زیبایی شناسی شهری از منظر شهروند
۱- مقدمه
حقوق شهروندی ابعاد گسترده ای دارد که بررسی این مفهوم مستلزم شناخت زوایای مختلف مسائل شهری و انسان است، لذا رویکردی تخصصی در تمام زمینه های قابل بررسی مورد تاکید می باشد. محدوده دید یا همان جلوه بصری تعریف شده در محیط عمومی، خصوصاً یک مجموعه اجتماعی به عنوان شهر، زاییده یکی از این حقوق است که تناسبات بصری و زیبایی شناسی، متن اصلی این موضوع می باشد. حق زیبا دیدن، تناسبات فرم، فضا و مبلمان و موارد متعددی از این قبیل، رعایت قوانین خاص معماری و شهرسازی را شامل می گردد.
وقتی صحبت از زیباسازی شهر می کنیم در واقع به دو نکته اشاره کرده ایم: یکی ایجاد زیبایی و دیگری حذف و رفع تمام عواملی که موجب بدمنظر شدن و نازیبایی شهر می شود. بسیاری عقیده دارند که مورد دوم مهمتر است زیرا با تحقق آن عامل اول می تواند کارساز باشد. این نیاز به زیبایی جزء ناشناخته ترین نیازها می باشد؛ مازلو معتقد است که این نیاز در بعضی افراد وجود دارد. این گونه افراد با دیدن زشتی(به طریقی خاص) بیمار می شوند و با قرار گرفتن در محیطی زیبا بهبود می یابند این حالت تقریباً بطور عام در کودکان سالم دیده می شود.
۲- ابعاد زیبایی
در تعریف نیاز زیبایی شناسی سه موضوع “ارزش، لذت و تعجب” حائز اهمیت می باشند:
۲-۱- ارزش:
هر زیبایی دارای ارزش است و می بایستی توجه داشت که مقصود از ارزش، ارزش مبادله ای آن نیست، زیرا قسمتی از زیبایی های طبیعت قابل نقل و انتقال و تملک کردن نیست.
۲-۲- لذت:
هر نمودی که توقعات ما را برآورده نماید، زیبا می دانیم (زیبائی) و هرچه زیباست لذت بخش است. ولی این بدان معنا نیست که هر احساس لذتی معلول درک و دریافت زیبایی می باشد. حتی گاهی ما از یک منظر نازیبا که رابطه خاصی با درون ما دارد لذت می بریم، مانند منظره ساختمانی مخروبه که خاطرات شیرینی از کودکی خود را در آن بیاد می آوریم.
۲-۳- تعجب:
در مورد آخر یعنی تعجب و شگفتی باید ابتدا تعجب را تعریف نمود و آن عبارت است از حالت ذهنی ای است که ناشی از توقف ذهن آدمی در برابر موضوع یا رویدادی که بیرون از دایره قوانین و اصول شناخته شده و معمول می باشد. در برابر زیبایی ها نوعی از تعجب و شگفتی بوجود می آید؛ چه زیبایی های طبیعی و چه زیبایی های هنری برای بوجود آمدن تعجب، زیبایی باید در حدی باشد که مافوق نمودهای معمول زیبایی جلوه نماید. اگرزیبایی در حد معمول باشد اگر چه کم و بیش موجب لذت می گردد، ولی با آن جهت که ذهن، آن را در گروه شایسته ای معمولی تلقی کرده است، موجب تعجب و شگفتی نمی گردد.
