طراحی شهری در دهه هفتاد
جامعه غربی که پس از جنگ جهانی دوم ، بر اساس توهمات مدرنیستی فضاهای خود را بازسازی کرده و یا شکل داده بود ، به تدریج متوجه ناکافی بودن این راه حل ها شد. خانه های آنها دارای نور کافی، تهویه مطبوع و چشم اندازی رو به یک فضای سبز شده بود ولی ارزشهای فراوانی نیز از دست رفته بود.
فضاهای بیکران میان ساختمانها، خانه های قوطی شکل بی پیرایه خود را به شهروندان تحمیل میکردند. خیابانهایی که خودروها در آن بالنسبه به راحتی حرکت می کردند پدیدار شدند ولی جایی برای تردد پیاده و تجمع و تعامل شهروندان باقی نگذاشتند. این فضاهای عمومی، بی مکانی،عدم تعلق خاطر، بی هویتی و در نتیجه یکنواختی کسالت بار، بزهکاری و روان پریشی را به همراه آورد و تشدید کرد.
سالهای دهه هفتاد سالهای سقوط دیکتاتوریها در اروپا و برخی از کشورهای به اصطلاح جهان سومی شد، نه فقط دیکتاتوریهای سیاسی بلکه در کلیه شئون منجمله معماری و شهرسازی نیز معمار سالاری و هر گونه نخبه گرایی مورد حمله قرار گرفت و جای خود را به جنبشهای مشارکتی ساکنین داد.
روانشناسی، علوم ارتباطات، هرمنوتیک، معنا شناسی، زبان شناسی، پدیدار شناسی و سیبرنتیک بسط و گسترش وسیعی یافت و دستاوردهای این علوم در بستر فضایی جامعه نیز نقش آفرید. پاسخ گویی به نیازهای روحی و روانی شهروندان مطرح و دارای همان ارزش و اهمیت نیازهای مادی و جسمانی وی شد.
در این دوره نظریات الهام بخش نظریه پردازان سایر دانشها به کمک طراحان شهری آمد.از مهمترین آنها نظرات جین جکوبز جامعه شناس، میچر لینچ روانشناس و یاکوبسن زبان شناس و در دوره بعد ویلیام وایت رفتار شناس، ادوارد هال انسان شناس، سوزان لاگر هنر شناس، کریستوفر الکساندر برنامه ریز، گودمن معنا شناس و دها نظریه پرداز دیگر بودند.(۱)
خانم جین جیکوبز در کتاب مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکا با یک دید زنانه، مادرانه و عاطفی به محله های شهرهای آمریکا به خصوص نیویورک می پردازد و مشکلات پنهان در لایه های آن را بیان می دارد. نظریات جیکوبز نه فقط در ارایه روش شناسی برای تفسیر پدیده های کالبدی و توضیح علل آن بلکه از نظر برنامه ریزی و طراحی شهری نیز مهم است. او بر پایه همین روش شناسی ارکان اندیشه صاحب نظرانی چون هاوارد و برنهایم و لکوبوزیه و مامفورد و … حامیان آنان را در سراسر دنیا به لرزه درآورد.
رومن یاکوبسن در کتاب پیوندهای بنیادین در دانش زبان زمینه های شکوفایی زبان شناسی را مطرح و وابستگی آتی تمام علوم را به زبان شناسی مطرح می سازد.
ادوارد هال در کتاب زبان صامت به بررسی زبان در حال، گذشته و آینده می پردازد. فرهنگ های گذشته، سیاست ها، تغییرات و نوآوری ها را بر حسب تطبیق آنها با آداب و رسوم و سنت ها ارزیابی می کند. چین و خاورمیانه را مثالهایی از فرهنگ های گذشته مدار و فرهنگ آمریکایی را آینده محور می داند. به نظر هال بافت فرهنگی سازمان، فکر و ذهن را هدایت می کند و آن نیز تاثیری عمیق روی طریقه هایی که افراد به اشیا می نگرند می گذارد.
در اواسط سالهای دهه هفتاد که برخی آنرا دوران نوجوانی طراحی شهری نامیده اند، در اروپا ایجاد شهرک های اقماری و حومه نشینی به زیر سوال رفت و بازسازی بافتهای قدیمی قوت گرفت. ارزش، قدمت، ریشه، خاطرات، تصویر ذهنی و مقیاس انسانی بازشناسی و باز آفرینی شد.شعار شهر برای شهروندان و نه برای خودروی شخصی مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از محورهای بافت قدیمی بر روی خودروها مسدود گردید.حمل و نقل عمومی و بهسازی آن به سرعت مورد توجه قرار گرفت و فضاهای مرکزی بسیاری از شهر های بزرگ اروپایی تبدیل به پیاده رو گردید.احداث موزه ها و فرهنگ سرا و مناسب سازی شهری برای باهم بودن و تعامل اجتماعی مد نظر گرفته شد و به خصوص در غرب اروپا شروع به تجهیز فضاهای شهری خود با مبلمان مناسبو ایجاد پلازا ( میدان ) نمودند. مفاهیم جدیدی نظیر مدیریت ترافیک رایج شد که در عمل هم از لحاظ حقوقی راحت تر بود و هم از لحاظ مالی کم هزینه تر از تعریض خیابانها. در مناسب سازی محلات مسکونی از تجربیات وونرف هلندی استفاده شد که نتیجه آن تحدید تردد و تقلیل سرعت در خیابانهای جمع کننده محلی به سی کیلومتر در ساعت بود.
برخی شهرها ( مانند لندن، سانفرانسیسکو، مونیخ ) برای جبران خسارات وارد شده از اهمال و تفکر مدرنیستی گذشته خود شروع به تهیه طرحهای جبرانی طراحی شهری نمودند و در مباحث خود طراحی شهری را در شرح خدمات طرحهای توسعه ساختاری و تفصیلی خود گنجاندند.
در پایان سالهای دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد مولفه سومی علاوه بر فرم و عملکرد در مفاهیم طراحی شهری مد نظر گرفته شد و آن معنی بود که اهمیت آن به هیچ وجه کمتر از فرم و عملکرد نیست. اثر بارز این مفهوم را میتوان در توجه کوین لینچ به آن دریافت.او اعتقاد داشت معانی شهری را باید از ذهن ساکنین آن دریافت کرد.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.