حکومت محلی در کشور انگلستان

مقدمه
امروزه حکومتها وظایف گسترده و بسیار پیچیده ای را برعهده دارند. بسیاری از این وظایف جنبه محلی دارند و به کل کشور مربوط نیستند. در کنار حکومت مرکزی که اداره امور مربوط به کل کشور را برعهده دارد، می توان از حکومتهای محلی هم که امور محلی را اداره می کنند، استفاده کرد.
در صورت تشکیل این واحدهای کوچک حکومتی، نهال شخصیت و لیاقت و ابتکار افراد بهتر شکوفا خواهد شد و انسانها بی تفاوت و غیرمسئول به شخصیتهای ارزنده و فعال مبدل خواهندشد و این بدان معنا نیست که این امر در سایه حکومت مرکزی امککان پذیر نخواهد بود بلکه امکان آن در صورت وجود حکومت محلی بیشتر خواهدبود.
برای شناخت بهتر حکومت محلی، بررسی جنبه های مختلف یکی از حکومتهای محلی موجود می تواند بهترین راه باشد. در بین کشورهایی که موفق به تشکیل حکومت محلی شده اند، کشور انگلستان از سابقه فراوانی برخوردار است.
حکومت محلی در انگلستان موضوع قوانین مصوب، آئین نامه های راجع به این قوانین مصوب، رویه قضایی و سوابق است و فقط موضوع قوانین و مقررات محلی نیست. وضعیت سازمانهای حکومت محلی باید توسط قضات مطابق دکترین مشهور «خارج از حدود اختیارات قانونی» که از اصول مربوط به حقوق عمومی است و همچنین اصل «پاسخگو بودن» اشخاص حقیقی و حقوقی در مقابل دادگاهها مورد بررسی قرارگیرد. بنابراین برخلاف تصور ظاهری و اولیه از حکومت محلی، حکومت محلی در حقوق انگلستان از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

علل وجودی حکومت محلی و تکامل تاریخی حکومت محلی در انگلستان:
حکومت محلی به عنوان یک نهاد و سازمان حقوقی، در بسیاری از کشورها وجوددارد. درباره وجود و یا عدم وجود حکومت محلی بین دولتمردان، سیاستمداران و حقوقدانان در کشورهای مختلف، اختلاف نظر وجود دارد و هر یک از مخالفان و موافقان حکومت محلی برای خود دلایلی دارند. با توجه به اینکه ما حکومت محلی را براساس کدام دلیل بپذیریم، دید ما نسبت به آن متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال اگر حکومت محلی را صرفاً برای تسهیل جریان امور محلی، قبول داشته باشیم، حکومت محلی چیزی بیش از یک «کارگزار» حکومت مرکزی نخواهد بود. دلایل وجودی حکومت محلی ما را در درک بهتر نظام حقوقی حکومت محلی کمک خواهد کرد.

لزوم حکومت محلی با توجه به شکل دولت
برای شناخت حکومت محلی لزوماً باید مفهوم دولت را شناخت و به ارکان آن آشنا بود. واژه دولت دارای معانی متفاوتی است. آنچه که در اینجا از واژه دولت مدنظر است، مفهوم «دولت ملی» است. عوامل سازنده دولت ملی به قرار زیر است:
۱- گروه انسانی جمعیت
۲- سرزمین(چهارچوبه فضایی)
۳- قدرت سیاسی

باید بین دولت و حکومت تمایز قائل شد. شکل حکومت همان چیزی است که اصطلاحاً به آن رژیم سیاسی گویند. در تقسیم بندی از اشکال دولت موضوع را از دو دیدگاه متفاوت می توان مدنظر قرارداد:
الف- سیاسی
ب- حقوقی

اگر شکل دولت را از نظر سیاسی طبقه بندی کنیم، می توانیم از دولتهای سوسیالیستی، نظامی و فاشیستی و نظایر آن سخن بگوییم. اما طبقه بندی از دیدگاه حقوقی از اصل و پایه متفاوت است زیرا ساخت داخلی دولت مأخذ طبقه بندی قرارگرفته است. یعنی می خواهیم بفهمیم که آیا قدرت متعلق به یک مرکز سیاسی واحد است یا این که در مراکز متعددی جای گرفته است؟
با توجه به مطالب گفته شده، شکل دولت را از نظر حقوقی می توان به دو صورت زیر طبقه بندی کرد:
الف) دولت تک ساخت (بسیط)
ب) دولت چندپارچه (مرکب)

دولت تک ساخت (بسیط)، به کشورهایی اطلاق می شود که دارای یک مرکز واحد عملکرد سیاسی هستند. قدرت سیاسی در کلیت و مجموع اختیارات خویش توسط یک شخصیت واحد حقوقی،که همانا دولت بسیط است، اعمال می شود.کلیه افرادی که زیر لوای دولت یک پارچه قراردارند از یک اقتدار سیاسی تبعیت می کنند و قاعدتاً یک قانون اساسی در سراسر این قلمرو بر آنان حاکم است. بافت قدرت غیر قابل تفکیک و تجزیه ناپذیر است. به عنوان مثال کشورهای ایران، اسپانیا، فرانسه، پرتغال، یونان، سوئد، نروژ، دانمارک و … دولتهای بسیط هستند. شرایط یکپارچه بودن دولت را علی الاصول می توان در سه گونه خلاصه کرد:
۱- وحدت ساختار: یعنی تشکیلات سیاسی دارای یک دستگاه واحد حکومتی است که وظایف دولتی را به طور کامل، خود انجام می دهد.
۲- وحدت جماعت: قدرت سیاسی نسبت به جماعت یکپارچه است، در مجموع و به یک سان اعمال می شود. قدرت همگن است و تصمیمات فرمانروایان، همه فرمانبرداران را به تساوی مجبور به تبعیت می کند.
۳- وحدت سرزمین: تشکیلات سیاسی سراسر سرزمین و قلمرو دولت را دربر می گیرد و می پوشاند.

پس گرایش کلی در درجه اول به سوی وحدت و هماهنگی است. ظهور دولتها از بطن نظام فئودالی یا ملوک الطوایفی مقارن با متلاشی شدن مراکز تصمیم گیری متعدد و قدرتهای جزئی سیاسی پدیدار شده است. دولت ساده یا یکپارچه مولود چنین سیر تکاملی است و لذا این شکل دولت از دورانهای گذشته تا زمان حاضر، رایج ترین بوده است. غالب کشورهای بسیط در حال حاضر در درون خود مجموعه های محلی نظیر استان ها، شهرستانها، بخشها و دهستانها را تحمل می کنند و این امر مغایرتی با خصلت کلی دولتهای ساده و بسیط ندارد زیرا وجود تقسیمات کشوری همراه با اعطای برخی اختیارات به واحدهای محلی، به گونه ای نیست که بتوان به یکایک واحدهای جزئی نام دولت را به معنای سیاسی و حقوقی اعطاکرد. لکن در سطحی پائین تر از اقتدار و حاکمیت دولت به این قسم واحدها اختیار تفویض شده است. (رجبیه، ۸ – ۱۵)

حکومت
حکومت بریتانیا سلطنت مشروطه و بدون قانون اساسی مکتوب است. مجلس اعیان ، مجلس انتخاب نشده پارلمان، متشکل است از بیش از ۲۰ لرد استیناف (اعضای غیر موروثی)، بیش از۳۷۰ عضو مادام العمر، ۲ اسقف اعظم و ۲۴ اسقف کلیسای انگلستان میباشد.
مجلس عوام متشکل است از ۶۵۱ عضو که با رأی تمامی افراد بالای برای پنج سال انتخاب میشوند.پادشاه شخصی را به نخست وزیری انتصاب می‌کند که از پشتیبانی اکثریت مجلس عوام برخوردار است.
احزاب عمده سیاسی عبارتند از:
• حزب محافظه کار حزب کارگر
• حزب لیبرال دموکرات
• احزاب محلی از جمله حزب ملی اسکاتلند
• پلاید کیمرو (حزب ملی گرای ویلز)
• حزب اتحادگرایان آلستر
• حزب اتحادگرای دموکراتیک
• حزب سوسیال دموکرات و کارگر (ایرلند شمالی)

پادشاهی متحد متشکل است از چهار کشور انگلستان،اسکاتلند، ویلز و ایرلند شمالی که در مورد ایرلند شمالی واگذاری اختیارات حکومتی در قانون پیش بینی شده است.

