تاریخ شهرنشینی اشکانیان
به اعقتاد برخی از متخصصان علم زبانشناس واژه شهر برگرفته از «خشتهر» در زبان اوستایی و پارسی هخامنشی و به معنی سرزمین و کشور است که در فارسی نو خشتهر به شهر تبدیل و بجای بلده عربی بکار می رود.
نام ایران در دوره هخامنشیان «آریانام خشتهرام» بوده که به معنی «سرزمین و پادشاهی ایرانیان» است.
و اما با نگاهی گذرا و سیری در تاریخ پیدایش شهرها به این نتیجه می رسیم که انسان پس از کشف کشاورزی و استیلای بر زمین از دوران کوچ نشینی وارد دوران اسکان در سرزمین خاص می شود. و در اینجاست که اجتماعات شکل می گیرد و معضلات سکونت اجتماعی رخ می نماید. اسکان اجتماعی انسان به رغم فواید فراوان همواره معضلات و مشکلاتی را نیز برای این زندگی نوین به ارمغام آورده است. در مغرب زمین شهرها بیشتر اوقات بر محور (بازار ـ دژ) و یا (معیشت ـ امنیت) شکل گرفته اند در صورتی که در شرق (معیشت ـ قدرت) محدود و مبنای زندگی شهری قرار گرفته بود؛ هسته مرکزی زندگی شهری در غرب بازار بود و در شرق قدرت.
علمای علوم مختلف هر یک تعریفی به فراخور حوزه تخصصی خویش برای شهر ارائه داده اند. که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱) تعریف جامعه شناس: محل اجتماعی جوامع انسانی که بزرگتر از قریه بوده و دارای حکومت باشد.
۲) تعریف جغرافیایی: محلی که حداقل ۵۰ هکتار وسعت و پنجاه هزار جمعیت داشته باشد.
۳)تعریف معماری: سازه ای که دارای خیابانهای اصلی و فرعی عمود بر هم باشد.
۴) تعریف شهرسازی: فضایی که متشکل از زیرفضاهای
الف) مسکونی
ب) شبکه معابر
ج) فضای سبز
د) فضاهای خدماتی باشد.
البته تعاریف فوق جامع نمی باشند و ما می توانیم تعاریف متعدد دیگری در طول تاریخ و با نگاههای مختلف برای شهر بیابیم که در اینجا به آن نخواهم پرداخت. برخی دیرینه شناسان، قدیمی ترین شهر جهان را که دارای جهات مستمر بوده شهر دمشق پایتخت سوریه فعلی می دانند و برخی دیگر بین النهرین (میان رودان) را خاستگاه زندگی شهری معرفی نموده اند که در صورت قسمت هر یک از نظریات پیش گفته می توان به این نتیجه رسید که مشرق و به ویژه خاورمیانه خاستگاه و گهواره مدنیت و شهرسازی بوده است.
آرمانشهر واژه ای آشنا برای انسان امروزیست. اگر آرمان را اوج قله تعنیات انسانی تفسیر نماییم؛ آرمانشهر متعالی ترین زیستگاه انسان در انتهای بهروزی اساطیری اوست. در مغرب زمین خاستگاه اندیشه آرمانشهری فلسفه و خرد است، در صورتی که در اندیشه شرقی آرمانشهر الهام گرفته از اساطیر و ماوراء طبیعه می باشد. و یا به روایت دیگر منشأ آرمانشهر شرقی و به ویژه ایرانی درک راز آلود جهان بود.
در اندیشه ایرانی حصار و ارتفاع سوای ایجاد امنیت در مقابل همنوعان مهاجم کارکردی قدیمی نیز داشت. با نگاهی اجمالی به مکانیابی شهری ایرانی بیشتر می توان به این نکته پی برد. شهرهای تاریخی ایران عمدتا در دامنه کوهها بنا شده اند. چون شهر ایرانی قبل از هر چیز باید تأمین کننده نیات و خواستهای ایدئولوژیک وی باشد. انسان شرقی و به ویژه ایرانی با استقرار در مناطق مرتفع اولا خود را با منجی و رهایی بخشی که در آلمان بود نزدیک می نمود و ثانیا از نیروهای اهریمنی مستقر در دشتها درامان می ماند. انسان شرقی قبل از اینکه به وجود خدای واحد پی ببرد جهت خلاص از شر نیروهای اهریمنی از قبیل سیل، باد و … به ارتفاعات دامنه ـ کوهها پناه می برد و به همین خاطر ارتفاع برای او مقدس می نمود.
و این نکته ای جالب و قابل تامل است که کوهها معمولا محل نزول وحی و ایجاد ارتباط انبیاء با خداوند تبارک و تعالی است. البته نقش اقلیم را نمی توان در مکان یابی شهرها نادیده گرفت.
با این مقدمه صنعت و یا هنر شهرسازی در ایران را می توان به دو دوره قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم کرد. که دوره قبل از اسلام نیز خود به سه زیر گروه به شرح زیر تقسیم می گردد.
الف) سبک شهرسازی پارس: این سبک از قرن نهم تا قرن چهاردهم قبل از میلاد بر شهرسازی ایران حاکم بود. و با احداث شهر هگمتانه در دوران مادها آغاز شد و سپس با ظهور شهرهای شوش، استخر و پاسارگاد در دوران هخامنشی به اوج خود رسید.
ب) میان سبک پارس هلنی: این سبک حدود یک قرن پس از حمله اسکندر به ایران بر فرهنگ شهرسازی ما حاکم شد. و فرهنگی التقاطی از شهرسازی ایرانی ـ یونانی را در کشور ما بنا نهاد.
ج) سبک پارتی: این شیوه شهرسازی پس از حرکت رهایی بخش اشکانیان از سیطره اسکندر آغاز و در دوران ساسانی به اوج خود می رسد و پس از حمله اعراب به ایران رو به افول می گذارد. عنایت خاص به محوریت بازار در این سبک قابل تامل است.
در دوران پس از اسلام مسجد جامع محوریت شهر را به جای قلعه می گیرد و به فراخور زمان سبکهای مختلفی از قبیل خراسانی، رازی، اصفهانی و … بر فرهنگ شهرسازی ایران حاکم می گردد.
و اما شهرسازی معاصر را می توان شهرسازی بدون سبک و یا دوران فاجعه معماری ایرانی نامید.
در دوران معاصر اگر کسی حتی یک معمار بدون اطلاعات قبلی وارد یکی از شهرهای ما شود هیچ شاخصه معماری وجود ندارد تا مسافر متوجه شود که این شهر متعلق به کدام سرزمین است. و چهره شهرهای ما چنان به هم ریخته است که انسان از روی پیشینیان احساس شرم می نماید.
با افزایش جمعیت شهرها و به تبع آن افزایش مشکلات انسان شهرنشین ایده مدیریت شهری پا به عرصه زندگی مدرن گذاشت.
در ایران مدیریت شهری و یا شهرداری ها را می توان به دروان مابعد مشروطه اطلاق نمود.
آغاز این دوران به سال ۱۲۸۶ هجری شمسی که برای اولین بار قانون بلدیه از تصویب اولین مجلس شورای ملی گذشت برمی گردد.
اولین شهرداری ایران شهرداری تهران بود که پس از تصویب قانون مذکور تشکیل شد ولی به علت عدم آمادگی مردم و مسئولان چندان موظف نبود و تا آغاز سلطنت رضاخان مجموعا ۱۶ شهرداری در کشور تشکیل شد.
در همان دوران قوانین تشکیل ایالات و ولایات نیز تصویب شد. که سرنوشتی مهمتر از قانون بلدیه نداشتند.
در دوران سلطنت رضاشاه تقریبا ۱۳۶ شهرداری جمعا در کشور تشکیل شد. در دوران پهلوی دوم به انجمن های شهرها اختیارات بیشتری داده شد. که پس از سال ۳۲ این اختیارات نیز کم رنگ شد.
پس از انقلاب اسلامی فصل مفصلی از قانون اساسی به شوراهای اسلامی شهر و روستاها پرداخت لیکن تا سال ۱۳۷۶ و آغاز ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی عنایت خاص به آن نشد. و به عنوان یکی از فصول مسکوت مانده قانون اساسی از سال ۷۶ به بعد افتان و خیزان اجرا شد. لیکن هنوز تا مدریت شهری علمی و ایده آن فرسنگها فاصله داریم و دولت چه دولت خاتمی و چه دولت احمدی نژاد از واگذاری قدرتهای در اختیار که باید به شوراها تفویض شود سهل انگاری نموده اند.
به امید روزی که همگان باور کنیم که این ملت توان اداره خود را دارد.
حکومت اشکانی با بهره گیری از حکومت سلوکی موفق شد با تفاهم دودمانهای مختلف، دولت متمرکز، قدرتمند و قاهری را برای اولین و آخرین بار در تاریخ ایران تشکیل دهد تا بدین نحو بتواند بازرگانی و تجارت را رونق دهد و شهرنشینی و شهرگرایی شتاب گیرد. اشکانیان با ادغام و تلفیق شهر دولتهای پارسی ـ هلنی با نقاط مسکونی اطراف آن و حذف نابرابریهای اجتماعی ـ فرهنگی و اقتصادی بین شهر و روستا و الغای خودفرمانی شهر ـ دولتها حتی المقدور مفاهیم یونانی را از بین بردند و به مفاهیم بومی و سرزمینی ـ به خصوص شیوه پارسی ـ در همه ابعاد زیست و تولید و به روز کردن آنها بازگشتند و این بازگشت منجر به نحوه استقرار و زیستی شد که می توان از آن تحت عنوان سبک پارتی یاد کرد.
در این سبک روستا و شهر در تقابل با یکدیگر قرار نداشتند و مانند سبک پارسی، این دو سکونتگاه مکمل یکدیگر بودند. شهر در عین اینکه مرکز مبادله و صنعت است به تولید و کشاورزی نیز می پردازد و روستا در امر بازرگانی و صنعت سهم مهمی داشت. در واقع شار نه به معنای اخص کلمه ، بلکه در سرزمینی فراتر از شهر و در ارتباط دو سویه با روستا معنای خود را می یافت.
دولت اشکانی با تخریب سازمان کالبدی دولت سلوکی ، مظهر آن یعنی (شهر پارسی ـ هلنی) را نیز دگرگون کرد. شهر را با محیط اطرافش ادغام نمود و نظم خودانگیخته محیطی را بر نظم منطقی و برنامه ای تحمیل کرد. برای نخستین بار در این دوره شهر دایره ای شکل گرفت و شهرهایی چون نسا و فیروزآباد متولد شدند. شار سبک پارتی ، مانند شار سبک پارسی، دارای تقسیماتی چون دژ حکومتی ، شار میانی و شار بیرونی بود که مفاهیم نسبتاً یکسانی با اجزای شهر پارسی داشت.
پایتخت اشکانیان
پارتها (اشکانیان) در حدود سال ۲۴۷ ق . م. با سرنگونی حاکم غاصب سلوکی، آندراگوراس، کانون امپراتوری خود را در شمال شرق خراسان بنیاد نهادند.
نشیمنگاه اجدادی سلسله اشکانیان، شهر نسا بوده است که امروزه در نزدیکی پایتخت ترکمنستان (عشق آباد)، ویرانه های آن جای گرفته است. نسا شامل دو محوطه باستانی به نامهای نسای جدید و نسای قدیم است. نسای جدید شهر بوده است و نسای قدیم قلعه ای که اقامتگاه شاهانه با کاخ و خزانه، ادارات و پادگان و شاید یک نیایشگاه بوده است. نکته قابل توجه این است که نسای جدید بسیار قدیمیتر از نسای قدیم و حتی پیش از تاریخ مسکون بوده است، لیکن در هنگام دایر بودن نسای جدید، نسای قدیم متروک گردیده بود و این نامها بر آنها نهاده شد. نسای کهنه در حدود ۵ کیلومتری جنوب شرقی نسای جدید قرار گرفته است. در ناحیه نسا نیز مانند تیسفون و مدائن یک مجموعه شهری وجود داشته است. این مجموعه شامل پایتخت، یک قلعه، شهرکهای کوچکتر، معابد ، روستاها و املاک زمینداران بوده است.
پارتیان پس از تحکیم قدرت به سوی غرب پیشروی داشته اند و در این مسیر شهرهایی چون گرگان، هکاتم پیلس یا شهر « صددروازه»، قومس در نزدیکی دامغان (که احتمالاً صددروازه در این ناحیه بوده است)، اکباتان، نهاوند، خورهه، اصفهان و استخر (بین نقش رستم و تخت جمشید) و تیسفون را پایتخت کشوری و یا منطقه ای خود قرار دادند و این شهرها در دوران اشکانیان معمور بوده اند. بنابراین پارتیان نیز مانند هخامنشیان به سرعت مراکز سیاسی و اقتصادی خود را به سرزمین بسیار پیشرفته بین النهرین منتقل ساختند (هوف، نظری اجمالی به پایتختهای قبل از اسلام) .
اشکانیان به قدرت رسیدند
نظام اداری
شاه ونمایندگان او در شهرها
سه مجلس تصمیم گیری
اداره ی ایالات
سپاه
تمدن اشکانی
شهرها و پایتختها
دین اشکانیان
مسکوکات
زبان
( ۲۵۰ ق . م ۲۲۴ م )
اشکانیان که از قوم پارت بودند از ایالت پارتیا که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند . نام سرزمین پارت در کتیبه های داریوش پرثوه آمده است که به زبان پارتی پهلوه می شود .
چون پارتیان از اهل ایالت پهله بودند ، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می توان خواند .
ایالت پارتیها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای خزر و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمـک و سیستــان محـدود می شد .
قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای خزر می زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند .
اشکانیان به قدرت رسیدند
دوره اشکانی ۴۷۰ سال امتداد داشت . در اوایل این دوره که تقریباً یک صد سال دوام یافت ، اشکانیان به تحکیم مبانی دولت جوان خود پرداختند و دولت یونانی باختر را در شرق و دولت یونانی سلوکی را در غرب مغلوب نمودند . در اواسط دوره اشکانی که روزگار عظمت ایشان است ، شاهان آن سلسله با بهره مندی در برابر رومیان و مردمان نیمه متمدن آریایی که سکها خوانده می شدند ، می جنگیدند و خود را در عظمت به پای دولت روم رسانیدند . اشکانیان در اواخر عصر خود ، روی به انحطاط گذاشتند و سرانجام به دست ساسانیان منقرض گشتند و مرکز قدرت از خراسان به فارس منتقل گشت .
قلمرو اشکانیان
حدود کشور اشکانی در دوره عظمت آن از طرف مغرب به رود فرات ، و از مشرق پنجاب و سند ، و از طرف جنوب خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند ، و از شمال کوههای هیمالایا و رود سیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز بوده است .
نظام اداری
ـ شاه ونمایندگان او در شهرها
اساس سلطنت در دوره اشکانی بر ملوک الطوایفی بود . شاهنشاهان ایشان خود را شاه ممالک و به زبان یونانی بازیلوس بازی لئون
Bosileus Basilion یعنی ، شاه شاهان می خواندند .
علاوه بر شهربانان که نماینده شاهنشاه در استانها بودند ویسبذان یا تیولداران نیز وجود داشتند که قسمتی از ولایات را که ویس خوانده می شد به طور تیول به آنان واگذار شده بود .
ظاهراً نه تنها فرمانروایانی که از نسل شاهان بودند ، عنوان شاه داشتند بلکه هر یک از ایالات هیجده گانه اشکانی نیز پادشاه داشتند که او را به پهلوی کذک خوذای یعنی کدخدا می نامیدند .
