شهر ،گرافیک محیطی و مبلمان شهری
مقدمه :
طراحی شهری ، شهرسازی ، مبلمان شهری ، گرافیک محیطی ، منظر شهری ، فضاهای شهری و . . . اصطلاحاتی هستند که بتدریج وارد مباحث مدیریت شهری شده و بدنبال خود مجموعه ای از تخصص ها نظیر معماران ، طراحان صنعتی ، گرافیستها ، نقاشان ، طراحان فضای سبز و ….را وارد این عرصه نموده اند که هریک ادعای خاص خود را داشته و عدم شناخت کافی مدیران شهری ، ملقمه ای از دخالتهای غیر کارشناسی در حوزه های مختلف را بوجود آورده است . اما تعریف جدید هریک از این مفاهیم چیست و هر حوزه با بدست چه کسی باید سپرد ؟ .حوزه تخصصی و محدودیت هر یک چیست و اهمیت آن کدام است ؟ بر اساس عنوان همایش ، این مقاله سعی دارد تا تعاریف مبلمان و گرافیک محیطی را مشخص و نقش واقعی هریک رادر وجوه گوناگون شهر بیان نماید .
مبلمان شهری :
مبلمان شهری یا اسباب و اثاثیه شهری ( urban furniture – urban elements ) مجموعه ای از وسایل و تجهیزاتی است که در محیط های شهری نصب شده و به نیازهای شهروندان در برخورد با شهر پاسخ می دهند . این نیازها بسیار متفاوت و متنوع هستند . نیاز به نشستن ، ایستادن ، قدم زدن ، خواندن ، برقراری ارتباط ، خوردن و آشامیدن و… ریشه حضور مبلمان شهری در جوامع انسانی به قدمت تاریخ است و هیچگاه نمی توان نقطه آغاز مشخصی برای آن یافت . نیاز ساکنان شهر با گسترش شهرها ، گسترش یافته و تغییر کرده است و عناصر شهری نیز بالطبع آن شکل گرفته ، گسترش یافته و تغییر کرده است . مساجد ما در طول تاریخ شاهد حضور عناصر ابتدائی نظیر نشیمنگاه ، وضوخانه ، آبخوری ، ساعت آفتابی ، حوض و … و شهرهای ما از دیرباز شاهد اجزائی نظیرآب نماها، پایه های روشنائی ، سکوها ، راه بندها ، گل جای ها و … بوده است که بتدریج و بخصوص در دوران صفویه ، برخی از آنان به آثار هنری گرانبهائی تبدیل شده اند .این عناصر اگرچه در ابتدا بسیار محدود بوده اما با پیدایش اختراعات و پیشرفت علم ، تکنولوژی و بدنبال آن پیدایش نیازهای جدید ، گسترش یافته و پیچیده شده اند .اسباب واثاثیه شهری از یکسو ریشه در شهر و فضاهای شهری دارند و از سوی دیگر پاسخگوی شهروندان و نیازهایشان هستند . همانقدر که باید به لحاظ فرمی با فضاهای شهری تطابق داشته باشند،باید با انسان ها نیز تطبیق یابند چرا که اصولا این عناصر مهمترین عناصر کاربردی شهر ها هستند . امروزه با تغییر تعاریف شهر و تغییر اصول نگرشی به فضاهای شهری بخصوص از میانه قرن بیستم به بعد ، مبلمان شهری تنها به نیازهای فیزیکی شهروندان پاسخ نمی دهند بلکه در طول این زمان طولانی چنان در اجزاء شهری تنیده شده اند که پا را فراتر گذاشته و در گیر فرهنگ ، خاطره و نیازهای روانی شهروندان شده اند . در شهرهای اصولی و هماهنگ عناصر اثاثیه شهری یکی از اصلی ترین ابزارهای ارتباط شهر و شهروند هستند. نیمکت تنها تخته ای برای نشستن، سطل زباله تنها مخزنی برای انداختن پاکت آب میوه و چراغ ها ابزاری تنها برای روشنائی نیستند. امروزه مبلمان شهری اصلی ترین مفصل ارتباطی شهروند با شهر است. ابزاری که علاوه بر رفع نیاز، خاطره می سازد و احساس رضایت ایجاد می کند . در واقع زیبا ترین فضاهای شهری که اساس شهرسازی امروز است بدون عناصر مبلمان شهری ، ارتباطی با شهروندان و استفاده کنندگان برقرار نخواهند کرد . در تعریفی ساده،مبلمان شهری عناصر واسط فضاهای شهری و شهروندان هستند که نقش خود را با پاسخ گوئی به نیازهای آنان ایفا می نماید . نیاز سنجی، انتخاب و چیدمان مبلمان شهری، علمی خاص است که استانداردهای مخصوص خود را دارد. این استانداردها و قواعد را از یک منظر و بصورت خلاصه شامل موارد زیر ادانست :
۱- ارگونومی و آنتروپومتری – به علم ابعاد و اندازه های انسانی آنتروپومتری می گوئیم و هنگامی که این ابعاد و اندازه ها به کمک طراحی فضا و وسائل مورد استفاده توسط انسان می آید به آن ارگونومی می گوئیم . ارگونومی در واقع علم استفاده از اندازه های انسانی در طراحی محصولات است .
