تهران ۱۴۰۰

محسن امین- عیسی محمدی:
دنبال تفریح بیشتر می‌گردید؟ از دود و آلودگی و ترافیک خسته شده‌اید؟ تهران دیگر جذابیت‌های خودش را برایتان از دست داده؟ هیچ نگران نباشید.

 مسؤولان شهری و غیرشهری این شهر بزرگ، خیلی وقت است که فکرهایی برای افزایش دامنه جذابیت‌های تهران توی سرشان دارند. به هرحال، پایتخت بزرگ کشور ما علاوه بر سکونت و کار و تحصیل باید فکری هم برای‌خستگی‌های مردمانش بکند.

ان‌شاءالله اگر این طرح‌ها عملیاتی شود، شما می‌توانید سه سوته خودتان را به شمال برسانید یا سه‌سوته شمال را به تهران بیاورید.

می‌توانید در مدرن‌ترین سینمای کشور فیلم ببینید و گردش کنید یا به تماشای هفت اقلیم ایران و جهان در باغ زیبای گیاه‌شناسی بپردازید. چیزهای دیگری هم هست که توی این دو صفحه نگنجیده.

ان‌شاءالله وقتی همین‌ها به سرانجامی رسید، بقیه را هم برایتان برمی‌شماریم. فعلا همین‌ها را داشته باشید، تا بعد.

تهران را گیلان کنیم

ماجرای احداث دریاچه مصنوعی، از خیلی وقت پیش توی سر مدیرهای شهری بود. قرار بود حوضچه‌ای در غرب تهران درست شود که کار تلطیف «گلباد‌تهران» را انجام دهد و کمی هوای تهران را تصفیه کند.

طرح، در حد یک ایده کارشناسانه و شایعه‌هایی که توی بنگاه‌های املاک منطقه غرب مسیل کن پیچیده بود، ماند تا شهرداری منطقه۲۲، سال۷۹ از دل منطقه۵ شهرداری متولد شد.

شهردار اول، اوایل بیشتر به فکر راه انداختن شهرداری و دفتر و دستک خودش بود. اما بعد، خیلی سریع دست به کار شد و شروع کردند برای اولین بار، طرح تفصیلی یک منطقه را قبل از شکل‌گیری آن تدوین کردند.

بر اساس این طرح تفصیلی، چند پروژه فرامنطقه و منحصر به فرد، در کنار شریان‌های اتوبانی تعریف شده بود و قرار بر این بود تا این منطقه‌ای تبدیل به تفرجگاه غرب تهران و جایی برای جذب جهانگرد‌های داخلی و خارجی شود.

دریاچه مصنوعی چیتگر که آب آن از رودخانه فصلی چیتگر تأمین می‌شد، پارک جنگلی چیتگر که قدمتی چندین ساله داشت، محور ۹کیلومتری چهارباغ، در ساحل شرقی دریاچه که مرکز اداری، دولتی، تجاری بزرگی می‌شد، امکان ساختن برج‌های تا ۲۱ طبقه به ویژه در ساحل فرضی دریاچه، پیست دوچرخه سواری که در متن تمام منطقه گسترش داشت و خیلی طرح‌ها و برنامه‌های دیگر، قرار بود این آرزو را برآورده کند.

بالاخره طرح، تهیه و تصویب شد و کارها به مرحله عمل رسید. درست همان‌جایی که تازه معلوم می‌شود کجای کار می‌لنگد. دریاچه و خیلی دیگر از طرح‌های بزرگ، باید روی زمین کسانی ساخته می‌شد که سند شش دانگ دستشان بود.

این معنی‌اش این بود که بر اساس رقم اعلام شده در سال۱۳۸۴، با وجودی که هزینه اجرای دریاچه، تنها ۲۵ میلیارد تومان برآورد شده بود، هزینه تملک زمین آن، حدود ۳۴۵ میلیارد تومان برای شهرداری آب می‌خورد.

چنین پولی، آن هم به صورت نقد، با وجود پروژه‌های حیاتی و اولویت‌داری مانند ادامه اتوبان‌های همت و رسالت و… که آن‌ها هم به درد تملک زمین یا به قول شهرداری‌ها، املاک معارض، دچار بودند، وجود نداشت.