کشورهای پادشاهی متحد
اسکاتلند
انگلستان
ایرلند شمالی
ولز

جزایر وابسته
جرزی
جزیره مان
گرنزی

جغرافیا
این کشور متشکل است از جزایر بریتانیای کبیر، بخش شمال شرقی ایرلند و بیش از ۴۰۰۰ جزیره دیگر. زمینهای پست بریتانیا در جنوب، شرق و مرکز انگلستان جای دارد.
دره‌های خاک رسی و آبگیر رودها ، از جمله تیمز و ترنت ، رشته تپه‌های نسبتا کم ارتفاع، از جمله تپه‌های سنگ آهکی کاتوولدز و کلیولند، تپه‌های گل سفید نورت داوونز و ساوت داوونز و یورکش وولدز و لینکن شر و وولدز، را از هم جدا می‌سازد.
ناحیه فنلتد، در شرق انگلستان، عمدتا متشکل است از باتلاقهای احیا شده است. چشم انداز مسطح ایست انگلیا پوشیده از خاکهای یخچالی است. جلگه ساحلی لنکشر و چشر در شمال غرب تنها زمین پست دیگر انگلستان است.
شبه جزیره‌ای در جنوب غربی دون و کرانوالدارای ارتفاعات گرانیتی از جمله دارتمور و اکسمورد است. کوههای سنگ آهکی و پوشیده از علف پناینز ستون فقراتی را تشکیل می‌دهد که در وسط شمال انگلستان امتداد دارد. لیک دیستریکت (در کامبریا) ناحیه کوهستانی دور افتاده‌ای است که بلندترین نقطه انگلستان قله اسکافل پایک، با ۹۷۸ متر ارتفاع در آن قرار دارد.
ویلز قطعه ای است کوهستانی، متشکل از یک رشته فلات که در جوارشان کوههای برکن بیکنز در جنوب، کوه کادرایدریس و سلسله جبال بروین در مرکز و پارک ملی اسنودنیا در شمال قرار دارد. بلندترین قله آن اسنودن با ۱۰۸۵ متر ارتفاع است.
دراسکاتلند ، نواحی هایلندز در شمال و سادرن آپلنز را دره نشستی سنترال لولندز، جایی که اکثر جمعیت، کشاورزی و صنعت اسکاتلند در آن یافت می‌شود، از هم جدا می‌سازد.
ارتفاعات هایلندز را دره گریت گلن، مکان دریاچه لاخ نس، تقسیم می‌کنند. هر چند قله بن نویس بلندترین نقطه اسکاتلند است،چشمگیر ترین سلسله جبال هایلندز کوههای کائرنگورم است. ارتفاع ناحیه سادرن آپلندز زیر ۸۵۳ متر است.
زمینهای پست دیگر اسکاتلند شامل بوکان در شمال شرق، کیت نس درشمال و جلگه‌ای ساحلی اطراف مصب موری فرت است. در سمت غرب اسکاتلند جزایر متعدد اینرهبردیز و آئوترهبرئیز (جزایر داخلی و خارجی هبرید) و در سوی شمال آن جزایر اورکنی و جزایر شتلند قرار دارد.
ایرلندشمالی شامل چندین منطقه پر از پستی و بلندی، از جمله کوههای اسپرین در شمال غرب، ارتفاعات کاونتی انتریم، و کوههای مورن با قله اسلیو دانارد با ۸۵۲ متر ارتفاع می‌باشد. لاخ نه ، در مرکز ایرلند شمالی،بزرگترین دریاچه کل کشور است.
رودهای مهم: سورن، تیمز (و چرن)، ترنت هامبر، ویی ، تی (و تامل) نن، کلاید.
بلندترین نقطه: بن نویس با ارتفاع ۱۳۹۲ متر.
آب و هوا: علت آب و هوای معتدل این کشور وجود رانه (جریان آب) اقیانوس اطلس شمالی است. تنوع محلی آب و هوا بسیار است، به ویژه در مجموع کل بارندگی که از کمی بیش از ۵۰۰ میلی متر در جنوب شرق تا ۵۰۰۰ میلی متر در شمال غرب اسکاتلند متغیر است.( http://www.roshd.ir)
ملاحظات تاریخی
قدمت تاریخی انگلستان (جزیره اصلی) به چندین قرن پیش از میلاد مسیح باز می گردد.
طی قرون۶ و۷ پیش از میلاد، اقوام سلت به بریتانیا آمده و با غلبه بر ایبریان (ساکنین پیشین انگلستان) در این سرزمین سکنی گزیدند. آخرین دسته از مهاجمان سلت، بلژها بودند که در سال ۷۵پیش از میلاد از بلژیک فعلی به آنجا رفتند.طی سالهای ۵۵و۵۴ پیش از میلاد، رومیان (در زمان جولیوس سزار و یولیوس قیصر) در جزیره پیاده شده و فتوحاتی انجام دادند. هجوم اصلی رومیان طی سال۴۳ پس از میلاد، بوسیله امپراطور کلاودیوس اول بود که قسمتی از جزیره بریتانیا به تصرف وی درآمد. در زمان سلطه رومیان شورش هایی روی داد. انحطاط دولت روم طی قرن پنجم میلادی و هجوم ساکسونها و ایرلندیها به جزیره بریتانیا سرانجام طی سال ۴۱۰ میلادی، به خودمختاری اهالی انگلستان منجر گردید. در این اثنا، مهاجمینی نیز از شمال اروپا به انگلستان هجوم آوردند.
از این تاریخ، نواحی مختلف بریتانیا مورد هجوم اقوام ژرمن، آنگل و ساکسون قرار گرفت.
طی قرن ششم، مسیحیت دوباره به انگلستان وارد شد. در این زمان انگلستان از وحدت سیاسی برخوردار نبوده و به چندین کشور تقسیم شده بود که از جمله مهمترین آنها می توان به نورثامبریا، مرشا، کنت و وسکس اشاره نمود. گفتنی است که میان ممالک فوق، همواره درگیری وجود داشت. سرانجام طی سال۸۲۹، کلیه این ممالک، اگبرت، شاه وسکس را بعنوان پادشاه انگلستان برگزیدند. دراین زمان، انگلستان بر اسکاتلند و ایرلند مسلط نگردیده بود. اگبرت نخستین پادشاه از سلسله ساکسونهای غربی بود. این سلسله بخود پانزده پادشاه دید که از جمله مهم ترین آنها می توان به اثلوولف، آلفرد کبیر، ادوارد، اتلستن، ادگار واتلرد دوم اشاره نمود. ۱۵پادشاه این سلسله، طی سالهای۱۰۱۶-۸۲۹ بر انگلستان حکومت کردند. در زمان جانشینان اگبرت، انگلستان با هجوم اقوام نورمن مواجه گردید.بعدها طی سال ۸۷۸ ، آلفرد کبیر آنان را شکست داد و از وسکس بیرون راند، اما ناچار شد که قسمت های شمالی و شرقی انگلستان را به آنان واگذار کند.
طی قرن دهم، اراضی فوق مجددا بوسیله دولت انگلستان باز پس گرفته شده و انگلستان ازوحدت کامل برخوردار گردید. طی سال۱۹۹۱میلادی، هجوم دانمارکی ها به انگستان آغاز شده و نهایتا انگلستان به تصرف آنان درآمد. طی سالهای۴۲- ۱۰۱۶، انگلستان تحت سلطنت شاهان دانمارکی اداره می گردید. با افول نفوذ دانمارکی ها طی سال ۱۰۴۲، ادوارد خستوان و سپس در سال ۱۰۶۶، هارولد دوم از ساکسون های غربی به سلطنت رسیدند. با آغاز نفوذ نورمن ها، مقارن با دوران سلطنت ادوارد خستوان، زمینه جهت حکمرانی نورمن ها فراهم گردید.
انگلستان، طی سالهای۱۱۵۴-۱۰۶۶تحت سلطنت۴ پادشاه نورمن قرار گرفت. سلطنت ویلیام اول(ویلیام فاتح) نخستین پادشاه نورمن، آغاز دوره جدیدی در تاریخ انگلستان به شمار می آمد، چراکه وی پادشاهی مقتدر بوده و جدیت فراوانی در ایجاد یک حکومت مرکزی داشت.
پس از انقراض حکومت خاندان نورمن، خاندان پلانتاژنه به حکومت رسید. بین این دو خاندان تا حدودی وابستگی فامیلی وجود داشت. در سلسله پلانتاژنه ۸ تن بین سالهای۱۳۹۹- ۱۱۵۴ حکمرانی نمودند. در اوایل قرن سیزدهم، جان بی زمین، پادشاه انگلستان بر آن شد تا پا را از آنچه که بموجب قوانین به او تعلق می گرفت، فراتر بگذارد، اما فئودال ها، حاکمان کلیسا و شهرها بر ضد او متحد شدند. این اقدامات سرانجام به پیدایش مجلس عوام در کنار مجلس عیان (لردها) منجر گردید. در زمان ادوارد اول پنجمین شاه پلانتاژنه (طی سالهای۱۳۰۷-۱۲۷۲)، حکومت ناحیه ویلز بدست انگلستان افتاد. ضمنا از سال۱۱۶۹، دست اندازی انگلستان به ایرلند آغاز گردید.
سرانجام، ایرلند دراوایل قرن شانزدهم(مقارن با هنری هشتم) به تصرف کامل انگلستان درآمد. طی سالهای۱۳۳۷تا۱۴۵۳جنگ مهم فرانسه و انگلستان معروف به جنگ صد ساله درگرفت.
علت اساسی بروز چنین جنگ هایی، کشمکش هایی بود که از زمان ویلیام فاتح میان انگلستان و فرانسه بر سر تسلط بر کناره های دریای مانش وجود داشت.
نخستین مرحله جنگ، طی سالهای۶۰- ۱۳۳۷در زمان ادوارد سوم، با ادعای ادوارد مبنی بر تملک بر فرانسه آغاز گردید. طی بروز جنگ دریایی (سال۱۳۴۰)، فرانسه بسختی شکست خورد.
در سال۱۳۴۶، بار دیگر فرانسویان در ناحیه کرسی شکست خوردند و در سال بعد بندر کاله بدست انگلستان افتاد. درجنگی که طی سال۱۳۵۶، در ناحیه پواتیه رخ داد، ژان دوم پادشاه فرانسه مغلوب و اسیر شد و سرانجام دوره اول جنگ های صدساله طی سال۱۳۶۰ با انعقاد پیمان بریتانی پایان یافت. به موجب این پیمان، ناحیه کاله و نواحی غربی و جنوب غربی فرانسه به انگلستان واگذار شد. مرحله دوم این درگیریها (طی سالهای۷۳- ۱۳۶۹) جنگ یکطرفه بسود فرانسویها بود که به آزاد سازی بیشتر سرزمینهای اشغالی منجر گردید. طی سال۱۴۱۵، هنری پنجم پادشاه انگلستان، بار دیگر آتش جنگ را شعله ور ساخته و در جنگی در ناحیه آزنکور به پیروزی دست یافت. طی سال۱۴۲۰، با انعقاد پیمان تراوا، شارل ششم پادشاه فرانسه، هنری را بعنوان نایب السلطنه و ولیعهد فرانسه منصوب نمود، اما پس از مرگ شارل ششم پسر وی از ولیعهدی کناره گیری ننمود، و از اینرو در سال ۱۴۲۲، جنگهای نامنظمی، مجددا میان انگلستان و فرانسه رخ داد. طی سال۱۴۲۹، نواحی شمالی فرانسه به تصرف انگلستان و متحدینش (دوک بورگونی و کنت فلاندر) درآمد. در آن اثنا، ژاندارک دختر آزاده فرانسوی، با حمایت شارل هفتم (پسر شارل ششم) اورلئان دربند را آزاد نموده، انگلیسی ها را در ناحیه پاته شکست داده و موجبات تاجگذاری شاه در شهر رنس را فراهم آورد. ژاندارک مدت کمی پس از این به اسارت انگلیسی ها درآمده و با حکم تکفیر سوزانده شد. قتل فجیع ژاندارک پیروزیهای فرانسه را کند نساخت و در سال ۱۴۳۵، فرانسه با اعطای امتیازات بسیار، به اتحاد با دوک بورگونی نائل آمده و مرحله نهایی جنگ آغاز شد.
از این تاریخ، انگلستان بتدریج تمامی نواحی تحت تصرف خود بجز کاله را از دست داد.طی سالهای جنگ صدساله، اتفاقات مهم دیگری نیز در انگلستان رخ داد. این جنگ همچنین موجب شد که پارلمان کشور به نظارت بر نظام مالیاتی و روند انتخاب وزراء مبادرت نماید.
طی سالهای۴۹- ۱۳۴۸، بیماری طاعون به هلاکت صدها هزار تن در سراسر انگلستان و اسکاتلند و کمبود شدید کارگر منجر گردید. طی سال ۱۴۱۴ لالردها ( فرقه مسیحی) شورشی برعلیه حاکمان طمعکار کلیسا که در دولت نیز نفوذ داشتند، صورت دادند که بی نتیجه ماند.