سه مجلس تصمیم گیری
شاهنشاه اشکانی همواره با دو مجلس که یکی شورای خاندان سلطنتی و دیگری مجلس ریش سفیدان یا سنا بود مشورت می کرد .
ظاهراً مجلس سومی هم وجود داشت که از ائتلاف آن دو مجلس در مواقع ضروری تشکیل می شد که آن را مهستان می نامیدند . مجلس مهستان همیشه پسر شاه را به جای او برمی گزید و گاهی برادر
شاه یا عموی او را به سلطنت بر می داشت .
اداره ی ایالات
حکام ایلات یا استانداران را در دوره اشکانی بدخش یا بدیــشخ می خواندنــد . سرزمینهای استاندار نشین اشکانی را به هیجده ایالت رسانیده اند و آنها ولایاتی از قبیل :
بابل و همدان و ری و قومس و پارت و گرگان و زرنگ (سیستان ) و غیره بودند .
غیر از این ولایات هیجده گانه دیگر ولایتها حکومتهای خود مختار داشتند و شاهان ایشان همه ساله باجی به شاهنشاه بزرگ اشکانی می پرداختند و در مواقع جنگ او را به سپاه و سرباز یاری می کردند .
بعضی از این ولایات عبارت از : آذربایجان ، خوزستان ، پارس و ارمنستان و غیره بودند . بسیاری از پادشان محلی مانند امیران پارس و خوزستان حق سکه زدن داشتند . در ممالک اشکانی بیش از شصت شهر یونانی وجود داشت که مردم آن بنا بر قوانین و رسوم خود اداره می شدند و همینها بودند که موجب انتشار آداب و اخلاق یونانی در مشرق زمین گردیدند .
سپاه
در این دوره مرد نجیب و آزاده ، سواری که وقت خود را در جنگ یا شکار می گذرانید .
اشکانیان دارای ارتش منظم نبودند . هر ویسبذ یا فئودال بزرگ دارای سپاه خاص خود بود و در هنگام جنگ از مردان آزاد و بردگان خود استفاده می کرد . سوار نظام اشکانی مجهز به سلاح آهنین و زرهی که به زانو می رسید بود .
این زره از پوست شتر ساخته شده و به آن قطعاتی از آهن می دوختند . کمانداران علاوه بر تیر و کمان مجهز به نیزه و شمشیر نیز بودند . لشکر پارتی غیر از اسب از شتر نیز استفاده می کرد . شیوه نبرد در آن دوره جنگ و گریز بود . پیاده نظام کمتر از سواره نظام اهمیت داشت و لشکر پیاده را بیشتر بردگان و روستائیان تشکیل می دادند .
سپاه پارتی بیشتر تدافعی بود نه تهاجمی . سوار نظام کلاهخودی از آهن یا پولاد بر سر می گذاشت و یک شلوار چرمی تاگوژگ پا می پوشید . پارتیها جنگ را با فریادها و حمله شروع می کردند و صدای طبل و دهل مانند غرش رعد و به همه جا می پیچید . شیوه جنگ آنان چنین بود که سپاه بیگانه را به داخله کشور کشانیده همواره عقب می نشستند و آذوقه را معدوم و چاههای آب را پر از خاک می کردند . آنگاه مردم محل را بر دشمن می شورانیدند تا سرانجام او را شکست می دادند .
تمدن اشکانی
ـ شهرها و پایتختها
پایتخت دولت اشکانی بر حسب توسعه آن کشور تغییر می کرد .
زمانی که اشکانیـان در سرزمین پـارت حکومــت داشتند ، پایتخت آنان در شهر نسـا ( نزدیک عشق آباد ) و سپس در شهر اساک نزدیک قوچان بود .
در زمان تیرداد اول پایتخت خود را به هکاتم پیلس یا شهر صد دروازه در نزدیکی دامغان انتقال دادند ، بعداز آنکه مرز ایشان به رود فرات رسید شهر تیسفون را که در جانب چپ دجله مقابل شهر سلوکیه ساخته بودند به پایتختی برگزیدند .
پادشاهان اشکانی به مناسبت تغییر فصل در شــهـرهای مختـلف ایران از قبیـل ری و همـدان و گرگـان و بابل گردش می کردند .
در زمان بلاش اول شهر جدیدی به نام ولاشکرد در نزدیکی بابل بوجود آمد . ظاهراً قصد بلاش از ایجاد این شهر آن بود که یک مرکز جدید بازرگانی به جای شهر قدیم سلوکیه تأسیس کرده باشد .
ـ دین اشکانیان
اشکانیان در آغاز به جهت معاشرت با قوم داهه و سکها مظاهر طبیعت را مانند آفتاب و ماه و ستارگان می پرستیدند .
پس از آنکه با سلوکیها و یونانیان نزدیک شدند به پرستش ارباب انواع یونانی و خدایان ایشان نیز خو گرفتند ، عده ای از ایشان به مذهب زرتشت در آمدند . چنانکهبلاش اول در صدد گردآوری اوستا برآمد .
از مذاهب معروف دوره اشکانی مهرپرستی است .
خدای مهر یا خورشید که در عین حال خدای عدالت نیز بود از دیر باز در فلات ایران مورد پرستش بود . مهر با شمشا ( شمس ) خدای بابلی یکی دانسته شده است . دینی بود که مردم را به صلح همگانی دعوت می کرد . از آداب این مذهب تقدیس گاو و غسل تعمید و استعمال نان و آب و شراب مقدس بود .
مهر پرستان یکدیگر را برادر و مربیان خویش را پدر می خواندند . سپس مهرپرستی اشاعه یافته از ایران به اروپا رفت و رومیان پیش از قبول دین عیسی غالباً مهرپرست بودند .
اشکانیان نسبت به مذاهب بیگانه بی نظر بودند و ادیان مختلف در کشور ایشان آزاد بود . چنانکه یهودیان ، اشکانیان را حامی خود می شمردند .
ـ مسکوکات
سکه های پارتی فقط از نقره و برنج بود و در زمان آنها پول طلا تنها از راه بازرگانی به ایران وارد می شد .
واحد پول اشکانیان « درخم » نام داشت که کلمه ای است یونانی و بعدها به صورت درهم و درم در آمده است .
خط و زبان سکه های اشکانی ، یونانی است . عناوینی که شاهان به تقلید سلوکی بر روی سکه های خود ضرب کرده اند بسیار است . روی سکه ها صورت شاهان اشکانی است که بر تخت نشسته و کمانی به دست گرفته و زه آن را می کشند .
بعضی از سکه ها نیز دارای صــورت خدایــان یونانی می باشد . مسکوکات پارتی بر طبق تقویـم سلوکیـان تاریــخ گذاری می شـد که مبدأ آن ســال آن سال ۳۱ ق . م یعنـی ، سـال جلـوس سلوکوس نیکاتر بر تخت شاهی است .
از قرن اول بعد از میلاد ، کـم کـم خط سکه های پارتی از یونانی به خط و زبان آرامی تبدیل می شود و از مرغوبیت جنس و فلز آنها کاسته می گردد .
سکه های نقره اشکانی عبارت از یک درهمی و چهاردرهمی است که ضرب آنها بیشتر در شهرهای یونانی بین النهرین بعمل می آمده است .
زبان
زبان پارتها از خانواده زبانهای هند و اروپایی و از دسته زبانهای ایرانیمیانه است و آن زبانی است که به نام پهلوی معروف گردیده است .
زبان پهلوی شمالی را پارتی یعنی اشکانی و زبان پهلوی جنوبی را پارسیک یا پهلوی ساسانی می نامند .
اشکانیان از بدو تأسیس دولت خود تا زمان گودرز اشک بیستم (۵۱ م ) تحت تأثیر هلنیسم و یونانی مآبی قرار گرفتند . در این دوره پادشاهان و شاهزادگان اشکانی غالباً به زبان یونانی آشنا بودند .
چنانکه اردوان اول اشکانی و ارد اول این زبان را بخوبی می دانستند . فرهنگ و آداب یونانی آنقدر در این دوره رواج داشت که پادشاهان اشکانی چون ارد بآسانی از نمایشهایی که هنرمندان یونانی می دادند استفاده می کردند .
اما دانستن زبان یونانی از زمان گودرز به بعد رو به انحطاط گذارد. زیرا ، خطوط یونانی سکه های آن زمان خوانا نیست .
خط ملی اشکانیان ، خط آرامی بود که از زمان هخامنشیان به ایشان به ارث رسیده بود .
بعضی از پادشاهان ایشان مانند : مهرداد چهارم و بلاش اول و اردوان پنجم سکه های خود را به زبان پهلوی و خط آرامی ضرب کرده اند .
از جمله از اسنادی که در این زمان پیدا شده ، قباله ای است مربوط به فروش یک تاکستان به زبان پهلوی و خط آرامی که در اورامان کردستان بدست آمده است .
ـ تاج پادشاه اشکانی
ـ بازرگانی و راهها در زمان اشکانیان
ـ کشاورزی در زمان اشکانیان
ـ آثار به جا مانده از تمدن اشکانی
چهار محقق ایرانی با ارایه مقاله های خود در طول برگزاری همایش بین المللی “نسا کانون توسعه فرهنگ جهان” در ترکمنستان، عظمت و شکوه تمدن پارت ها را در قرن سوم پیش از میلاد بررسی کردند.
همایش بین المللی “نسا کانون توسعه فرهنگ جهان” از روز چهارشنبه در عشق آباد پایتخت ترکمنستان با حضور اندیشمندان و محققان ۲۰کشور جهان از جمله محققانی از جمهوری اسلامی ایران آغاز شده بود که جمعه شب به کار خود پایان داد.
شرکت کنندگان از کشورهایی همچون ارمنستان،آلمان، هلند، هند،اردن، ایران، ایتالیا، قزاقستان، چین، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، آمریکا، تاجیکستان، ترکیه و ژاپن ۱۲۰مقاله به این همایش بین المللی ارایه کردند.
به گزارش روز شنبه ایرنا از عشق آباد، “مهدی یعقوبی”در مقاله ای با عنوان “نسا پایتخت دولت پارت،پل پیوست بین شرق و غرب” گفت که فلات ایران از گذشته های بسیار دور، ارتباط و پیوستگی قابل توجهی با این نواحی جغرافیایی داشته که بعدها با هجوم یا مهاجرت های مکرر اقوام مختلف از شمال شرقی ایران، این ارتباط دو چندان شد.
کارشناس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی تصریح کرد که برخی باستان شناسان معروف نظیر “دیاکونف” تمدن ابتدایی برخی از نقاط شمال شرق و شمال ایران از جمله “تورنگ تپه” استراباد (گرگان) فعلی را با تمدن اولیه آسیای مرکزی مرتبط دانسته اند.
وی در مقاله خود پیشینه دولت پارت در محدوده خراسان فعلی و بیابان های بین رود “جیحون” و دریای خزر عنوان کرد و گفت که حدود هفت قرن بعد از این اقوام “اوغوزها” جایگزین آن ها شدند.
این محقق ایرانی در مقاله خود تصریح کرد که امپراطوری اشکانی یکی از جذاب ترین دوره های تاریخی ایران، تقریبا در مجاورت یونان و رم بوده که عظمت و شکوه تمدن پارس ها را یکبار دیگر احیا کرد.
وی گفت که پارت ها نخستین جلوه های هنر معماری را در نسا اولین پایتخت خود خلق کردند و این هنر در برخی مواقع آمیخته با هنر یونانی شد و به خارج از ایران و منطقه بین النهرین گسترش یافت.
مهدی یعقوبی تاکید کرد که بازمانده های آثار معماری دوره پارت ها هم اکنون در بازمانده شهر “صد دروازه” دامغان، “کوه خواجه” سیستان و معبد “آناهیتا” در کنگاور و دیگر نقاط ایران می توان مشاهده کرد.
وی در این مقاله تصریح کرد که تمدن و فرهنگ شهر قدیمی نسا با فراز و نشیب های همراه بوده که باید محققان، تحقیقات زیادی را در این زمینه انجام دهند.
“محمود بختیاری شهری” باستان شناس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی نیز در مقاله ای با عنوان “نسا مرکز گسترش معماری و شهرسازی امپراطوری پارت” تصریح کرد که در طول تاریخ ساخت بسیاری از شهرها را به پارت ها نسبت می دهند ولی هنوز تحقیق کاملی در این زمینه صورت نگرفته است.
به اعتقاد این باستان شناس ایرانی، اوج عظمت شهرسازی قوم پارت در نسا بوده که آمیخته ای از اصول معماری یونانیان و هخامنشیان بوده است.
بختیاری شهری در مقاله خود نتیجه گیری کرد که پارت ها با درایت و کاردانی بالای خود توانستند از این مکان (نسا) دامنه نفوذ خود را به عنوان یک امپراطوری مقتدر به شرق و غرب گسترش دهند.
“رجبعلی لباف” باستان شناس ایرانی نیز درمقاله ای باعنوان “چگونگی ادامه حیات نسای کهن در دوران اسلامی” تصریح کرد که این شهر تاریخی بعد از اسلام نیز دوباره رو به رونق گذاشت ولی در سال ۶۱۸هجری قمری بر اثر حمله مغول ها کاملا ویران شد.
وی در مقاله خود تاکید کرد که این شهر بزرگان علم و ادب زیادی را در دامان خود در بخش فلسفه، عرفان، ادبیات و همچنین نجوم پرورش داده است.
رایزن فرهنگی ایران در ترکمنستان نیز با ارایه مقاله ای به این همایش گفت که بخش عمده ای از سرزمین هایی که امروز به نام کشورهای آسیای مرکزی معروف است ونیز سرزمین های ایران، افغانستان، پاکستان، عراق، قفقاز و حتی گاهی آسیای صغیر را نیز شامل می شده، سلسله های نظیر هخامنشیان،اشکانیان تا افشاریان بر این بخش ها حاکمیت داشتند.
وی افزود: همواره داد و ستد و گسترش مبادلات قوم های مختلف در اثر تاریخ مشترک سیاسی و امتزاج فرهنگ های آنان صورت می گیرد که از جمله آن جشن آغاز بهار طبیعت به عنوان عید نوروز در نزد مردم این کشورها و حتی کشورهای نظیر گرجستان، آذربایجان، ارمنستان، تاتارستان و بخش هایی از هند، پاکستان، ترکیه، عراق و سوریه است.
“مصطفی ناصر” گفت: هم اکنون ضرب المثل های مشترک زیادی بین مردم این کشورها وجود دارد که به عنوان نمونه یکی از محققان ترکمنستانی بیش از ۴۰۰ ضرب المثل مشترک فارسی و ترکمنی را جمع آوری کرده است.
وی در مقاله خود اظهار امیدواری کرد برگزاری همایش بین المللی نسا، نقش مهمی در استحکام دوستی بین ملت ها ایجاد کند.
بر اساس نوشته های تاریخی، شهر نسا در دوره اشکانیان شهری آباد در خراسان شرقی میان شهر مرو و بلخ بوده است بطوریکه تیرداد دومین پادشاه اشکانی این شهر را به عنوان مرکز حکومت خود انتخاب کرد.
منطقه تاریخی نسا قدیم که در سالجاری میلادی از سوی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در فهرست آثار این سازمان قرار گرفت، در ۱۵کیلومتری غرب عشق آباد پایتخت ترکمنستان واقع است.