شوخی که نبود، می‌خواستند دریاچه‌ای احداث کنند که حجم مخزن آن، ۵/۹ تا ۱۱ میلیون متر مکعب، عمق متوسط مخزنش ۵/۴ تا ۵ متر، در تراز ماکزیمم ۱۶ متر عمق و ۲۲۶ هکتار وسعت داشته باشد و ۱۵۰ متر حاشیه فضای سبز داشته باشد. در کل، ۳۳۰ هکتار زمین باید تملک، آماده‌سازی و آبگیری می‌شد تا تصفیه‌خانه غربی هوای تهران، راه بیفتد. کار که طول کشید، شد و نشدها هم شروع شد.

این وسط، زد و شهردار که حسابی پای پروژه مانده بود، عوض شد و طرح رفت توی کما. پول که تأمین نمی‌شد و زمین آنچنانی هم خریداری نمی‌شد که هیچ،  سر و صدای زمین‌دارهای داخل طرح هم درآمده بود.

سال به سال هم حدود ۲۰ درصد زمین گران‌تر می‌شد و بودجه سالانه شهرداری منطقه برای خرید هر نوع ملک معارضی، حدود یک میلیارد تومان باقی مانده بود که آن هم اولویت‌اش برای جای دیگر بود.

چرخ چرخید و مردم توی راهروهای شهرداری و مدیرهای شهرداری توی جلسات چرخیدند تا دوباره زد و همان شهردار قبلی، برگشت. این بار قرار شده با فراخوان بخش خصوصی پروژه به انجام برسد.

پای یک طرح ۳۲۴ هکتاری دیگر به طول ۹ کیلومتر و عرض ۳۷۰ متر، هم در میان است که ۵۶ هکتار آن کاربری تجاری – اداری، ۴۱ هکتارش، تجاری – مسکونی و ۳۳هکتار آن کاربری اداری – دولتی دارد و همین، جاذبه خوبی برای بخش خصوصی ایجاد می‌کند. این طرح ویژه، «چهارباغ» نام دارد و قرار است ساحل شرقی و شمالی دریاچه را پوشش بدهد.

حالا این طرح همچنان در دستور کار شهرداری قرار دارد و هنوز هم بساز و بفروش‌ها، برج‌های آن حوالی را دارند به نام ساحل دریاچه مصنوعی به ملت قالب می‌کنند.

اما این‌که دریاچه مصنوعی چیتگر روزی (شاید چهارده پانزده سال دیگر) برای خودش یک پا جزیره کیش و جزایر قناری شده باشد، یا این‌که همین‌طوری بّر و بیابان باقی بماند، هنوز در پرده ابهام است.

زیبا، جادار، مطمئن

نزدیک به ۴۰ سال پیش در حد فاصل تهران و کرج، عملیات ساخت یک باغ آغاز شد، باغی که حالا «باغ‌گیاه‌شناسی ملی ایران» نام گرفته است.

 آدرس هم این است: اتوبان تهران-کرج،‌بلوار پژوهش آن موقع خیلی‌ها حتی در رؤیاهایشان هم تصویری از آن را نمی‌دیدند.

در بیشتر پایتخت‌های کشورهای توسعه یافته، اگر ۵ تا پروژه مهم وجود داشته باشد، باغ ملی گیاه‌شناسی، یکی از آن‌هاست. از همین رو، عملیات اجرایی باغ گیاه‌شناسی ایران، در سال۱۳۴۷ شروع شد، اما متأسفانه به دلایل بسیاری در مقاطع زمانی مختلف متوقف شد.

ولی با بودجه‌ای که در سال‌های اخیر به آن اختصاص یافته، انتظار می‌رود بخش‌هایی از آن، طی دو سه سال آینده به اتمام برسد.

باغ گیاه‌شناسی، طوری طراحی شده که نشان‌دهنده الگویی از باغ‌های ایرانی باشد. وقتی وارد این باغ ۱۵۰ هکتاری می‌شوید، اولین قطعه، باغ صخره‌ای است که در آن، گیاهان صخره‌دوست کاشته شده و در کنار آن هم یک آبشار و دریاچه کوچک به نحو زیبایی طراحی شده است.

