نقاط عطف و نشانه های شهری
نقاط عطف و نشانه های شهری
” زمان حال، یک سایه همیشه در حرکت است که دیروز را از فردا جدا می کند” فرانک لوید رایت- شهر زنده.
شهر تجلی روابط گوناگون اجتماعی است. شرایطی که در رشد شهر تاثیر گذار ممکن است خصوصیات متفاوت داشته باشند.
فرآیند شهرگرایی، شهرنشینی و شهرسازی جنوب اروپا را با توجه به منابع و مدارک موجود می توان در سه دوره کلی مورد بررسی قرار داد؛ این سه دوره عبارتند از: شهر سازی قرون وسطی (شهر دوره مسیحیت)، بعد از اسلام و دوران معاصر.
شهرهایی که در دوره های قدرت سالاری و تسلط اشخاص خاص بوجود آمده اند؛ همه آن ها یک ایده برای شکل گیری دارند و شهر هایی که حاصل کار و مقصود دسته جمعی مردم است، کانسپت شکل گیری آنها یکسان نیست. یکی از تفاوت های اصلی در این سه دوره، تعامل تدریجی نقاط عطف و نشانه با تولد شهر است و این پرسش مطرح می شود که آیا ابتدا شهرها بوجود آمدند ودر پی آن نقاط عطف و نشانه های شهری در آن شکل گرفتند و یا شهرها حول نقاط عطف و نشانه ها بوجود آمدند!
نشانه؛ عنصر طبیعی و یا مصنوع می باشد که تاکید آن بر شکل، عملکرد و خوانایی است و باعث شکلگیری یک تصویر ذهنی واضح از محیط می شود و نقطه عطف، تغییر تعریف شده ماهیت و شکل فضا است که در اثر تضاد بین عناصر به وجود می آید.
شهر قرون وسطی بر مبنای بازرگانی و پیله وری بر خرابه های شهرهای کهن رومی، در کنار رودها و آبراه ها با مرکزیت دیرها و کلیساها شکل گرفته. تفکر مسیحیت در آن دوران تنها دو حالت برای همه چیز قائل بود: مقدس یا نامقدس!
شهرسازی آنها نیز طبق همین اصل، حول مرکزیت اماکن مقدس شکل می گرفت. بدین ترتیب که اماکن مقدس بر روی تپه یا بلندی بنا می شدند و با شکل گیری شهر در دامنه آن، می توانستند کل شهر را نظاره گر باشند و بر آن تسلط داشته باشند.
این شهر در نبردی آرام با قوانین و احکام فئودالیته موفق می شد تا قوانین و مقررات خاص خویش را برپا دارد و تا مدت های مدید به عنوان یک مکان امنیتی و پناهگاه تلقی گردد. شهروندانی که در چنین شهری جای داشتند، از قوانین و مقررات خاص شهر تبعیت می کردند. فرد با استقرار در درون دیوارهای شهر از مصونیت و امتیازاتی برخوردار می شد که دیگر افراد مستقر در روستاها و پهنه های متعلق به فئودال در آن بی بهره بودند.
حال آنکه شهر دوران اسلامی مفاهیم دیگری را در خود دارد و همانند شهر قرون وسطایی نسبت به منطقه پیرامونش امتیازات خاصی ندارد. زیرا که شهر از قوانین مدون جهان بینی اسلامی تبعیت می کند و در این قوانین امتیازات استثنائی برای مردمان وجود ندارد، بنابراین شهر دارای زندگی مستقل و خاص با مقررات و امتیازات متفاوت نیست. بدین ترتیب نقاط عطف و نشانه (اماکن مذهبی، بازار، مدرسه و…) که همسطح با دیگر اجزای شهر در کل سطح پراکنده می شوند و پایگاهی برای تعامل های اجتماعی و مذهبی هستند؛ دیگر به شهر تسلط ندارند و به مردم امر و نهی نمی کنند.
به عبارت دیگر بین مفهوم شهر و جهان بینی اسلامی از ابتدای امر، روابط نزدیکی وجود دارد و در شهر اسلامی اولین ایده های جهان بینی اسلامی توسط افراد درک می شود.
شهر های قرون وسطی در دوره تسلط مسیحیت بازگو کننده قدرت کلیسا و نهادهای مذهبی است. این شهرها مفاهیم “شهر- قدرت” و “شهر- ثروت” را با خود حمل می کنند که با مکان یابی فیزیکی نهادهای مذهبی و تسلط ذهنی، این مفاهیم را بر مردم عامه تلقین می نمایند.
اما در شهرهای دوره اسلامی درست بر خلاف شهر کلیسایی، مفاهیم “شهر- عدالت” و “شهر- ایمان” گسترش می یابند که با جایگیری نهاد های مذهبی – سیاسی در سطح عامه جامعه، این مفاهیم برای مردم درک می شود.
محمد آتشین بار – کارشناس ارشد معماری منظر/ فارغ التحصیل از دانشگاه تهران
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.