نکته دیگری که باید در مبحث زیبایی شناسی مورد توجه قرارگیرد تنوع طلبی است. انسان، با داشتن مغز و روان از یکنواختی محیط، احساس رکود و افسردگی می نماید؛ اگرچه محیط او زیباترین منظره یا آثار هنری باشد. چنانکه نگهبانان آثار هنری که ماموریت نگهداری دائمی از آنها را دارند، از تماشای آن آثار لذت نمی برند. جای تردید نیست که هر انسانی و هر قوم و ملتی از انسانها با نظر به چگونگی تفسیر و توجیهی که درباره حیات خود دارند و با نظر به فرهنگی که در آن زندگی می کنند حقایقی را به عنوان آرمان ها و ایده های اعلا برای خود پذیرفته اند. این آرمان ها و ایده ها اگر از سنخ معقول (انتزاعی) مانند عدالت و آزادی و نظم و صدق و عدالت و اخلاق و فداکاری و سایر تجلیات تکاملی روح بوده باشند، تحقق و انطباق آنها در زندگی عینی انسانها، زیبایی عقلانی نامیده می شود و اگر از سنخ ترکیبات و کیفیات محسوس باشند، زیبایی حسی نامیده می شود.
۳- زیبایی شهر و مفهوم مکان و خاطره
باید توجه داشت که بین کلمات “فضا” و “مکان”، از دیدگاه معماری و شهرسازی تفاوت ویژه ای وجود دارد. مکان بر خلاف فضا ناشی از تجربه و تاثیری زودگذر نیست بلکه با طبعی زمانی یعنی خاطرات دیروز، شرایط امروز و توقعات از آینده خود بروز می نماید. خانه، تنها پناه دهنده روزها و شب های حاضر ما نیست؛ در حفاظ آن، صندوقچه گذشته خود را نیز از خلال خاطراتمان بارها باز و بسته می کنیم؛ و می توان گفت “انسان با خاطرات زنده است”. فرد هرچند در اکنون زندگی کرده و به چالشی با مسائل روز مشغول است، ولی دارای گذشته و خاطراتی است که با تمام تلخی و شیرینی هایش آن را به یدک می کشد. او از گذشته خود پند گرفته و در زندگی کنونی و برپایی آینده خود از آن بهره می گیرد. خواه این خاطرات فردی باشد، خواه خاطرات جمعی که آن را تاریخ و سنت می نامیم. سنت، تاثیراتی از گذشته است که در زندگی جمعی امروزی جاری است. به همین خاطر سنت، محافظت از خاکستری نیست که به جای مانده است، بلکه پاسداری از شعله هایی است که به زندگی امروز گرما می بخشد. به همین خاطر منظور از انطباق با سنت، تقلید و ساخت زیر خاکی و آثار باستانی یا قدیمی نیست؛ منظور اصلی توجه به ریشه هایی است که هویت امروزین ما را ساخته اند. انکار خاطرات فردی و جمعی، مقاومت در مقابل فرمهای آشنا و نمادین به بهانه ضرورت روزآمدی و پیشرفت، نشان داده است که نه فقط از مقبولیت بنا کاسته است، بلکه اغراق در آن به واکنش های منفی نیز منجر شده است.
۴- عوامل تاثیر گذار بر زیبایی شهر
به دنبال مسائل مطرح شده در زمینه شهر زیبا و زیبایی شهر و همچنین اهمیت شهروندان و تعریف این زیبایی از دید آنها می توان به عوامل زیر در خصوص ایجاد و شکل گیری یک شهر زیبا که از مهمترین عوامل آن می تواند شکل گیری خاطره باشد اشاره کرد:
۴-۱- فرم شهر یا محیط:
انسان همواره در ارتباط با محیط اطراف خود است. انسان در برخورد با محیط شهری با انبوهی از اطلاعات در زمینه های مختلف روبه رو است و می تواند اطلاعات را برداشت، اندازه گیری، توضیح و شمارش کند. این اطلاعات معرف مشخصات واقعی شهر و واقعیت های موجود در محیط می باشند. فضای شهری به مثابه حوزه رویدادهایی است که حاوی اطلاعات مختلف می باشد و این اطلاعات مربوط به واقعیت های موجود در محیط است. تمامی این اطلاعات در مجموع به فرم شهر معروفند. منظور از فرم شهر در اینجا “کلیه عناصر محیطی است که انسان به طور بالقوه می تواند در ارتباط با آن قرار بگیرد”. بنابراین کلیه اطلاعات واقعی در محیط شهر”فرم شهر” نامیده می شود. عناصر تشکیل دهنده فرم شهر می تواند مادی یا غیر مادی باشند. به همین خاطر کلیه جنبه های عملکردی، اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی و کالبدی یک محیط یا شهر را شامل می گردد.
