مفهوم پست مدرن طراحی شهری
در آغاز قرن بیستم برنامه ریزی شهری به شاخه ای از معماری که به مباحث طراحی شهری می پرداخت ، تحول یافته بود . در طی این دوره اولیه طراحی نقشی محوی در برنامه ریزی شهری داشت که بهترین دلیل آن منشور آتن است . (۱۹۹۳ )
در دوره پست مدرن تغییرات ساختاری در اقتصاد از تولید انبوه برای یک جامعه انبوه به تولیدات قابل انعطاف برای جامعه ای خرد شده و قطعه قطعه ، علایق جدیدی را درباره محیط مصنوع بوجود آورد . تمرکز طراحی شهری از تولید فرم های خوب و زیبا برای ترسیم تخیلات ، از فرهنگ انبوه ، مفاهیم اجتماعی ، مکان و گذشته تغییر جهت داد. بعد از دهه ۱۹۸۰ توجهات جدیدی به کیفیات محیط در پاسخ به رقابت جهانی شهرها و سهم آنها در این رقابت بوجود آمد. این امر نقش طراحی شهری را در ایجاد محیط بسیار مهمتر نمود .
بعد از اواخر دهه ۱۹۶۰ ، مکتب فکری پست مدرن در طراحی شهری ، بازگشت به سر زندگی را به موجب خط مشی های طراحان برجسته ای مانند راپاپورت ، اپلیارد ، اتمن (Altman ) ترویج نمود . آنها معتقد بودند که می توان سر زندگی را با اختصاص خلاقانه کاربری اراضی و اصول کامل و صحیح طراحی شهر ی را بواسطه تقویت کاربری های یکپارچه و مختلط اراضی و ایجاد کاربری هایی که بیشتر عابر مدار هستند ، احیاء و باز زنده سازی کرد . هدف آنها این بود یک یک محیط کالبدی صمیمی ایجاد کنند که هویت اجتماعی را تقویت می کند . هر چند این عکس العمل های رمانتیک علیه پروژه های کسل کننده مدرنیست ها بواسطۀ غفلت از عدالت اجتماعی و نیروهای غالب اقتصادی در رسیدن به موفقیت شکست خوردند .
گروه دیگری از معماران پست مدرن و طراحان شهری ( نئوکلاسیک ها ) ، از باز گشت به سر زندگی و زیبایی فرمی ماقبل صنعتی دفاع می کردند . انگرسول (Ingersol ) این نوع جدید از تاریخ گرایی (historicism ) را مورد استفاده قرار داد. فرم ها و فضاهای ماقبل صنعتی لزوما متناسب روشهای زندگی صنعتی نمی باشد . سپس او می پرسد اگر کسی همه انواع فضاهای عمومی ، خیابان های مرتبط زیبا و میدانهای تزئین شده را پیشنهاد نماید آیا هنوز در جامعه ای با فن آوری پیشرفته مخاطبی برای استفاده از آنها وجود خواهد داشت ؟ باید توجه داشت که وقتی از مفاهیم و شرایط معاصر غفلت شود ممکن است جستجوی مدنیت (urbanity ) بر اساس التقاط گرایی تاریخ (historical eclecticism ) گمراه کننده باشد . از سوی دیگر موضوعات و اشتراکاتی بین تاریخ گراها و مدرنیست ها وجود دارد. رو و کوتر در کار هایشان هماهنگی بین قدیم و جدید ، حال و گذشته را پیشنهاد می کند .
در مجموع ، در شهر سازی پست مدرن ما نمی توانیم تنها دربارۀ موضوعات و روشهای منحصر به خود و حدود آنها صحبت کنیم . این پیچیدگی و هرج و مرج را جنکز اسکیزوفرنیا (Sclizophernia )می نامد، از این رو طراحی شهری در شهرسازی پست مدرن نشان دهنده دامنه متنوعی از روش ها ، مفاهیم و کاربردها در طراحی است . اما استنباط فعلی از طراحی شهری عمدتا به پروژه های باز زنده سازی مراکز شهری ، حفاظت تاریخی و پروژه های بهبود فضاهای عمومی باز می گردد.( مانند طراحی خیابان ، آرام سازی ترافیکی و ……. )
بازنگری در طراحی شهری این نتیجه را برای ما به ارمغان می آورد که طراحی شهری یک گرایش میان رشتهای است که هنوز در حال شکل گیری و تکامل است. طراحی شهری میکوشد تا وجوه خاصی از معماری، برنامه ریزی شهری و معماری منظر را ادغام کند تا یک گرایش واقعی و صحیح را شکل دهد. در این زمینه، میتوان در ابتدا اساًساً طراحی شهری را به عنوان یک مهارت تک رشتهای یا میان رشتهای مورد بحث قرار داد و سپس گرایشات اخیر در تحولات طراحی شهری برای بدست آوردن مراجعی برای آینده آن را مورد بررسی قرار داد.
میتوان گرایشات اخیر را که نقش طراحی شهری را تحت تاثیر قرار داده است، در سه موضوع جمع بندی نمود:
۱- تغییرات در حرفه برنامهریزی: گرایشات اخیر سبب شده حرفه برنامه ریزی از موضوعات اجتماعی و مسائل سیاسی دور شده و به سوی محوریت حرفه طراحی شهری حرکت کند. همانطور که برخی از مفسرین پیش بینی میکنند. اگر این روند ادامه یابد، تا سال ۲۰۱۰ برنامهریز باید بر دانش طراحی خود بیافزاید تا بتواند بصورت موثری با طراحان محیط شهری ارتباط برقرار کرده یا در حقیقت محیط را طراحی کند.