۲- آداب ، رسوم و فرهنگ استفاده که برای هر قوم ، ملت و یا شهر ممکن است متفاوت باشد . فرهنگ های مختلف هم بروی فرم و هم رنگ و بافت عناصر مبلمان شهری تاثیر می گذارند .
۳- مواد و مصالح قابل استفاده در جغرافیای مختلف .
با گذشت زمان و نزدیکی انسانها و جوامع به یکدیگر و همچنین آسان شدن رفت و آمد و سفر ، نیازهای انسان ها نیز به یکدیگر نزدیک شده و اگرچه بسیاری از عناصر شهری را برای تمامی شهرها قابل استفاده نموده است اما هنوزهم بخشی از این وسائل باید بر اساس ضرورتهای هرکشور و یاشهر طراحی وساخته شوند .نحوه استفاده از پارک، مدت نشستن، زمان پیاده روی، نوع تفریحات مردم و گذران اوقات فراغت و… میان شهروندان مشهدی ، تهرانی و اهوازی کاملا متفاوت است. میزان نور و زاویه تابش نیز در این شهرها متفاوت است . کارکرد خاص خیابان ها در ساعات مختلف روز در شهرهای مختلف تفاوت های اساسی دارد و شرایط آب و هوائی استفاده از مواد گوناگون را در ساخت و نصب این عناصر می طلبد تمام این تفاوتها و بخصوص تفاوتهای فرهنگی و رفتاری ، نمود شهری خود را در مبلمان شهری می یابد. اما متاسفانه مبلمان شهری در شهرهای ما نه تنها خاطره انگیز نیست، بلکه گاهی به اصلی ترین نیازهای فیزیولوژیکی و فیزیکی انسانی نیز پاسخ نمی دهد و بدین ترتیب فضاهای شهری را نیز ناکارآمد و ارتباط شهر و شهروند را از هم می گسلد و یا اصولا اجازه نمی دهد این ارتباط شکل بگیرد . مبلمان شهری از این جهت اهمیت دارد که باعث حضور بیشتر و کیفی شهروندان و در نتیجه افزایش مشارکت شهروندان شود . همچنین مبلمان شهری فضاهای شهری شهرهای ما را برای اقشار خاص قابل استفاده می سازد . شهروندان سالمند، مادرانی که فرزندان خردسال دارند ، جانبازان و معلولین چگونه در شهر حاضر می شوند ؟ چگونه حرکت می کنند واز شهر لذت می برند ؟ وظیفه اصلی طراحی و نظارت بر ساخت عناصر مبلمان و اثاثیه شهری بر عهده طراحان صنعتی است و در این وظیفه اصلی هم به کمک معماران و طراحان منظر می روند و هم از مهندسان مکانیک و سازه کمک می گیرند اما مسئولیت اصلی کماکان بر عهده طراحان صنعتی خواهد بود . طراحان صنعتی کارشناسانی هستند که نیاز مخاطب را شناسائی کرده و یا تشخیص می دهند ، با تولید انبوه و روشهای آن آشنا هستند و از سوی دیگر بخوبی تخصص تعیین رنگ و فرم را فرا گرفته اند . طراحان صنعتی برای تعیین رنگ عناصر و وسائلی که طراحی می نمایند نیازمند گرافیست ها و یا نقاشان نیستند . تفاوت اصلی طراحان صنعتی و معماران ، شناخت آنان از روشهای تولید و آشنائی آنان با مواد و مصالح تولیدی وچگونگی تولیدانبوه است
شهر ،گرافیک محیطی و مبلمان شهری قسمت دوم : گرافیک محیطی
گرافیک محیطی : گرافیک از مصدر یونانی گراف به معنی نوشتن و رسم کردن می آید که ریشه آن در اصل به معنای خراشیدن و حک کردن است . گرافیک را شاخه ای از هنرهای تجسمی می دانند . گرافیستها متخصصینی هستند که پیام های متفاوت تبلیغاتی ، فرهنگی ، سیاسی و یا اطلاع رسانی را در قالب ترکیبی از تصویر و نوشته بگونه ای بیان می نمایند تا بیشترین تاثیر را بروی مخاطب داشته باشند . عمده ترین مشتریان گرافیستها ، شرکتها و موسساتی هستند