همچنین طی سال۱۳۹۹، ریچارد دوم از سلطنت خلع شده و هنری چهارم از خاندان لنکستر به پادشاهی انتخاب گردید.طی سالهای۸۴- ۱۴۵۵ جنگهای معروف به جنگ گلهاWar of the) (Roses میان دو خاندان لنکستر و یورک رخ داد. در این جنگها، سربازان خاندان لنکستر نشان گل سرخ و سربازان خاندان یورک نشان گل رز سفید داشتند. طی این جنگهاریا، هنری ششم (از خاندان لنکستر) و ادوارد چهارم، ادوارد پنجم و ریچارد سوم (هر سه از خاندان یورک) بر انگلستان حکومت داشتند. این جنگها بنفع خاندان یورک پایان یافت. طی سال۱۴۸۵، هنری از خاندان تودور (تئودور) از خاک فرانسه پای به انگلستان نهاد و با قتل ریچارد سوم خود بنام هنری هفتم به سلطنت رسید. خاندان تودور نیز طی سالهای ۱۴۸۵-۱۶۰۳ بر انگلستان حکومت راندند.
شاهان این سلسله ۵ تن بودند. هنری هفتم قدرت سیاسی اشراف را که بر اثر جنگ گلها تضعیف شده بود، درهم شکست. گفتنی است که تاریخ جدید انگلستان از دوره سلطنت ۲۴ ساله وی آغاز می گردد. دوره سلطنت خاندان تودور، از جمله ادوار درخشان تاریخ انگلستان به شمار می آید.
در زمان هنری هشتم، اصلاحات دینی در انگستان اعمال گردید. علت اعمال این قبیل اصلاحات، اختلاف وی با پاپ می باشد. هنری هشتم، به واسطه ازدواج جدید، قصد مترکه از همسرسابق خود را داشت و از آنجاییکه این امر با قوانین مسیحیت آنروز مغایرت داشت، از اینرو پاپ مخالفت نموده و وی را تکفیر نمود. در مقابل، وی نیز قانونی از پارلمان گذراند که بموجب آن کلیسای انگلستان تحت نفوذ شاه قرار گرفته و شاه بعنوان رئیس کلیسا محسوب گشت. پس از هنری هشتم، سه فرزند او ادوارد ششم، ماری تودور و الیزابت اول به سلطنت رسیدند. بعدها، پارلمان انگلیس مسللک انگلیکان را تصویب نمود. در سال۱۵۵۸، الیزابت اول به پادشاهی انگلستان رسید.
در زمان سلطنت وی، بروز اختلافات مذهبی موجب کدورت روابط میان انگلستان و اسکاتلند گردید. ملکه الیزابت اول درطول ۴۵ سال حکومت خود، انگلستان را از نظر سیاسی و نظامی به قدرت درجه اول جهانی مبدل نمود. در این اثنا، فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا که تعصب شدیدی نسبت به مذهب کاتولیک داشت، از اصلاحات دینی انگلستان به خشم آمده و به سبب حمایت الیزابت از پروتستانهای فرانسه، آهنگ مخالفت با وی ساز نموده و درصدد برآمد که او را از پادشاهی خلع نموده و دختر عموی او ماری استوارت را بجای وی به حکومت بگمارد، اما در سال ۱۵۸۷، الیزابت مبادرت به قتل ماری استوارت نمود. فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا این کار را بهانه قرار داده و ۱۳۵ کشتی جنگی خود را با بیش از سی هزار سپاهی روانه انگلستان نمود.گفتنی است که نیروی دریایی اسپانیا در آن زمان، به نام نیروی دریایی شکست ناپذیر معروف بود. این نیروها پیش از ورود به خاک انگلستان، درگیری هایی با ناوهای انگلیسی داشتند، اما سرانجام بر اثر طوفان در دریای مانش ۱۳۰ کشتی از ۱۳۵ کشتی آنان نابود شده و سی هزار تن نیز جان باختند. از آن زمان، انگلستان گام در راه مبدل شدن به یک نیروی جهانی دریایی گذاشته و به تدریج مستعمراتی در سراسر جهان من جمله آمریکای شمالی بدست آورد. طی سال۱۶۰۳، ملکه الیزابت درگذشت و چون وارثی نداشت تاج و تخت انگلستان به جیمز اول پسر ماری استوارت رسید. بدین طریق سلطنت انگلستان بدست خاندان استوارت افتاد. خاندان استوارت، طی دو دوره زمانی (سالهای۴۹- ۱۳۰۶و ۱۷۱۴-۱۶۶۰) حکومت کردند. پادشاهان این سلسله روی هم هفت تن بودند. در زمان جیمز اول سر سلسله شاهان استوارت، همکاری پارلمان و شاه، که در دوره تودور تا حدی برقرار بود، پایان گرفته و طبقه متوسط از نفوذ بسیاری برخوردار گردید. جیمز اول با وجود برخورداری از مادرکاتولیک، به پذیرش مذهب رسمی انگلستان (انگلیکان) مبادرت نموده و از در دشمنی با کاتولیکها برآمد.
طی سال۱۶۰۵،جمعی از کاتولیکها تصمیم به نابودی جیمز گرفتند، اما سوء قصد آنان پیش از اجرا کشف و خنثی شده و توطئه گران بازداشت گردیدند. این عمل، موجب محرومیت کاتولیکها از حقوق مدنی به مدت دو قرن شد. با مرگ جیمز، پسرش چارلز اول به پادشاهی رسید.
وی اختلافات عمده ای با پارلمان پیدا کرد. شاه خواستار حکومت استبدادی بود. شاه و پارلمان هر یک جداگانه برای خود متحدینی فراهم آورده و به جنگ پرداختند. چارلز از کمک های اشراف، انگلیکانها، کاتولیکها و ایرلندیها برخوردار بود و پارلمان نیز از یاری تجار و صنعتگران و اسکاتلندیها سود می جست. رهبرمخالفان شاه یک نماینده مجلس بنام اولیور کرامول بود. قوای کرامول، سپاهیان شاه را شکست داده و طی سال ۱۶۴۵، شاه به ناچارتسلیم شرایط پارلمان شد.
وی پس از چندی، مجددا شروع به مخالفت با استبداد مبادرت نمود که با فشار پارلمان، به فرار وی از کشور منجرگردید. فرار چارلز به آغاز دومین مرحله جنگ داخلی طی سال۱۶۴۷ منجرگردید. جنگ بزودی پایان پذیرفت. در همان اثنا، پارلمان از اشخاص ضد ارتش تصفیه شده (تصفیه پرایر) و باقیمانده اعضای پارلمان به محاکمه چارلز به جرم خیانت، مبادرت نمودند.
طی سال۱۶۴۹، چارلز کشته شده، پارلمان پادشاهی را ملغی اعلام نموده و حکومت جمهوری برقرار و کرامول به ریاست جمهوری منصوب گردید. طی سال۱۶۴۹، کرامول به ایرلند لشگر کشیده و به سرکوب شورشیان مبادرت نمود. طی سال۱۶۵۰، همچنین قیام سلطنت طلبان اسکاتلند بدستور کرامول به شدت سرکوب شد. در سال۱۶۵۳، کرامول با انحلال پارلمان، خود قدرت را در دست گرفت. طی سال۱۶۵۷،پس از تشکیل پارلمان، مقام سلطنت به کرامول پیشنهاد گردید، اما وی از قبول آن خودداری نمود. در این اثنا، حضور انگلستان در صحنه های جهانی محسوس تر می گردید.
با تصویت قوانین دریانوردی طی سال۱۶۵۱، جنگهای دریایی میان کشور انگستان و هلند بوقوع پیوست که موجب پیروزی انگلستان گردید.دولت انگلستان، درجهت تصرف مستعمرات اسپانیا در آمریکای جنوبی،جنگهای۵۸- ۱۶۵۵را ترتیب داده و با پیروزی در این جنگها، نواحی و جزایر وسیعی را بدست آورد. طی سال۱۶۵۹، با مرگ اولیور کرامول، پسرش ریچارد کرامول جانشین وی شد. وی فاقد تجربه و قدرت لازم جهت اداره امور کشور بود. در این اثنا، سران ارتش و اعضای پارلمان بر سرجلب قدرت در مبارزه بودند. طی سال۱۶۵۹، کرامول وادار به انحلال پارلمان شده و سرانجام بر اثر فشارهای وارده پس از هشت ماه حکومت، استعفاء داده و به خارج رفت.
طی سال۱۶۸۰، پس از ۲۰ سال،وی مجددا به انگلستان بازگشت. با استعفای کرامول پسر ماری استوارت(چارلز دوم از خاندان استوارت) که سالها در ناحیه اسکاتلند بر علیه کرامولها می جنگید، به سلطنت رسید. وی در شیوه حکومت خود ستمگری را پیشه نموده و ۲۵ سال برکشور حکومت نمود.وی کوشش زیادی در جهت خنثی سازی آثار وقایع گذشته نمود.طی سال۱۶۸۵، با مرگ چارلز دوم، برادرش جیمز دوم به حکومت رسید. زیاده رویهای وی در استبداد، موجب بروز انقلابی طی سالهای۸۹- ۱۶۸۸ گردیدکه به انقلاب باشکوه معروف است.گفتنی است که وقوع این انقلاب به برکناری جیمز دوم منجر گردید. با اتحاد دو حزب مهم آن زمان (ویگ و توری) با هفت تن از اشراف، جیمز دوم از سلطنت خلع شده و متحدانش با دعوت از مری، دختر پروتستان مذهب جیمز و شوهرش ویلیام، آنها را به سلطنت خوانده و آن دو تن نیز مشترکا بنام ویلیام سوم و مری دوم شروع به حکومت رسیدند. در این دوران، پارلمان کشور در جهت پیشگیری از استبداد شاهان بعدی و رعایت اصول مشروطه، لایحه ای را تصویب نموده و به امضاء ویلیام رسانید.
از آن زمان،حکومت مشروطه سلطنتی در کشور برقرار گردید. در زمان ویلیام سوم ، قدرت بدست تجارو ملاکین حزب ویگ افتاد. طی سالهای۱۶۴۱و۱۶۸۹، ایرلندی ها سر به شورش و استقلال طلبی برداشتند. در نیمه دوم قرن هفدهم، انگلستان صدها هزار کیلومترمربع از نقاط مختلف جهان را به استعمار خود درآورد. نفوذ گسترده این کشور در امریکای شمالی و هند موجب بروز سه جنگ انگلستان و هلند گردید که در تمامی آنها انگلستان به پیروزی دست یافت.
پس از بهم پیوستن انگلستان و اسکاتلند، طی سال ۱۷۰۷، پارلمان های دو کشور نیز ادغام گردید. گفتنی است که این اتحاد سرفصل جدیدی در تاریخ مملکت متحد بریتانیای کبیر و اسکاتلند به شمار می رود. در طول قرن هجدهم، جنگهایی میان فرانسه و انگلستان بر سر نقاط مستعمراتی جریان داشته و امپراطوری انگلستان توسعه اقتصادی فراوانی یافت.
در این اثنا، دولت نخستین نخست وزیر بریتانیای کبیر (رابرت والیول) طی سالهای۴۲-۱۷۲۱ بر سر کار آمد. با مرگ وی طی سال ۱۷۱۴، پارلمان، سلطنت انگلستان را به یکی از نواده های جیمز اول (سر سلسله خاندان استوارت) بنام جرج اول، محول نمود. جرج امیر ناحیه هانوور در آلمان بود.
در زمان نخستین پادشاهان سلسله هانوور، اختیارات سلطنتی از حیطه اختیارات شاه خارج شده و حکومت بدست پارلمان افتاد. در نیمه دوم قرن هجدهم، انگلستان بتدریج اکثر مستعمرات خود در آمریکا را از دست داد و تنها کانادا در آمریکای شمالی برای آن باقی ماند.
