از کوچه‌های خاکی تا بزرگراه‌ها

عباس ثابتی‌راد:
کوچه‌های خاکی، خانه‌هایی فرسوده، خیابان‌هایی لخت و بی‌برگ،خندق‌هایی فرو‌رفته دور‌تا‌دور شهر،دیوارها و باروهای نیمه ویران در هر جا و آدم‌های متحیر در کوچه پس کوچه‌ها. تهران. ۱۲۸۶٫

خورشید خردادماه هنگامی که بر این شهر تازه از بند استبداد رسته می‌تابد، تهران رنگی دوباره به خود می‌گیرد. این شهر آن چهره مغموم و غبار آلوده‌اش را به کناری می‌نهد و گام در جاده‌ای می‌گذارد که امروز صد سال از آن دوران می‌گذرد.

فاتحان مشروطه خواه، که نه سلاح‌های سرد مظفری بر آنان کارگر شده بود و نه توپ و تشرهای قزاق‌ها، هنگامی که از دروازه‌های شهر گذشتند و به قصد رهانیدن ایران از اوضاع همیشه ناخوش احوال مظفری و با کمک و الگوهای فرانسوی، قوانینی را به تصویب رساندند که بر اساس آن کشور می‌بایست اداره می‌شد. وارثان مظفر‌الدین‌‌شاه بیمارتر از آن بودند تا کلامی علیه این اقدام به زبان آورند. از طرفی فاتحان نیز پیروز بودند و طاغی.

 ناصر‌الدین‌شاه اگرچه در طول سفرهایش به فرنگ، هر بار سوغاتی با خود می‌آورد و آرزو  داشت تا یک‌بار هم که شده هدیه معنوی برای دارالخلافه خود بیاورد اما هیچگاه موفق به این کار نشد.

 ناصرالدین‌شاه بالاخره به هنگام بازگشت از یکی از سفرهایش، همانگونه که مظاهر تمدن جدید را با خود به همراه می‌آورد، در اندیشه راه اندازی بلدیه افتاد. او پس از آنکه پایش به تهران رسید و دلتنگی‌هایش را فراموش کرد، شهرداری تهران را تاسیس کرد.

اما همانگونه که تمام کشور به اذن او اداره می‌شد، بنابراین بلدیه نیز در دارالخلافه بیشتر به مانند تمام آن مظاهر تمدن جدید که او وارد کشور کرد، چندان تأثیری نداشت و تنها بستری شد برای رویای پوشالی تهران که قرار بود به مانند پاریس یا سن پترزبورگ باشد که هیچگاه نشد.

این اولین گام برای راه‌اندازی شهرداری بود. اما هنگامی‌که تفنگداران مشروطه به قصد سامان بخشیدن به اوضاع نامساعد کشور به تهران آمدند، دیگر نه شاه قاجار(محمد علی شاه) را قدرت مقابله با آنان بود و نه اراده‌ای که آنان را از این کار بازدارد. چراکه آنان برای سامان دادن به امور کشور به تهران آمده بودند و مسلما تهران تنها بخشی از این ماجرا بود.

 آغاز یک تحول

بلدیه در تهران جان گرفت. درست در ۱۴خردادماه ۱۲۸۶٫ پس از وضع اولین قوانین کشور در ۳خرداد ماه این سال بلافاصله نهاد‌های مختلف حکومتی بر پایه این قوانین شکل گرفتند. میرزا عباس خان مهندس باشی که از سوی ناصرالدین‌شاه برای اداره تهران از مدتها پیشتر تعیین شده بود و نتوانسته بود برای شهر کاری کند و این شهر از هم گسیخته را رونق دهد خیلی زود فراموش شد.

خلیل‌خان ثقفی اعلم‌الدوله این بار مسند شهرداری یافت. شاید بزرگترین اقدام خلیل‌خان در مقام شهردار این بود که بلدیه را صاحب ساختمانی در سبزه میدان کند.

اولین اقدام بلدیه برای برقراری نظم در شهر با وضع قوانین جدید و ضوابط اجتماعی برای ساکنان تهران آغاز شد. در واقع هنگامی که آقامحمدخان قاجار قوانلو، به بلدیه رنگ و سیمایی جدید می‌داد و وظایف این نهاد نو پا را هر روز آشکارتر می‌کرد، همزمان برای شهر نیز قوانینی جدید وضع می‌کرد.

