مدیریت واحد شهری
یک خانواده برای رسیدن به سرمنزل مقصود خود با مسائلی چون فرهنگی،تربیتی وروانشناختی، مالی، امنیتی،… و آینده نگری مواجه است. این شاخه ها در عین جدائیظاهری از یکدیگر، از درون هرکدام بر دیگری تاثیر گذار است.
هر فردی در زندگی شخصی و روزمره خود با این مثال مواجه است و خوب می داند که اگریک مدیر واحد در راس همه امور نباشد، مجموعه خانواده با چه مشکلاتی مواجه خواهدبود. در صورت تقویت هرکدام و عدم توجه به دیگری، فقر ناشی از نادیده گرفتن شاخه ی عقبمانده به زودی حتی در شاخه تقویت شده هم خود را نمایان می سازد.
لذا مدیر یکخانواده موفق آن مدیری است که همه شاخه ها را در کنار یکدیگر پیش برده و به تناسببه تقویت هرکدام بپردازد. به نحوی که به تناسب زمان و شرایط حاکم بر جامعه هیچ گونهفقری اعم از ظاهری و پنهانی، درونی و بیرونی در هرکدام از شاخه ها محسوس نبوده ومشاهده نگردد.
ناگفته نماند که چنین مدیری در سیستم مدیریت خود، مدیریت هزینه را باید مدنظرقرار دهد و بداند که برای رسیدن به اهداف عالیه باید حتی الامکان کمترین هزینهپرداخت گردد. چراکه بازده هر پروژه نسبت بین ارزش کار خروجی و نتیجه پروژه با هزینهپرداخت شده آن در کل فرایند پروژه می باشد.
ضمن اینکه مقصود از هزینه، تنها هزینه های مالی نیست بلکه عمر، انرژی، روحیه، شکلنگرش،آبرو و … افراد و تجهیزات که در طول پروژه به نوبه ی خود سهیم هستند به نوعیجزئی از هزینه های طول پروژه محسوب می شوند.
لذا عدم وجود مدیر در راس امور خانواده افزایش هزینه ها، اسراف، موازی کاریها،شکستن حرمتها، عدم اخذ نتیجه ی کامل از کلیه ی شاخه ها و در نهایت عدم رسیدن بهسرمنزل مقصود را در خانواده به دنبال خواهد داشت.
توضیح و تفسیر:
هم اکنون در شهر ارگانها، نهادها، سازمانها، ادارات و دوایر مختلفی به صورتدولتی و خصوصی وجود دارد که هر کدام در زمینه هایی همچون آموزشی ، پژوهشی، خدماترسانی(آب ، برق، گاز، حمل و نقل، …) ، بازرگانی (صادرات، واردات، توزیعکالا، …)، سیاست گذاری (مالی ، تهیه مایحتاج خانوار، کار و اشتغال ، …)، فرهنگی (ترویح فرهنگ اصیل، حفظ آثار باستانی وبناهای تاریخی، جذب توریست، …)، کشاورزی، صنعتی (کارخانجات، کارگاهها، مراکزتولیدی، …) و …. مشغول فعالیت هستند.
در هریک از این واحدها بودجه بندی ، سیاست گذاری و برنامه ریزی مالی و… هرکدام به صورت مستقل انجام می پذیرد. در اغلب موارد به وضوح مشاهده می شود که دو یا چندمجموعه در برخی اهداف دارای مواضع مشترک هستند که برای برآورده شدن آن به تنهایی وبدون هماهنگی با یکدیگر برنامه ریزی می نمایند. با فرض استفاده از عینک خوش بینی، هر مجموعه برای ر سیدن به هدف خود به نحو احسن برنامه ریزی نموده و پس از صرف هزینهبه طور کامل در تحقق آن گام بردارد باز در انتهای مسیر، هنگام بررسی نتیجه ی پروژهمشاهده می گردد که با وجود صرف زمان و هزینه (گاهی بیشتر از رنج گنجانده شده دربرنامه ریزی) باز هم کار به نحو احسن انجام نپذیرفته و هدف عالیه برآورده نشده است،که این به نوبه ی خود اتلاف زمان و سرمایه ، اسراف ، ایجاد بدبینی نسبت به سیستماجرائی و مدیریتی ، از بین رفتن انگیزه ها خصوصاً در بین نیروها و … را به دنبالخواهد داشت. پس از بررسی کامل موضوع، نتیجه ای که حاصل می گردد گویای این مطلباست که فلان سازمان یا مجموعه جلوی پیشبرد کار را گرفته و یا کار را پس از انجامتخریب نموده است و یا فلان مسؤل اجرایی درپیاده سازی توان کافی نداشته و یا عدمرسیدن به موقع بودجه باعث بروز چنین اتفاقی شده است، که در نهایت یک مسؤل اجرائیزیردست عوض شده و یا درگیری بین مجموعه ها بالا می گیرد و آخر سر کار یا
تعطیل شدهو یا بودجه ی مجدد به آن تزریق می گردد. این مشکل در مواقع مشترک بودن مواضع بروز پیدا می نماید.