اما کمی پس از آن توانست سرزمینهای زیادی را در اقیانوسیه را تحت استعمار خویش درآورد.پیروزی انگلستان در جنگ های اروپایی انقلاب فرانسه و در جنگ با ناپلئون بر اقتدار این کشور افزود. طی سالهای۱۸۵۰- ۱۷۵۰، وضعیت کشاورزی یک طرفه انگلستان به صنعتی کامل تبدیل شده و انگلستان به عنوان نخستین قدرت صنعتی جهان مطرح گردید. تحولات این دوره به انقلاب صنعتی معروف است. از اواخر قرن هجدهم، نفوذ انگلستان درجنوب شرقی آسیا آغاز گردید. در اواخر قرن۱۸، نهضت استقلال طلبان در ایرلند بوجود آمد.طی سال۱۸۳۲، حزب لیبرال از اتحاد صاحبان صنایع و حزب ویگ به وجود آمده و قدرت سیاسی از طبقه اشراف به طبقه متوسط انتقال یافت. طی سال۱۸۳۳، پارلمان کشور، پس از سالها کشمکش بردگی را ممنوع اعلام نمود.
طی سال۱۸۳۷، ملکه ویکتوریا سلطنت ۶۴ ساله خود را آغاز نمود. وی از لحاظ مدت سلطنت،از طولانی ترین دوران حکمرانی بر انگلستان برخوردار بوده است. طی دوره سلطنت وی، انگلستان به اوج قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی خود رسید. طی دوره سلطنت وی همچنین اصلاحات سیاسی فراوانی اعمال گردید. در اواخر نیمه اول قرن نوزدهم، حزب محافظه کار بنیان نهاده شد.
در این اثنا، نفوذ شدید انگلستان بر کشورهای آسیایی به شدت ادامه یافته و تهدید منافع این کشور در چین به بروز جنگ تریاک (۴۲-۱۸۳۹) میان کشورهای چین و انگلستان منجرگردید.
جنگ آغاز شده و با پیروزی انگلستان، هنگ کنگ به بریتانیا واگذار گردید. بنادر مهم چین نیز بر روی تجارت خارجی باز شد. همچنین طی سالهای۵۶-۱۸۵۳، بریتانیا در جنگ کریمه داخل شده و به نفع متفقین (عثمانی، فرانسه و ساردنی)و علیه روسیه جنگید. طی نیمه دوم قرن نوزدهم، اتحادیه های کارگری، گسترش یافت. پس از سال ۱۸۷۵، بریتانیای کبیر که انحصار صنایع جهانی را برعهده داشت، با رقبایی همچون آلمان و آمریکا مواجه شده و به واسطه ایجاد بازارهای جدید، به توسعه طلبی در مصر و جنوب آفریقا مبادرت نمود. پس از چندی، نواحی بسیاری، ضمیمه دیگر مستعمرات انگلستان گردید. طی سال۱۹۰۱، با مرگ ملکه ویکتوریا (نام آورترین پادشاه انگلستان) که سلطان ناحیه زرخیز هند نیز محسوب می گردید)فرزند وی به نام ادوارد هفتم از خاندان ساکس کوبورگ گوتا به حکومت رسید.. در زمان این پادشاه، اصلاحاتی در کلیه امور کشور اعمال گردید.
طی دوران حکومت ادوارد، دولت انگلستان تغییراتی در سیاست های خارجی خود اعمال نموده و به انعقاد سلسله معاهداتی مبادرت نمود که قاره اروپا را از نظر جبهه بندی سیاسی منقسم ساخت.
این قبیل جبهه بندیها خود به برپایی مسابقه تسلیحاتی منجر گردید. این مسابقه که در اروپا ادامه داشت، سرانجام به بروز جنگ جهانی اول منجر شد. با آغاز درگیری در نواحی اولیه جنگ (اتریش و صربستان) و گسترش جنگ در مرزهای روسیه و فرانسه توسط آلمان، دولت بریتانیا، در چهارم اوت سال۱۹۱۴، به آلمان اعلان جنگ داد. ارتش انگلستان به حمایت از قوای بلژیک که در حال عقب نشینی بودند، مبادرت نمود تا از این طریق، به سپاهیان متفقین ملحق گردد.
از همان اوایل جنگ، انگلستان تفوق نظامی عظیمی در دریاهای اروپا داشت به نحویکه این وضعیت تا انتهای جنگ حفظ گردید. در نتیجه تفوق تجهیزات، نیروی دریایی آلمان ، در پایگاههای خود در محاصره بود. در نزدیکی نواحی مرکزی شیلی، ناوگان آلمان توانست ناوگان بریتانیا را شکست دهد. این درحالیست که طی هشتم دسامبر، کلیه کشتیها در نزدیکی جزایر فالکند در آبهای آرژانتین منهدم گردیدند. از این دوران، مستعمرات آفریقایی آلمان بتدریج به تصرف متفقین به ویژه انگلستان درآمد. طی سال۱۹۱۵،جنگ با شدت ادامه یافت. در جنوب غربی آسیا، سپاهیان بریتانیا به بین النهرین (عراق و سایر کشورهای عربی شمال شبه جزیره عربستان که در آن زمان جزو امپراطوری عثمانی بودند نیز متحد آلمان بود) هجوم برده و به اشغال کوت العماره مبادرت نمودند. اما پس از چندی آنجا را از دست دادند. طی سال۱۹۱۶، جنگ شدت گرفته و متحدین نواحی بسیاری را اشغال کردند. طی سال۱۹۱۷، آمریکا درحمایت از متفقین وارد جنگ شد. در این اثنا،جنگ بشدت گسترش یافته و به کشته شدن تعداد زیادی از افراد انگلیسی منجر گردید.
طی سال۱۹۱۷، سایر نیروهای متفقین به کمک انگلستان شتافته و نواحی بین النهرین، اردن، فلسطین، سوریه و لبنان بتصرف انگلستان و فرانسه درآمد. در آوریل سال ۱۹۱۸، متفقین بتدریج تمامی نواحی اشغالی را پس گرفتند. متحدین آلمان نیز بتدریج تسلیم شده و سرانجام خود آلمان نیز پذیرای شکست شد. قرارداد صلح با آلمان در ورسای (حومه پاریس) امضاء شده و آلمان به پرداخت غرامت هایی به متفقین ملزم گردیده و ضمنا مستعمرات خود را نیز از دست داد.
بدین ترتیب، جنگ جهانی اول پایان پذیرفت. پس از جنگ، بریتانیا با مسائل دشواری مواجه گردید که از آن جمله می توان به شورش ایرلندیها اشاره نمود که سرانجام به استقلال بخش اعظم آن سرزمین منجر گردید. از سوی دیگر، پرداخت دیون انگلستان به امریکا ، به بروز بحران هایی منجرگردید. در این اثنا، شورش در هند و چند مستعمره دیگر نمایان تر گردید.
پس از برقراری آرامش نسبی و موقت، بحران اقتصادی سالهای۳۱-۱۹۲۹ پیش آمد که اغلب ممالک جهان را به ورطه ورشکستگی کشاند.گفتنی است که تنها انگلستان توانست بر آن غلبه نماید. توسعه طلبی آلمان هیتلری سرانجام طی سال۱۹۳۹، به وقوع جنگ جهانی دوم منجر گردید. طی سوم سپتامبرسال۱۹۳۹، انگلستان به آلمان اعلان جنگ داد. در ماه آوریل۱۹۴۰، نیروهای انگلیسی و فرانسوی برای کمک به نروژ در مقابل حمله آلمان به آنجا اعزام گشتند، اما بعدها به واسطه کمک به فرانسه در مقابل حمله احتمالی آلمان به فرانسه رفتند که این امر خود به سقوط دولت چمبرلن و روی کار آمدن دولت چرچیل منجرگردید. در ماه مه همان سال، نیروهای انگلیسی به عقب نشینی از بندر دکنرک (در شمال فرانسه) مبادرت نمودند. با سقوط فرانسه، ژنرال دوگل رهبر ضد آلمانی های آن کشور، نهضت فرانسه آزاد را در لندن بنیان نهاد. در طول جنگ، کشتیهای جنگی انگلستان همواره با حملات زیردریائیها و ناوهای آلمانی مواجه بودند. پس از تسلیم فرانسه، انگلستان به رهبری چرچیل به تنهایی جنگ را ادامه داده و آلمان نیز می کوشید تا از راه بمباران هوایی این کشور را وادار به تسلیم نماید. در ماه می۱۹۴۱، حملات هوایی آلمان قطع گردید.
در این اثنا، متحدین به پیشرفتهای خود به ویژه درمنطقه بالکان ادامه داده و از این روی، دهها هزار سرباز بریتانیایی با بجای گذاردن تجهیزات خویش از یونان عقب نشینی نمودند.
جنگ در جبهه افریقا عمدتا به نفع انگلستان و سایر متفقین آن ادامه داشت تا اینکه سرانجام در ماه می سال۱۹۴۳، نیروهای محور در شمال افریقا تسلیم شدند. امپراطوری آفریقای شرقی ایتالیا نیز از سال۱۹۴۱درتصرف بریتانیا بود. نیروهای بریتانیایی طی سال۱۹۴۱، عراق، سوریه و بعدها همراه با کمک نیروهای روسی، ایران را نیز تسخیر نمودند.
طی سال۱۹۴۱، کشور شوروی و سپس امریکا در جرگه متفقین وارد جنگ شدند.
ایتالیا نیز طی سال۱۹۴۳تسلیم متفقین شد. در ششم ژوئن ۱۹۴۴، با حمله متفقین به نورماندی، جبهه دوم افتتاح شده و بتدریج آلمان از فرانسه و بلژیک و هلند و لوکزامبورگ عقب نشسته و سرانجام در حمله نهایی در فوریه سال۱۹۴۵ شکست نهایی به آلمان وارد آمد، به نحویکه این کشور در هفتم ماه مه تسلیم بلاقید و شرط شد و جنگ در اروپا پایان یافت. طی جنگ، ژاپن نیز به مستعمرات انگلستان در شرق و جنوب شرقی آسیا حمله برده و به اشغال نواحی مذکور نمود.
سرانجام جنگ پایان یافته و دوره ترمیم خسارات آغاز گردید.طی سال۱۹۴۱، انگلستان به امضای منشور آتلانتیک با آمریکا مبادرت نموده و نقش بزرگی در کنفرانسهای کازابلانکا، قاهره، مسکو، تهران و یالتا (در کریمه) ایفا نمود. طی دوره جنگ، سطح انتخابات شکست خورده و حزب کارگر به رهبری کلمنت اتلی رشته امور را در دست گرفت.
طی سال ۱۹۴۸، هندوستان استقلال یافته و حل مساله فلسطین به سازمان ملل متحد واگذار گردید. طی سال ۱۹۵۵، آنتونی ایدن به نخست وزیری برگزیده شد. حضور قوای انگلستان در نیروهای اشغالگر کانال سوئز از سال ۱۹۵۶موجب بی اعتباری این کشور نزد سایر کشورها و ملل جهان گردید.طی سال۱۹۵۷، مک میلان به نخست وزیری رسید. طی سال ۱۹۶۴ نیز، هارولد ویلسون از حزب کارگر به نخست وزیری برگزیده شد.
در سال۱۹۷۰، پس از سالها مجادله، بریتانیای کبیر عضو بازار مشترک اروپا گردیده و ادوارد هیث به نخست وزیری رسید. طی سال ۱۹۷۴ نیز با استعفای هیث، ویلسون نخست وزیر شد، اما وی نیز در سال ۱۹۷۶ استعفا داده و جیمز کالاهان (از حزب کارگر) به نخست وزیری رسید.
طی سال۱۹۷۹، در انتخابات عمومی، محافظه کاران به رهبری مارگارت تاچر به پیروزی دست یافته و دولت خود را تشکیل دادند. ظرف چند سال اخیر، مشکلات فراوانی من جمله بیکاریف دامنگیر انگلستان بوده است. هم اکنون بیش از سه میلیون بیکار در انگلستان وجود داشته که مرتبا نیز بر این تعداد افزوده می شود. اعتصابات فراوانی نیز طی سالهای۸۱-۱۹۸۰ رخ داد.
در سال۱۹۸۱، درگیریهای شدیدی میان شهروندان ایرلند شمالی و نظامیان انگلیسی بوقوع پیوست که منجر به صدها کشته و زخمی گردید.
اعتصابات غذا نیز از سوی مبارزین ایرلندی (از جمله بابی ساندز) در زندانهای انگلیسی بمنظور به رسمیت شناخته شدن حقوق آنان بعنوان زندانی سیاسی نیز صورت گرفت که سرانجام با وساطت کلیسا متوقف شده و طی آن چندین تن از اعتصابیون جان سپردند.
طی سال۱۹۸۱، همچنین اکثر شهرهای انگلستان صحنه تظاهرات رنگین پوستان و بیکاران بود.جامعه انگلستان، جامعه لائیک محسوب شده و آموزش های دینی مدارس آن بسیار کلی بوده و محدود به مسیحیت نمی گردد.