که قصد فروش و یا معرفی کالا ها و یا خدمات مختلفی را دارند بنابر این علم گرافیک بیشتر در خدمت تبلیغات بوده است . از این جهت است که بسیاری ، گرافیست ها را بیشتر از هنرمند بودن متخصص می دانند . استاد قباد شیوا از مطرح ترین گرافیست ها و اساتید این فن در ایران در این زمینه می گوید : “میتوان نتیجه گرفت طراحان گرافیک هنرمند نیستند چرا که اندیشه تداعی شده در اثر، اندیشه خودِ طراحان نیست. اندیشهای به آنها عرضه شده است و آنها تنها ارتباطگرانی قلمداد میشوند که اندیشه را طراحی میکنند. چنین فعالیتی یقیناً هنری نیست بلکه نوعی مهارت است. آنها با تخصص و دانش و مهارت علمیخود به طراحی میپردازند. تمام طراحان هنرمند نیستند بلکه آنها به میزان دخالت اندیشه خود در خلق اثر، هنرمند خواهند بود. اگر میزان دخالت در خلق اثر افزایش یابد به همان میزان بیشتر هنرمند خواهند بود. اگر در تمام دنیا ۱۰ میلیون طراح گرافیک داشته باشیم، کمتر از یک درصد آنها هنرمند خطاب میشوند .” گرافیست ها نیز مانند طراحان صنعتی ( و بر خلاف نقاشان یا عکاسان ) با تیراژ و تولید انبوه سر و کار دارند . آنان با مخاطب سر و کار دارند که باید با اثر آنان ارتباط برقرار نماید . آثار گرافیکی بصورت تصویر و ایلوستراسیون یا به شکل نشانه، سمبل، برچسب و علائم راهنمایی به جامعه، آموزشی تصویری میدهد. گاه به صورت آگهی، منادی موضوعات فکری انسان چون مذهب، سیاست، علم، صنعت، فرهنگ، هنر و ورزش میشود. گاه به صورت تبلیغات تجاری در خدمت اقتصاد درآمده، وسیلهای تعیین کننده میشود. گاه با نقش اسکناس و پول در پیچ و خم ارتباطات مادی قرار میگیرد. گاه با طرح تمبر حامل پیام و فرهنگ جامعه میشود و گاه نیز به صورت کارت، سربرگ، پاکت، پلاک و تابلو معرف خصوصی افراد میگردد . آثار گرافیست ها در تمام گوشه و کنار شهر و در تمام زوایای زندگی شهروندان حضور دارند و بر رفتار آنان تاثیر می گذارند . اما گرافیک محیطی چیست و حوزه دخالت و نفوذ گرافیستها در شهر چیست ؟ اصولا نگارنده با واژه گرافیک محیطی هنگامیکه مصادف با واژه منظر شهری باشد ، موافق نیستم ، آنچه در شهرها دیده می شود بخشی از منظر و نمای شهری است اما واژه گرافیک محیطی را در روزها و ماه های اخیر زیاد شنیده ایم و برخی حتی عناصر مبلمان شهری را جزء گرافیک محیطی نامیده اند که اساسا تعریفی نادرست و برداشت بسیار غلطی است و باعث گمراهی مدیران در حوزه تصمیم گیری خواهد شد . آثار گرافیکی که توسط گرافیست ها خلق می شوند در زندگی روزمره ما تنیده شده اند . اهمیت گرافیک به این معنی نیست که هر آنچه رنگ و فرم در شهر است را گرافیک بنامیم و اصولا چرا باید این کار را انجام دهیم ؟ گرافیک مانند نقاشی اصولا حوزه ای دو بعدی است نه سه بعدی و این روال نادرستی خواهد بود اگر ما هرچه رنگ و یا آثار هنری در شهر باشد را گرافیک بنامیم . همانگونه که نمی توانیم به یک نقاشی پوستر بگوئیم و یا به یک پوستر نقاشی . اما اجازه دهید تا بر سیاق استفاده فراوان از این واژه سعی کنیم تعریفی نسبتا درست و صحیح از این واژه را ارئه نمائیم . شاید بتوان گرافیک کاربردی در شهرها را گرافیک شهری نامید . عده ای نیز نقاشی های دیواری و بخش دیگری از آثار هنری و رنگ ها را در شهر جزء گرافیک شهری یا محیطی محسوب می نمایند . بدون شک وقتی از گرافیک محیطی سخن می گوئیم منظورمان دسته ای از آثار گرافیکی دو بعدی است که بر بخشی از محیط (ظاهر و منظر شهر) تاثیر گذار بوده اند . عمده دلیل حضور این آثار ، نیاز به اطلاع رسانی است این آثار می توانند شامل موارد زیر باشند :