معماری کاخ ها و بناها در دوره اشکانیان (پارتیان):
قوم پارت یا پارتوا یکی از شعبه های نژاد آریایی ایرانی است در کتیبه داریوش اول هخامنشی بر بیستون سرزمین آنرا را((پرتو)) نامیده اند . این ناحیه از شمال خراسان و ماوراالنهر و همین نام بعدها به پهلو تبدیل گردید .(خراسان بزرگ شامل :خراسان فعلی ماورا النهر افغانستان کنونی می شده است.) پارتوا یکی از استانهای زمان هخامنشی بود. بنا بر گفته استرابو رهبر پارتها مردی بنام آرساکس (ارشک ارشاک) بود که بعدها نیای فرضی پادشاهان اشکانی پارت شد. پارتها حکومت ساقط شده هخامنشی را از جانشینان اسکندر مقدونی (سلوکیان) باز پس گرفتند . و توانستند یک دولت نیرومند و عظیم را برای مدت پنج قرن پایه گذاری نمایند.
پارتها در زمینه هنرها بویژه در معماری ابتکارات بدیعی داشتند آنها با برخوداری از پیشینه غنی دوباره به احیای هنرهای فراموش شده و یا تغییر یافته ایرانی پرداختند با فترتی که در هنر ایران پدیدار شده بود نه تنها احیاگر معماری و سنتهای گذشته ایران شدند بلکه تحول ملی عظیم در رمینه شهر سازی و معماری ایجاد کردند و در معماری دو عنصر نو ظهور افزودند یکی احداث گنبد بر روی بناهای چهار ضلعی (مربع شکل) از طریق فیل پوشها و دیگر توسعه ساختمان ایوان تاق دار . ایوان اتاق راستگوشه ای است با طاق بشکه ای که در قسمت پشت بسته بوده و در جلو معمولا رو به بیرون یا حیاط قرار دارد کاملا باز است. از زمان پارتها ایوان نقش مهمی را در معماری آسیای غربی باز می کند . منشا ایوان موضوعی است در خور اندیشه بعضی آنرا به درختان و شاخه های پوشیده با حصیر و گل و نیز به تاثیر اتاقهای بشکه ای منتسب می کنند . چنین بناهایی هنوز در طول رودخانه یا دریاچه هیرمند در شرق ایران و احتمالا در پیرامون دریاچه آرال در آسیای مرکزی دیده می شوند. این نواحی مناطقی هستند که پارتها از آن برخاسته اند و لیکن سابقه تاقهای آهنگ با انواع قوسها (نیم بیضی) از آثار معماری هفت تپه (ایلام میانی) آشنا شدیم و این نشانگر آن است که پارتها با توجه به شرایط زمانی و موقعیت مکانی دست به چنین ابتکاراتی زده اند.
زیرا عواملی مانند زلزله آب و هوایی و گستره وسیع امپراتوری تاثیر گذار در روند تخریب آثار معماری بوده اند. از اینها که بگذریم باید به این مسئله هم توجه کنیم که پارتها بناهای خود را بسیار ساده و با خشت خام ساخته اند. پی درگاههای این بناها که به مرور زمان ویران شده و گزند دیده است اگر با آجر یا سنگ ساخته شده بود بسیار بیشتر دوام داشت.
گاهی آجر هم به کار می بردند و آن برای ساختمانهای مهم همچون کاخ فرمانروایان و پرستشگاهها بود. سنگ هنگامی که به کار برده می شد که در محل موجود بود یعنی اصل استفاده از مصالح محلی و بومی بوده است و البته شرایط اقتصادی و وضع مادی هم بسیار تاثیر گذار بوده است و از طرفی در پهناوری بسیار شاهنشاهی پارت و گوناگونی سنتهای مردم ان باید ما را آگاه ساخته باشد که یک سبک معماری در سراسر این کشور نمی توانست باشد . اما با کاوشهایی که در مناطق مختلف صورت گرفته از آثار بجای مانده از دوره پارتها و آثار پس از آن به سبک سابق ساخته شده اند می توان سبک معماری و حتی ویژگیهای آنرا مشخص نمود از آن جمله:
حداکثر استفاده از مصالح بوم آورد مثل پارتها استفاده از سنگگ لاشه خشت خام و پخته…
استفاده بسیار خوب از تکنیک پیشرفته تاق و گنبد به خصوص گنبد با استفاده از مصالح بوم آورد.
استفاده بسیار خوب از تکنیک پیشرفته تاق و گنبد بویژه گنبد با استفاده از مصالح بوم آورد.
پرهیز نکردن از شکوه و ارتفاع زیاد.
تنوع فوق آلعاده در طرحها .
استفاده از ملات ساروج که به کمک آن توانستند فضاهای معماری وسیع را ایجاد نمایند.
پارتها شهرهای بسیار کهن را مانند بابل و اروک در اختیار داشتند و نیز شهر آشور با اینکه از نقشه چندان منظمی برخوردر نبودند اما پارتها شهرهایی را بنیاد گذاشتند که براساس نقشه دایره شکل بود که شهرهای مرو تیسفون و الحضر دارای چنین پلانی بودند. از فضای دایره وار می توان آسانتر از چهار گوش دفاع کرد و نیز با رو کشیدن آن هم آسانتر است . این شیوه شهرسازی تا زمان ساسانی و اسلام ادامه یافت. معمولا شهرهای پارتی دارای برج و بارو بودند باروهای شهر مرو از خشت خام بود با برج ها و کنگره های قائم الزاویه و سوراخهایی برای تیراندازی .
در درون شهرهای پارتی مهمترین ساختمان معمولا ارگ و پرستشگاهها بودند. برخی معتقدند هنر پارتی در حدود سال ۲۵۰ ق.م پا به عرضه وجود نهاده اما باید آغاز آنرا از ابتدای پادشاهی مهرداد دوم (سال ۲۰۳ ق.م) دانست. بطوریکه عنوان گردیده معماری را باید از اولین مکانهای استقراری پارتها آغاز کرد. در این بررسی ما به شرح جزئیات معماری بعضی از آنها می پردازیم.
آثار معماری شهرنسا:
آثار و بقایایی که از نسا در نزدیکی شهر عشق در دوره پارتیان بدست آمده نشانگر این امر است که این شهر قدیمی ترین محل سکونت پارتها بوده است. بسیاری از بناهای یادبود با پلان های جداگانه مشخص شده است.
((نسا)) یا ((پارتانیسا)) شهری است که روی یک تپه کوچک طبیعی ساخته شده است. این ارگ (دژ) که براساس لوحی گلی که در آن پیدا شد مهرداد کرت نام داشت و توسط مهرداد اول ساخته شده است . دیوارهای بستر آن ۲۰ تا ۲۵ متر ارتفاع و ۵ متر ضخامت داشت و با استفاده از گل ساخته شده بود و نمای آن را با آجر پوشانده بودند . ورود به ارگ از طریق پاگردهایی که در پی دیوارهای گرد شهر قرار داشت صورت می گرفت.
بناهای داخل ارگ شامل یک کاخ موسوم یه ((خانه مربع)) تعدادی معبد است. اتاق اصلی کاخ تالاری ستون دار به مساحت تقریبی ۲۰ متر مربع بود. سقف آنرا با استفاده از تیرهای بزرگ روی چهار ستون بزرگ چهار پر (شبدری) که در واقع اتاق آنرا به سه راهرو تقسیم کرده بود پوشانده شده بود بخش مرکزی توسط تیرهای چوبی به صورت گنبدی کار شده که این روش را می توان اساسی برای گنبدهای ابداعی دوره پارتی دانست. سطوح دیوارهای این بنا به رنگ قرمز و سفید رنگ آمیزی به طور افقی توسط موادی از ظروف کوچک سفالی و به طور عمودی با ردیفهایی از نیم ستون که روی هر دیوار شش تا از آنها قرار داشت سرستونها به شیوه ستونهای کورنتی تزئین شده بود که این نشانگر نفوذ هنر هلنیسم به بخشهای آسیای میانه بوده است.
بخش اصلی یکی از معابد به شکل دایره و قطر آن ۱۷ متر است این بنا نیز مانند تالار بزرگ کاخ آی خانوم فاقد ستون بود. از نحوه مسقف نمودن آن اطلاعی نیست ولی به نظر می رسد که از گنبد استفاده کرده باشند . این معبد هم مانند کاخ ها دارای رنگ آمیزی بود. دیوارها به رنگ سفید با استفاده از نواری مرکب از سفالهای نقش دار و بخش فوقانی نیم ستون تزئین شده بود . این فضای مدور بخش مرکزی یک مجموعه چهارگوش را که توسط یک دالان یا راهرو محاط شده بود تشکیل می داد . در کنار این معبد یک واحد مرکزی (معبد) چهار گوش دیگر با برج دالان دار قرار داشت . بخش اداری آی خانوم نیز دارای همین نقشه است و در تمام طول دوره حکومت پارتها و حتی ساسانیان ساختن چنین بناهای ادامه داشت.
معماران پارتی درست فرمولهای مختلف ساختمانی را آزمایش کردند در خانه مربع به سبک متداول صحن ستوندار با اتاقهای دارای ستونهای بلند در چهار سمت بازگشتند ورودیها نیز به همین اندازه حالت تجربی داشت و شامل ورودیهای ساده هشتی ها و مدخلهای ستوندار می شد تا اینکه ایوان را در قرن اول میلادی ساخته اند. احتمالا در تکامل ایوان دوره پارتی دو مرحله وجود داشته است . مرحله نخست تنها یک تالار که دارای سه دیوار یا سقفی متشکل از تیرهای چوبی متکی بر ستون یا دیوارهای تالار ساخته می شد . مرحله دوم ایجاد سقف آن با طاقهای آهنگ آغاز کردند .
هیکاتوم پلیس(صد دروازه): بقایای آثار معماری پارتی که احتمالا آنها را به عنوان مقبره مورد استفاده قرار می دادند در شهر دامغان یافت شده جان هانسمن این محل را شهر گمشده سلوکی پارتی صد دروازه که پارتها آن را در ربع آخر قرن سوم پیش از میلاد به صورت یکی از تختگاههای خود درآوردند می داند . به علت موقعیت شهر دامغان احتمالا یک پایتخت کوهستانی بوده است. شاید پس از نسا پارتها در ادامه متصرفات خود این مکان را انتخاب کرده باشند.
کاخ هترا : ویرانه های کاخ بزرگی که متعلق به قرن دوم میلادی است استعداد هنری پارتی را مشخص می سازد . نمای بنا دارای دو ایوان بزرگ است که از قطعات بزرگ سنگ ساخته شده است. این ایوانهای بزرگ با تاق های آهنگ بلند پوشیده شده و در طرفین آنها اتاقهای کوچکتری قرار دارند که دو طبقه (اشکوبه) بوده اند. مهمترین قسمت بنا اتاق کوچک مربع شکلی است که مستقیما پشت ایوان جنوبی قرار گرفته است
شار پارتی در دولت اشکانی
قرن سوم قبل از میلاد تا قرن سوم بعد از میلاد
تقابل بین شهر خود فرمان پارسی هلنی با دولت سلوکی که بیش از ان که امری صوری باشد مسئله ای نهادی و محتوائی بود سبب می گردد تا این تقابل به تضاد کشیده شود.دولت سلوکی که از سوئی در ستیز با دولت نو پای رم است و از دیگر سوی در تضاد با شهرهای خود فرمان خویش است تجزیه تاریخی خویش را اغاز می کند تجزیه ای که با شورش های پیاپی جوامع ایلی و روستائی شدت یافته و نهایتا به تلاش دولت سلوکی می انجامد.
جامعه ایلی همراه با جامعه روستائی و بخشی از جامعه شهری و بخشی که نه به منزله شهروند بلکه به عنوان ((خارجی)) تلقی می شد موفق می گردند تا دولت اشکانی را بر پهنه وسیعی از ایران ان روزگاران مستقر سازند این دولت با رجوع به ساماندهی دولت هخامنشی به سرعت سازمان دود مانی و عشیرتی خود را دگرگون کرد ه و به ان شکلی کاملا دولتی بخشید.این دولت با بهره گیری از تجربه دولت سلوکی موفق می گردد تا برای اولین و اخرین بار در تاریخ ایران نوعی دولت مرکزی* میتنی بر تفاهم دولت های دودمانهای متشکله را شکل بخشد. این دولت تنها دولت متمرکز و در عین حال سه جامعه تحت سلطه این دولت سبب می گردد تا دولت قدرتمند اشکانی نزدیک به شش قرن اقتدار خود را بر سرزمین بگستراند بازرگانی را رونق بخشد روابط کالائی و پولی را ارتقا بخشد و از ان ره به شهر نشینی و شهر گرائی شتاب دهد.
ادغام و تلفیق شهر دولتهای پارسی هلنی با نقاط مسکونی اطراف ان حذف نابرابری های اجتماعی فرهنگی و اقتصادی سیاسی بین این دو نوع کانون زیستی الغای خود فرمانی شهر دولتها و ….. نتیجه تصمیم قاطع دولت اشکانی برای روئیدن مفاهیم سرزمین به خصوص شیوه پارسی در همه ابعاد زیست و تولید و به روز کردن انها سبب می گردد تا دولت اشکانی شکلی کاملا متفاوت از نحوه استقرار و زیست را سازمان دهد.
ـ دولت اشکانی تنها دولتی است که پادشاهان ان نه بر مبنای وراثت بلکه بر مبنای تفاهم سران دودمانها انتخاب می شدند .سرانی که خود را ارکان اصلی این دولت را تشکیل می دادند.
شهر پارتی در دولت اشکانی مرکز اصلی حیات سیاسی این دولت است.شهر مکان اصلی تصمیم گیری های دولت و مشورت ارکان دودمانی است .جمع بندی افکار عمومی در شهر در بسیاری موارد منجر به تصمیم گیری بسیار مهم می شود شهر می تواند در مورد سر نوشت شاه به منزله مظهر دولت نیز اتخاذ تصمیم کند*.حضور همیشگی نمایندگان جوامع ایلی و روستائی و شهر منجر به ترکیب و
ـ ر.گ.به.دیاکونف دولت اشکانی
در هم تنیدگی بیش از بیش سه جامعه ایلی روستائی و شهری می گردد.شهر در عین انکه مرکز اصلی مبادله و صنعت است به تولید کشاورزی نیز می پردازد و روستا نه به عنوان عنصری در تقابل با شهر بلکه به عنوان مکمل با ان در امر بازرگانی و صنعت سهمی مهم را به عهده می گیرد.بدین اعتبار مفهوم شار پارتی همانی میگردد که در شار پارسی وجود داشت این شار نه فقط در شهر به معنای اخص بلکه در سرزمینی بس فراتر و در ارتباطات چند سویه با نقاط زیستی واقع در این سرزمین مفهوم اصلی خود را باز می یابد.
به تبع چنین مفهومی است که شار پارتی در دولت اشکانی محل استقرار طبقات اجتماعی می گردد طبقاتی که به خوبی نشانگر دگرگونی های تاریخی هستند که از دولت هخامنشی تا دولت اشکانی رخ داده است به این قرار است:
۱) اشرفیت دودمانی:
این طبقه اجتماعی هم خاندان پادشاهی را شامل می شود و هم اشرفیتی را که در راس دودمانهای متشکله جامعه پارتی قرار دارند.حضور خاندان پادشاهی در این طبقه اجتماعی نشانگر حضور قاطع تفاهم دودمانی و عدم وراثت در سلطنت است این اشرفیت در واقع امر خود دولت اشکانی است که در راس هرم قدرت قرار گرفته و هر بار نماینده ای از خود را به عنوان شاه انتخاب می کند.
