اثرات دگرگونیهای کالبدی بر روابط اجتماعی محلهای
شهر پدیدهای اجتماعی- مکانی است، با بعدی زمانی که مدنی است. هر مکان، محل زندگی مردمی است که تحرک، رمز تشکیل، توسعه و استمرار آنان است: تحرک در فضای اجتماعی- فرهنگی، تحرک در فضای اقتصادی- اجتماعی و تحرک در فضای مکانی. این تحرکها در تمامی مکانهای شهر و سرزمین آن اثر ملموس میگذارد و سازنده شکلی جدید از معادلهای میشود که هیچگاه پایدار نمیماند. (بروس، ۱۳۸۳، ۹۷) کیفیت ساختار شهر بیش از هر چیز به میزان انطباق سازمان کالبدی آن با سازمان اجتماعی شهر مربوط میشود. شالوده سازمان دهی کالبدی -اجتماعی در شهرهای قدیم برنظام محله بندی و سلسله مراتب تقسیمات آن (بازار و مرکز شهر، محله، کوی و…) استوار بوده که هم به روابط اجتماعی و اقتصادی شهر و هم به روابط اداری، ارتباطی وخدماتی شهر، سازمان میداده است. (پارس ویستا، ۱۳۸۱)
بنابراین، محله بخشی از تقسیم بندی کالبدی فرهنگی شهر با حوزه یا فضای جغرافیائی مشخص، وابستگیها، علاقهها، احساسات، تعلقات اجتماعی، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسله مراتب فضای شهر قرار دارد و محلات معمولاً دارای همگونی در ویژگیهای؛ قومی، نوع مسکن، ارزشهای اقتصادی و یا ارزشهای فرهنگی اجتماعی این واحدها هستند. در صورتی که با دگرگون شدن این متغیرها تمایز میان محلات آشکار میشود.
در شهرسازی و شهرنشینی دوران جدید، به دلیل تسلط اقتصاد صنعتی و وسایل حمل و نقل ماشینی و گسترش وسیع ابعاد کالبدی شهرها، مقیاسهای انسانی تا حدود زیادی اعتبار خود را از دست داده است. در واقع، با پیدایش اتومبیل، مفهوم محله که اساس شکل گیری طبیعی شهرهای قدیم بوده، کاملا متحول شده است. چرا که ذات محله با تجمع اشتراک، روحیه جمعی و یکدستی عجین است در حالیکه زندگی صنعتی طالب جدایی، انفصال و استقلال است. همین امر، منجر به تناقض در سیستم شهری شده است که انفصال و اتصال را چگونه با یکدیگر تجمیع و به اتحاد برساند.
به طور کلی، با رواج طرحهای جامع، تفصیلی و توسعه شهری و ارائه تقسیمات شهری هندسی و یکنواخت، ارزشهای محلهای، هویت اجتماعی و انسانی و مشارکتهای اجتماعی در شهرها از بین رفته است. که علت این امر به نوع کاربریها و توزیع آنها در سطح شهر، تعیین سرانهها و تقسیمات، استاندارد شهری، فاصلهها و دسترسیها و عملکردها باز میگردد.
ساختار شهر یک ساختار کاملاً سلسله مراتبی است و سلسله مراتب ناحیه و منطقه علاوه بر عملکرد خدماتی و تسهیلاتی عملکردهای مدیریتی، نظارتی و کنترلی در سطح شهر دارند. (سلطانی، ۱۳۹۰). این در حالی است که محله هم دارای یک سلسله مراتب کاملاً نظارتی و مشارکتی بدون مدیریت (حقوقی) است. پس برای ایجاد یک عملکرد کارا برای محله نسبت به سایر سلسله مراتب شهری و برای ایجاد یک واحد شهری موثر که دارای امنیت، سلامت، زیبایی و عدالت اجتماعی باشد، نیاز به ساختار مدون محلهای و ایجاد جنبههای مشارکت گرایی و شناخت هویت محلهای در راستای این واحد شهری میباشیم. (چهار راهی، شریفی، ۱۳۸۵، ۱۳۴)
محله به عنوان شاکله هویت بخشی به مکانهای شهری
عنصر زمان و ساختار فضایی از جمله شاخصهای برقراری ارتباط میان محتوا و هویت فضایی برای ایجاد یک تعادل پویا با حفظ رویکرد روابط و تحرک اجتماعی در فضای شهری و سطح محله میباشد. بر این اساس، برای دستیابی به کیفیت مکانی، لازم است تا هر محله به صورت مجزا مورد شناسایی قرار گیرد. به عقیده هاتون و هانتر یک سکونتگاه پایدار باید در پی ارتقاء و حفظ ارزشها و ویژگیهای مثبت خود در زمینه محیط طبیعی، مصنوعی و فرهنگی باشد.