ملاحظات سیاسی
نوع حکومت کشور انگلستان، پادشاهی مشروطه است. ثبات سیاسی کشور انگلستان فوق العاده بوده و یکی از با ثبات ترین سیاستهای جهان به شمار می آید. قوه مقننه از دو مجلس قانون گذاری(مجلس عوام) با ۶۳۵ عضو (برای مدت ۵ سال) و (مجلس اعیان) با ۱۰۰۰ عضو تشکیل یافته است.قانون اساسی موجود انگلستان، قسمتی از قوانین تصویبی مجلس، قسمتی از قوانین عرفی جاری و معمول، و قسمتی از حقوق سنتی تشکیل یافته است. مواد قانون اساسی هیچگاه بصورت مدون درنیامده و در مواقع لزوم می توانند بر طبق شرایط روز از طریق تصویب پارلمان و یا آرای عمومی تغییر پذیرند. مجلس لردها عالیترین مرجع رسیدگی در کشور است و نمایندگانش شامل نمایندگان موروثی، اشراف و نجیب زادگان، قضات عالی مادام العمر، ۲ اسقف و ۲۴ نفر از کشیشان عالی می باشد. این مجلس دارای قدرت به تعویق انداختن تصویب قوانین می باشد ولی نمی تواند از تصویب نهائی آنها جلوگیری کند. مجلس عوام واضع قوانین و تصویب کننده نهائی آنها می باشد.کشورانگلستان از اتحاد اسکاتلند، انگلند، ویلز و ایرلند شمالی تشکیل یافته که واحدهای فوق در امور داخلی خویش، استقلال و خودمختاری نسبی دارند و هر یک به عنوان کشور مستقل محسوب می گردند. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، انگلند از ۳۹ ولایت (کاونتی)، ۶ متروپولیتن کاونتی و «لندن بزرگتر» تشکیل گردیده است. فعالیت احزاب در انگلستان تا حدودی آزاد است. از جمله احزاب مهم آن می توان به احزاب محافظه کار، کارگر، آزادیخواه، دموکرات لیبرال(آزادیخواه)، و حزب ملی اسکاتلند اشاره نمود. طی سال ۱۹۴۵، کشور انگلستان به عضویت سازمان ملل در آمده و علاوه بر آن در سازمان های پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو)، اتحادیه اروپای غربی(وئو)، شورای اروپا، جامعه اروپا، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (اواسی دی)،برنامه کلمبو-بانک توسعه آسیا(آدب)، شورای همکاریهای گمرکی(سی سی دی)،کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد برای اروپا(اسه)، کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد برای آمریکای لاتین(اکلا)،سیستم پولی اروپا(امس)، ملل مشترک المنافع، سازمان خواروبار ملل متحد(فائو)،گات، آژانس بین المللی انرژی اتمی(یااآ)، بانک جهانی،سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری(ایکائو)، انجمن بین المللی توسعه سازمان ملل متحد(آیدا)،بنگاه مالی بین المللی(ایفک)،سازمان بین المللی کار(ایلو)،سازمان مشورتی دریایی بین دول(ایمکو)،صندوق بین المللی پول(ایمف)،اتحادیه بین المللی مخابرات(ایتو)، سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد(یونسکو)، اتحادیه جهانی پست(یوپو)، سازمان جهانی هواشناسی(ومو)،سازمان جهانی بهداشت(وهو)و بانک عمران آمریکا (ایدب) نیز عضویت دارد. طی سال۱۵۳۳، مقارن با حکومت هنری هشتم، انگلستان از به رسمیت شناختن کلیساهای کاتولیک خودداری نموده و از کلیسایAnglican به عنوان کلیسای رسمی کشور یاد نمود. با این وجود، پادشاه رئیس کشور بوده و کلیساها از هیچ گونه قدرت سیاسی برخوردار نمی باشند. درکشور انگلستان، قانون اساسی مدونی وجود نداشته و قوانین اجتماعی در نتیجه تصمیم گیری های پارلمان ملی وضع می گردند. نخستین قوانین پارلمانی کشورطی جنگ سال۴۹-۱۶۴۲ با قدرت اجرایی چارلز اول به تصویب رسید.درآن اثنا، اولیورکرومول تحت عنوان ویکتوریا به انگلستان حکومت می نمود. اما پس از مرگ وی، سلطنت قدرت خود را بازیافت.از آن پس، ملکه الیزابت دوم در راس حکومت قرار دارد و این درحالیست که مأمورین منتخب دولتی به اداره کشور مبادرت می نمایند.خانه ملت مهمترین بخش قانونگذاری کشور، از۶۵۹ عضو برخوردار می باشد.درکشور انگلستان، حزبی که بیشترین کرسی مجلس را به خود اختصاص دهد، عهده دار رهبری کشور گردیده و رهبر آن حزب نیز به سمت نخست وزیری نائل می آید. نخست وزیر نیز به کمک کابینه خود به تشکیل نیروی اجرایی کشور مبادرت می نماید. سن رای درکشور انگلستان ۱۸ سالگی است و انتخابات حداقل هر ۵ سال یکبار برگزار می گردد. این درحالیست که درعمل انتخابات درفواصل زمانی کمتر از۵ سال نیز برگزارمی گردد، چراکه نخست وزیر به تعیین زمان انتخابات مبادرت می نماید. نهاد ارشد پارلمان کشور،“ house of lords” است، که از بیش از ۱۲۰۰ عضو برخوردار می باشد. گفتنی است که بالغ بر دو سوم این افراد، به کسب قدرت به صورت مورثی نائل می آیند. ۱۲۰۰ عضو مذکور، از حق رای دهی برخلاف قوه مقننه نیز برخوردار می باشند و این درحالیست که حق بلوکه کردن آن را ندارند. در ماه می۱۹۹۹، “house of lords” با پیشنهاد ایجاد تغییر ساختار خود موافقت نمود. ازمیان۷۵۲نماینده،۹۲ نفر رای بر ادامه کار مسئولیت خود (که به صورت موروثی آن را بدست آورده بودند) دادند. تغییرات اجتماعی اساسی کشور و تحولات زیادی در نحوه پوشیدن لباس، دید سیاسی مردم و…، پس از دهه ۱۹۶۰ بوقوع پیوست. در اواخر دهه مذکور، قوانین طلاق و سقط جنین قانونی شده و حقوق مساوی زنان و مردان در برابر بر عهده گرفتن مسئولیت های برابر مطرح گردید. دهه۱۹۷۰، با پریشانی زیادی در ایرلند شمالی همراه بود. طی دهه۱۹۶۰، پیروان کاتولیک بر این باور بودند که تبعیضات اجتماعی پیروان پروتستان، به افزایش خشونت منجر می گردد. گفتنی است که بروز این چنین درگیری هایی،خود به دخالت ارتش انگلستان در سال ۱۹۶۹ منجر گردید. طی دهه ۷۰، ارتش جمهوری ایرلندIRA، مصرانه بر اتحاد ایرلند و ایرلند شمالی تاکید داشت. طی سال۱۹۷۳،کشور انگلستان به جمع کشورهای عضو اتحادیه اروپا پیوست. طی سالهای۱۹۷۴- ۱۹۷۹، حزب کارگر در راس قدرت قرار داشت.سرانجام، طی سال۱۹۷۹، محافظه کاران به رهبری مارگارت تاچر موفق به کسب قدرت شده و تاچر، به عنوان نخستین نخست وزیر زن تاریخ اروپا معرفی شد. در ژوئن سال۱۹۸۲، هنگامی که انگلستان موفق به محاصره جزایر فالکند شد، تاچر به کسب مجدد محبوبیت خود دست یافت. در انتخابات سال۱۹۹۰، تاچر مجددا کاندیدای این مقام شد، اما رهبر حزب محافظه کار، جان ماژور، او را کنار زده و به عنوان نخست وزیر برگزیده شد. درانتخابات عمومی سال۱۹۹۲، محافظه کاران پیروزی یافته و روز به روز از محبوبیت دولت ماژور کاسته می شد. تا اینکه نهایتا، طی سال ۱۹۹۷ ، حزب کارگر، پس از ۱۸ سال به کنار زدن حزب محافظه کار نائل آمده و قدرت را به دست گرفت. تونی بلر نخست وزیر جدید انگلستان جوانترین فرد انگلیسی است که پس از قرن۱۹میلادی به این سمت منصوب گردید. بلر، در ابتدای فعالیت خود، قدرت بیشتری به بانک انگلستان واگذار نمود.وی همچنین به احداث پارلمان جدید در اسکاتلند مبادرت نمود.

