرات در چارچوب مفهوم توسعه به صورت یک بعدی و بدون در نظر گرفتن توانمندیهای انسان و محیط، ناپایداری در شهرها را موجب گردید. در جهت توسعه پایدار شهری همه مفاهیم شهری از تعداد خانه ها وخانوارها تا بافتهای سنتی و مدرن و مکانهای فرهنگی اجتماعی و حتی شبکه های آب و برق و انرژی فاضلاب باید مورد بررسی قرار بگیرد.
در حال حاضر با رشد روز افزون ارزش زمین و الزام به درآمد زایی در شهرداریها، اهمیت توجه به توسعه فضاهای شهری را در آنها کاهش داده است تا جایی که ضرورت طراحی و احداث فضاهای شهری به طور کامل به فراموشی سپرده شده است و در عین حال معماران و طراحان شهری نیز این مقوله را به کلی از یاد برده اند.
در این میان رویکرد شهر سازان امروزی با روحیه ی صنعتی به شهرها اهمیت نیروی انسانی را به عنوان مهمترین منبع توسعه مورد غفلت قرار داد.این بی توجهی به روحیه ی اجتماعی انسان امکان بزرگی را از توسعه شهری با مشارکت همگانی سلب کرده است.
بنابراین ،”شهر” خود یک امکان عمومی برای توسعه است و مفهوم “سکونت پایدار ” مهم ترین عامل موثر در ارتقاء کیفیت فضای شهرها. تقاضا برای توسعه پایدار شهری و شهرهای پایدار مهمترین چالش فراروی بشریت در قرن بیست و یکم می باشد.از سوی دیگر جستجو برای یافتن شهری ایده آل یعنی آن شکلی از شهر که بتواند هم امتیازات تکنولوژیک و هم روحیه سالم زندگی روستایی بر اساس ایده های روشنگرانه عدالت اجتماعی بیان کند یکی از دل مشغولیهای مهم بسیاری از معماران و شهرسازان بوده است.
اینکه فرم شهرنشینی چگونه رفتارهای اجتماعی را شکل می دهد در پژوهشهای که توسط معماران و طراحان شهری با کمک جامعه شناسان در اواخر قرن بیستم در چند شهر بزرگ انجام شد مورد ارزیابی قرار گرفت نتیجه این ارزیابی دو گروه جمعیتی شهری را تفکیک کرد ۱- آنان که مجبور به ماندن درون شهرها شدند و به طور فزاینده ای با محیط خود و در نتیجه با یکدیگر بیگانه شدند این فروریزی بافت اجتماعی که نتیجه یک از هم گسیختگی اجتماعی متاثر از محیط بود و تاثیر آن در کاهش شدید روابط اجتماعی خارج از کار در این محیطهای شهری بود ۲- گروهی که با فرار از مراکز شهری به گسترش حاشیه نشینی در شهر ها دامن زدند که این امر نه تنها محیط زیست را ناپایدار می کرد بلکه پیوستگی اجتماعی را نیز از بین برد و همجواری از میان رفت در نتیجه محلات و اجتماعات محلی ضعیف و ضعیف تر شدند.
راه حل این موضوع را طراحان شهری اروپایی در یک رنسانس شهری دیدند که در کشور ما نیز گامهایی در جهت آن برداشته شده است در مرحله اول انتقال کارخانه های تولیدی آلوده کننده به کشورهای خارجی و یا مناطق دورتر از حاشیه شهر و همچنین استفاده از زمینهایی که در اشغال این صنایع بود جهت ایجاد محیط قابل زیست به قصد استفاده از نیروی کار ارزان تر و کاهش آلودگی های صوتی و هوا در نتیجه بهبود محیط زیست شهری.
در مرحله دوم ایجاد فرم جدیدی از شهرنشینی که شهرها را به عنوان زیستگاه هایی متوازی در نظر می گیرد که هم در درون خود در روابط بین کالبد و شکل گیری رفتار اجتماعی و نیز در بیرون از خود در روابطشان با محیط طبیعی تاثیرگذارند تولید مکان، ساخت محیط مصنوع در قالب شبکه ی قابل رویتی از خیابانها و فضاها با استفاده از بلوکهای سنتی شهری برای تشکیل زنجیره ای از محلات منظم ، ایجاد احساس هویت قدرتمند ، غرور و مالکیت محلی و حس شهروندی خوب و همسایگی در قالب درونی و توجه به معماری زیست محیطی در ایجاد هماهنگی با محیط طبیعی و کاهش مصرف انرژی و ایجاد محیط زیستی با پوشش گیاهی در اطراف آن در قالب بیرونی از اهم مسائل مورد توجه در این طرح بودند.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.