۲) دیوانسالاران و نظامیان:
پیدایش این گروه اجتماعی به عنوان یک طبقه خاص نشانگر گستردگی روابط دیوانی و حضور نظامی دولت اشکانی در پهنه سرزمین است شکوفائی و رونق سازمان تولیدی سرزمین ارتباطات وسیع با سرزمینهای پیرامونی و سازمان دولتی متمرکز و در عین حال غیر متمرکز پایه های اصلی شکل گیری این طبقه اجتماعی است.
ستزهای بسیار چه در سر دستیابی به قدرت برتر در دولت اشکانی و چه در مقابله و تهاجم و غارت و دفاع با دیگر سرزمینها و بخصوص دولت رم مبنای شکل گیری طبقه نظامیان است که به گونه ای همیشگی در اماده باش است.
حضور مستقیم این طبقه اجتماعی چه دیوانیان و چه نظامیان در بالاترین رده اجتماعی بعد از اشرفیت دودمانی حاکی از قدرتمندی این طبقه در همه ابعاد اجتماعی فرهنگی و اقتصادی تولیدی جامعه اشکانی است.
۳)مغان و روحانیون:
وجود این طبقه در راس هرم قدرت و سهیم بودن ان در دولت اشکانی نشان حضور مستقیم و تعیین کننده مذهب در سرنوشت جوامع تحت سلطه دولت اشکانی است.علی رغم انکه این طبقه اجتماعی نسبت به حضورش در دولت پارسی ضعیف گردیده است ولی در رابطه با حذف ان از قدرت در دولت سلوکی بخوبی دیده می شود که این طبقه تا چه اندازه در بستر جامعه حضور داشته است.نقش این طبقه اجتماعی به عنوان چهره اسمانی دولت اشکانی انکار ناپذیر است.
۴) اشرفیت دهقانی:
این طبقه اجتماعی و حضور ان در شار پارتی دقیقا نشانگر همان نقشی است که این طبقه در شار پارسی و دولت هخامنشی می داشت.
شرکت اشرفیت دهقانی در دولت اشکانی شرکت ان در بازرگانی و صنعت نقش ان در سازمان نظامی کشور و حضور ان در کنار دیوانیان از همه ادغام و وحدت اجتماعی کار نشان دارد.
این طبقه اجتماعی با بسیاری از زمیندارن شهر دولتهای پارسی هلنی را نیز در خود می گیرد این گروه با حل شدن در این طبقه اجتماعی هم امنیت اجتماعی می یابند و هم جایگاه خویش را مستحکم می کنند.
۵)بازرگانان و پیشه وران
ـ شرکت وسیع دولت اشکانی در امر بازرگانی بین المللی ان روزگاران انباشت سرمایه و ارزش افزوده ناشی از این امر سبب می گردد تا این طبقه اجتماعی به گونه ای مشخص شکل گیرد ولی در این جا نیز بر خلاف انچه در شهر دولت پارسی هلنی مرسوم بود این طبقه اجتماعی خود را با اشرفیت دودمانی و دهقانی و با دیوانیان و نظامیان در هم امیخته و به عبارتی دیگر تقسیم اجتماعی کار را ناممکن می سازد.
وجود چنین تقسیم بندی اجتماعی از تحول کامل دولت اشکانی نسبت به دولت هخامنشی نشان دارد و هم از این روست که در اسناد یافت شده از این دوران که بسیار محدود نیز هستند و کاوشهای مو شکافانه ای که بر انها صورت گرفته است کم شدن فاصله اجتماعی و فرهنگی و مادی بین طبقات اجتماعی از یک سو و دولت با مردمان از دیگر سوی به خوبی نمایان است.
دولت اشکانی با تخریب سازمان کالبدی دولت سلوکی مظهر ان یعنی شهر پارسی هلنی را نیز دگرگون می کند و با ادغام این شهر با محیط اطرافش نظم اندام واره و خود انگیخته محیطی را بر نظم منطقی و برنامه ای ان تحمیل می نماید و بدین ترتیب شهر قدیمی را در سازمان جدید مستحیل می کند برج و باروی دایره ای شکل را بر اطراف شهر جدید می کشد و برای نخستین بار در تاریخ شهر دایره ای شکل را ایجاد می کند این دولت در انجا که نیز کانونی زیستی جدید و شاری تازه را بر پا می دارد شکل دایره ای را انتخاب می کند.دو شهر نسا در ماوراء النهر و فیروز اباد در فارس نمونه بارزی از شهرهای دایره ای شکل این روزگاران هستند
ـ گروهی از مستشرقین چون پیگولوکسکایا .دیاکوتفو…..در همه جوامع قبل از اسلام در ایران از طبقه ای به نام بردگان اسم برده اند بی انکه دلیلی قاطع بر وجود انها ارائه دهند در اثار به جا مانده از ان روزگاران هیچ اشاره ای به چنین مردمانی وجود ندارد در سنگ نبشته های کشف شده در تخت جمشید از کارگرانی از ملل مختلف اسم برده شده است که در مقابل کار خود مزد دریافت کرده اند
سازماندهی کالبدی فضائی درون شار کم و بیش همانی است که در شار پارسی وجود می داشت بدین معنی که:
۱) دز حکومتی مظهر دولت اشکانی و نشانه مهم شهر قدرت پارتی مرکب از کاخها و معابد دیوانها تاسیسات نظامی اداری و خزائن و انبارهای اذوقه و اسلحه است.دز حکومتی مظهر وحدت یگانگی و تفاهم اجتماعی (دودمانی و سه جامعه ایلی روستائی و شهری) نیز می باشد و مانند همیشه مهمترین نقطه سوق الحبشی را به خود اختصاص می دهد.
۲) شار میانی مجموعه ای مرکب از محلات متفاوت بازار و میدان به یاد مانده از شهر پارسی هلنی با خانه های با معماری خاص است.دو اتاق در طرفین یک اتاق کوچک در میان با ایوانی سرپوشیده در مقابل ان که دسترسی به سه فضا از ان صورت می گیرد و همه در حصاری گرد محصور گشته اند.
۳) شار بیرونی مجموعه ای بس گسترده مرکب از محلات و بازار باغ و مزرعه عمدتا محصور شده به وسیله حصارهای طبیعی است کوه و جنگل رودخانه و … شار بیرونی چون شار بیرونی شهر پارسی محل استقرار سه جامعه ایلی روستائی و شهری است که در کنار شار میانی مقام گرفته اند.
انچه در نساء و فیروز اباد مکشوف است عمدتا دز و شار میانی را نشان می دهد .گستردگی شار بیرونی و بکار گیری مصالح یافت شده در محیط سبب گردیده است تا نشانی از شار بیرونی و نحوه ساخت و ساز ان در دست نباشد
شیوه پارتی:
مقاومت در مقابل مفاهیم مادی و معنوی شهر دولتهای پایه گذاری شده توسط سرداران یونانی و ستیز برای استیلای مفاهیم و معانی زیست و تولید بومی سبب می گردد تا در قرن سوم قبل از میلاد و با از میان رفتن اخرین سردار یونانی شیوه دیگری از سازمان فضائی کالبدی چه در معماری و چه در شهرسازی مهر خود را بر هرگونه ساخت و ساز و بر شار این دوران بزند.شیوه پارتی با بیانی بس ساده در اغاز شهر نساء در ماورا النهر و فیروز اباد در فارس به بیانی پیچیده در شارهای دوران قباد و سازمان فضائی کالبدی قوام یافته شارهای قرن هفتم میلادی به دست می یابد.
سه شیوه فوق در پنج مقطع تاریخی (نظامهای حکومتی متفاوت )به کار گرفته می شوند و سه مرحله متفاوت در شهر گرائی و شهر نشینی دوران باستان را شامل می گردند:
ـ اول:مرحله شکل گیری و پیدایش پدیده شهر رشد ان در دوران ماد و بالندگی ان در دوره هخامنشی (استقرار قطعی شیوه پارسی):
در این مرحله گذار قطعی از شیوه زیست و تولید و سازمان اجتماعی اقتصادی و عشیره ای روستائی رخ داده است.تشکیل دولت و قرار گرفتن ان در ورای همه سازمانهای اجتماعی اقتصادی موجود نتیجه این گذار است دولت با استقرار در شهر و یا به عبارتی روشن تر با ساختن شهر تبلور فضائی کالبدی خویش را اعلام می دارد.
شهر معبد نتیجه بارز این تبلور فضائی است.
ـ دوم:مرحله پیدایش نو شهر ها و تجربه سازماندهی شبکه شهری در سازمان فضائی کشور:این مرحله همراه است با تفکر شهرسازی یونانی که از سوی سرداران یونانی به مظهر ایجاد پشت جبهه مطمئن در مسیر کشور گشائی انها رخ می دهد در طول مسیر شهر دولتهای یونانی وار استقرار می یابند.پیدایش دولت سلوکی با مفهوم دولت قاهر متمرکز و ورای طبقات دوران ماد و هخامنشی تجربه ای بزرگ در بنیانگذاری شهرهای جدید با مفهومی دوگانه از شهر دولت یونانی و شهر قدرت پارسی نقش تاریخی خود در سازماندهی فضائی کشور بازی می کند.
ـ سوم:مرحله پیدایش نو شهرهای سوق الحبشی و تعمیم مفهوم شهر به منطقه ای بس فراتر از محدوده های کالبدی بلافصل ان:در این مرحله دگرگونی مهمی در نحوه تفکر به سازمان فضائی کشور رخ می دهد .دفاع از کشور به شهرها و مناطق سرحدی واگذار می شود و شهرهای درونی در مفهومی منطقه ای معنایی تازه می یابد .تشکیل دولت قاهر و متمرکز اشکانی ضربه قطعی بر مفهوم دوگانه شهر دولت و شهر قدرت دولت سلوکی را وارد می کدو شهر قدرت را با اهمیتی بیشتر مورد تاکید قرار می دهد.تشکیل دولت قاهر و ورای طبقات ساسانی که ادامه منطقی و تحول تاریخی دولت اشکانی است اخرین مفاهیم دولت شهر یونانی را از میان بر می دارد و با استیلای بر سازمان اجتماعی تولید شهر را در مفهومی منطقه ای به کار می گیرد.
اشکانیان
قوم پارت یکی از طوایف ایرانی بود که از آغاز تاریخ به این سرزمین آمده و در قسمت شمال شرقی ایران سکونت گزیده بود. در روزگار شاهنشاهی هخامنشی استان پارت یکی از قسمت های ایران بود که زیر فرمان شاهنشاه پارس اداره می شد.
چون شاهنشاهی هخامنشی برافتاد و جانشینان اسکندر بر ایران فرمانروائی یافتند. ایرانیان از هر سو به مخالفت با بیگانگان برخاستند، و از آن میان قوم پارت که در خراسان و گرگان امروزی می زیستند به فرماندهی رئیس خود که “ارشک” نام داشت بر سلوکیان شوریدند و دولتی بنیاد کردند.
شاهان این خاندان به احترام بنیان گذار سلسله خود همه نام ارشک یا اشک را به نام خود می افزودند. به این سبب این سلسله شاهنشاهان ایران را “اشکانیان” می خوانند.
اشک اول یا (ارشک)
در سال ۸۷۷ پیش از هجرت بود که ارشک قوم خود را برانگیخت و با شاه سلوکی جنگ را آغاز کرد. این زد و خورد پنج شش سال طول کشید و سرانجام سلوکیان شکست یافتند و در سال ۸۷۱ پیش از هجرت ارشک به شاهی نشست.
در این زمان قسمت شمال شرقی شاهنشاهی ایران، شامل سغد و مرو و بلغ که دولت باختر خوانده می شد (یعنی قسمتی از ازبکستان و قسمتی از افغانستان امروزی) دولتی مستقل تشکیل داده بود. ارشک پس از آنکه بر سلوکیان غلبه یافت به جنگ دولت باختر رفت و در این پیکار کشته شد.
تیرداد
پس از اشک، تیرداد با لقب اشک دوم جانشین او شد و با پادشاه سلوکی زد و خورد کرد و او را شکست داد و پایتخت خود را در نزدیکی شهر دامغان کنونی که شهر «صددروازه” خوانده می شد قرار داد. قسمت غربی ایران هنوز در تصرف سلوکیان بود.
اردوان اول
اردوان اول پسر تیرداد اشک سوم بود که مازندران و ری و همدان را از چنگ سلوکی ها بیرون آورد و پس از جنگ های بسیار با آن دولت رسماً شاه ایران شناخته شد.
مهرداد اول
مهرداد اول از شاهان بزرگ اشکانی و ششمین شاه آن خاندان بود. مهرداد داستان های دیگر ایران را که تا آن زمان زیردست سلوکی ها بودند یا به دست فرمانروایان محلی اداره می شدند به دولت اشکانی پیوست و “دمتریوس” سلوکی را اسیر کرد و به زندان انداخت. در زمان او آذربایجان و فارس و خوزستان و بابل و قسمتی از شمال هند باز به شاهنشاهی ایران پیوست و مهرداد نخستین بار پس از برافتادن خاندان هخامنشی عنوان شاهنشاه اختیار کرد.
فرهاد دوم
فرهاد دوم که اشک هفتم بود باز ناچار شد که با شاه سلوکی جنگ کند “انتیوکوس” سلوکی با سپاه بزرگی به ایران تاخت اما از فرهاد شکست یافت و کشته شد و از آن پس دیگر دست سلوکی ها یکسره از ایران کوتاه گردید.
ـ هجوم سک ها
یکی از اقوام ایرانی که در مشرق دریای خزر سکونت داشتند سک ها بودند. در زمان هخامنشیان این طایفه نیز زیر فرمان شاهنشاه ایران می زیستند و ولایت ایشان جزء کشور ایران بود.
در زمان اشکانیان اقوام زردپوست بیابانگرد که در جنوب سیبری می زیستند و به کشور چین تاخت و تاز می کردند رو به مشرق نهادند و براثر فشار ایشان سک ها از جای خود کنده شدند و به کشورهای پارت و باختر ریختند. فرهاد دوم چون از زد و خورد با سلوکیان آسوده شد به جلوگیری سک ها پرداخت. اما در این پیکار کشته شد و سک ها به افغانستان امروزی و سیستان که درآن زمان زرنگ نامیده می شد فرود آمدند. از آن پس ولایت زرنگ به نام این طایفه سکستان خوانده شد و بعد این کلمه به “سیستان” تبدیل یافت.
پس از این تاریخ دولت های ایران همیشه گرفتار زد و خورد با زردپوستان وحشی بیابانگرد بودند که از شمال شرقی به ایران می تاختند و شهرها را غارت می کردند و ماموریت تاریخی ایران که نگهبانی تمدن و فرهنگ جهان از آسیب وحشیان آسیای شمال و شمال شرقی بود مهمتر و دشوار تر شد.
مهرداد دوم
مهرداد دوم که نهمین شاه این خاندان بود سک ها را به جای خود نشانید و بر بیابانگردان شمالی نیز پیروز شد چنانکه تا مدتی دراز دیگر از تاخت و تاز به شهرهای مرزی ایران دست برداشتند.
اما در این زمان حریف و دشمن دیگری برای ایران پیدا شد و آن دولت روم بود که تا چندین قرن با کشور ایران زد و خورد می کرد.
ـ کشور روم
در شبه جزیره ایتالیا از زمان های کهن شهری برپا شده بود که “رُم” خوانده می شد و مردم بومی آن که از طوایف گوناگون فراهم آمده بودند درآن شهر دولتی برپا کرده بودند.