قطعه بعدی، گیاهان مدیترانه‌ای است که گیاهان موجود در آن، همه از گیاهان وارداتی مخصوص منطقه مدیترانه است. جلوتر که برویم، قطعه چین و ژاپن قرار گرفته که در آن، نمونه‌های باغ‌های ژاپنی با معماری خاص خود به نمایش گذاشته شده‌اند.

باغ پیازی، از قسمت‌های دیگر این مجموعه است که گیاهان پیازداری چون لاله، زنبق، سنبل و لاله واژگون در آن کاشته شده و با نام فارسی دره نرگس نام‌گذاری شده است. قطعه خزر هم زیبایی‌های خاص خودش را دارد.

در این قطعه، دریاچه خزر و جنگل‌های شمال کشور در ابعادی کوچک ساخته شده است. این دریاچه، هم رطوبت نسبی هوا را بالا می‌برد و هم شرایط را برای گونه‌های گیاهی رطوبت دوست و مه پسندی چون «توسکا» و «راش» فراهم می‌آورد.

از همین رو، آب و هوای این قطعه، درست شبیه جنگل‌های شمال کشور است. قطعات ایران و توران، گیاهان دارویی، البرز، زاگرس، هیمالیا، شاکای (آمریکای جنوبی) و باغ میوه‌ای هم از دیگر قطعات این باغ است.

باغ گیاه‌شناسی ملی ایران در طول این ۴۰ سال،‌ با زحمات فراوانی ساخته شده است. مثلا برای ساخت مدلی طبیعی از رشته کوه هیمالیا، بیش از ۱۲ هزار کامیون خاک متروی تهران به باغ منتقل شده است.

حتی برای این‌که این کوه خاک، شبیه هیمالیا شود، سنگ‌های گرانیتی بزرگی از کوه‌های طالقان تهیه شده است. علاوه بر این، گونه‌های گیاهی بخش‌های دیگر باغ هم دقیقا از همان محل‌ها تهیه شده است.

حتی برای این‌که این گونه‌های گیاهی در آب و هوای تهران بتوانند زنده بمانند، خاک مورد نیازشان را هم از همان محل‌ها به باغ منتقل کرده‌اند.

حالا شما فکر می‌کنید چنین باغی پس از چهل و اندی سال که افتتاح شود، می‌تواند از دستبرد ما شهروندانِ نسبتا محترم، سالم باقی بماند. مسؤولان برای این هم فکری کرده‌اند. بازدید از این باغ، در گروه‌های ۱۵ الی ۲۰ نفره، با خودروهای مخصوص و گازی، بدون تغذیه و وسایل اضافی و تحت تدابیر شدید امنیتی انجام خواهد پذیرفت.

به هر حال، این‌جا که پارک نیست؛ این‌جا یک ذخیره‌گاه ملی است. یعنی این‌که فردا روز اگر شما جنگل شمالی نداشتید، یک نمونه کوچک آن را دارید که به فرزندانتان نشان بدهید و بگویید جنگل‌های شمال ما این‌طوری بود.

بازی، شادی، تماشا

کلنگ‌اش همین تازگی‌ها زده شده است. همین سه چهار ماه پیش با حضور شهردار تهران و هنرمندان سینما و تلویزیون، ساخت بزرگ‌ترین مجموعه سینمایی ایران مطابق با آخرین استانداردهای جهانی، در خیابان شهید بهشتی آغاز شد.

سینما آزادی که در سال۷۶ دچار حریق و بعد ویران شد، این بار قرار است در ۸ طبقه در زمینی به وسعت ۸۰۰ متر مربع و مجهز به آخرین دستاوردهای فنی و تجهیزات مدرن صدا و تصویر ساخته شود. این سینما ۵ سالن پخش فیلم دارد که ۱۵۰۰ نفر به طور همزمان می‌توانند در این سالن‌ها به تماشای جادوی سینما بنشینند.

اما این، تنها کارکرد این ساختمان ۸ طبقه نیست. علاوه بر ۵ سالن سینما، رستوران، کافی‌شاپ، فضاهای تجاری و فضاهای فرهنگی دیگری هم در کاربری این ساختمان تعریف شده است.