او در واقع نخستین شهردار رسمی تهران بود که در مدت بلدیه چی بودنش توانست گام های نخست را برای تثبیت بلدیه بردارد.

 او از همان روزهای آغاز فعالیتش، جزوه‌ای تنظیم کرد که در آن وظایف بلدیه و مأمورین آن را به تفصیل اشاره کرد و تشکیل انجمن‌ها و دوایر مختلف و محدوده و اختیارات آنها را بیان کرد. این جزوه به کتابچه قانون بلدیه معروف بود و آن را مشتمل بر ۱۰۸ ماده به چاپ رساند.

 او توانست بسیاری از خیابان‌ها و کوچه‌های شهر را نامگذاری کند و همچنین شماره گذاری خانه‌ها را نیز به انجام رساند. روشنایی چند خیابان مهم شهر و رساندن آب آشامیدنی به خانه‌ها با گاری بشکه‌دار و نظافت معابر و آب پاشی خیابان‌ها نیز از دیگر فعالیت‌های اوست.
محمدخان قاجار نخستین شهردار رسمی تهران بود که به مدت چند سال ریاست خود در بلدیه، اقدامات نوینی را برای اولین بار در تهران اجرا کرد. وی همچنین در زمینه حمل و نقل عمومی شهر، سرویس درشکه اسبی را برای عوام راه‌اندازی کرد.

چراغانی مجلس و مراسم آتش بازی از دیگر کارهای نخستین شهردار تهران بود چنانچه در اولین سالروز جشن مشروطیت، آتش بازی باشکوهی را در میدان توپخانه برگزار کرد که تا سالها بعد، این سنت  باقی ماند.

پس از برکنار شدن قاجار قوانلو از ریاست بلدیه، چندین شهردار جدید قدم به بلدیه تهران گذاشتند، ولی تا سال ۱۳۰۰ شمسی کار قابل توجهی در این زمینه انجام نشد. در ۱۳۰۰ هجری شمسی اداره بلدیه مورد بازنگری قرارگرفت و با تقلید از قانون بلدیه در پاریس،  لندن و برلین، بلدیه جدید شروع به کار کرد.

تحولی تازه در رگان فرتوت شهر

این بار گاسپار ایپگیان به عنوان رئیس بلدیه تهران معرفی و مأمور تشکیل اداره جدید شد. تأمین روشنایی خیابان‌های لاله‌زار، امیریه، علاءالدوله و اسلامبول از جمله اقدامات شهردار جدید بود.

 اگرچه قبل از این خیابان چراغ گاز در پشت ارگ سلطنتی به وسیله فانوس‌ها چراغانی شده بود، اما این اقدام جدید بلدیه بیشتر مورد توجه قرار گرفت. بلدیه صاحبان دکان‌های خیابان‌های لاله‌زار، علاءالدوله و ناصریه را موظف کرد تا درهای مغازه‌ها را رنگ کرده و تابلوهای خوانا بر سر درشان نصب کنند، پشت شیشه‌ها را پاک کرده و از نام‌های فارسی استفاده کنند.

 در این زمان بلدیه دارای شش اداره بود که شامل اداره صحیه و معاونت عمومی، اداره محاسبات و عایدات، اداره امور خیریه، اداره ساختمان، روشنایی و میاه (مردگان) اداره تفتیش، سجل احوال، احصائیه و نشریات، اداره کابینه پرسنل، تنظیمات، ملزمات اجراییات و رسومات بود.

 دستور ساخت بنای بلدیه در میدان توپخانه و خاک‌ریزی و تسطیح خیابان چراغ برق در این دوره صادر شد. همچنین این اداره به آب‌پاشی و نظافت خیابان‌ها، کوچه‌ها و جمع آوری زباله‌ها اقدام کرد و بسیاری از خیابان‌های شهر نام گذاری شد.

به این ترتیب  ایپگیان به عنوان بلدیه‌چی جدید تهران توانست شهر را به پایتختی منظم تبدیل کند به گونه‌ای که بسیاری از امور شهری به صورت مدون به اجرا درآمد و حقوق شهروندی ساکنان تهران برای نخستین بار مورد اهمیت قرار گرفت. بعد از تغییر کابینه سیدضیاء، ایپگیان از کار کنار رفت.

سرتیپ آقا کریم‌خان بوذرجمهری هنگامی پا به بلدیه گذاشت، که تهران با تلاش های دیگر بلدیه‌چی‌ها سامانی یافته بود.