طرح های منصوبه بر روی بیلبوردهای شهری
طرح های تابلوهای سردرب فروشگاه ها و واحدهای صنفی
پوسترها و سایر موارد چاپی که بر دیواره های شهر نصب می شوند
نقاشی های دیواری و دیوار نویسی ها
پارچه ها و آویزهای شهری
مفهوم گرافیک محیطی به این معنی نیست که تنها محصول گرافیست هاست بلکه طراحان ، خطاطان ، نقاشان و هنرمندان تجربی نیز در زمره هنرمندان موثر بر منظر شهری محسوب می گردند . اگرچه گرافیک محیطی شامل طرح منصوبه بروی بیلبوردها می شود اما گرافیست در خصوص مکان نصب تابلوها در شهر و یا فرم خود تابلو نه دخالت نمی کند و نه اصولا در تخصص اوست . مسئول طراحی فرم تابلو طراحان صنعتی ، مکان یابی آن بر عهده معماران و شهرسازان بکمک متخصصین تبلیغات و مسئول طرح های منصوبه بروی تابلو گرافیستها و هنرمندان هستند . آنچه مهم است منظر شهری است ، وقتی از آشفتگی گرافیک محیطی و یا از نظم آن سخن می گوئیم در واقع منظورمان همان منظر شهر است یعنی آنچه در نما ، پرسپکتیو و پهنه شهر می بینیم . هنرمندان و متخصصان زیادی در منظر شهری دخالت کرده و بوجود آورنده آن هستند . طراحان شهری ، معماران ، طراحان فضای سبز ، طراحان صنعتی ، نقاشان ، گرافیستها ، کارشناسان فضای سبز و …. گرافیست ها رنگهای غیر ثابت را به شهر می آورند . این رنگها ثابت نیستند و به سرعت قابلیت تعویض دارند بنا بر این بسیار مهم هستند . همچنین حجم وسیعی از حضور رنگها در شهر همین آثار هستند . بیلبوردها و تابلوهای سردرب فروشگاه ها و اصولا تابلوها و علائم بخش عمده ای از عناصر منظر را در شهرهای ما تشکیل می دهند و همچنین نقاشیهای دیواری و دیوار نویسی ها امروزه حضور عمده ای بر دیوارهای شهر دارند و اتفاقا بخش عمده ای از آشفتگی های بصری در شهرها مربوط به همین قسمت است . سوال اساسی اینجاست که آیا هنرمندان می توانند تغییری در آشفتگی یا نظم منظر شهری ایجاد نمایند ؟ برای این کار چه باید بکنند ؟ پاسخ صحیح این است که کلیه فعالیت های هنری نیازمند مکان هائی برای عرضه و ارائه هستند . کدام هنرمند می تواند به اذن خود اثری را در شهر نصب نماید ؟ در واقع تصمیمات مدیران شهر است که عرصه فعالیت و چگونگی حضور هنرمندان در شهر ها را تعیین می نماید . وقتی صنوف این اجازه را دارند تا در هر مکانی تابلو نصب کنند ، هنگامیکه بیلبوردهای کوچک و بزرگ با شکل های متنوع از سرو کول نماهای شهر بالا می روند ، زمانیکه سخیف ترین آثار هنری هنوز در شهرهای ما اجرا می شوند ، وقتی برای نصب پرده و آویز و داربست و . . . قوانین مشخصی وجود ندارد و هنگامیکه ملاک انتخاب پیمانکاران هنری در سیستم شهرداریها کماکان قیمت است ، چرا منظر شهری نباید آشفته باشد ؟ چرا از متخصصین انتظار حضور داریم ؟ متخصصین در چه بستری باید حضور یابند ؟ گرافیک محیطی ( یا در واقع منظر شهری ) نیازمند توجه است اما چگونه ؟ برای پاسخ باید ببینیم اصولا رویکرد ما نسبت به شهر چیست و شهر خوب چه ویژه گی هائی دارد و نقش آثار هنری در این میان چیست ؟