این بنا در مجموع، ۹۴۰۰ متر مربع زیربنا خواهد داشت که ۳۲۰۰ متر از آن به عنوان فضای فرهنگی و تجاری مانند فروشگاه و پاساژ استفاده می‌شود. ۶۰۰ متر هم به تأسیسات اختصاص یافته که نوید ظهور یک عمارت مدرن را می‌دهد.

شما در این عمارت، هم می‌توانید غذا بخورید، هم می‌توانید خرید کنید، هم می‌توانید فیلم ببینید، هم…

شهر آفتاب

اطراف بهشت زهرا، زمین‌های بایر زیادی دارد. می‌توان کلی در آن‌ها ساخت و ساز کرد. اگر بهشت‌زهرا را با مترو، فرودگاه بین‌المللی امام خمینی، بزرگراه‌ها و… اضافه کنید، می‌بینید که خیلی هم بیراه نیست که بعضی‌ها می‌خواهند بعضی قسمت‌های تهران را به آن‌‌‌جا منتقل کنند.

طرح ساخت این شهر، در سال ۷۸ پا گرفت. کارشناسان کار درست شورای عالی شهرسازی و معماری، کلی وقت گذاشتند و دور یک میز نشستند و حساب و کتاب تخصصی کردند تا به تصویب آن، رضایت بدهند.

این جوری هم که پیداست، قرار نیست شهری مسکونی باشد. شما انگار کن یک کاروانسرای مدرن بزرگ است که درست مثل دنیا، محل گذر خواهد بود؛ محل گذر  زائران و مسافران و دانشجویان و… علاوه بر این قرار است شهربازی چمران هم به همین جا منتقل شود؛ نمایشگاه بین‌المللی کتاب هم همین‌طور.

انتقالی که ۸۰۰ میلیارد چوب ناقابل، آب می‌خورد. مثل این که متروی شمالی ـ جنوبی تهران هم، به همین خاطر می‌خواهد منبسط بشود تا مردم، راحت‌تر از این نمایشگاه استفاده کنند. این نمایشگاه که مثل خود شهر آفتاب در آینده جان می‌گیرد، هتل ۵ و ۳ ستاره، مکان‌های ورزشی، خدماتی، تجاری، پارکینگ و… خواهد داشت.

شمال در سه سوت

فکرش را بکنید. قرار است بروید شمال و چند روزی از آلودگی هوا و ترافیک تهران راحت باشید. اما چهار ساعت توی ترافیک اتوبان تهران ـ کرج و جاده چالوس معطل می‌شوید. اگر برای جاده و تونل هم اتفاقی نیفتاده باشد، بعد از ده ساعت می‌رسید لب دریا.

فکرش را نکنید. ماشین را بیندازید توی اتوبان همت، یا اگر از جنوب تهران می‌آیید اتوبان ‌آزادگان، و همچین که رسیدید به حوالی دهکده المپیک، راه بزرگراه تهران – شمال را بگیرید و بروید. یک ساعت و نیم دیگر، لب دریا دارید آب‌تنی می‌کنید.

بلوف نمی‌زنیم. ۱۰ سال از شروع راست راستکی احداث این بزرگراه گذشته و حالا اتوبان ۱۲۱ کیلومتری تا شمال راه افتاده. بروید به جان طراح‌های پروژه دعا کنید که مسیر ۱۹۳ کیلومتری پرپیچ و خم را کرده‌اند ۱۲۱ کیلومتر و زمان سفر را که در بهترین حالت ۴ ساعت بود، یک و نیم ساعت.

بندگان خدا از سال ۱۳۴۴ یعنی ۵۶ سال پیش به فکرش بوده‌اند، منتها پولش جور نمی‌شده. آخرش هم به قیمت آن سال‌ها هر کیلومتر ۷ میلیارد بالا آمده.

فکر پولش را نکنید. رانندگی‌تان را بکنید. شما زمانی که به تقاطع اتوبان‌های همت آزادگان و تهران شمال حوالی دهکده المپیک می‌رسید، درست در مهم‌ترین و آخرین قسمت کمربند تهران هم هستید.  این‌جا نقطه اتصالی است که در عمل، چند راه شریانی تهران  را به هم وصل می‌کند. راه شمال که به جای خود.

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0