بعدها گروهی از یونانیان به آن سرزمین کوچیدند و با ساکنان آنجا آمیختند و تمدن و فرهنگی بنیاد کردند. دولت رُم کم کم وسعت یافت و به سوی مغرب و شمال اروپا گسترده شد. سپس میان مهاجرنشین های فنیقی که شهرهای بزرگ در شمال افریقا برپا کرده بودند و قدرت فراوان داشتند با دولت روم جنگهائی درگرفت که مدت ها طول کشید و به پیروزی روم انجامید.
از هشت قرن پیش از هجرت سپاهیان روم رو به مشرق نهادند و با یونانیانی که در کشور مقدونیه فرمانروائی می کردند به پیکار پرداختند و سرانجام همه سرزمین یونان و کشور مصر را که در دست بازماندگان یکی از سرداران اسکندر بود به دولت روم پیوستند. آنگاه رومیان به آسیا دست اندازی کردند و میان ایشان با شاهان سلوکی که از ایران رانده شده بودند اما هنوز آسیای صغیر و شام و فلسطین را تا کنار فرات در دست داشتند زد و خورد در گرفت.
سرانجام سلوکیان که از دو سو مورد حمله بودند برافتادند و رومیان مغرب آسیا را به تصرف خود در آوردند و با دولت اشکانی همسایه شدند.
نخستین رابطه دولت روم با ایران در زمان مهرداد دوم ایجاد شد، و سفیری از جانب شاهنشاه اشکانی برای بستن پیمان نزد “سولا” که از جانب دولت روم به آسیای صغیر آمده بود فرستاده شد.
ـ ارمنستان
شاید در همان تاریخ که اقوام ایرانی از شمال به سرزمین ایران می آمدند قوم دیگری که با ایشان هم نژاد بودند در دامنه کوه آرارات و سرزمینی که اکنون در شمال و شمال غربی آذربایجان است جایگیر شدند و دولت هائی را که از نژاد دیگر بودند و از مدت ها پیشتر در آنجا اقامت داشتند برانداختند.
این قوم را ارمنی می خوانند و سرزمین مزبور به نام ایشان ارمنستان نامیده شد.
در دوره هخامنشیان ارمنستان یکی از استان های ایران بود و پس از برافتادن آن خاندان “سلوکیان” برآن فرمانروا شدند. چون مهرداد اشکانی، شاه سلوکی را از حدود ایران راند، ارمنیان نیز آزاد شدند و یکی از شاهزادگان اشکانی را به شاهی پذیرفتند. از آن پس این خاندان که دست نشانده و فرمان پذیر شاهنشاهان اشکانی بودند بر ارمنستان فرمانروائی می کردند. پس از آنکه دولت روم بر مغرب آسیا استیلا یافت، ارمنستان میان دو دولت نیرومند ایران و روم فاصله شد و بر سر آن کشمکش درگرفت و این حال تا چند قرن دوام یافت.
ـ اردو کراسوس
سیزدهمین پادشاه اشکانی ارد نام داشت در این زمان دولت روم به فرمانروائی سه تن اداره می شد که کارهای کشور را میان خود تقسیم کرده بودند. یکی از ایشان که “کراسوس” نام داشت، حکمرانی شام و متصرفات روم را در آسیای غربی به عهده گرفت و می خواست ایران و هند را نیز به ولایت های تابع خود بیفزاید. کراسوس با سپاهیان بی شمار به جنگ ایران آمد و پادشاه ارمنستان را هم با خود همدست کرد. ارد سفیری پیش کراسوس فرستاد و پیغام فرستاد که بهتر است دست از جنگ بردارد و راه آشتی پیش بگیرد. کراسوس که به نیروی خود می بالید پاسخ داد که جواب شاه شما را در پایتخت او خواهم داد مرادش این بود که چون سپاه ایران را شکست داد و پایتخت را گرفتم با شما گفتگو خواهم کرد. فرستاده شاهنشاه اشکانی کف دست خود را به رومی خودپرست نشان داد و گفت : اگر اینجا موئی می بینی پایتخت ما را هم خواهی دید.
سپس جنگ درگرفت. ارد نخست به ارمنستان شتافت تا نگذارد که پادشاه آن سرزمین با رومیان یاری کند. آنگاه یکی از سرداران بزرگ خود را که “سورنا” نام داشت با سواران یارتی که در تاختن و تیرانداختن مشهور جهان بودند به سوی بین النهرین فرستاد تا با سپاه کراسوس پیکار کند. جنگ سختی درگرفت و سرانجام رومیان شکست یافتند و کراسوس و پسرش هردو کشته شدند و از سپاهیان روم آنچه کشته یا اسیر نشده بودند رو به گریز نهادند.
این شکست بسیار مهم بود و راه کشورگشائی رومیان را از جانب سرزمین ایران بست.
فرهاد چهارم
پسر ارد، فرهاد چهارم، پس از او به تخت نشست. در زمان او «مارکوس انتونیوس» یکی از سه فرمانروای روم به جنگ ایران آمد و با شاه ارمنستان همدست شد و به آذربایجان تاخت. اما سپاهیان اشکانی او را سخت شکست دادند چنانکه رو به گریز نهاد و قسمت بزرگی از لشکریان او تلف شدند.
در این جنگ تیراندازان ایرانی چنان رومیان را به هراس انداختند که هنرنمائی ایشان در جهان آن روزگار مثل شد.
انتونیوس دوسال بعد باز سپاهیان فراوان گرد آورد و خواست شکست خود را جبران کند. اما باز ناکام شد و چنان شکستی خورد که تا یک قرن دیگر رومیان اندیشه تجاوز به ایران را از سر بیرون کردند.
ـ تولد عیسی مسیح
دو سال پس از مرگ فرهاد چهارم، عیسی پیغمبر مسیحیان متولد شد. دین عیسی که نخست شماره پیروانش بسیار کم بود، بعد ها در میان یونانیان و رومیان و همه کشورهای اروپا رواج یافت و به این سبب اکنون همه کشورهای اروپا و امریکا و بعضی از کشورهای آسیائی که پیرو عیسی مسیح هستند تاریخ را از سال تولد حضرت عیسی حساب می کنند و همه حادثه هائی را که پیش از آن رخ داده است نیز به نسبت آن سال با قید «پیش از میلاد» یعنی پیشتر از سال زادن عیسی به شما می آورند. در بیشتر کشورهای جهان اکنون سال میلادی معمول است و اصطلاح «قرن بیستم» یعنی بیستمین قرنی که از تولد عیسی گذشته است.
تولد عیسی ۶۲۲ سال پیش از هجرت پیغمبر اسلام بود که مبداء تاریخ ما و همه مسلمانان جهان است.
ـ زد و خورد بر سر ارمنستان
از تاریخ شاهان اشکانی آگاهی ما بسیار کم است و آنچه در دست داریم داستان جنگ ها و زد و خوردهائیست که با کشور روم کرده اند. بیشتر این کشمکش ها از آن جهت بود که رومیان می خواستند یگانه فرمانروای جهان باشند و چون آسیای صغیر و شام و فلسطین را گرفته و با کشور ایران همسایه شده بودند می کوشیدند که این سد را نیز از میان بردارند و همه قسمت های دیگر آسیا را در تصرف خود درآورند.
بهانه جنگ میان دو کشور، بیشتر استان ارمنستان بود که از دیر باز زیر فرمان شاهنشاه ایران اداره می شد. شاهان ارمنستان که بعضی از ایشان از خاندان اشکانی بودند دست نشانده ایران شمرده می شدند. اما رومیان گاهی شاهان آن سرزمین را به سرپیچی برمی انگیختند و گاهی به آنجا لشکر می کشیدند تا فرمانروا یا شاهی را از جانب خود برمردم آنجا بگمارند. شاهان اشکالی هرگز نمی خواستند ارمنستان از ایران جدا شود و پایگاه دولت روم برای تاخت و تاز به ایران باشد . به این سبب همیشه می کوشیدند تا دست روم را از ارمنستان کوتاه کنند و بر سر این کار جنگ میان دو کشور در می گرفت.
از وقایع مهم دوره شاهان اشکانیان، یکی هجوم و حمله تراژان قیصر روم بود این شخص به نیرنگ و خیانت پادشاه ارمنستان را که از خاندان اشکانی و دست نشانده ایران بود کشت و سپس به شهرستان های غربی ایران تاخت و تاز کرد.
پادشاه اشکانی در این زمان “خسرو” نام داشت که از پیش تراژان عقب نشینی کرد. اما شهرستان های غربی ایران زیر فرمان قیصر نرفتند و او سرانجام ناچار شد که باز گردد (۵۰۵ پیش از هجرت). نیرنگ و خیانت دیگری نیز از جانب رومیان در آخر دوره اشکانی انجام گرفت، و آن این بود که «کاراکالا» قیصر روم خواست «اردوان پنجم» آخرین شاه این خاندان را بکشد و کشور ایران را زیر فرمان بیاورد. برای رسیدن به این منظور نامه ای به اردوان نوشت و دختر او را خواستگاری کرد.. اردوان پاسخ داد که باید خود قیصر بیاید و عروس را ببرد. کاراکالا با سپاهیان خود به نزدیکی مرز ایران آمد و جشنی برای عروسی برپا کرد و چون اردوان با سرداران و درباریان خود به آن مجلس رفت قیصر خائن ناگهان با سربازان خود بر ایشان تاخت. خود اردوان توانست بگریزد. اما بسیاری از سرداران ایرانی کشته شدند.
اردوان چون جان بدر برد لشکریان بسیار گرد آورد و به جنگ رومیان شتافت. اما در همین وقت کاراکالای خائن در نزدیکی حران کشته شده بود. اردوان با جانشین او پیکار کرد و رومیان سخت شکست یافتند و خواهش آشتی کردند، و پذیرفتند که از مرزهای ایران دور شوند و مبلغ هنگفتی غرامت بپردازند.
پایان خاندان اشکانی
در سال های آخر شاهی اشکانیان به سبب زدو خورد های داخلی و جنگ های پیاپی با رومیان دستگاه این خاندان بسیار سست شده و شیرازه کارها از هم گسیخته بود. فرمانروایان محلی بر مردم ستم می کردند و گوش به فرمان شاه نمی دادند.
ایرانیان از آشفتگی و ناتوانی کشور ناخرسند بودند و آرزو می کردند که باز مانند دوران هخامنشی کشوری آراسته و نیرومند داشته باشند. به این سبب چون پادشاه فارس که اردشیر نام داشت سربلند کرد و بر شاهنشاه اشکانی شورید همه او را از جان و دل به شاهنشاهی پذیرفتند. اردشیر پس از آنکه کرمان و خوزستان را به فرمانروائی خود افزود در هرمزدگان که شهری در خوزستان بود با اردوان پنجم اشکانی جنگ کرد. اردوان در این جنگ کشته شد و خاندان شاهنشاهی او پس از ۴۷۰ سال برافتاد. کشته شدن اردوان در سال ۳۹۷ پیش از هجرت بود.
اردشیر از آن پس به شاهی نشست و خاندان شاهنشاهی ساسانی را بنیاد کرد که بیش از چهار قرن بر ایران فرمانروا بودند.
تمدن اشکانی
پایتخت اشکانی
اشکانیان نخست پایتخت خود را در شهری نزدیک دامغان قرار داده بودند که به «شهر صددروازه» معروف بود. اما بعد چون پیوسته با سلوکیان و سپس با رومیان در مغرب زدو خورد داشتند، شهر تیسفون را در کنار رود دجله و نزدیک شهر سلوکیه که یونانی نشین و از مراکز سلوکیان بود ساختند و آنرا پایتخت کردند. شهر تیسفون چندین قرن بعد از بر افتادن اشکانیان نیز رونق داشت و پایتخت بود و بغداد که اکنون پایتخت عراق است یکی از آبادی های نزدیک آن بشمار می رفت.
ـ سازمان کشوری
در زمان اشکانیان کشور ایران به چندین “ولایت”، تقسیم شده بود. هرولایت شاهی داشت که اغلب از خاندان کهن شاهی آن ولایت بود. اشکانیان چون کشور را فتح می کردند گاهی همان پادشاهش را به فرمانروائی می گماشتند تا دست نشانده شاهنشاه باشد و باج یعنی مالیات ولایت را هرسال به خزانه مرکزی بفرستند. گاهی هم کس دیگر را از جانب خود به شاهی آن ولایت معین می کردند.
ـ دوست یونان
هنگامی که اشکانیان روی کار آمدند همه کشور ایران زیر فرمان سلوکیان یونانی بود و گروههای بسیار از یونانیان در این سرزمین شهرهائی برای خود ساخته بودند که از همه آنها مهمتر سلوکیه در کنار رود دجله بود. اشکانیان، هم از آنجا که خوی ایرانی داشتند و با همه ملت ها و دین ها به مهربانی و احترام رفتار می کردند، و هم برای اینکه این یونانیان را رام کنند و نگذارند که شهرها و جمعیت یونانی آنها را سلوکیان برضد ایشان برانگیزند خود را به زبان یونانی “فیل هلن” خواندند که به معنی «دوست یونان» است. این لقب به زبان و خط یونانی روی سکه های بعضی از شاهان اشکانی نیز نوشته شده است.
ـ دستگاه فرمانروایی
در دولت اشکانی، شاهنشاه بالاترین مقام کشور را داشت و می بایست از نژاد اشک اول باشد. این مقام ارثی بود یعنی از پدر به فرزند می رسید.
دو مجلس نیز داشتند. یکی مجلس خانواده شاهی که همه مردان خاندان اشکانی چون به سن بلوغ می رسیدند در این مجلس شرکت می کردند. دیگر مجلس بزرگان که از مردان کار آزموده کشور و پیشوایان دینی فراهم میشد این دو مجلس را رویهم “مغستان” می گفتند.
چون شاهی در می گذشت در این مجلس جانشین او را از میان فرزندانش یا افراد دیگر خاندان برمی گزیدند. آنگاه سپهسالار کشور که از خانواده سورنا بود تاج شاهی را بر سر او می گذاشت.
دین
پارتی ها نخست به آئین کهن “ایری” یعنی ایرانی باستان می زیستند و به سبب آمیختن با سک ها که قوم دیگری از ایرانیان بودند بعضی از عقاید ایشان را نیز آموخته بودند.
چون سراسر ایران را زیر فرمان آوردند و با مادها و پارس ها مانوس شدند عقاید ایشان را نیز کسب کردند. پرستش خدایان باستان ایرانی، مانند”میترا” یا مهر و اناهیت یا ناهید، نیز میان ایشان معمول بود. در میانه های دوره اشکانی دین زردشت در همه ایران رواج یافت و به این سبب بعضی از شاهان آن خاندان به این آئین علاقه بسیار نشان دادند.
بلاش که یکی از شاهان بزرگ اشکانی بود فرمان داد تا کتاب “اوستا” را که پراکنده شده بود فراهم بیاورند. اما اشکانیان هم مانند هخامنشیان مردمان را در دین و آئین خود آزاد می گذاشتند. به این سبب در دوره ایشان در بعضی شهرهای یونانی نشین ایران دین یونانی رواج داشت و سپس که دین عیسوی رونق یافت بعضی از شهرهای مغرب که اکنون در کشور عراق است مرکز پیشوایان دین مسیح شد.
ـ زبان و خط
زبان پارتی ها یکی از زبان های ایرانی بود که به “پهلوی” معروف است. کلمه پهلوی صورتی دیگر از همان کلمه “پرتوی” یا “پارتی” است. این زبان با پارسی باستان که زبان شاهنشاهان هخامنشی بود از یک ریشه بوده است.
زبان پهلوی اشکانی را به خطی می نوشتند که آن نیز “خط پهلوی” خوانده می شود. این خط از راست به چپ نوشته می شد.