 او در طول قریب به ده سال دوران شهرداریش توانست با استفاده از مشاوران روسی و آمریکایی تهران را به پیش ببرد.

ساخت میدان توپخانه با شکل و شمایل جدید، ساخت خیابان های تازه در شهر، گسترش حریم تهران و همچنین راه‌اندازی دستگاه‌ها و مجموعه‌هایی که خدمات شهری ارائه می‌دادند.

اما همه این اقدامات که در وهله اول از او چهره‌ای موفق در نزد مردم ساخت، خیلی زود بر اثر بی‌تدبیری‌هایش در خراب کردن دروازه‌های دوازده‌گانه شهر و قطع درختان قدیمی به ناگاه فرو ریخت و از او شهرداری منفور ساخت.

 به ویژه اینکه در زمان او انجمن بلدیه نیز به ارگان فرمایشی تبدیل شده بود و چندان اختیاری در امور شهر نداشت. شاید به خاطر همین اتفاقات بود که او به بهانه بیماری جایش را به دیگر همقطارش در ارتش رضاخان داد و سرتیپ قلی هوشمند به مسند بلدیه چی منصوب شد.

هوشمند در این مقام دوام چندانی نیاورد. یک‌روز که رضاخان سوار بر کالسکه از خیابان سپه می‌گذشت متوجه گرد و غبار در اطراف کالسکه شد.

هنگامی‌که متوجه شد شهردار تهران مسیر حرکت او را آب پاشی نکرده است، از همانجا و از درون کالسکه دستور عزل شهردارش را داد.

پایان ثبات مدیریت

پس از آن بود که دوران بلدیه‌چی‌های کم دوام در تهران آغاز شد. پس از قلی هوشمند که ۴۸ ماه در مسند بلدیه‌چی مشغول به کار بود تا سالها بعد کمتر کسی توانست به این رکورد دست یابد و بتواند برای اداره شهر زمانی کافی داشته باشد.

تقی خواجه نوری، مصطفی قلی رام و ارسلان خلعتبری شهرداران یک ماهه پایتخت بودند. افرادی چون محمد سجادی که بعدها سناتور شد یا قاسم خان صور اسرافیل که در حدود دو سال در تهران به عنوان شهردار به فعالیت پرداخت هیچکدام نتوانستند چندان برای تهران کاری در خور انجام دهند.

زمان می‌گذشت و تهران از داشتن یک شهردار مقتدر که  بتواند سیمای این شهر را سامانی دهد و به درهم ریختگی این شهر درندشت پایان دهد، بی‌نصیب بود.

 بالاخره در سالهای ۱۳۳۷ و۱۳۳۸ موسی مهام شهردار موفق مشهد به تهران فراخوانده شد.

 او در طول ۲۰ماه شهرداری خود در تهران توانست اقدامات مهمی انجام دهد که از جمله آن درخت کاری اطراف بلوار کرج بود و احداث میدان ولیعصر در انتهای این بلوار و راه‌اندازی پارک‌های مختلف در تهران از جمله پارک لاله.

 پس از  وی نیز شهرداران بسیاری آمدند اما تهران همان تهران بود و به سختی می‌شد در آن تحولی تازه را سراغ گرفت.

تهران گویی در میان مدیران مختلف که عمری کم دوام داشتند اسیر شده بود و زمانی برای حر کت به سوی توسعه نداشت.

 اگرچه یک بار پیش از موسی مهام که به تهران جانی دوباره داده بود، مهدی مشایخی در طول ۱۹ ماه تصدی مقام بلدیه‌چی در سال ۱۳۲۴ توانست مشکل چندین ساله این شهر را حل کند و بلاخره آب لوله‌کشی را پس از سالها به هدف برساند، اما این رویه در میان شهرداران کم فرصت پذیرفته شده بود که به مقام شهرداری برسند و پیش از آنکه فرصت کار یابند از مقامشان برکنار شوند.

 در این میان بودند کسانی که از این فرصت برای بهره‌مندی از امکانات مالی استفاده کرده و به دلیل همین مشکل زودتر از کار برکنار شدند.

تهران تا سال ۱۳۴۸ سرنوشتی سردر گم داشت. شهرداران کم دوام این شهر در صفی بی‌انتها در کنار هم بر پیشانی تاریخچه شهرداری خودنمایی می‌کردند.