موارد دیگری هم وجود دارد که کلیت آن شبیه همین مورد است، از جمله موازی کاریها.
اغلب مشاهده می شود که دو یا چند مجموعه با وجود نداشتن اشتراک مستقیم در یککار، سیستم عملکرد آنها بصورت موازی می باشد. لذا نیروی مجزا، هزینه ی مجزا، زمان صرف شده بصورت مجزا، مستهلک شدن دستگاهها درطول فرایند موازی کاری به طور مجزا، برنامه ریزی و نظارت بر حسن انجام آن و درنهایت نتیجه گیری به طور مجزا را به دنبال دارد.
مثال این مورد می توان به فرایند کنتور نویسی، ثبت، ورود اطلا عات بهسیستم، صدور قبض، خود قبض، انتقال و رساندن آن به دست مشترک، ثبت پرداخت آن و دیگرمواردی که در این فرایند سهیم هستند اشاره نمودکه برای آب، برق، گاز و…. بصورت مجزا انجام می پذیرد.
بدیهی است که با وجود یک مدیریت واحد همچون شهردار در رأس تمامی امور، دیگر ناهماهنگیدر انجام امور، دوباره کاری، عقب افتادن پروژه ها ، اتلاف بودجه های تخصیص یافته،سرگردانی سرمایه ها و یا بلوکه شدن آنها، موازی کاریها و از این قبیل مشکلات از بینخواهد رفت. لذا با یک برنامه ریزی مدون، از سرمایه و درآمد و نیروی کاری موجود وجلب مشارکتهای مردم و بخش خصوصی (پس از فرهنگ سازی در بخش مربوطه) نیز می توان علاوهبر انجام کلیه ی پروژه ها و امور مربوطه، در جهت توسعه ی سازمانها و مجموعه ها،توسعه ی شهر، ترویج فرهنگ شهری، توسعه ی خدمات شهری ، انجام پروژه های جدیدتر در جهت بالا بردن رفاه مردم و کاهشبیکاری و بالا بردن درآمدها گام مؤثری برداشت. برای رسیدن به این زیرساخت و دستیابی به چنین ظرفیتی، به طور کلی می توان چنینگامهایی را برداشت:
فاز اول:
۱- تشکیل یک کمیته متشکل از نماینده ی هر مجموعه با داشتن اختیار تام، زیر نظرشهردار و شورا ی شهر
۲- شناسایی توان و ظرفیت نیروی انسانی و ابزارات موجود، در اختیار هر مجموعه
۳- آمارگیری از کلیه ی پروژه ها و امور از کلیه مجموعه ها، هر کدام بهطور مجزا
۴- آمارگیری از سرمایه ها و درآمدهای نقدی و غیر نقدی مجموعه ها
۵- ظرفیت سنجی مشارکت مردم و بخش خصوصی در انجام پروژه ها
فاز دوم:
۱- برنامه ریزی شاخه ها
۲- دسته بندی پروژه ها و دستور کارها، سپس یکسو سازی و قرار دادن آنها درشاخه هایمورد نظر
۳- بودجه بندی
۴- اجرا
۵- نظارت برحسن انجام
نتیجه گیری:
با تشکیل مدیریت واحد می توان سریعتر به اهداف ذیل دست یافت:
– کاهش اسراف و هزینه ها و اتلاف درآمدها
– حذف موازی کاریها و دوباره کاریها
– ایجاد هماهنگی بیشتر بین مجموعه ها که به افزایش سرعت انجام پروژه ها و دیگر امور میانجامد
– بهره گیری هرچه بیشتر و منظم تر از ظرفیت مشارکتی مردم و بخش خصوصی
– بالا رفتن میزان نظارت بر حسن عملکرد واحدها توسط دستگاه نظارت و مردم
– افزایش اعتماد مردم به دستگاه ها که در نهایت به تکریم ارباب رجوع می انجامد
– اشتغال زایی و کاهش چشم گیر معضل بیکاری و در نهایت افزایش سطح مالی قشر کمدرآمد
ارسال شده توسط : حسین رجبعلی پور
واحد سازمانی : شهرداری مشهد
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.