۲- طراحی عرصههای عمومی: فضاهای بین ساختمانها به اندازه خود ساختمانها مهم هستند. در ارتباط با ساختار توسعه، طراحی شهری به عرصههای عمومی و فضای بین ساختمانها میپردازد. طراحی شهری عمدتاً درباره طراحی کالبدی قلمروهای عمومی میباشد. فضاهای عمومی با رفتارهای اجتماعی، تعاملات، فرهنگ، ایمنی، موفقیتهای تجاری و غیره که همگی به دور هم جمع کردن اجتماعی انسانی بر میگردند، در ارتباط است. از این رو عرصههای عمومی میتواند به عنوان به عنوان عامل مهمی در تفکرات طراحی شهری در نظر گرفته شود.
امروز عرصههای عمومی دارای مشکلاتی هستند. برخی معتقدند چون این عرصهها اغلب نا امن به نظر میآیند، از این رو باید از آنها اجتناب شده یا محدود شوند. برخی اوقات عدهای مدعیاند که این عرصه ها ضروری نیستند و در مرحلهای قرار داریم که میتوان فضاهای مجازی را جانشین آنها نمود. ارتباطات همگانی کامپیوتری (cmc) (computer mediated commaniction)، واحدهای همسایگی بی ثمر و بی روح و بازارچههای سرپوشیده که به شدت از طریق سیستمهای نظارت الکترونیکی محافظت شدهاند، به تدریج بخشهای مهمی از زندگی روزانه ما میشوند. سیاست ها و استراتژیهای شهری بطور فزآیندهای در راستای شکل دادن به مکانهای شهری و نیز فضاهای الکترونیکی جهت گیری شده اند. از این رو تغییر ویژگیهای عرصههای عمومی یکی از مسائل حیاتی طراحی شهری در آینده نزدیک خواهد بود.
۳ – تغییرات محیطی: تغییرات محیطی بسیاری رخ داده و خواهد داد و این امر نیازمند بازنگری کلی است. جان دین (jahn dean) معتقد است که امروزه برنامه توسعهای مناسب و خوب خواهد بود که علاوه بر سایر مسائل، منعکس کننده الویتهایی باشد که کانون توجهات بهینهسازی مصرف انرژی و تنوع زیستی است . در آینده، تحول در برنامههای متداول و مرسوم توسعه ممکن است تبدیل به ابزاری شود که بخش وسیع تری از سیاستهای محیطی که عمدتاً بر اساس علم محیط گرایی تدوین شده اند را شکل دهد. اگر این دیدگاه درست باشد ما باید این توسعه فزاینده بهسازی محیطی را با اصول طراحی شهری ترکیب نمائیم.
همانطور که قبلا گفته شد بسیار واضح است که در دیدگاه پست مدرن شهر به عنوان مکانی از تصاویر ذهنی است که طراحی شده اند تا آن را در رقابت با سایر شهرها مطرح کنند. رقابت دهه ۱۹۹۰ نشان داده که ما در روح زمانه تغییراتی را داریم بدین گونه که ایده امروزی از برنامه ریزی تحت عنوان طراحی شهری مطرح میشود. انگارههای طراحی شهری بر اساس تئوریهای پست مدرن که تا به امروز ارائه شده اند، توسعه یافته است. با چنین دیدگاهی مفاهیم طراحی شهری توسط برنامهریزان به سبب فقدان ابعاد اجتماعی و اقتصادی آنها مورد انتقاد قرار گرفته است. به بیانی دقیق تر، موضوع مورد اهمیت در طراحی شهری صرفاً طراحی نیست و اهداف آن بسیار گسترده تر از ایجاد تصاویر زیباست. طراحی شهری هم در فرآیند (process) و هم در محصول (product) به موضوعات محیطی، تاریخی و عرصههای عمومی میپردازد. طراحی شهری هنوز رشتهای نوپاست که در آینده نزدیک با سه موضوع مهم روبرو خواهد شد:
– رقابت جهانی که به راه حل های خوب طراحی شهری برای ارتقاء محیط مصنوع نیاز دارد.
– پایداری که بهسازی و حفاظت از محیط زیست اشاره دارد.
– افول عرصههای عمومی که در طراحی شهری بسیار با اهمیت بوده و نیاز به توجه دوباره دارند.
از این رو ما باید به طرحی شهری با رویکردی جامع که دیدگاه گستردهتری را برای جستجوی راه حل های موضوعات برای ما فراهم میکند بنگریم. طراحی شهری نباید راه حلی کوتاه مدت برای مسائل بلند مدت آینده باشد. اکنون زمان آن است که اهداف طراحی شهری را گسترش دهیم مسائل آینده بسیار پیچیده تر از آن است که تنها با یک رشته انحصاری بتوان آنها را حل و فصل نمود. طراحی شهری برای اینکه بتواند خلا بین تخصص های مختلف را پر کند باید به صورت مشترک با سایر حرفههای درگیر در ایجاد محیط مصنوع و کاربران آنها همکاری نماید.
پی نوشت:
(۱) Koray Velibeyoglu, Urban Design in the Postmodern Context, Izmir Institute of Technology, 1999
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.