ـ زندگی و پرورش
به جوانان پارتی پیش از همه چیز سواری و یتراندازی می آموختند. پارتی ها در این فنون چنان استاد و ورزیده بودند که در جهان آن روز نمونه و مثل شمرده می شدند. در زد و خوردهای پیاپی که میان اشکانیان با سلوکیان و رومیان روی می داد همیشه چابکی و استادی سوارکاران پارتی بود که موجب پیروزی ایرانیان می شد.
شکار نیز یکی از کارهای مهمی بود که جوانان می بایست بیاموزند. جامه مردان پارتی قبائی بلند و گشاد بود با شلواری فراخ، نوار پهنی بجای کلاه دور سر می بستند تا هنگام تاخت و تاز، موی سرشان پریشان نشود. زلف و گیسو را بلند می گذاشتند و موی ریش را حلقه حلقه می کردند. گاهی نیز ریش را می تراشیدند.
سلاح ایشان کمان های محکم بود با شمشیری که حمایل می کردند. همه مردان خنجری راست و پهن به کمر می بستند. سواران جنگی نیزه ای نیز در دست داشتند
شهر هترا که در معماری و فرهنگ آن آمیزهای از سه تمدن ایرانی، یونانی و رومی به چشم می
خورد، تنها شهر بجا مانده از دوره اشکانی داخل خاک عراق واقع شده است.
از آن جایی که مرکز این شهر به معابد خدایان گوناگون تخصیص داده شده و هیچ اثری از وجود کاخ
شاهی در این ناحیه به چشم نمی خورد بعضی محققان به این نتیجه رسیدهاند که این شهر یک شهر
مذهبی و مقدس بوده و نوعی حکومت مذهبی بر آن حکمرانی میکرده است. بیشتر بناهای هترا از سنگ آهک و سنگ گچ ساخته شدهاند و همگی آنها تلفیقی از معماری آشوری،
هلنیستی (یونانی)، اشکانی (پارتی) و رومی هستند.
در دوره اشکانی نیز اصفهان یکی از چهار ایالت پهله قدیم و از مراکز مهم حکومت اشکانی بوده است .
قلعه سارویه و گنجینه بزرگ کتاب آن مربوط به همین دوره است
دامغان بایتخت زمستانی اشکانیان بود
شاید مهم ترین پدیده این دوره تلفیق اقوام و شهرهای آنها بود کم شدن فاصله اجتماعی و مادی بین طبقات اداری و سیاسی و نظامی با مردم عادی
از دوره اشکانی گورستانهای متعددی کشف شد که نخست نشانگر تراکم جمعیت در این دوره است
دوره پارتها:
اشکانیان با سلطه ۵ سده ای خود بر ایران وضعیت شگفت انگیزی پیش رو داشتند و با سرنوشتی شگفت آور روبرو شدند، آنها جانشینان اسکندر را از ایران بیرون راندند و با اینکه در ابتدای کار خود را «فیلوهلن» ]دوستداریونان[ می دانستند اما بسیار غیور بودند و با ابداع جنگ پارتیزانی دمار از روزگار لژیونرهای رومی درآوردند. تاریخ پانصد ساله آنان سرشار از جنگها و مبارزات بود (آن هم با امپراتوری متحد روم در اوج قدرتش) و به هرحال از این کوره آتش سربلند بیرون آمدند ولی موقعی که قدرت توسط برادران پارسی آنها از کفشان ربوده شد به فراموشی سپرده شدند، مثل اینکه تعهداً آثار آنان منهدم شده باشد. به نحوی که هزار سال بعد، فردوسی توسی، در شاهنامه اش به سرودن چند بیت درباره آنها اکتفا می کند و می گوید جز «نام» از آنها نشنیده است هرچند برخی شاهنامه را اساساً داستان پهلوانهای پارت می دانند.
پس از به قدرت رسیدن پارتیان، بنیان اقتصادی کشور نخست بر کشاورزی و سپس بربازرگانی استوار بود بازرگانی دارای چنان نقش مهمی در اقتصاد پارت بود که به هیچ وجه حاضر نمی شدند موقعیت تجاری کشور از سوی دولتهای دیگر مورد مخاطره قرار گیرد.
در این دوره علاوه بر شهرهایی مانند «تیسفون» و «هتره» که بیشتر جنبه نظامی ـ اداری داشتند، شهرهایی نیز در مسیر جاده های تجاری احداث یا احیا شدند.
بدبختانه کمتر بنایی از آثار معماری پارتی سرپا ایستاده است و آموزنده ترین ویرانه ها به جز «رباط سفید» (در ۲۸ میلی جنوب خاوری مشهد) داخل ایران کنونی قرار ندارد بلکه نزدیک مرزهای کشور در بین النهرین و دورترین نقاط شمال خاوری واقع شده اند.
روشن گردیده تعدادی از شهرهای پارتی در آغاز برای مقاصد نظامی ساخته شده اند و سپس در اثر توسعه به شهر تبدیل گشته اند. تیسفون ابتدا اردوگاهی نظامی بود که در برابر شهر سلوکیه در ساحل دجله بنا شد و هتره نیز جنبه ای دفاعی داشته است علاوه بر طرح دایره ای ، برخی از شهرها نیز با طرحی شطرنجی شکل ساخته می شدند. در این طرح خیابانها و کوچه ها به شکل موازی و عمود برهم قرار گرفته و قطعات مشخص و گاه مساوی زمین در بخشهای مختلف قبلاً تعیین و سپس منازل مسکونی در آن ساخته می شد و بازارها در امتداد جاده اصلی که از دروازه به مرکز شهر می رسید در نظر گرفته می شد.
در عهد پارتیان نزدیک گورستان ها و در خارج دیوارهایی که شهر را محاصره می کرد کارگاه های کوزه گران و کارگاه های مجسمه های سفالین قرار داشت.
در دوره پارتها زمین به مالکی (روستایی آزاد) تعلق داشته که آن را کشت می کرده است. چنین فردی که مالک یک قطعه زمین محدود بود همانند اعضای جامعه روستایی در فروش زمین خود آزاد بود.
سومین سند «اورامان» به زبان و خط پهلوی بسیار جالب توجه است. باید زمان نگارش آن را حدود اوایل سده نخست پیش از میلاد دانست. در این پوست نبشته از فروش تاکستانی سخن رفته است نام دو شخص فروشنده و خریدار آمده است. بهای تاکستان مورد معامله نیز ۵۴ درهم بوده و معامله با یادکردن سوگند برابر شهودی که نامشان در سند آمده است صورت گرفت و تحکیم یافت. تا آنجا که از متن سند مستفاد می گردد خرید و فروش میان دو شخص آزاد و مخیر انجام گرفت و قطعیت یافت. پس از انجام معامله، خریدار مالک زمین شناخته شد. در متن، مالک زمین به صورت «بوم خواتای» ذکر شده که «بوم» به معنای «زمین» و «خواتای» به معنای خدا یا صاحب است. از نکات ارائه شده می توان دریافت که در روزگار پارتیان مالکیت شخصی بر زمین وجود داشت.
در دوره اشکانیان بیشتر خانه ها را از خشت خام و مانند امروزه در پیرامون حیاط ساخته بودند. گچ و آجر کم به کار برده می شد، شبها بسیاری چراغهای روغنی می افروختند برای آنکه چوب مصرف نکرده باشند طاق ضربی می زدند.
منازل مسکونی این دوره دارای حیاط مرکزی و ایوان بودند. همچنین در کاخها و پرستشگاه های متعددی که از عهد پارتیان باقی مانده است، عنصر ایوان نقش مهمی دارد. ساختن بناها با تاقهای گهواره ای از آجر و گاه خشت بسیار شایع بود و «استرابون» نوشته است که در خانه های مغرب پارت از تاقهای ضربی استفاده می کردند.
یکی از خصایص هنرمندان ایرانی عهد اشکانیان قرینه سازی شدید است که آن را در عهد هخامنشیان نمی بینیم.
شوش در دوره اشکانیان ـ ۲۵۰ پیش از میلاد تا ۲۲۴ میلادی
شوش در دوره اشکانیان یکی از استانهای مهم این دولت محسوب می شد . اشکانیان تلاشهایی برای یونانی زدایی کردند و سرانجام نیز پس از گذشت یکی دو سده تا اندازه ای موفق شدند . شوش هر چند اعتبار دوره هخامنشی را باز نیافت ولی نسبت به دوره سلوکی وضع بهتری یافت .
از دوران اشکانی کتیبه ها و نقوش برجسته و مجسمه هایی باقی مانده است. نقش برجسته «اردوان پنجم» که بر تخت نشسته و فرمانی را به ساتراپ (استاندار) شوش می دهد از آن جمله است . سر مجسمه یک مرد ناشناس که ریش دارد و هم چنین سر مجسمه کلکه «موزا» همسر رومی «فرهاد چهارم» (۲ پیش از میلاد تا ۲ میلادی) نیز از آثار پر ارزش مجسمه سازی دوره اشکانیان است .
روی هم رفته نقوش برجسته و مجسمه های این دوره بیشتر ویژگیهای هنر شرق را به نمایش می گذارد لکن مجسمه ها ضمن حفظ خصیصه های هنر شرق ویژگی هنر یونان را نیز به همراه دارند .
از دوره اشکانی گورستانهای متعددی کشف شد که نخست نشانگر تراکم جمعیت در این دوره است و دوم اینکه بخشی از معتقدات مذهبی مردمان این عصر را نشان می دهد . طرف نظر از گورستانهایی که در محوطه شوش کاوش شده اند از دو گورستان دیگر در اطراف شوش آشنایی داریم : یکی محوطه ای کنار جاده اندیمشک / اهواز در تقاطع با جاده شوش ، با تابوتهای سفالی لعابدار و دیگری در جنوب غربی شوش با فاصله سه کیلومتر در نقطه ای به نام حسین آباد که تابوتهای سنگی در آن دیده و کاوش شده است .
شهرسازی در دوره اشکانی“
” شاید مهم ترین پدیده این دوره تلفیق اقوام و شهرهای آنها بود کم شدن فاصله اجتماعی و مادی بین طبقات اداری و سیاسی و نظامی با مردم عادی یعنی طبقه مولد منتج به تحولاتی در نحوه معاش و شهرسازی پارتی گردید. اما هنوز شهرسازی همدان (اکباتانا) بابل، شوش پاسارگاد و شهرهای هلنیستیک میراث گرانبهائی بودند که خط مشی شهر سازی پارتی براساس آن تعیین می شد و پایه های معماری اشکانی بر روی آنها استوار می گشت … “
” آثار و متون بابلی گواه این مدعاست که پارتها از تمدن یونانی در این سرزمین تا اندازه ای جانبداری می کرده اند، بحدی که سکه های زمان آنها دارای خطوط یونانیست و حتی مهرداد کبیر لقب دوستدار یونان را بخود پذیرفت، بهمین جهت در زمان سلطنت شاهان اشکانی شهرها، مهاجرنشین یونانی در ایران از بین رفت و حتی خود این قوم با آنکه چادرنشین بوده اند به بنای شهرهائی پرداختند از جمله تیسفون که پایتخت آنان بوده و در بابل نیز آثاری از شهرسازی پارتی وجود دارد. شهر اشکانی آسور که بر خرابه های شهر قدیمی پایتخت آشور ساخته شده و در سال ۱۱۶ بدست سربازان تراژان ویران گردید نیز در قرن اول قبل از میلاد بدست ایرانیان و بفرمان شاهان اشکانی ساخته شد …. سبک ساختمانی اصبل ایرانی در این زمان طاقهای نیم دایره ایست که اشکانیان آنرا از خراسان به بین النهرین آوردند. این طاق بندی که غالبا بر ایوان های وسیعی مشرف بوده بناهای پرشکوه اشکانی را در تاریخ معماری مشخص می سازد”
بطورکلی می توان گفت که پس از حمله اسکندر مساله شهرسازی بصورت جدی تری مطرح گردید و پس از اسکندر که مبالغ هنگفتی از خزانه شاهان هخامنشی به غنیمت گرفته بود جانشینان او، سلاطین سلوکی بدلیل سیاسی و اقتصادی شهرسازی و شهرنشینی را توسعه و ترویج دادند.
بطورکلی می توان گفت که پس از حمله اسکندر مساله شهرسازی بصورت جدی تری مطرح گردید و پس از اسکندر که مبالغ هنگفتی از خزانه شاهان هخامنشی به غنیمت گرفته بود جانشینان او سلاطین سلوکی بدلیل سیاسی و اقتصادی شهرسازی و شهرنشینی را توسعه و ترویج دادند.
“مهاجرین یونانی گاهی با افراد بومی مخلوط می شدند و جامعه مشترکی بوجود می آوردند. زمانی نیز در کنار شهرهای قدیمی مراکز اجتماعات تازه ایجاد می کردند. با تاسیس این شهرها و مراکز مستعمره نشین یونانی در آسیا سلوکیه ها در عین حال سه منظور را تامین می کردند. (اول) حلقه تازه اجتماعی طرفدار خود در امپراتوری بوجود می آوردند. (دوم) پادگان های نظامی که اغلب در قلاع و یا کنار این شهرها وجود داشتند امنیت این نواحی را حفظ می کردند. (سوم) این شهرها مرکز عمده داد و ستد و ارتباط تجارتی و کانون توسعه اقتصادی بشمار می رفت. مجموعه این عوامل باعث تغییرات کلی در سازمان اقتصادی و اجتماعی سرزمین ایران گردید. “
و بطور قطع چنین تغییرات عظیم اقتصادی و اجتماعی که با توسعه بازرگانی همراه بود نقش شهرهای ایران آن زمان را از یک وضع کاملا نظامی و کشاورزی به مرحله شهر بازرگانی و کشاورزی تبدیل نموده است و چنانکه گفته خواهد شد توسه اینگونه شهرها در دوره ساسانیان نیز ادامه می یابد.
سیری در هُنر ایران در دوران اشکانی
با همه کندوکاوها و کاوشهائی که از حدود قرن نوزدهم تاکنون صورت پذیرفته است آیا مبتوانیم تصویر روشنی از تاریخ و فرهنگ دوران پانصدساله حکومت اشکانیان بدست دهیم؟ آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که چه عواملی سبب شده تا اطلاعات ما از این دوران در سطح کلی باقی بماند. برای من و هرکس دیگر که بخواهد به بحث درباره هنر این دوران و یا هر عهد دیگری بپردازد، لزوم شناسائی و اطلاع داشتن کامل از اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن دوران ضرورت قطعی را دارد. زیرا که توجیه پدیده های هنری به گونه یک پدیده جدای از زندگی جامعه و نشانه ای از تخیلات و آثار خلق شده توسط گروهی معین و محدود دست کم درباره دنیای کهن امری نادرست و گمراه کننده است. زیرا اکثر آثاری که امروز ما در بررسی های خود بر آنها یک شئی و اثر هنری میگذاریم در اصل بمنظور پاسخ گفتن به نیازی معین خلق شده اند. همه سفالینه های زیبائی که در نقاط مختلف از دل تپه های باستانی بیرون آورده شده اند، در زندگی روزمره مردم مورد استعمال داشته اند و بمنظور تزئین طاقچه ها و رفها ساخته نشده اند. ولی صنعتگرانی که آنها را ساخته اند کوشیده اند تا با انجام طراحی های زیبا بر سطح این ظرفها آنها را برای استفاده کنندگانش دلفریب و دوست داشتنی بسازند. در راه انجام این منظور صنعتگران مزبور تحت تأثیر معتقدات مذهبی، سنتهای جامعه و طبیعت پیرامون خویش نقشهای شناخته شده و مأنوس جامعه را بکار گرفته اند، بگونه ایکه امروز ما قادر هستیم بیاری آنها به تجزیه و تحلیل خصوصیات جوامع از دست رفته تمدنهای خاموش گشته بپردازیم.