راپاپورت (۱۹۹۷) هم نخستین کسی بود که محله را بعنوان ابزاری توصیف کرد که شهروندان با استفاده از آن میتوانند هویت خود را بازیابند. وی این ابزار را بسیار کارآمد توصیف و بیان نمود برای دستیابی به هویت محلی در سطح فردی و جمعی نیازمند تامین نیازهای ساکنان آن در تمامی ابعاد زندگی روزمره برای معرفی توانایی و تعریف تمایلات و ترجیحات آنها میباشیم. اما از دیدگاه شهرگرایان جدید، مفهوم محله اگر چه سمبولیک است ولی ایجاد ارتباط بین یک مکان و فعالیت ضروری است. محله بعنوان یک فضای عمومی دیده میشود که بطور روزانه توسط ساکنان مورد استفاده قرار میگیرد. (سلطانی به نقل از فاربیا، ۱۳۸۶)
دگرگونیهای معاصر ایجاد شده در ساختار محلات
با توجه به ویژگیهای برشمرده شده برای محله در ایجاد هویت شهروندی و بررسی تحولات به وقوع پیوسته در ساختار محلات شهرهای ایران، مهمترین دگرگونیهای به وجود آمده در محلات که بر روابط اجتماعی اثرگذارند را با تکیه بر پژوهشی که در محله امامزاده عبدالله تهران انجام شده، میتوان شامل موارد زیر دانست:
- دگرگونی بنیادی در شکل و بافت محله و اثرات آن بر روابط اجتماعی (براساس پژوهش صورت گرفته در محله امامزاده عبدالله تهران، حدود۷۰ درصد از شهروندان ساکن، تغییرات بنیادی و کالبدی را در فضای محل خویش را بسیارلازم و ضروری دانسته و عنوان نمودند که ویژگی بناها، مدت، زیبایی، کیفیت، و… در فضای محل، اثرات بسیار زیادی را بر میزان تعاملات اجتماعی شهروندان دارد)
- تغییر شکل شبکه ارتباطی و کاهش روابط اجتماعی شهروندان در فضای محله
- کم شدن مقیاس پیاده که منجر به کمرنگ شدن روابط اجتماعی میشود (موضوع اصلی و مهم برای برنامه ریزی در محلات جدید
- دسترسی به صورت پیاده است. فاصلههای مناسب برای پیاده روی مقیاس واحدهای همسایگی را تعیین میکند. قدم زدن، دویدن، بازی و دوچرخه سواری در هوای پاکیزه، دیدار مردم به طور تصادفی یا با قرار قبلی و سفر راحت به مکانهایی که استفاده از وسیله نقلیه آلوده کننده ضرورتی ندارد، یک موضوع مهم و کلیدی برای محلههای جوامع صنعتی و معاصر برای دستیابی به میزان رضایتمندی از کیفیت روابط انسانی هستند.)
- اثر گذاری بافت فرسوده و ناموزون بر کاهش حس همدلی و همفکری میان ساکنین محل (۲۳٫۱ درصد از شهروندان، اثرات کیفیت بنا، زیبایی و نوع بناهای موجود در محله امامزاده عبدالله را برمیزان حس همدلی و همفکری ساکنین موثر دانسته و اعلام نمودند آشفتگی منظر فضای شهر از نظر روانی باعث کاهش روابط اجتماعی شهروندان میشود
- اثر گذاری آلودگی محیط زیست بر کاهش روابط انسانی (حدود ۶۰ درصد از ساکنین محله امامزاده عبدالله اعلام نمودهاند ارتباطی میان انسان و طبیعت در این محل به هیج وجه رعایت نشده است.)
- اثرگذاری کیفیت بنا بر میزان انگیزه مشارکت عمومی شهروندان (حدود ۵۰ درصد از شهروندان ساکن محل، اثرات بافت و معماری خصوصا «بناهای قدیمی را بسیار موثر بر کاهش میزان مشارکت و روابط شهروندان اعلام نمودهاند.)
- اثر گذاری آلودگیهای صوتی و محیط زیست بر روابط متقابل شهروندان (۴۰ درصد از شهروندانی که در این طرح پژوهشی شرکت نمودهاند اثرات صنایع آلوده کننده و آلودگیهای صوتی را بر میزان کیفیت و کمیت روابط در حوزه فردی و اجتماعی آنان موثر دانستهاند)
پیشنهادات
با توجه به اهمیت اثرات دگرگونیهای کالبدی بر روابط اجتماعی محلهای، میتوان پیشنهاداتی را به ترتیب زیر جهت به سامان نمودن وضعیت محلات در شهرهای ایران ارائه نمود:
- برنامه ریزی شهری باید در راستای ایجاد ارتباط متقابل میان متغیرهای سطح فردی و جمعی در فضای شهر و با حفظ رویکرد ایجاد روابط پایدار در بین شهروندان انجام گیرد.
- برنامه ریزی شهری بخاطر در نظر نگرفتن اثرات شبکههای اجتماعی بر میزان روابط پویا میان شهروندان (که شامل: ایجاد فضای کافی برای پیاده روی برای دوستیهای دوطرفه در خیابان، کافی نبودن کافی شاپها در فضای محل، نبود پارکها و فضای سبز مناسب و کافی برای همه گروههای سنی و جنسی) منجر به از دست رفتن این روابط در فضای محله خواهد شد.
- شهرداری و مسوولین برنامه ریزی موظفند در راستای حفظ حق مشارکت شهروندان نظرات آنان را به مشاوره گیرند و به صورت کاربردی اجرا نمایند.
- برنامه ریزی شهری باید چندگانگی فرهنگی را غنیمت شمرده و تشویق به فعالیتهای مشارکت جویانه از پایین به بالا را به صورت ساختاری درک نماید.
- هر نوع تغییر در فضای محل که شامل برنامه ریزی، اجرا و… باشد، باید در راستای حفظ حقوق شهروندی انجام شود و خصوصیاتی همچون حفظ و گسترش ارتباطات اجتماعی مفید و موثر در میان شهروندان قابل اجرا باشد.
منبع: پایگاه خبری شهر الکترونیک
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.