توسعه شهرسازی در ایران
با آغاز شهرنشینی و از سویی جریان اصلاحات ارضی در ایران هرچند اقتصاد به شیوه معیشتی خانواده ادامه داشت، مهاجرت روستاییان به شهرها سرعت گرفت. به طوری که ۵۰ درصد مهاجران برای کار به تهران رفتند و جذب کارهای ساختمانی و خدماتی در شهر می شدند که این روند خود در افزایش جمعیت شهری، بی انگیزگی حضور در روستا و دگرگونی هویت مهاجران تاثیر گذار بود و مهاجران را هرچه بیشتر با اصالت، زادبوم و کارهای کشاورزی بیگانه می کرد و گسست شغلی، فرهنگی و اجتماعی را دامن می زد.
با دگرگونیهای صنعتی، شهرنشینی مدرن چهره جدیدی از خود به جای گذاشت، به طوری که امروزه شهرهای قدیمی، روستاییان زیادی را در خود جای می دهند و بزرگتر و بزرگتر می شوند.
شاید اگر در ۴ دهه گذشته شهرنشینی، تفاوت درآمد روستایی و شهری، جذابیت زرق و برق زندگی شهری، روستاییان را به شهرها سوق می داد، امروزه علاوه بر موارد یاد شده ناهمسانی امکانات شهرستانهای کوچک نسبت به کلان شهرها، عدم تمرکز زدایی از شهرهای بزرگ و نیاز به بهره مندی از خدمات مختلفی چون خدمات درمانی، تجاری و علمی، توجه مردم را به سوی شهرهای بزرگ جلب می کند که ما شاهد توسعه جمعیتی شهرهای قدیمی هستیم. از این رو از آغاز شهر نشینی در ایران با ۲ نوع جریان مهاجرت، یعنی مهاجرت از روستاها به شهرها ومهاجرت از شهرهای کوچک به کلان شهرها روبه رو بوده ایم که در اصطلاح اکولوژی شهری، هجوم(Invasion) به شهرهای بزرگ را شاهد بوده ایم که در ادامه، تغییرات دیگری را چون توالی، تراکم، جدایی را نیز در سیستم اکولوژی شهری به همراه داشته که در جای خود قابل بحث و بررسی است.
اما بعد بسیار پیچیده تر موضوع علاوه بر جابه جایی مکانی و فیزیکی جمعیت، دگرگونی در هویتها و تاثیر و تاثر متقابل بین اقوام است که با حرکت خاصی همراه است. چرا که فرهنگ قومیتهای خاص با تعیین در مکان مشخص و پشت سر گذاشتن چالش های پیش رو در برابر ناکامیها و ضعف های گذشته و از سویی رویارویی با اندیشههای جدید و زایش فرهنگی نو، دقیق تر قابل بحث و بررسی بودند و از دیدگاه دگرگونیهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز فرهنگ اقوام در یک محدوده مشخص به عنوان واحد تحلیلی مجزا و مستقل، بررسی و ارزیابی می شد. در صورتی که در وضعیت فعلی با روند رو به رشد فرهنگ شهری و کاهش همبستگیهای اجتماعی و ارگانیک و تنوع مکانیکی و الکترونیکی ارتباطات اجتماعی حتی در جوامع اصیل، موضوع تحلیل هویتها چه بسا پیچیده تر از گذشته است.