ملاحظات اقتصادی
از جمله مهم ترین صنایع کشور می توان به آهن و پولاد، وسایل مهندسی، کشاورزی، ساختمانی، راهسازی، ماشین و هواپیما سازی، منسوجات، شیمیایی و تولیدات غذایی و نظامی اشاره نمود.غلات، چغندر قند، سیب زمینی، میوه و سبزیجات نیز از جمله مهم ترین محصولات کشاورزی کشور به شمار می آید. سرانه زمین مزروعی برای هر نفر بالغ بر ۱۲/۰ هکتار می باشد. تولید سالانه گوشت گاو ۰۶/۱ میلیون تن، گوشت خوک۸۶۲ هزارتن، گوشت گوسفند۲۴۳هزار تن و صید ماهی ۹۸۰ هزار تن می باشد. تولید سالانه نیروی الکتریسیته نیز معادل ۳۸/۲۸۳ میلیارد کیلووات ساعت است. نخستین نیروگاه برق اتمی در جهان برای اولین بار در انگلستان آغاز بکار نمود و در حال حاضر، قسمتی از برق این کشور توسط این نیروگاه ها تأمین می گردد. طی سال های اخیر، نفت و گاز طبیعی به مقادیر فراوان در دریای شمال کشف گردیده و قسمت عمده احتیاجات سوختی این کشور را تأمین می نماید. ذخایر شناخته شده نفت بالغ بر ۱۹ میلیارد بشکه می باشد.
معادن ذغال سنگ نیز فراوان بوده، آهن، سرب، مس و روی، قلع، بوکسیت، نمک، گچ، سیلیس و آهک نیز از جمله مهم ترین معادن کشور به شمار می آید.
نیروی کار کشور بالغ بر۱۰۰۰۰۰/۲۶ نفر است که ۳۳% آن در صنایع و ۳% در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت می باشند. واحد پول کشور، پوند یا لیره انگلیس معادل۱۰۰ پنس یا پنی، برابر با ۱۹/۲ دلار است. تولید ناخالص ملی، ۹۳/۲۷۷ میلیارد دلار و درآمد سرانه ۹۷۲،۴ دلار می باشد که ۳۲% آن از صنایع و ۳% از کشاورزی، ۱۲% از معدن داری، ۹% از حمل و نقل و ارتباطات و ۴۲% از تجارت و خدمات حاصل می گردد. هزینه های آموزش و پرورش کشور بر۲/۶% تولید ناخالص ملی بالغ می گردد. نرخ سالانه رشد تولید ناخالص ملی حدود۶ /۱% است.
از جمله عمده ترین محصولات وارداتی انگلستان می توان به تولیدات نفتی، فلزات، گوشت، خشکبار، قالی و میوه جات اشاره نمود که اکثرا از کشورهای آمریکا (۱۰% )، آلمان غربی (۸% )، هلند (۸% ) و فرانسه (۸% ) وارد می گردد. میزان صادرات این کشور، ۹۲ میلیارد دلار است که عمدتا بر ماشین آلات، تولیدات مهندسی، جنگ افزار، مواد شیمیایی، وسایل برقی، اتومبیل، پارچه و کنسرو مشتمل می گرددکه اکثرا به کشورهای آمریکا (۹% )و فرانسه و آلمان غربی و هلند (هر یک ۶% ) صادر می گردد. سرانه تولید ناخالص داخلی کشورانگلستان(GDP) بر۲۱/۴۱۰ دلار آمریکا بالغ می گردد.اقتصاد بریتانیا در میان کشورهای جهان در رده چهارم قرار دارد. این کشور در حالی به استقبال قرن بیست و یکم رفت که با رشد اقتصادی فزاینده و سطح بیکاری نسبتا ناچیز روبرو گردید. روند سریع صنعتی شدن انگلستان طی قرن۱۹میلادی، سبب گردید که این کشور به یکی از قدرتمندترین کشورهای صنعتی جهان مبدل گردد. این درحالیست که آثار ناشی از جنگ جهانی دوم، همواره اقتصاد این کشور را تحت الشعاع قرار می داد.پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۹۵، اکثریت بخشهای اقتصاد کشور ملی شد. این موضوع به نوبه خود، سبب گردید که طی ۵ دهه، کشور انگلستان با رکورد قابل توجه اقتصادی در میان سایرکشورهای اروپایی مواجه گردد. با به روی کارآمدن مارگارت تاچر طی سال۱۹۷۹، صنایع کشور پیشرفت نموده و بسیاری از صنایع به بخش خصوصی واگذار گردید. در نتیجه درکارخانجات رقابت افزایش یافت.درحال حاضر، بخش های خدماتی کشور از اهمیت بیشتری نسبت به بخش صنعتی برخوردار گردیده و شهر لندن به یکی از مهمترین مراکز اقتصادی دنیا مبدل گردیده است. منابع طبیعی این کشورنیز بر نفت، ذغال سنگ و گاز طبیعی مشتمل می گردد. خدمات بهداشتی و درمانی ملی انگلستان موسوم به (NHS)در سطح بسیار خوبی ارائه گردیده و هزینه نسخه ، دارو و معالجات دهان و دندان برای کودکان و جمعی از بیماران من جمله زنان باردار رایگان می باشد. علاوه برNHS، مراکز درمانی خصوصی نیز در انگلستان فعالیت دارند. درحال حاضر، شهروندان انگلیسی با پرداخت مبالغی به شرکتهای بیمه خصوصی خود، بیمه درمانی می گردند تا از معطلی های طولانی مدت جهت برخورداری از امکانات دولتی رهایی یابند. نظارت بر ارز، در این کشور وجود ندارد. تعداد بسیاری بانک بزرگ در بریتانیا فعالیت داشته و در اکثر شهرها نیز از یک یا چند شعبه برخوردار می باشند. اگر چه طی سال های اخیر به واسطه ادغام و بهینه سازی بانک ها، از تعداد شعبه ها کاسته شده است.
در اکثر بانک ها و بانک های رهنی (نظیر بانک های پس انداز) می توان امور بانکی با استفاده از تلفن و اینترنت امکان پذیر است. طی سال های اخیر، خیلی از بانک ها به سبک جدید تاسیس شده است که در سوپر مارکت ها یا مغازه ها ، حساب های بانکی و خدمات نوینی ارائه می نمایند. در این حالت، افراد مقیم و غیرمقیم از توانایی افتتاح حساب بانکی برخوردار می باشند.
هزینه زندگی در بریتانیا بالاست، به ویژه هزینه غذا و کالاهای مصرفی سبب گردیده است که این کشور در زمره یکی از پرهزینه ترین کشورهای جهان محسوب گردد. هر چند، بین جنوب انگلستان که ثروتمند و پرهزینه است و شمال آن، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی که کم هزینه تر و ارزانتر است، اختلاف زیادی وجود دارد. عوارض و مالیات اتومبیل، بنزین، مشروبات الکلی و تنباکو بالاست. با این وجود میزان حقوق افراد نیز، خصوصا در جنوب انگلستان، نسبتا بالاست.
بر اساس ارقام منتشره از سوی دفتر ملی آمار انگلستان ، تولید ناخالص داخلی این کشور، ظرف۳ ماهه آخر سال۲۰۰۱، نسبت به۳ماهه پیش از آن، ۲/۰ درصد افزایش داشته است.
طبق آمار بدست آمده طی سال۲۰۰۱، کشور انگلستان از رشد اقتصادی معادل ۲/۴ درصدی برخوردار می باشد که نسبت به رشد اقتصادی۳ درصدی سال۲۰۰۰ از رشد اندکی برخوردار بوده است و این در حالیست که کارشناسان، متفق القول بر این باورند که رشد اقتصادی انگلستان طی سال۲۰۰۱، بالاترین رشد اقتصادی در میان کشورهای گروه هفت بوده است. علیرغم افزایش نرخ بیکاری و اخراج گسترده کارکنان از شرکت ها، اقتصاد دانا ن انگلیسی معقتدند که طی سال۲۰۰۲، نیز، انگلستان قهرمان رشد اقتصادی در میان کشورهای گروه هفت بوده است.
از سوی دیگر، رده بندی این کشورها از لحاظ نرخ رشد اقتصادی طی سال۲۰۰۲ با سال۲۰۰۱ تفاوت چندانی نداشته و به ترتیب بر کشورهای انگلستان، فرانسه، ایتالیا، ایالات متحده آمریکا، کانادا، آلمان و ژاپن مشتمل می گردد.پویایی رشد اقتصادی کشور انگلستان بیش از هر چیز مدیون بخش خدمات است که موتور محرکه اقتصاد این کشور محسوب می گردد و این در حالیست که سایر بخش ها همچنان درحالت رکود به سر می برند. به نوشته اکونومیست، نرخ بهره وری کارگران انگلیسی در میان کشورهای گروه هفت از همه کمتر است. از سوی دیگر کشور انگلستان از لحاظ برخورداری از کودکان بی خانمان و بی بضاعت درصدر سایر کشورهای اروپایی قرار دارد. به طورکلی می توان گفت که ۲۵ درصد جوانان زیر رده سنی۱۸ سال این کشور در زمره خانواده های کم درآمد و بی بضاعت می باشند.