شهر ، گرافیک محیطی و مبلمان شهری قسمت سوم : منظر شهری و ارتباط آن با گرافیک و مبلمان شهری
منظر شهری ، مبلمان شهری و گرافیک محیطی
شهر از دید کارشناسان و صاحبان تئوری شهر سازی در دنیا معانی متفاوتی دارد و از میانه قرن بیستم در تمام دنیا این معانی به هم نزدیک شده اند . شهرها محل تعامل شهروندانیست که در آن زندگی می کنند نه خیابانهائی برای عبور و مرور . شهرها آثار هنری بزرگی هستند که آفرینندگانی به اندازه جمعیتشان دارند . هدف زندگی شهر نشینی امروزه زندگی کلونی وار آدمها در کنار هم و به شیوه هزاران سال قبل نیست . هدف مطلوب شهرهای امروز ایجاد محیطی خلاق و پرورنده برای مردمی است که در آن زندگی می کنند . شهرهای امروزه علاوه بر رفع نیازهای فیزیکی پاسخی برای نیازهای روانی ، روحی و فرهنگی ساکنانشان دارند و تنها در این صورت است که شهر تجلی رفتار اجتماعی ساکنینش است و می توان آن را به نظم در آورد و کنترل نمود . منظر شهری در واقع بیانگر هویت و برخورد شهر است و اولین چیزی است که شهروند در شهر با آن ارتباط بر قرار می سازد و بصورت بی وقفه وی را تحت تاثیر قرار می دهد . بهم ریختگی منظر شهر بیانگر بی نظمی در ساختار برنامه ریزی و رفتاری شهر است و منظر زیبا نشاندهنده رابطه ای مناسب میان شهر و شهروند می باشد . چیزی که هروزه درون آن هستیم و رابطه ای دو سویه با آن برقرار می سازیم نمی تواند در ساختار هویتی بی تاثیر باشد . بخش عمده ای از هویت ساکنین شهرها ناشی از تاثیراتی است که بتدریج و به مرور زمان از شهرمی گیرند.رنگها بر ناخودآگاه ذهن انسانها تاثیر می گذارند ، پیام های تبلیغاتی رفتار مصرف را در میان شهروندان تغییر می دهند ، نمای ساختمان ها با خطوط و جنسشان خشونت ، ملایمت ، نرمی و لطافت را به خاطرمی آورند،مبلمان شهری مناسب بین شهر و شهروندان ارتباط منطقی برقرار می سازد،فضاهای شهری و سبز لابلای ساختمانها،مکان هائی را برای حضور شهروندان فراهم می آورند، پیاده روها و ساختارشان،اصولا تعیین کننده این هستند که چه بخشی از افراد شهر و به چه صورتی در شهر حضور یابند و بدین ترتیب امنیت فضاهای شهری تعریف می شود،معماری ساختمانها بیانگر ارتباط شهر با گذشته خویش است و همچنین نشاندهنده فرهنگ و روحیات ساکنینش،ارتفاع ساختمانها و خط افق در خیابان ها شکل نگاه شهروندان به آسمان و عمق را تعیین می کند ، عناصر عمودی زائد و بی مصرف ، پلهای عابر پیاده فراوان ، تقاطع های غیر همسطح به تعداد زیاد ، چراغ های راهنمائی بی قواره و غیر لازم همه و همه پرسپکتیو و نگاه به عمق و دوردست را از افق دید و بینش شهروندان می گیرد و فضاهای ذهنی محدودی می سازد،مذهب و ایدئولوژی حاکم بر شهر از منظر شهر پیداست،حضور بافتهای قدیمی و ساختمان های اصیل بیانگر گذشته شهرهاست که نباید فراموش شود و بالاخره خاطرات مردم با شهرشان که غرور و تعصب آنها را نسبت به شهری که در آن زندگی می کنند می سازد .