وضع در دورانهای تاریخی نیز چنین است و بین فرهنگ و هنر یک جامعه و خصوصیات و مشخصات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم برآن ارتباطی چشم گیر وجود دارد که با آگاهی یافتن بر آن ویژگیها، امکان تجزیه و تحلیل روشنتر و واقع بینانه تر فراهم می آید.
درباره دوره اشکانیان و حتی دوران ساسانیان، اطلاعات ما در زمینه مسائل تاریخی آن بسیار محدود و مغشوش است. مدارک نوشته ایکه دراین زمینه ما را یاری بدهد جز چند نمونه مختصر نوشته بر روی پوست و تعدادی کتیبه کوتاه و سفال نوشته های مکشوف در نسا، که مربوط به خود اشکانیان است، بقیه را متونی تشکیل میدهد که توسط یونانیها و رومیها نوشته شده است. متونی که تاکنون دست کم ضدونقیض بودن آنها و بی اعتبار بودن بخش مهمی از آنها توسط محققان برملا شده است.
ولی از دیرباز و بخصوص از حدود قرن هیجدهم تاکنون اساس کار مورخان را همین نوشته ها تشکیل داده است. ازیاد نبریم که اروپای قرن هیجدهم نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم را توسعه طلبی های استعماری فرا گرفته بود و بسیاری از تحقیقات تاریخی خاص مشرق زمین توسط مأموران سیاسی و عناصر وابسته به گروههای سیاسی و مذهبی معین صورت میپذیرفت. بیاد آوریم که مغرب زمین بمنظور توجیه نقش تجاوزکارانه خویش میکوشید تا چنین وانمود سازد که پدیده تسلط غرب بر شرق بر مبانی تاریخی استوار است و از دیرباز شرق ریزه خوار خوان فرهنگ و تمدن غرب بوده و از اینرو فرمانبرداری، مشرق زمینیان را سزا است.
از سوی دیگر مغرب زمین تازه بدوران رسیده برای آنکه هویت تاریخی و علمی ممتازی برای خود عرضه دارد، خویشتن را به ناچار وارث تمدنهای باستانی و شکوفای یونان و رم میدانست و براین اساس بر سیمای هر تمدنی و فرهنگی، نشانی و پرتوی از تمدن یونانی و رمی جستجو میکرد. همزمان دوران اشکانی با دوران شکوفائی تمدن یونان موجبات این امر را فراهم ساخت تا با تمام قوا تلاش گردد که فرهنگ ایران اشکانی ناشناخته باقی بماند و بعنوان فرهنگی یونانی شده و هلنیزه از آن یاد گردد. حمله نظامی مقدونیها زمینه تغییر چهره کلی فرهنگ ایرانی و تبدیل یافتن آن به فرهنگی یونانی، مورد استناد قرار گرفت.
دراین زمینه آنقدر غلو گردید که گوئی هیچگاه فرهنگ و تمدنی وسیع چون فرهنگ عصر هخامنشی در ایران فاقد قدرت آفرینش بوده است. هیچگاه باین واقعیت توجه نکردند که بنیادهای فرهنگی دو جامعه ایرانی و یونانی دربسیاری از زمینه ها با هم اختلافی اساسی داشته است و ایرانیها یونانیها را بچشم متجاوز مینگریسته اند. نگاهی به تاریخ این دوران نشان میدهد که اغلب نواحی ایران بخصوص نواحی شرقی و شمال شرقی آن هیچگاه از تلاش و ستیز با اسکندر و جانشینان دست برنداشتند و مبارزه ای پی گیر و بی امان را دنبال میکردند. مردمی که یونانیها و سردارشان اسکندر را نابود کننده متون مذهبی خود میدانستند، مردمی که کشتارهائی چون کشتار ۱۲۰ هزار نفره اسکندر را در ناحیه «سغد» بخاطر داشتند، چگونه میتوانستند پذیرای فرهنگ ملت غالب باشند و فرهنگ خویش را از یاد ببرند. همان متون تاریخی که مورد استناد بسیاری از محققان غربی است نشان میدهد که اکثر یونانیهای مقیم ایران درشهرها و کلنی های خاص خویش و جدای از مردم بومی زندگی میکرده اند. این امر حتی در شهرهای بزرگ و عمده نیز صادق بوده و دو جامعه در محلات جدای ازهم بسر میبردند.
ما هیچ مدرکی دردست نداریم که نشان بدهد اعتقادات مذهبی یونانیان مورد تقلید ایرانیها قرار گرفته باشد، آنوقت جالب اینست که در برخی محل ها و از جمله کوه خواجه در قصر شاهی و درجوار آتشکده، نقش میترا را بنام خدای یونانی توجیه میکنند.
نکته دیگر اینکه در بررسی خصوصیات این دوران اغلب عامل تسلط سیاسی و وجود یک ساتراپ یونانی در مقام حکمرانی یک ناحیه و ضرب سکه یونانی، بمنزله نفوذ و تفوق فرهنگ یونانی توجیه شده است. این شک نیست که ساتراپ یونانی نقش و نوشته سکه اش را به گونه سکه های رایج در یونان انتخاب میکند زیرا قادر بانجام این کار است. ولی باید دید در زمینه امور کلی و آنچه که مربوط بمردم منطقه میشود چه نقشی داشته است و چه دگرگونیهائی بوجود آورده است
اغلب یافتن یک معبد یونانی و مجسمه هائی چند مربوط به خدایان یونان را بعنوان نشانه دیگر نفوذ هنر یونان در حالیکه این یک پدیده طبیعی است که یونانیان مقیم ایران برای خویش عبادتگاههائی به شیوه و سبک خاص خود برپا دارند.
همچنین است در مورد یافتن برخی از اشیاء آنچه که بیشتر منطقی بنظر میرسد آنست که این آثار درجریان مبادلات به نسبت وسیع بازرگانی بایران آورده شده باشد. ازیاد نبریم که یکی از انگیزه های مهم نبرد یونان با ایران مربوط است به عامل بازرگانی و اینکه برخی از قدرتهای تولیدی در یونان بمنظور آزادی عمل در بازرگانی با نواحی آسیای صغیر و ایران از حمله بایران و درگیری نبرد با شرق استقبال کردند.
بنابراین با توجه بآنچه که گفته شد ملاحظه میگردد که در زمینه امر نفوذ فرهنگ یونانی بر ایران در آغاز دوران اشکانی بدون توجه به عوامل مختلف که برخی از آنها برشمرده شد، اظهار نظرهائی خاص صورت گرفته است که با کاوشهای سالهای اخیر مطابقت ندارد.
دراینجا لازم میداند قبل از طرح مسئله نظریه هائی که تا بحال درباره چگونگی خصوصیات هنر دوره اشکانی داده شده است، به نکته دیگری نیز در زمینه مشکلات موجود در امر شناسائی کامل و روشن بینانه چگونگی تاریخ و فرهنگ دوران اشکانی اشاره کنیم. این مشکل را باید در این جستجو کرد که درحال حاضر سرزمین ایران کنونی، جز بخشی ار شاهنشاهی اشکانی را تشکیل نمیدهد و آن سرزمین پهناور امروز به واحدهای سیاسی مختلفی با رژیم های گوناگون و مرزهای مشخص تقسیم یافته است. از آنجا که این تجزیه در دورانی بسیار کهن صورت نپذیرفته است و پدیده ایست که به دو قرن اخیر مربوط میشود، ملاحظات سیاسی بشدت در زمینه تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به تاریخ و فرهنگ این سرزمین دخالت دارد.
چنانکه دولتهای تشکیل شده در این سرزمین ها و سیاست های صاحب نفوذ کوشش داشته اند تا به بهانه ایجاد همبستگی ملی، برای گذشته مردمان ساکن در این نواحی ملیت، تاریخ و فرهنگی ویژه بشناسند و از اینرو دست به خلق اسامی مختلف جهت نامیدن فرهنگ های منطقه ای زده اند و باین ترتیب کوشش شده است تا وجود یک فرهنگ وسیع و مشترک ایرانی که درهر منطقه دارای نمود و زنگ و بوئی بومی و محلی بوده است، نفی گردد. بهمین دلیل است که با عناوینی چون: فرهنگ یونانی، بلخی، یونانی، بودائی، ایرانی، یونانی، رمی، سغدی، خوارزمی و نظایر آن برخورد میکنیم. در اینجا باید بگوییم همانطور که نفی واقعیت های سیاسی و شخصیت حقوقی و سیاسی شناخته شده سرزمین های مزبور نمی تواند واقع بینانه باشد، تلاشی هم که در زمینه نفی وجود یک فرهنگ مشترک کهن، در این سرزمینها صورت میپذیرد نیز منطقی نخواهد بود و ضرر فرهنگی و معنوی آن در آینده از سود فرضی سیاسی کنونی آن برای همه ساکنان منطقه بیشتر خواهد بود.
اینک با توجه به آنچه که در بالا بدان اشاره رفت در زیر باختصار به ذکر نظریه های مختلفی که درباره چگونگی ویژه گیهای هنر دوره اشکانی ابراز شده است میپردازیم:
نظریه های مربوط به هنر عهد اشکانی:
موضوع شناسائی هنر دوره اشکانی بعنوان یک هنر مشخص و واجد ویژگیهای معین و مستقل از دیگر سبک ها و شیوه های هنری دنیای باستان، امری است که به کمتر از نیم قرن مربوط میشود. زیرا که تا حدود سال ۱۹۲۰ میلادی سخن از هنر خاص دوره اشکانی دربین نبود و هنر ایران دوران اشکانی را بعنوان بخشی و زائه ای از هنر رم و به گونه هنر ناحیه ای و شهرستانی هنر رم قلمداد میکردند ولی در سال ۱۹۲۰ در تعقیب حفاری هائی که در شهر دورا اوروپوس در سرزمینهای غربی شاهنشاهی اشکانی صورت گرفت، با نمونه های تازه ای از آثار هنری برخورد گشت میشل رستوتزف بر اساس یافته های مزبور بمطالعه پرداخت و عنوان «هنر پارت» را مطرح ساخت.
او در اثر معروف خود بنام «دورا و مسئله هنر پارت» کوشش کرد تا چگونگی ویژه گیهای این هنر را مورد بحث قرار دهد.
ازاین زمان ببعد گفتگو درباره هنر دوران اشکانی وارد مرحله جدیدی گشت و آنها که تا بحال وجود چنین هنری را نفی میکردند از نظرگاههای مختلف به بررسی آن پرداختند. انجام کاوشهای باستانشاسی در نواحی چون: پالمیر، دورا هترا و آشور از یکسو و بررسی های باستانشاسی در نواحی شرقی در سرزمین افغانستان از سوی دیگر، آثار ارزنده ای مربوط باین دوران را نمودار ساخت. ولی بدلایلی که در پیش گفته شد عنوانهای خاصی برای این آثار در مناطق مختلف قائل شدند که در تمامی آنها با کلمه «هلنی» و یونانی برخورد میشود.
بمنظور تقویت این نظریه با تکیه بر روی برخی از افسانه ها و گفته های مورخان یونانی، بنای تعداد فراوانی از شهرها را به امکندر نسبت دادند تا جائیکه ایجاد سی شهر را مربوط باو دانستند. بدون آنکه به میزان امکانات اسکندر، زمان کوتاه اقامت او در شرق و مشکلات او توجه کنند. از جمله شهرهائی که بنیاد و یا گسترش وسیع آنرا به اسکندر نسبت داده اند شهرهای زیر را میتوان یاد کرد: بلخ، مرو و خجند. در حالیکه نگاهی به همان مدارک تاریخی نشان میدهد که اسکندر هیچگاه در جانب شرق آسوده نبوده و هیچگاه نواحی شرقی و شمال شرقی ایران هخامنشی یعنی ورارود (ماوراءالنهر) و بخشی از افغانستان امروز و خراسان و دشت گرگان ایان کنونی، دربرابر او بطور کامل سر تسلیم فرود نیاوردند و در تمامی دورانی که اسکندر در این نواحی به تاخت و تاز مشغول بود با جنبش های قهرمانانه مردم این سرزمین مواجه بود و این امر دست کم تا سال ۳۱۲ پ.م نیز ادامه یافت.
حال چگونه اسکندر توانسته است در جریان این درگیریهای عظیم نظامی توفیق آن بیابد که به بنای شهرهای بزرگ بپردازد، مسئله ایست که طرح کنندگان این امر باید بدان پاسخ گویند در اینجا لازم میداند برای نمونه درمورد سابقه شهر عمده ایکه بنایش را یونانیها و غربیها به اسکندر نسبت داده اند مطالبی را بیان دارد.
بنای شهر بلخ در افسانه های تاریخی ایران همیشه به کیومرث و گاهی به «لهراسب» نسبت داده شده است. در روایات زرتشتی نیز بلخ را وطن زرتشت دانسته اند و آنرا «مادر شهرها» میگفتند و از اینرو اعراب آنرا «ام البلاد» نام نهادند. شهری با چنین سابقه ای بنایش به اسکندر نسبت داده میشود تا بر اساس آن مسئله نفوذ و استقرار فرهنگ یونانی بلخی و یا «گرگ و باکترین» به تمدن مستقر درآن ناحیه داه شده است.
از سوی دیگر بنا بر نوشته های تاریخی زمانیکه اسکندر به سمرقند وارد میشود اینچنین به توصیف آن شهر میپردازد: «آنچه من درباره زیبائی سمرقند شنیده بودم حقیقت است، جزاینکه سمرقند آنقدر دل انگیز و دلفریب است که من تصور آنرا هم نمیکردم. باید دید در برابر چنین عظمت و شکوهی سربازان اسکندر با وجود تمام درگیری ها و نبردهای دائمی خود، چه چیز ارزشمندی میتوانستند خلق کنند و اگر بنائی ساخته اند، آیا چیزی جز یک اردوگاه موقتی و یا یک قلعه دفاعی میتوانسته باشد؟
در بررسی های محققین و باستانشناسان دیگر با برداشت هائی کم وبیش نزدیک بهم و درهمین زمینه برخورد میکنیم. با این فرق اساسی که تمامی آنها بطور ضمنی بوجود یک هنر مشخص پارتی معتقدند ولی بین آن هنر هلنی به نوعی ارتباط و پیوندمعتقدند و ازاینرو از هنر این عهد بیشتر بعنوان هنر «ایرانی یونانی» یاد میکنند. در بین این محققین جا دارد تا از شلومبرژه باستانشناس فرانسوی باد کنیم. او بیشتر تحقیقات و کاوشهای خود را در سرزمین افغانستان انجام داد و در محل هائی چون: سرخ کتل و آی خانم حفاری کرده است. شلومبرژه در اثرمعروف خود بنام «فرزندان یا زادگان غیر مدیترانه ای هنر یونان» که در سال ۱۹۱۰ منتشر ساخت، در برابر نظریه هنر «یونان و رم» که به آثار ایران و افغانستان نسبت داده شده بود، وجود یک هنر شرقی یونانی ایرانی را مطرح ساخت که از انحنای رود فرات (بنای آنتیوش اول در کوماژن) تا دشت گانگ را در برمیگرفته است.
