زندگی در یکصدمتر بالاتر از زمین
زندگی در یکصدمتر بالاتر از زمیندر ارتفاع ۱۲۵ متری زمین خانهای هست که با گلهای شمعدانی و بنفشههای رنگ به
رنگ به استقبال بهار رفته است.در ارتفاع ۱۲۵ متری زمین خانهای هست که با گلهای شمعدانی و بنفشههای رنگ به رنگ به استقبال بهار رفته است. این بالا زیر آسمان تهران، خانهها مثل قوطیکبریتهای خاکستری به هم چسبیدهاند و آدمها گویی لکههای سیاهرنگ متحرکی هستند که لابهلای ماشینها و قوطی کبریتهای سیاه و خاکستری پیدا و پنهان میشوند و شاید هیچ نمیدانند که چند متری بالای سرشان خانهای هست، باغچهای و چشماندازی رویایی.
برجها؛ این ساختمانهای قدبلند و خوشمنظره بر همه جا مشرفند. پشت پنجرههای آنها چشمهایی هست که بیهیچ نگرانی از اینکه دیده شوند، آدمها را آن پایین و در ازدحام هر روزه این شهر شلوغ میپایند. اتوبوسها به جعبههای بزرگ خوشرنگی میمانند که آرام آرام در خط ویژه خیابان ولیعصر، میان چنارهای پیر بالا و پایین میروند و گاه توقفی میکنند و آن لکههای متحرک رنگین از پلههای آنها پیاده میشوند، اما سری بالا نمیگیرند که ببینند شهر تا چه ارتفاعی رشد کرده است؛ آدمهایی که حالا دیگر سالهاست آسمان شهرشان را از یاد بردهاند و زیر خروارها دود و غبار مسموم گاهی هم حتی به آسمان و چند متر بالای سرشان نگاه نمیکنند.
یکصد متر بالاتر از زمین در یکی از خیابانهای شمالی پایتخت، خانههایی هست که قیمت هر متر از آنها سر به فلک میزند و ساکنانش صبحشان را با چشماندازی از کوههای شمیران آغاز میکنند.
کارشناسان شهری میگویند زندگی در ساختمانهای بلندمرتبه از سویی نتیجه زندگی و شهرسازی مدرن و از سویی دیگر ماحصل تدبیر و اندیشه بشر برای تامین سرپناه جمعیت میلیونی شهرهای بزرگ است. از نگاه شهرسازان با توجه به اینکه در شهرها و از آن جمله تهران با محدودیت زمین مواجه هستیم، جز بلندمرتبهسازی و توسعه عمودی راهکار دیگری برای تامین مسکن مورد نیاز جمعیتی که لحظهای رو به افزایش است باقینمانده، مگر آن که مردم به حاشیهها و شهرکهای اطراف تهران مهاجرت کنند که در این صورت نیز با توسعه افقی بیشتر، هزینهها بیشتر و دردسرهای این شهر پرمساله فزونتر خواهد شد.
مهرداد کامراننیا، شهرساز معتقد است اگرچه توسعه عمودی در تهران و ساخت بناهای بلندمرتبه با مشکلات متعددی همراه بوده و هست و مدیریت شهری در مقاطع مختلف و همچنین در حال حاضر نتوانسته بر کیفیت این ساخت و سازها و بویژه تاثیر آن بر سیمای شهری نظارت مطلوب داشته باشد؛ اما واقعیت این است که جامعه شهری بخصوص طبقه متوسط و نیز مرفه جامعه از برجنشینی استقبال کرده و این موضوع شیوه و سبک زندگی گروههایی از جامعه را تغییر داده است و روزبهروز بر تعداد کسانی که علاقهمند به زندگی در برجها هستند، افزوده میشود.
● جذابیتهای برج نشینی
جدا از چشمانداز جذاب بسیاری از برجهای تهران که شهروندان را برای سکونت در این خانهها ترغیب میکند، امکانات رفاهی چون سالنهای ورزشی، مراکز خرید و کارواش اختصاصی، کتابخانه و سالن اجتماعات و نیز ایمنی بیشتر این ساختمانها در برابر زلزله از دیگر فاکتورهایی است که موجب اقبال بیشتر مشتریان بازار مسکن به سکونت در این خانهها شده است. با این همه، هریک از ساکنان برجهای تهران دلیل خاصی برای این انتخاب دارند. برخی چون حامد، مهندس ۴۸ ساله عمران معتقد اند چشمانداز آرامشبخش خانهاش در شب، خستگی روزانه آن ها را به در و احساس می کنند در این خانه بیش از هر جای دیگری آرامش دارند و برخی دیگر چون سارا، زن خانهدار ۳۵ ساله، که در طبقه ۲۵ یکی از برجهای تهران ساکن است اعتقاد دارد در این ساختمان احساس استقلال بیشتری میکند و همسایهها به زندگیاش سرک نمیکشند.