حکومتهای محلی در انگلستان
ساختار مدیریتی انگلستان به گونه ای است که در سطح محلی، سه نوع حکومت محلی وجوددارد که عبارتنداز:
۱٫ واحدهای حکومتی یا وزارتخانه ای: این واحدها به وسیلۀ آن دسته از مستخدمین کشوری اداره می شودند که به طور مستقیم برای انجام وظایف اجرایی مسئولیت بر عهده آنان واگذار گردیده است.
۲٫ حکومت محلی: این سازمانها مطابق با ابتکار محلی( حق بردن لایحه به پارلمان )و پاسخگویی محلی، دارای ویژگی خودگردانی هستند و از آزادی زیادی نسبت به کنترل حکومت مرکزی برخودارند.
۳٫ سازمانهای شبه غیر دولتی: این سازمانها از آزادی قابل ملاحظه ای نسبت به کنترل حکومت مرکزی برخوردارند و وظایف خدماتی( همانند بهداشت و …) و یا صنعتی ( همانند استخراج زغال سنگ) را در سطح محل انجام می دهند. این نوع سازمانها را اصطلاحاً «کوانگو» می گویند.
حکومتهای محلی در انگلستان در بیست سال گذشته از نظر مالی، مدیریتی و سیاستها دچار تغییرات اساسی شده است که رشد کوانگوها به عنوان تغییر مهم در سیستم حکومتی انگلستان، یکی از این تغییرات اساسی قلمداد می شود.