نتیجه گیری :
واژه جدیدی که در سالهای اخیر وارد ادبیات مدیریت شهری گردیده واژه گرافیک محیطی یا گرافیک شهری است که تعاریف نادرستی نیز از آن ارائه گردیده است . عزیزانی که از این واژه استفاده می نمایند در واقع منظورشان از گرافیک محیطی ، منظر شهری است که واژه ای صحیح تر و اصیل تر است و مفهومی بسیار گسترده تر را در بر دارد . مبلمان شهری ، رنگ در شهر ، نور و نور پردازی ، حجم و مجسمه و …. عناصری در منظر شهری هستند که برخی از آنان کاربردی و برخی بصری می باشند . در پیدایش و اصلاح منظر شهری و یا آشفتگی آن ، گروه های مختلفی درگیرند که مهمترین آنها مدیران شهری هستند که با نگاهی که به شهر دارند ، اصول ، ضوابط و محدوده دخالت این گروه ها را تعیین کرده و مکانیسم انتخاب آنان را پایه گذاری می نمایند . مدیریت شهری می بایست امکان حضور بهترین ها را در هر حوزه در شهر فراهم نموده و با وضع قوانین منطقه ای و یا کشوری نسبت به اصلاح وضعیت فعفلی منظر شهری در شهرهای کشور بکوشد . همچنین اصلاح ساختار مالی و اداری شهرداری ها برای انتخاب مجریان و پیمانکارانی که دخیل در حوزه های فوق می باشند از آنجائیکه با هویت ، خاطرات و ارزش های شهروندان سروکار دارند بسیار ضروری است . آنچه شهروندان در شهر می بینند ( منظر شهری ) و آنچه را که از شهر استفاده می کنند در واقع پیوند میان شهر و شهروند است . هرچه این پیوند عمیق تر و دقیق تر باشد ، احساس تعلق بیشتری میان شهروند و شهر بوجود می آید و شهر از آن شهروندانش می شود . بدین ترتیب ضمن ایجاد مشارکت جمعی در حل مسائل شهر ، بتدریج هویتی شکل می گیرد که تنها از آن شهر است و این هویت در مکان های دیگر قابل درک نخواهد بود . تنها معدودی از شهرهای کشور ما از این هویت برخوردار هستند ، اصفهان یکی از این شهرهاست . تقریبا و با کمی اغماض ، هنگامیکه در اصفهان حرکت می کنید همیشه بیاد دارید که در اصفهان هستید ، مردم شهر به شهر تعلق خاطر دارند و این تعلق غرور و تشخص خاصی را به مردم این شهر داده است . شهر اصفهان از دل یک مدیریت شهری چند صد ساله تا به امروز به این جایگاه رسیده و بخش عمده ای از این مهم مرهون منظر شهری است . شایسته است ، تعاریف صحیح هر واژه را به آن اختصاص داده و حوزه های مختلف را در این عرصه به متخصصین هر یک بسپاریم و فضای مناسب را برای حضور آنان فراهم آوریم
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.