ساکنان این خانههای رویایی ماهانه هزینه سنگینی بین ۱۲۰ تا ۵۰۰ هزار تومان بسته به متراژ خانه و نیز ارتفاع آن به عنوان شارژ و هزینههای جاری میپردازند
با این همه تعداد افرادی که میتوانند سکونت در طبقههای فوقانی برجی در تهران را به عنوان یک گزینه جذاب دنبال کنند، بسیار محدودند. آنچه جامعه افراد متقاضی برای سکونت در این خانههای مدرن و اغلب لوکس را محدود میکند، هزینههای گاه سرسامآور سکونت در این خانههاست. چنان که منصور مرادی، مدیر یکی از دفاتر مشاوره املاک در منطقه یک تهران میگوید بسیاری از افراد وقتی که با هزینههای سنگین زندگی در برجها مواجه میشوند، در انتخابشان تجدیدنظر میکنند. جدا از پرداخت هزینههای سنگین برای خریداری یا اجاره مسکن در برجهای تهران که از متری ۴ میلیون در طبقات پایینی تا متری ۷ میلیون تومان در طبقات فوقانی برج در نوسان است، ساکنان این خانههای رویایی ماهانه هزینه سنگینی بین ۱۲۰ تا ۵۰۰ هزار تومان بسته به متراژ خانه و نیز ارتفاع آن (طبقه بالاتر هزینه بیشتری میپردازد) را به عنوان شارژ و هزینههای جاری میپردازند و تعداد محدودی از افراد جامعه توانایی پرداخت چنین هزینههایی را دارند؛ هزینههایی که به اعتقاد شهرسازانی چون کامراننیا، بیش از آن که ناشی از قیمت واقعی خدمات و امکانات این ساختمانها باشد، برآمده از نوع نگاهی در جامعه است که به نوعی ساختمانها را به پدیدهای لوکس تبدیل کرده است. او تاکید میکند برجنشینی در تهران فاصله طبقاتی را بیشتر و آدمها را از حال هم بیخبر کرده است.او میگوید: نمیخواهم همه را به یک چشم نگاه کنم. نمیخواهم یکسویه قضاوت کنم، اما گاهی میبینم برخی آدمها با زندگی کردن در ارتفاع عادت کردهاند همه چیز را از بالا ببینند، حتی آدمها، دوستان و اطرافیانشان را و به نوعی زندگی در برج برای آنها به ابزاری برای تفاخر تبدیل شده است.
با این همه هزینههای سکونت در برجهای نسبتا قدیمی تهران و در واقع باید گفت نخستین برجهای پایتخت مانند ساختمانهای آتیساز، برجهای آ.اس.پ یا ونکپارک معقولتر از برجهایی است که از دهه ۷۰ به بعد در پایتخت ساخته شدهاند. علاقهمندان به زندگی در ساختمانهای بلندمرتبه ممکن است بتوانند با پرداخت متری ۵/۲ میلیون تومان در طبقات یک تا ۱۰ این ساختمانها یک آپارتمان خوشمنظره پیدا کنند، اما در این برجهای قدیمی از امکانات جذاب، طراحیهای منحصربهفرد و کارواش و کتابخانه اختصاصی خبری نیست.
● قطع ارتباط با فرهنگ گذشته
اگرچه زندگی در ارتفاع ۱۲۵ متری و بیشتر برای بسیاری از مردم جذاب و شاید رویایی است، اما برجنشینی ساختار زندگی اجتماعی را دچار تحولات عمده کرده و موجب قطع ارتباط مردم با فرهنگ گذشته و محیط زیست شده است. این نکتهای است که حامد مظاهریان، عضو هیات علمی گروه شهرسازی و معماری دانشگاه تهران به آن اشاره میکند و میگوید: فرهنگ جایگزین شده در ساختمانهای بلندمرتبه فرهنگی تعریف نشده میان مردم است که روابط همسایگی قدیم و مفهوم محله و خودکنترلی در محله را از بین برده و ارتباطات فرهنگی گذشته را در قبال رفاه و امنیت بیشتر کمرنگ کرده است، فرهنگی که هنوز نمیتوان به طور قاطع نسبت به تبعات آن اظهارنظر کرد.
بالای ساختمانهای بلندمرتبه تهران به آسمان نزدیکتری، اگرچه چشمانداز کوهستان و خنکای هوای بارانزده اسفند هوش از سرت میبرد، اما از این ارتفاع ۱۲۰متری میتوان جور دیگری هم به شهر نگاه کرد. به لحاف سیاه آلودگی هوا که شهر را خفه کرده و از اینجا چه خوب دیده میشود. توسعه نامتوازنی که از یکسو خانههای فرسوده و بافت به هم پیوسته جنوب شهر را نمایان میکند و از سوی دیگر منظره مدرن خانههای شمال شهر را مقابل چشمانت مینشاند. آدمهایی که اینجا به سبک و سیاق سال ۲۰۱۰ زندگی میکنند و آدمهایی که آنجا از حداقلهای رفاهی بیبهرهاند. چشمم را میدوزم به بدقوارگی این کلانشهر بزرگ که پشت این گلدانهایی که بوی بهار را آوردهاند بدجوری توی چشمانم میزند.
زندگی در برجهای کوتاه و بلند تهران اما آداب نانوشتهای دارد؛ همسایههای خانههای بلندمرتبه تهران با هم غریبهاند.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.