کودکان؛ فراموش شدگان فضای شهری
نادیده گرفتن عادتمان شده است، حتی اگر پای کودکانمان در میان باشد، چون کودکان زبان اعتراض ندارند. این روزها که زندگی آپارتمان نشینی بچهها را همچون زندانیانی در قفس محبوس کرده است و دیگر فضایی را برای بازی در کوچه و حیاط یافت نمیکنند، باید برای شهرزادگان کوچکی که ناتوان از دفاع حقوق خود هستند، فضاهایی ویژه همچون پارکها و بوستانهای ایمن و سالم را برای تفریح و بازی در نظر گرفت. اکثر کارشناسان شهری اظهار میدارند که شهر باید انسان محور باشد. کودک جزیی از جامعه انسانی شهرنشین و توجه به او از اصول شهرنشینی است. اما همچنان این جملات شعاری است و حضور این شهروندان کوچک در شهرهای ما چندان جدی گرفته نمیشوند و متأسفانه در حوزه ضوابط و مقررات معماری و شهرسازی نیز نتوانستهایم آنچنان که لازم بوده، اقدام کنیم.
در شهرسازی سنتی ما به دلیل هویتمندی و احساس تعلق ساکنان به فضا، کودکان به راحتی میتوانستند فضای مورد نیاز خود را برای بازی بیابند. کودک و کودکی معنایی دیگر داشت. آن روزها، کودکان را از طبیعت که جزئی از آنند جدا نمیکردند و کسانی از ارگانها، شبانه، باغهای سیب و گلابی را که سالهای سال با سخاوتی شگرف دور و بر خود را معطر و هوا را تلطیف میکردند و برای تفریح و گذراندن اوقات فراغت کودکان آغوش گشوده بودند، نابود نمیکردند. اما امروزه محدودیتهای فضایی و تغییر شیوه زندگی موجب شده تا روش بازی کودکان کاملاً متفاوت از نسل قبل شود. طراحی شهرهای ما حتی برای زندگی روزمره بزرگسالان سالم نیز به سختی جوابگوست؛ تا چه رسد به کودکان که به دلیل شرایط سنی، جسمی و روحی ویژه، تفاوتهای آشکاری با سایر شهروندان دارند!
رشد شخصیت از تولد آغاز میشد و بازی در آن نقش مهمی دارد. کودکان در حین بازی، احساسها، آرزوها، رؤیاها و تخیلات خود را بروز میدهند. همچنین، ترسهای پنهانی، تنشهای عصبی و تردیدهای خود را در عمل بیان میکنند. این روند جداسازی با نیازهای کودکان همخوانی ندارد. کودک در تماس و برخورد با بزرگترها و غریبهها و غیر همجنس خود، فعالتر و مسئولتر شده، دانش و تجربه بیشتری میاندوزد.
بیشتر اماکن مسکونی و بویژه آپارتمانهای مجتمعهای بزرگ امروزی ما فاقد فضای بازی کودک هستند و در عین حال از طبیعت سرشار از هیجان که مطلوب کودکان است و برای رشد و سلامت جان و تن ضرورت دارد، دور افتادهاند. کودک در توالی زمان و مکان است که دارای هویت و شخصیت میشود. حال اگر این کمبودهای کلی در ارتباط با نیازهای کودکان در طراحی خانهها، برطرف نشود، دستکم باید در طراحی فضاهای محلهای به خدمات عمومی، محوطه سازی، وسایل بازی و تفریح کودکان توجه شود. زیرا بازی، طبیعیترین شکل تمایل کودک برای تماس و برخورد با دنیای اطرافش است.
اکثر کلانشهرهای ما از جمله تهران، اصفهان، کرج و… با دارا بودن جمعیتی میلیونی از کمبود فضاهای تفریحی و سرگرمی رنج میبرند و در این میان، کودکان با کمترین سرانه موجود، دوران شاد کودکی خود را در محدودیت میگذرانند. با توجه به اینکه اغلب شهروندان ناچارند برای بهرهمندی از امکانات تفریحی و سرگرمی مناسب و ایمن، مسافتهای طولانی را در این شهرهای بزرگ بپیمایند، مدیران و مسئولان این شهرها با افتخار خبر از افتتاح بزرگترین شهربازیهای طبقاتی و مدرن کشور با سرمایهگذاری بخش خصوصی را میدهند. غافل از اینکه آنها خود مسبب اصلی انتقال شهروندان خردسال از فضای بسته آپارتمان به فضاهای سرپوشیده مدرن دیگر هستند.