علی‌اصغر فروزان، سید مهدی عمادالسلطنه، فضل‌اله بهرامی، عباسقلی گلشائیان، غلامحسین ابتهاج، محمود نریمان، محمد خلعتبری، محمد مهران، مهدی نامدار، نصراله امینی، سید محسن نصر، نصرت‌اله منتصر، محمود دولو، فتح‌اله فرود، علی‌اکبر توانا، تقی سرلک، منوچهر پیروز و جواد شهرستانی و…  تمامی این مردان در مقام شهردار چند ماهی بر شهر تهران فرمان راندند اما اقبالشان کم‌فروغ‌تر از آن بود تا بتوانند به دلیل فعالیتشان نامی یابند و شهره شوند.

در سال ۱۳۴۸  شهردار اصفهان به تهران آمد. تا این شهر را سامانی دهد. او شاید یکی از تاثیر‌گذارترین شهرداران تهران بود. هنگامی که تهران در مشکلات مختلف دست و پا می‌زد او به تهران رونقی دوباره داد.

 ساخت اتوبانها و پارک‌ها،‌‌‌ طرح جامع عوارض شهری، احداث پارکینگ، تعیین حریم شهر تهران، ایجاد کارخانه تبدیل زباله به کود(۱۳۴۹) ایجاد سازمان عمران و نوسازی عباس‌آباد ۱۳۵۰٫

هر چند او نیز به مانند بوذرجمهری، در طول ۹۰ ماه شهردار خود خدمات زیادی انجام داد، اما هنگامی که در ماه‌های آخر شهرداریش به سراغ حاشیه‌نشینان تهران رفت به دلیل برخورد‌های نادرست مورد انتقاد شدید قرار گرفت و به  همین دلیل خیلی زود منفور شد و جایش را به جواد شهرستانی داد که شهرداری او مصادف شد با پیروزی انقلاب اسلامی.

دورانی تازه در مدیریت شهری

جواد شهرستانی آخرین شهردار تهران در زمان حکومت پهلوی بود. پس از انقلاب نیز نوبت ۲۴ ماهه‌ای به محمد توسلی رسید.

اما هنگامی شهرداری تهران پس از پیروزی انقلاب با تحول روبرو شد که کرباسچی استاندار اصفهان به تهران آمد و شهردار شد.

 او در طول ۱۰۸ ماه شهرداریش تهران را گسترش داد و رونقی دوباره به این شهری که پس از جنگ دچار آسیب‌های جدی شده بود، بخشید.

اما شاید خوش اقبال‌ترین شهردار تهران محمود احمدی‌نژاد بود. او پنجاه و پنجمین شهردار تهران بود که توانست پس از ۲۶ماه شهرداری به مقام ریاست جمهوری برسد و اقداماتی را که در سر داشت نه در تهران که در کل کشور به اجرا درآورد.

محمدباقر قالیباف نیز به عنوان پنجاه و هفتمین شهردار تهران در حالی بیستمین ماه شهرداریش را می‌گذراند که شهرداری تهران صدمین سال شهرداری‌اش را جشن می‌گیرد. او در طول یکسال گذشته توانست با بهره برداری از طرح‌های مختلف عمرانی راهی تازه در حل معضلات شهری چون ترافیک بجوید و در این راه تمام توان شهرداری را به خدمت گرفته است.

 در واقع تهرانی که او هم اکنون به عنوان شهردار در آن مشغول به کار است نه مانند دوران بوذرجمهر دارای جمعیت ۵۰۰ هزار نفری است و نه مساحت ۶۷هکتار دارد. تهران پنجاه و هفتمین شهردار دارای جمعیتی در حدود ۹ میلیون نفر است و مساحت این شهر در حدود ۷۰۰ هکتار است.

تهران با داشتن سابقه  ۵۷شهردار امروزه شاید به ثباتی نسبی در مدیریت شهری رسیده است. شهری که در طول سالها بارها از روند توسعه و پیشرفت باز ماند و امروز در جستجوی جایگاه واقعی خود است.

 پس از گذشت یک قرن از مدیریت شهری تهران، این تجربه انکارناپذیر است که هرگاه این شهر به مدیران لایق خود فرصت داده تا به آبادانی شهر بپردازند، تنها نتیجه‌اش رشد و توسعه همه جانبه شهر بوده است. صد سال شهرداری در تهران و مروری بر عملکرد ۵۷ شهردار این شهر گواه روشن این مدعاست.

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0