خلاصه کتاب برنامه ریزی شهرهای جدید(۱)

شهر جدید با حومه اختلاف اساسی دارد. حومه یک ناحیه مجزای مسکونی است که ساکنان آن برای کار به شهر دورتر رفت و آمد می کنند؛ اما شهر جدید باید همه عملکردهای شهری را به اندازه معین داشته باشد.

مکتب اصلاح گرائی با تاکید بر جنبه های حق شناختی ، معتقد به یافتن راه حلهائی برای رفع مشکلات شهری در چهار چوب جوامع صنعتی است. در این مکتب عقیده بر آن است که بهسازی و ساماندهی محیط شهری باید از درون همین جوامع صورت پذیرد؛ بنابراین بر اصلاح تنگناها و عوارض نظام اجتماعی موجود، بدون نفی کلیت آن تاکید می کند. اصلاح گرایان، زمین را ثروت و حومه می دانند که باید برای زراعت و اشتغالات زراعی از آن استفاده شود. ویلیام موریس و جان راسکین از بزرگان این مکتب هستند.

مکتب شیکاگو، بین سالهای ۱۸۸۳ و ۱۸۹۳ رشد کرد. پیروان آن بی نظمی جامعه صنعتی در اروپا را ناشی از کم بودن در شهر می دانند، بدین ترتیب الگوی روستا- شهر را برای حل مشکلات شهری ارائه می دهند و توجه به طبیعت را نیز در سطح وسیعی مطرح می کنند. در این مکتب توجه به اکولوژی یا محیط طبیعی اهمیت ویژه ای دارد، به طوری که محیط انسانی در دل آن مطرح می شود.

این مکتب از دارونیسم اجتماعی، در زمینه رقابت میان شرکتها: بنگاههای تجاری و خانواده ها برای دستیابی به نقاط مطلوب شهر بهره می برد و علم اقتصاد را فقط اصل مسلم انسان برای بهره گیری بیشتر و با کوشش کمتر می داند و برای تحقق این هدف معتقد به عدم دخالت دولت در امور اقتصادی، نفع فردی و اجتماعی و اهمیت صنعت است و نیز صنعت را منشأ ثروت می داند.

مکتب مدرنیسم: این مکتب به شهر حول محور مدرنیسم و قطع با گذشته و تاریخ و زمان نگاه می کند و فقط و فقط به مسائل معماری می پردازد. انسان در این مکتب عنصری بی.لوژیک و دارای عملکردهای «سکونت، کار، رفت و آمد و اوقات فراغت» در یک ناحیه خاص است. در مکتب مدرنیسم، موقعیت، مکان ، فرهنگ و سنت جایگاهی ندارد. مدرنیسها معتقدند باید از شهرهای قدیمی تمرکز زدائی شود. بنابراین تراکم در نواحی خاص را پیشنهادمیکنند. انان الگوهای «شهر-پارک» «شهر- شیتی»طشهر عمودی»«عملکردگرائی« و «تولید انبوه» را در شهر ابراز می دادند. این گروه معتقدند زمین باید ا هر کاربری آزاد شود و شهر در فضای سبز به شکل عمودی یجاد شود. در این مکتب به روابط اجتماعی در مقوله اوقات فراغت نگریسته می شود.

مکتب فرامدرنیسم : برنامه ریزان شهری نخستین کسانی بودند که مکتب مدنیسم را مورد انتقاد قرار دادند. آنان رویاروئی با چهارچوب نظری مدرنیسم (مسکن، کار، رفت و آمد و اوقات فراغت)، مطالعات شهری را مطرح و شهرها را در قالب مفاهیمی چون خوشه های شهری، جابه جائی جمعیت و مسکن بررسی کردند.

به دنبال این انتقادها، وان آیک نیز با طرح مباحث مردم شناسی و طراحی شهری و معماری از این مکتب به دلیل یکنواختی و بی هویتی کالبدی آن انتقاد کرد. در طرحهای دیگر این گروه، بر توپوگرافی و احیای بافتهای موجود شهرها تاکید خاص شده است، بدین ترتیب مکتب فرامدرنیسم پا به عرصه وجود گذاشت.

جنکس، مدنیسم را به دلیل تک ظرفیتی و تهی بودن از سطوح معنائی یا مفاهیم ماورای طبیعی سرزنش می کرد. وی به جای مدرنیسم، ترکیبی از عناصر جدید و سنتی را با مفاهیم هنر بومی و هنر متعالی در ساخت و سازهای شهر پیشنهاد می کند.

مکتب فرهنگ گرائی : این مکتب معتقد است کل یعنی مجموعه شهر بر جز، یعنی افراد غلبه دارد و مفهوم فرهنگی شهر بر مفهوم مادی آن مقدم است. در این مکتب تفکر ناحیه بندی در شهر وجود ندارد. شهر فقط از طریق سازمانهای اجتماعی- فرهنگی زنده است. برگشت به گذشته و توجه به زیباشناسی از مشخصات آن است. کامیلوسیت، هاورد، بارکر و آنوین از صاحبنظران این مکتب هستند.

از این مکتب به علت ارزشگذاری بیش از حد به گذشته و اینکه زمان را قابل بازگشت و بازسازی می داند، انتقاد شده است.

مکتب طبیعت گرائی:مکتب طبیعت گرائی را گروهی همانند گدس، لوییزمامفورد و فرانک اویدرایت که برنامه ریزان شهری نامیده می شوند بنیان گذاتند. چهارچوب نظری این مکتب را آزادی انسان و رهائی از محیط مصنوع، استقرار در طبیعت، کمار بر روی زمین به عنوان اوقات فراغت و توجه به خانه، حفظ طبیعت، به کار گیری تکنولوژی و وجود نداشتن عملکردگرائی در شهر تشکیل می دهد. گدس معتقد است هر شهر رشد طبیعی دارد و نیز از محیط طبیعی که در آن به وجود امده جدائی ناپذیر است. مامفورد شاگرد گدس، رشد شهرها را براساس جامعه شناسی زائیده از زیست شناسی می داند. رایت الگوی شهر جدید گسترده و شهر ناپیدا را مطرح می کند.

مکتب فلسفه گرائی : مکتب فلسفه گرائی، زیباشناسی و آزادی انسان را مطرح می کند. و به تاثیرات صنعت و صنعتی شدن می پردازد و معتقد است زندگی اجتماعی فدای صنعت شده و صنعت پریشانی مردم شهرها را نیز موجب شده است. فلسفه گرایان زندگی فن آوری را جز آزار برای انسانها نمی دانند و به صنعت حمله می کنند. بنابراین انان به فرهنگ صنعتی جهان غرب و تاثیرهای ناشی از آن در شهر حمله می کنند. از بزرگان این مکتب می توان از ویکتورهوگو، جورج زیمل، اسوالد اشپنگلر و مارتین هایدگر نام برد.

مکتب فن گرائی‌ : فن گرایان، شهرهای آسما غزاش را مطرح می کنند باچون معتقدند زمین باید برای استفاده عموم آزاد شود و نیز حداکثر استفاده را باید از فن آوری کرد. کشاورزی پیشرفته، حمل و نقل مکانیزه و شهرهای زیر دریائی از ایده های انان است.

از این مکتب به علت سبب اختیار از انسان و نیز بی توجهی و نیز بی توجهی به شرایط اجتماعی و فرهنگی او انتقاد شده است.

(کرامت ا… زیاری)

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0