واحدهای محلی در انگلستان، دارای مشخصۀ غیرسلسله مراتبی هستند. اگرچه سیستم مدیریتی در این کشور، دارای دو یا سه سطح مدیریتی است، سطوح واسطه بین حکومتهای محلی و حکومت مرکزی، نقش سرپرستی ندارند. تنها حکومت مرکزی، نقش کنترل از بالا و رأی دهندگان نقش کنترل از پائین را ایفا می کنند. یکی از مشخصه های حکومت محلی در انگلستان، فقدان قوه اجرایی سیاسی محلی، به عنوان یک موجودیت جداگانه است. شورای محلی و بعضی اوقات کمیته های آن، وظایف قوۀ اجرایی را انجام می دهند. به عبارت دیگر، شورای حکومت محلی، هم ارگان اجرایی و هم ارگان قانونگذاری حکومتهایمحلی است.
در انگلستان، حدود ۲۶۰۰۰ شورای حکومت محلی وجود دارد که اعضا آن کسانی هستند که برای واحدهای محلی انتخاب شده اند.
نقطۀ عطف تکامل حکومت محلی در انگلستان، مربوط به تلاشهای اصلاح طلبانه در اوایل دهۀ هفتاد یعنی در سال ۱۹۷۴ است که شش گروه متفاوت محلی در این کشور شکل گرفت که شامل:
۱- کانتیهای اداری
۲- شهرهای کانتی
۳- شهرهای غیرکانتی(شهرداریها)
۴- دیستریکتهای شهری
۵- دیستریکتهای روشتایی
۶- پاریش یا بخش

به طورکلی، سیستم حکومت در انگلستان مبتنی بر چهار سیستم فرعی است که در نمودار زیر نشان داده شده است:
سیستم فرعی اول:
شهرهای بزرگ
کانتیهای(شهرستانهای) مادرشهر
دیستریکتهای(نواحی) مادرشهر
بخشها(پاریشها) یا شرکتها
(در بعضی جاها بجز اماکن روستایی) سیستم فرعی دوم:
نواحی تلفیقی (شهر و روستا)
کانتیهای(شهرستانهای) غیرمادرشهر
دیستریکتها(نواحی) یا شهرداریها(بوروف) غیرمادرشهر
بخشها(پاریشها) یا شهرها
(به جز مناطق شهری بزرگ یا شهرهای بزرگ)
سیستم فرعی سوم(لندن):
شورای عالی لندن
شهرداریها(بوروف) لندن
محله های تجاری شهر لندن سیستم فرعی چهارم(ولز):
کانتیها(شهرستانها)
دیستریکتها(نواحی) یا شهرداریها
جماعات یا شهرها
(به جز مناطق شهری بزرگتر)

در مجموعه حکومت محلی انگلستان، کانتی(شهرستان) مادرشهر در بالاترین سطح قراردارد که از سابقه ای تاریخی برخوردارنیست و از سال ۱۹۷۴ موجودیت یافته است. هر کانتی(شهرستان) مادرشهر، نزدیک به یک میلیون نفر جمعیت دارد. کانتیهای غیرمادرشهر، به طور متوسط دارای نیم میلیون جمعیت است، دیستریکت(ناحیه)، نوعاً دارای ۲۵۰۰۰۰ نفر جمعیت است؛ و دیستریکت غیرمادرشهر، عموماً دارای ۱۰۰۰۰ نفر جمعیت هستند.
در سالهای اخیر، برنامۀ حکومت محلی در انگلستان دارای چهار هدف اساسی بوده است:
۱٫ تحول از یک ساختار سیستم حکومت محلی به مدیریت محلی، شامل مجموعه ای پیچیده از سازمانهای عمومی و خصوصی.
۲٫ ایجاد نگرش چند تئوریکی در مطالعۀ ادارۀ امور محلی؛ به وسیلۀ تطبیق نقاط قوت و ضعف نگرشهای تئوریکی فعلی، به جای جانبداری از یک نگرش منحصربفرد.
۳٫ شناسایی، تشویق و هماهنگی مشارکتها از طریق نتایج پژوهشهای محققان رشته های علوم اجتماعی.
۴٫ تغییر سیستم انگلیسی مدیریت محلی با توجه به تحولات بین المللی.

در سازماندهی حکومتهای محلی در انگلستان ایجاد نواحی خودگردان مستقل به عنوان استراتژی اصلی موردتوجه بوده است، به طوری که از زمان اولین قانون حکومت محلی در انگلستان در سال ۱۸۸۸ میلادی تاکنون شصت و یک ناحیه خودگردان مستقل ایجادشده است.

سازمانهای نیمه دولتی
سازمانهای نیمه دولتی یا نیمه مستقل که تحت عنوان «کوانگو» مطرح هستند، به عنوان مکمل حکومتهای محلی در انگلستان، نقشهای مختلفی را ایفاء می کنند که عبارتنداز:
۱٫ نقش مشورتی: همانند نقش شورای مدارس یا شورای تأمین
۲٫ نقش اجرایی: همانند کمیسیون خدمات نیروی انسانی یا مؤسسات وام دهی
۳٫ نقش تجاری – صنعتی: همانند خطوط هواپیمایی
۴٫ نقش ارتقایی: همانند گروه آموزش صنعتی و شوراهای تحقیقاتی
۵٫ نقش تنظیم کنندگی: همانند کمیسیون انحصارات یا شورای اعطای جوایز علمی کشوری
۶٫ نقش نیمه قضایی: همانند کمیسیون تساوی نژادی یا کمیسیون بهداشت و ایمنی
۷٫ نقش میانجگری: همانند خدمات شورای حکمیت

سازمانهای نیمه مستقل (کوانگوها) در انگلستان، در راستای تمرکززدایی وظیفه ای عمل می کنند، ولی نمی توان نسبت به ایجاد حکومتهای محلی واقعی از این طریق دل بست، چراکه کارگزاران بیشتر این سازمانها، منصوب از سوی وزیر یا ارگانهای دولتی هستند، و هم دارای مسئولیت حکومتی می باشند که در اساسنامه آنها یا قانون مجلس تعریف شده است. هرچند که کارکنان ستادی اینگونه سازمانها، کارمندان خدمات کشوری محسوب نمی شوند(زیرا آنها کارکنان شرکت، کمیسیون، شوراها یا هیأت خاصی هستند که مقررات داخلی خود دارند)، ولی با اینحال مسئولیت سیاسی آنها با وزرا است.

حکومت محلی شهر لندن
در سال ۱۹۹۸ میلادی، طی یک همه پرسی از تمامی شهروندان لندنی خواسته شد که در مورد ایجاد اقتدار راهبردی جدید لندن بزرگ، انتخاب مستقیم شهردار و اعضای شورای شهر، ایجاد تشکیلات مناسب در زمینۀ حمل و نقل، توسعه اقتصادی، پلیس مستقل، آتش نشانی و اورژانس اظهارنظر کنند. به همین مناسبت، فرم مخصوصی به تمام خانه های شهروندان لندنی ارسال شد. بعد از جمع آوری پرسشنامه های، اجماع نظر شهروندان لندنی بر این بود که شهردار و اعضای شورای شهر، به طور مستقیم و جداگانه انتخاب شوند. جمع بندی این نظرخواهی در چندین سمینار و کنفرانس به بحث گذاشته شد و بالاخره بعد از گفتگوهای طولانی، نظام جدید مدیریت شهری لندن طراحی و به اجرا درآمد.
بر اساس تشکیلات جدید لندن، شورا و شهردار نقشهای متفاوتی ایفاء می کنند و وظایف به تناسب بین آنها تقسیم شده است و هرکدام در سازماندهی پرسنل و کارمندان خود آزادند.(مقیمی،۳۰۹ – ۳۱۵)

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0