۴-۲- منظر شهری:
از یک منظر خوب وقتی باخبر می شویم که آن را مشاهده کنیم. ما، طبیعت، کوهها، زمینهای پست و بلند، جنگل ها، بدنه های سبز، فضاهای انسانی و … را می ستاییم. گر چه منظر شهری هیچ وقت کامل نبوده و نخواهد بود، ولی پهلوی هم گذاری اجزای سازنده آن، ساختمان ها، خیابان ها و فضاهایی که در فرم و شکل فضایی آن موثر هستند، به مثابه جمله ای است که دارای ساختار علمی بوده و معنی کامل وقتی از آن استنتاج می شود که قواعد و ارتباط لازم بین کلمات مراعات شده باشد. جدایی این اجزاء از یکدیگر بدون معنی و مفهوم بوده و مانند تابلوهایی است که در یک نمایشگاه به صورت مجزا به نمایش گذارده شده باشند، به عبارت دیگر در نظر مردمی که در آن به زندگی و کار مشغول هستند، محیط شهر فضایی است فاقد سرزندگی، تحرک و جنب و جوش که لازمه یک منظر خوب شهری است. به طور کلی می توان گفت که عوامل تشکیل دهنده منظر شهری عبارتند از:
۴-۲-۱- جداره ها: جداره ها(ی ساختمان ها که جداره های فضاهای باز شهری را تشکیل می دهند)، مهمترین عنصر معماری در تامین کالبدی فضاها به شمار می روند. از این رو هرچه کاراکتر (شخصیت) آنها قوی تر فضای مورد نظر نیز به همان نسبت ماهیت قابل لمس تری خواهد داشت.
۴-۲-۲- کف: کف عنصر مهمی است که با ابعاد متفاوت و در تناسبات تقابلی با جداره ها ماهیت اصلی فضای کلاسیک را تشکیل می دهد و می توان گفت که کفسازی نقش قابل توجهی در طراحی و ساماندهی فضای شهری برعهده دارد. تنها با اعمال کیفیاتی در کفسازی و بدون ایجاد تغییرات قابل توجه محیطی به میزان زیادی می توان به افزایش مطلوبیت های فضایی کمک نمود. بساری از فضاهای نامطلوب فعلی در شهر از طریق کفسازی به فضاهای شایان و قابل توجهی قابل تبدیل اند و غالباً این روش به عنوان سهل الوصول ترین و ارزان ترین شیوه در ساماندهی فضایی به کار می رود.
۴-۲-۳- مبلمان شهری:مبلمان شهری به صورت متحرک یا ثابت امکان کار بیشتری جهت استقرار در نقاط مختلفی از فضا داشته و از این حیث می شود آنها را جدا از کارکردشان به عنوان عناصر طراحی هم قلمداد نمود. مبلمان های شهری به لحاظ فرم، شکل، جنس، رنگ، اندازه و ابعاد و کیفیت های کارکردی در تلقی کلی از فضا و نحوه استفاده از آن تاثیر گذارند. مبلمان ها از طریق ترکیب خاص با سایر موارد مذکور در کلیت فضایی، اساسی ترین وجه آن می باشند.