لذا امروز در کشورمان شاهد این نکته قابل تامل هستیم که نوع شهر نشینی و توسعه شهری هنوز با روند توسعه صنعتی و توسعه زیست محیطی و توسعه پایدار، به طور توامان هماهنگ نیست و رشدی یک جانبه و مهار نشدنی به خود گرفته است. البته هرچه نظریه پردازان، بحث توسعه شهر نشینی را نیز یکی از مولفههای توسعه در نظر گرفته اند، اما این نمای تمدن جدید در کشورمان نمود دیگری دارد و درون چند لایه شهر نشینی در کشور، حقایق دیگری را به نمایش می گذارد، در حال حاضر کلان شهری مانند تهران همچنان از غرب و شرق و جنوب گسترش می یابد تا شاید از تمرکز جمعیت در این شهر جلوگیری شود و برنامه ریزان کشور در مقابله با چالش های به وجود آمده و به دنبال گسترش شهر نشینی و چندین و چند مشکل و معضل اقتصادی و اجتماعی دست به کار شدند و برنامههایی را برای جلوگیری از تراکم جمعیت در شهرهای بزرگ تنظیم کردند که عمده آن، تاسیس شهرهای جدید است. پس از تصویب تاسیس شهرهای جدید که در سال ۱۳۶۴ از سوی هیات وزیران به تصویب رسید، ساخت ۱۲ شهر جدید در اطراف شهرهای بزرگ تهران، اصفهان، مشهد. تبریز، شیراز و اهواز پیشنهاد شد اما با گسترش شهر نشینی و به تناسب آن دگردیسی فرهنگی، اقتصادی و از سویی الگوی زندگی جدید، ما با ۲ نوع بافت شهرهای جدید روبه رو هستیم.
نوع اول شهرهای جدید مانند فولاد شهر در اصفهان، مهاجران در اراک که بر مبنای سرمایه گذاری های از پیش تعیین شده برای جذب جمعیت و تامین نیروی انسانی جهت طرح ها و پروژههای دائمی بنا شده اند که در این گونه شهرها سکونت شهروندان تا حدودی متناسب با شغل دیگر ساکنان بوده و طبق تدابیری از پیش تعیین شده که امکانات رفاهی مورد نیاز را فراهم می آورد و در نهایت موجب اسکان جمعیتی می شود و تا حدودی با اهداف و برنامه ریزیهای بلند مدت ساخت و عمران اولیه شهر ارتباط دارند، به طوری که در کوتاه مدت، شغل مشترک، اهداف مشترک، ردههای شغلی مختلف و مورد نیاز در شهر، تفاوت فرهنگی و هویتی را تحت الشعاع قرار داده و آنان در مدتی نه چندان طولانی جایگاه اجتماعی، شغل و فرهنگی خود را باز می یابند.
نوع دوم از شهرهای جدید التاسیس، مانند هشتگرد و پردیس اطراف تهران شهرهایی هستند که با هدف برقراری تعادل در توزیع جمعیت ساخته شده اند که در این نوع از شهرهای جدید، آنچه بیش از همه نیاز به توجه و بازنگری دارد و غفلت از آن، کمتر از بی توجهی به گسترش شهر نشینیهایی بی رویه نیست، وضعیت متفاوت این شهرهاست . به طوری که در برخی از آنها مشکلاتی چون کمبود آب آشامیدنی سالم، وضعیت نامطلوب دفع فاضلاب، تنوع جمعیتی و عدم انسجام فرهنگی، نبود برنامه ریزی برای اشتغال زایی نیروهای تحصیل کرده و عادی به وضوح به چشم می خورد.
لذا در این شهرها، خانوادههای مختلف با میزان تحصیلات و درآمدهای گوناگون با هم زندگی می کنند. اما برخی پس از مدتی ترجیح می دهند خانههای خود را اجاره دهند و در مکانهایی با شرایط بهتر ساکن شوند که این بر سیال بودن جمعیت این شهرها دلالت دارد و اگر از آنها پرسش شود دلیل جابجایی و ساکن نبودن شما چیست، دلایل گوناگونی را می شنویم که در جای خود قابل بررسی و پژوهش همه جانبه است.
لذا عواملی چند، ضرورت بازنگری به ساختار این شهرهای جدید را برایمان آشکار می کند که عمدتا بیانگر ناهماهنگی و ناکارآمدی بسترهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، خدماتی و حتی سیاسی در اینگونه شهرهاست.
نویسنده : امید سیاوش
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.