گویی آنها ترجیح میدهند به جای اختصاص این زمینها به فضای بازی، با تغییر کاربری اراضی، برجهای تجاری چند طبقه سودآور در آنها بنا کنند و جهت خالی نبودن عریضه، طبقه انتهای این بناها را (که معمولا از مرغوبیت تجاری کمتری برخوردار است) با افتخار به کودکان جهت انجام بازیهای مصنوعی اختصاص دهند. پس این کودکان کجا گروه تشکیل دهند؟ کجا قایم شوند؟ و در چه مکان مناسب و راحتی اسرارشان را به هم بگویند؟
کودکان بنا به اقتضای سنشان باید امکانات فراز و نشیب را در اختیار داشته باشند. باید بتوانند در خاک غلت بزنند و سرما و گرما را احساس کنند. سایه و نور را و همچنین فصلها و به طور کلی توالی زمان را درک کنند. اینها همه واقعیتهای بنیادی اما تلخی است که با وجود این همه پتانسیل و زمینهای سبز و باز شهری برای احداث زمین بازی ایمن، در مورد کودکان نادیده گرفته میشود.
از سوی دیگر، به دلیل آثار مخرب پارکهای سرپوشیده از جمله سروصدای بیش از اندازه، عدم فضای کافی برای دویدن و فعالیت فیزیکی، عدم تهویه مناسب، بازیهای خشن کامپیوتری و از همه مهمتر مصنوعی بودن هیجانات ایجاد شده در کودکان به دلیل دوری از فضای باز طبیعی و نزدیکی فست فودها به محیط بازی کودکان، اکثر خانوادهها ترجیح میدهند که از فضای ساده پارکها و بوستانها برای تفریح کودکان استفاده کنند که متأسفانه قریب به اتفاق شهرها در این زمینه بسیار فقیر هستند. البته در طول سالهای گذشته با توسعه و بهسازی فضای بازی کودکان در پارکها و بوستانها بخش اندکی از این کمبودها مرتفع شده است اما هنوز هم توجه ویژه به کودکان و فضاهای مربوط به آنها امری اجتناب ناپذیر است.
شایان ذکر است که تنها ساخت بوستانها و قرارگیری تعدادی وسایل بازی در آنها کافی نیست. زیرا وسایل بازی و اخیراً کفپوشهای اسفنجی به کار رفته در پارکها به دلیل شرایط آب و هوا و استفادههای مکرر نیازمند تعمیر و نگهداری هستند که متأسفانه هیچگونه نظارت و رسیدگی از سوی مسوولین بر این گونه مسائل اعمال نمیشود. حتی در بعضی موارد نیز دیده میشود که کودکان به دلایلی ازجمله؛ مسطح نبودن زمین ناشی از عدم نصب صحیح و پارگیهای کفپوشها، ایمن نبودن تاب، سرسره، فلزی بودن وسایل، عدم هماهنگی بین وسایل بازی، مناسب نبودن برای سنین زیر ۵ سال،… دچار آسیب میشوند.
از دیگر مواردی که موجب نارضایتی بسیاری از خانوادهها هنگام مراجعه به پارکها و بوستانها در سطح شهرها گردیده است؛ آلودگی، نبود بهداشت و سرویس بهداشتی عمومی مناسب جهت استفاده کودکان است. در این راستا توجه به نکات کلی زیر در توسعه زمینهای بازی ضروری است:
- مناسبسازی سطح کوچهها و پیادهراهها که قابلیت بازی برای کودکان را داشته باشد.
- ایجاد امکانات و جذابیت برای همراهان و والدین کودک در فضای بازی
- مکانیابی صحیح فضای بازی برای کنترل و حضور ماشینهای عبوری
- ایجاد زمینهای بازی خلاق تا کودکان خود را مطابق سلیقه خود بسازند.
- ایمنی تجهیزات، اتصالات و قطعات و سطح پوشش مناسب برای استفاده
- توجه به کمبود سرویس بهداشتی و آبخوری مناسب
- جمعآوری زباله و تمییز نگه داشتن محیط
- تعمیر و بازرسی مرتب وسایل بازی به لحاظ سالم بودن
- افزایش روشنایی بیشتر در محیطهای بازی کودکان
- حضور افراد متخصص جهت کمکهای اولیه در مواقع ضروری
- دیده شدن فضاهای بازی جهت کنترل والدین
- تفکیک سنی در وسایل بازی
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.