۴-۳- فضای شهری:
شهر مجموعه ای فرهنگی-کالبدی است که بر اساس نیاز ها، فعالیت ها و رفتار ساکنین آن شکل گرفته است. انسانها بسته به نیازهای فردی یا گروهی خود فعالیت کرده و الگوهای رفتاری خاص خود را عرضه می کنند. فضاها شامل طیف گستردهای از انواع فضای عمومی تا خصوصی می باشند. به عبارت دیگر هر فعالیت و رفتار، حریم و قلمرو خاص خود را داراست و متقابلاً هر فضا نیز دارای حریم و حرمت خاص می باشد. فضاهای شهری بخشی از فضای باز و عمومی شهرها هستند که به نوعی، تبلور ماهیت زندگی جمعی می باشند؛ یعنی جایی که شهروندان در آن حضور دارند. فضای شهری به عنوان صحنه ای که داستان زندگی جمعی در آن گشوده می شود، فضایی است که به همه مردم اجازه می دهد که به آن دسترسی داشته باشند و در آن فعالیت کنند. در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی مرزهای اجتماعی شکسته شوند و برخوردهای از پیش تدوین نیافته به وقوع پیوندد و افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم اختلاط یابند. این فضا می بایستی توسط یک نهاد عمومی اداره شود. بنابراین شرط اساسی برای اینکه یک فضای عمومی؛ فضای شهری تلقی شود اینست که در آن تقابل و تعامل اجتماعی صورت گیرد. فضاهای شهری شامل: ورودی شهرها، ورودی محله ها، گره ها (میدان های شهری، میدان های محلی)، مسیر ها، خیابان های شهری، بولوارها و پیاده راه ها ، پیاده رو ها و لبه های آب می شود، خصوصیاتی که این فضاها می توانند داشته باشند باعث زیبایی دوچندان شهر و فضای شهری می شوند.
۵- خصوصیات مکان های زیبای شهری
به طور خلاصه می توان گفت برخی خصوصیات مکان های زیبا و مطلوب شهر از منظر شهروندان عبارتند از: ایمنی، سرزندگی، انعطاف پذیری، خاطره انگیزی، خودمانی بودن فضا، خوانایی و … که در اینجا به اختصار به بررسی بعضی از آنها می پردازیم.
۵-۱- ایمنی:
از آنجائیکه اساساً در خیابان های شهری حضور سواره و پیاده را توأمان داریم و هردو مجاز به حرکت در مسیرهای خود به صورت دائم هستند، ایمنی پیاده و سواره بسیار مهم می شود. بخصوص که پیاده ها در خیابان شهری حرکت عرضی پیوسته و متعددی دارند. سرعت مجاز در نظر گرفته شده برای سواره ها در خیابان شهری به علت عبور عرضی از خیابان ۳۰ کیلومتر در ساعت می باشد. طیف شهروندان حاضر در خیابان شهری از گستردگی بالایی برخوردار است و به تبع آن دامنه رفتاری بسیار متنوع و بزرگی را در بر می گیرد. تمهیدات کالبدی خیابان شهری بایستی به گونه ای باشد که علاوه بر پذیرش این دامنه وسیع رفتارها ایمنی افراد حاضر را نیز تضمین نماید. در نهایت زمانی که شهروندان در مسیرها هم از لحاظ حضور سواره و هم عوامل متعددی که در ایمنی شهر تاثیر بسزایی دارند در امان باشند احساس آرامشی به آنها دست می دهد که خود این آرامش می تواند تاثیر بسزایی در زیبا احساس کردن (مطلوبیت) شهر باشد.
۵-۲- سرزندگی
حضور قوی و مداوم افراد از گروه های مختلف موجب سرزندگی فضا می شود. تنوع افراد، رفتارها، کاربری ها و فعالیت ها میتواند از مهمترین عوامل تقویت سرزندگی باشد. بسیاری از فضاهای شهری مذکور در بخش پیشین، فضاهایی هستند که در مقیاس شهری عمل می نمایند و شادابی را در تمام شهر به جریان می اندازد . طبیعی است که اکثر شهروندان توقع سرزندگی را از چنین فضایی داشته باشند.
۵-۳- خودمانی بودن فضا
وقتی فضایی خودمانی است، فرد احساس می کند که مقهور آن نمی باشد و می تواند در تغییر و ساماندهی آن نقش داشته باشد و به عبارتی در آن دخل و تصرف نماید. در صورت نیاز به مبلمان آن را تغییر دهد یا متناسب با کارکردی که در شرایط خاص از آن انتظار دارد، فضا را آرایش نماید و حتی برای انجام مراسم خاص که میان تمام ساکنین یک محله مشترک است، تجهیز نماید. برای مثال در اعیاد آن را چراغانی کند یا در فصول مناسب، مراسم عزاداری مذهبی در آن برگذار کند. این تجهیز فضا می تواند بسیار محدودتر و موقتی تر هم باشد. برای مثال فرد می تواند برای مدت کوتاهی صندلی ای از خانه اش بیاورد و در کنار ورودی واحدش مستقر کند و دقایقی را در کنار همسایگانش بگذراند. همین امکان تغییر و تجهیز موقت و آسان احساس خودمانی بودن را در فضا تقویت می کند.
عدم سلطه فضا بر انسان منوط به مقیاس (اندازه) آن نیز می باشد. فضایی که مقیاس انسانی دارد خود را بر شهروند تحمیل نمی نماید، البته مقیاس انسانی خود کمیتی مطلق نمی باشد و در فضاهای مختلف متفاوت جلوه می کند.
۵-۴- خوانایی
خوانایی به طور ساده و خلاصه یعنی اینکه شهر به گونه ای باشد که برای همه شهروندان قابل فهم و درک باشد؛ یعنی اینکه افراد در شهر احساس سرگشتگی به آنها دست ندهد و نسبت به تمام نقاط شهر محل زندگی خود آگاهی کامل داشته باشند؛ البته با توجه به تصویر ذهنی قوی ای که شهر به آنها می دهد. قبل از قرن بیستم شهرها از بعد خوانایی خیلی خوب کار می کردند . مکان هایی که مهم به نظر می رسیدند واقعاً مهم بودند و مکان هایی که جنبه همگانی داشتند به راحتی قابل تشخیص هویت می شدند. این مطلب هم درباره فضاهای همگانی و بیرونی و هم درباره ساختمان ها به طور عام صادق بود. معمولاً بزرگترین فضاهای عمومی با مهمترین تسهیلات یا خدمات عمومی ارتباط و پیوند داشتند. معمولاً ساختمان هایی که به دلیل اهمیت بیشتر از سایر ساختمان ها متمایز می شدند واجد بالاترین ارتباط و پیوند با کارکردهای همگانی بودند. شهر مدرن فقط از این جنبه که«ساختمان ها نمی توانند دروغ بگویند» خوانایی دارد. در این شهر ها، عمتاً به خاطر نوعی افراط در عملکرد گرایی و همچنین به علت سرعت شکل گیری این خوانای تا حدی ضعیف شده است که می توان در این شهر ها نیز از طرق تقویت گره های فعالیتی شاخص شهری و همچنین هویت بخشی به محلات و ناحیه ها، این خوانایی را تقویت نمود و تصویر ذهنی قویتری در ذهن شهروندان شکل داد.
۶- نتیجه گیری
با توجه به آنچه در این مقاله ارائه گردید، می توان نتیجه گرفت که زیبایی شهر، یا به عبارت بهتر، ایجاد احساس زیبایی شهر در ذهن شهروند، بیشتر منوط به نوع ارتباط و آگاهی شهروند از فضای شهری است و از طریق این پیوند با فضای شهری، فرد به تدریج به ایجاد خاطرات فردی یا جمعی در فضاهای شهر می پردازد و فضا را مطلوب می انگارد. زمانی که این احساس تعلق به فضا شکل می گیرد، فضای شهری به نوعی زیبایی ذاتی می رسد. از طرفی در بُعد کالبدی، زیبایی فضاهای شهر به نوع تعریف کالبدی آن (و به خصوص جداره ها و کف) بستگی تام دارد که در متن بدان اشاره گردید و در مقالات بعدی به طور مفصل مورد کنکاش قرار خواهد گرفت.
محمد یوسفی- کارشناس ارشد طراحی شهری
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.