و بالاخره به نظریه رومان گیرشمن باستانشناس فرانسوی میرسیم. برای گیرشمن موضوع به گونه خاص طرح میشود او معتقد به اینست که سلوکیها پس از تسلط بر ایران کوشش کردند تا این سرزمین فتح شده را یونانی زده (هلنیزه) کنند. بنظر او فتح مجدد ایران بوسیله پارتها نشانه بازگشت به شیوه سنت پرستی ایرانی است. او معتقد است که دراین عهد «تغییرات فرمها خیلی عمیق است، زیرا بهیچوجه شیوه زیباپرستی یونانی را شامل نمیگردد و درآن دخالت ندارد»، بنظر گیرشمن در ناحیه خاور نزدیک باستانی نیز براثر این تجدید حیات شیوه هنر یونانی کاهش میپذیرد. و بالاخره اینکه ایران در عهد اشکانیان، با تکیه بر قدرت سنتهای قدیمی اش، خود را از قید هنری «هلنیسم» برای تحمیل ادراکات هنری خالص خود بر منطقه ای از فرات تا چین، از سیبری تا هندو از فلاتهای بلند مغولستان تا بسفر، آزاد ساخت.
کاوشهای جدید:
کاوشهای ربع قرن اخیر در سرزمین ماوراءالنهر توسط باستانشناسان شوروی و انجام کاوشهائی چون: حفاری معبد ناهید در کنگاور، گرمی، دستوا، مسجد سلیمان و بردنده نشا و . اوراق پرارزش و جدیدی را در توجیه چگونگی و خصوصیات هنر دوران اشکانی گشوده اند که جا دارد به گونه یک مجموعه مورد بررسی قرار گیرند. ولی درحال حاضر بدلایلی که در صفحه های قبل بآن اشاره رفت برخی از این آثار زیر عنوانهای مختلف بررسی و معرفی شده اند. از جمله در ناحیه خراسان بزرگ و یا ماوراءالنهر و سرزمین های آسیائی شوروی واقع در شرق دریای مازندران، محلهای باستانی بسیاری مربوط به دوران بعد از حمله اسکندر تا آغاز دوران ساسانیان شناخته شده است و توسط شورویها زیر نام دوران «یونانی بلخی» (گرک و باکترین) و دوران کوشان نام گذاری شده است. برخی از این محلها عبارتند از:
آثار مربوط به ترمذ محل باستانی «کیفباد شاه» در پانزده کیلومتری قبادیان آثار مکشوف در حوزه «سرخان دیا» آثار بدست آمده در ناحیه سغد، خوارزم و ترکمنستان جنوبی. رد خوارزم میتوان از محل باستانی جالبی بنام «کوی کریلگان قلعه» نام برد که درآن به آثار معماری پرارزشی برخورد شده است. در ترکمنستان نیز میتوان شهر «نسا» در دوازده کیلومتری عشق آباد و ۱۸ کیلومتری مرز کنونی ایران را یاد کرد که نخستین پایتخت اشکانیان بوده و آثار معماری و اشیاء هنری آن معروفیت بسیار دارد.
از محل هائی که به دوره کوشان نسبت داده شده میتوان آثار «آیرتام» در نزدیکی ترمذ و ساحل راست آمودریا، ویرانه های «خالچیان» در سواحل سرخان دریا و شرق ترمذ توپراک قلعه در خوارزم تل برزو در جنوب سمرقند و نظایر آن را یاد کرد.
ازبین این محلها، آثار مکشوف در خالچیان دارای اهمیت خاصی است. تمدن این محل را مربوط به دورانی میدانند که از قرن اول پیش از میلاد آغاز و تا قرن دوم میلادی ادامه مییابد. در زمینه هنر معماری، آثار مکشوف در خالچیان از اعتباری خاص بهره مند است. که از آنجمله وجود آثاری چون ایوان و اطاقهای ستون دار با پایه ستونهای سنگی را میتوان یاد کرد. همچنین در زمینه تزئینات معماری باید از نقش برجسته ها و مجسمه های گلی آن یاد کرد. نقشهای مزبور ازنظر موضوع، ترکیب و شکل لباس و صحنه پردازی به گونه ای روشن معرف موفق ترین نمونه هنر دوران اشکانی است. آثار مکشوف در خالچیان را از نظر شکل کلی و نحوه اجراء میتوان بعد از آثار نسا قرار داد و از این جهت دارای ارزش خاصی است.
نتیجه:
بطور کلی میتوان گفت که هنر این عهد با تکیه برسنتهای کهن هنر موجود در سرزمین فلات، بیانی خاص خود یافت که از نظر محتوی و شکل و نمود خارجی، درجمع ارتباطی با هنر یونان نداشت. چنانکه هنر معماری اشکانی در طرح آثار تمام سنگی با تغییراتی خاص به سنت معماری دوران هخامنشی وفادار بماند و در ایجاد آثار مماری بنائی با مصالح مختلف با تکیه بر دو پدیده ایوان و پوشش قوسی و گنبد و طرح چهار ایوانی، از یکسو و تالارهای ستوندار از سوی دیگر معماری بومی دوره هخامنشی متعلق به جامعه غیر رسمی و درباری را تحول بخشید و بسوی تکامل و گسترش رهبری ساخت.
در زمینه حجاری و تصاویر برجسته نیز با وارد ساختن اصل تقابل درآن، دگرگونی خاص ایران کهن قبل از هخامنشی.
دوران اشکانی را در زمینه عرضه داشتن هنر دیوار نگاره (فرسک) میبایست از دورانهای موفق هنرایران دانست. هنر دیوار نگاره در این عهد چه از نظر انتخاب موضوع و چه از نظر صحنه پردازی و ترکیب رنگها و بالاخره سبک اجراء در دوسوی شاهنشاهی اشکانیان (شرق و غرب) دورانی بس شکوفا را میگذراند. که با نمونه های جالب آن در کوه خواجه سیستان و دورا اوروپوس آشنا هستیم.
در زمینه مجسمه سازی سبک خاص و پرداخت طبیعت گرایانه تصاویر، همراه با نمودار ساختن حالت و روحیه صاحب تصویر در چهره و تکیه بر روی حالت گیرا و پرجذبه نگاه و بالاخره دقت در ریزه کاریها، هنر این عصر از اعتباری خاص و سبکی ویژه و موفق بهره مند است. ما با نمونه های جالب این اثر در یافته های شوش شمی وهترا آشنا هستیم.
آنچه از آثار فلزی این عهد بما رسیده است این امکان را میدهد تا از آن بعنوان یک هنر موفق و شکوفا یاد کنیم. در هنر فلزکاری عهد اشکانی گذشته از جنبه های هنری امر در زمینه عرضه داشتن حجم های متناسب و ترکیب روشن بینانه واحدهای مختلف یک اثر و ایجاد سایه روشنهای چشم گیر و بالاخره تلاش در نشان دادن حالت زنده و گویای چهره ازنظر فنی و صنعتی نیز پیشرفتهای چشم گیری را شاهد هستیم. بعنوان نمونه جا دارد تا از اثر پرارزش و به اعتباری استثنائی مجسمه مفرغی شمی در موزه ایران باستان و مجسمه نیم تنه و زیبای یک شاهزاده اشکانی در موزه برلن یاد کنیم.
ما پرتو هنر فلزکاری دروان پارتها را درخارج از سرزمین اشکانیان در شرق و غرب آن شاهد هستیم و ازآن جمله است آثار فلزی هنرمندان چین درعهد «هان»در باره اشکانیان که نزدیک به پانصد سال بر ایران و سرزمینهای پیرامون آن فرمانروایی کردند،مطالب چندانی در دست نیست.به نظر می رسد اطلاعات مربوط به آنان از آنچه در زمینه دودمان های پیشین ایشان یعنی هخامنشیان و حقیقت است که اشکانیان نخستین بار در خراسان بزرگ طلوع کردند و در یکی از سخت ترین شرایط تاریخی این مرز و بوم که دولت جانشینی اسکندر سلوکیان پس از جنگهای طولانی و خونین میراث خوار هخامنشیان شده بود در خراسان به ثمر رسیدند و در همان سرزمین نخستین پایگاههای پایداری خویش را که همچنان آثار آن باقی است بر پا نمودند و به پایمردی خراسانیان حدود ۲۵۰ق.م بر ساتراپ دست نشانده سلوکیان آندراگراس.(androgoras) در هیرکانیا و پارثوا چیره شدند و اساس دولتی را بنا نهادندکه تا زمان بر آمدن ساسانیان همچنان پایدار و پابرجا در خاطره تاریخی ایرانیان باقی ماند.
اشکانیان را پارتیان نیز خوانده اند در واقع پارت اصطلاحی بود که نخست توسط نویسندگان یونانی هلنیستی روزگار باستان به استان شرقی هخامنشی (پارثوا) چنانکه در کتیبه بیستون داریوش نیز دیده می شود اطلاق می شد آنگاه که گروه بیابانگردان ایرانی پارتی که مورد بحث ما هستند به آن سرزمین خراسان بزرگ گام نهادند،یونانیان وسپس رومیان ایشان را (پارتیان)خواندند و پس از چیرگی آنان بر سر تا سر ایران زمین(حدود سال ۱۴۰ ق.م) فرمانروایان پارتی خود را شاهنشاه نامیدند. پارت ها نخست درخراسان ماندند و ماندگاری آنان دراین مرحله تا زمان مرگ مهرداد اول،اشک ششم(۱۷۱ ۱۳۸ق.م)ادامه یافت.بنابراین حضورطولانی بیش از یکصد ساله آنان در خراسان بزرگ مبین این واقعیت است که اشکانیان نخست در خراسان دولتی محلی بودند و آنگاه در درگیری با سلوکیان به جانب غرب توجه نمودند و سر انجام در عصر ششمین فرمانروایی پارتی (مهرداد اول)که به حق به خود نام شاهنشاه را دادازحدود یک دولت محلی شرقی عبورکرده به یک دولت نیرومند منطقه ای در حدود یک دولت محلی شرقی عبور کرده وبه یک دولت نیرومندمنطقه ای در آسیای غربی تبدیل گردیدند. کمی بعد در درگیری باسلوکیان به عمرآن دولت جانشینی اسکندردر ایران بزرگ برای همیشه پایان داده وسرنوشت سلوکیان را به دست رومیانی سپردند که به تازگی وارد آسیای غربی شده بودند بی گمان از آغاز ولایت پارت ها تا انحطاط سلوکیان (۲۵۰ق.م تا ۱۳۰ق.م)اشکانیان در خراسان بر مقدمات سیاسی و فرهنگی ایرانیان حاکمیتی غیرقابل انکار داشته اندو اینکه چگونه خراسان به پایگاهی چنان سترگ برای مبارزه علیه بیگانگان اشغالگر و بازسازی شخصیت سیاسی جدید ایران تبدیل می شود از مسائل قابل بررسی و تحقیق می باشد. به خصوص توجه به اینکه که پارت ها(اشکانیان)حتی پس از آنکه به ناچار تیسفون را برای مبارزات نظامی سیاسی خود علیه رومیان همیشه متجاوز انتخاب نمودند،هرگز خراسان را به عنوان مبنا و پایگاه و سرزمین مادری که می توانستند به آن تکیه کنند و بدان امید بندند رها نکردند.بسیار بدیهی است که شاهان پارت همچون شاهان پارس بسیار علاقمند بودند که پس از مرگ در سرزمین آرام و مطمئن مادری بیارامند،جایی که امروز نیز همچنان در دسترس میباشد.
نخستین دهه های استقرار پارت هادر خراسان گرچه آنان را با نیروهای سلوکی رو به رو کرد و در این رویارویی،پارت ها به دلیل برتری های نظامی سلوکیان و ضعف تکنیکی نظامی خود نتوانستند از عهده سلوکیان برآیند،با این حال تاریخ نشان می دهد که ایستایی اشکانیان در خراسان به مراتب قوی تر، جدی تر و پایدارتراز تلاش دشمن اشغالگر یونانی برای تیر اندازی آنان بود و آنان نه تنها سلوکیان را دفع می کردند،بلکه در اوج شاهنشاهی و اقتدارشان نیز خراسان بزرگ را رها ننموده و با ارتباط ابریشمین شرق و غرب از طریق جاده های خراسان،اقتصاد جدید جهانی را بنیاد نهادند و جاده های بسیار مطمئن و جدیدی احداث کردند که در عین حال که کالاهای بشری ، یعنی فرهنگ وعلوم انسانی را نیز درخود حمل میکرد و درواقع پارت های خراسانی به جهان قدیم چنان خدمتی کردند که هیچ یونانی و هیچ رومی هرگز در مخیله اش نیز متصور نمی شد
آناهیتا در زمان اشکانیان
یک قرن و نیم پس از سقوط هخامنشیان،مهرداد اول اشکانی در آغاز کار خود با غارت معبدهای آتنا و آرتمیس [آناهیتا]به ثروت هنگفتی رسید.ظاهراً غارت معبد آناهیتای همدان به وسیله آنتیوخوس الگوی کار مهرداد قرار گرفته بود.آنتیوخوس سوم توانسته بود خزانه خالی خود را با غارت خشت های زرین آناهیتا پر کند.بعید هم نیست که با شکست سلوکیه معبدها به آناهیتا تعلق یافته باشند.
شاهان سلوکی به معبدها به چشم منبع درآمد خود نگاه می کردند و هر وقت دچار مشکل مالی می شدند با غارت معبدهایی چون آناهیتای همدان،کنگاور و نهاوند به وضع مالی خود سروسامان می دادند.شاهان سلوکی معتقد بودند در مقام شاه شوهر آناهیتا هستند و در هنگام تنگنای مالی از او تقاضای جهیزیه می کردند.
بنا به روایتی آنتیوخوس سوم هنگام غارت معبد آناهیتا الیمائیس ،به دست مردم کشته شد و پسرش نیز آنتیوخوس چهارم سرنوشتی همانند پدرش داشت. اشکانیان معتقد بودند برای مقابله با نفوذ فرهنگی سلوکی وارثین راستین هخامنشیان هستند.تعصبات ملی ارتباطی به دین اشکانیان نداشت ،نمونه ای از این تعصبات:در زمان خسرو تخت شاهان اشکانی به دست تراجان افتاد، خسرو و دیگر پادشاهان هرگز پس گرفتن تخت خاندان خود را از یاد نبردند. در سفرهای هادریان به آسیا و دیدار او با خسرو قول داد که تخت زرین را به دربار ایران برگرداند،ولی هرگز چنین کاری نکرد.
میترا در زمان اشکانیان
میترا با مهریشت با یک دگرگونی به بدنه اصلی آیین زرتشت پیوند می خورد. البته اشکانیان توجه عمیقی به دین زرتشت نداشتند آنها با روحیه جنگجویی خود بیشتر به جنبه های نمایشی دین و بسته بودند.تیرداد اول اشکانی هنگامی که به پادشاهی ارمنستان برگزیده شد،تصمیم گرفت برای حل اختلافات دیرین به روم رفته و تاج شاهی را از دست نرون (امپراتور روم) بگیرد.سپس نرون دیهیم شاهی را بر سر تیرداد نهاد او اولین پادشاه روم بود که در زمان اشکانیان توانست از طریق شاهزاده ی اشکانی با میترا و مهرپرستی آشنا شود،نرون علاقهُ زیادی داشت تا به نام خدای خورشید شهرت پیدا کند و میترا نیز ارتباط تنگاتنگی با خورشید داشت، البته میترا یک سده پیشتر از تیرداد به وسیله دزدان دریایی به روم راه یافته بود.دزدان دریایی به وسیلهُ یکی از سرداران بزرگ روم در جنگ ایران و روم شکست را در دیار تازه رواج می دهند.صلح دوستی بارزترین صفت میترا است.
اگر مسیحیت بود،مهرپرستی در غرب همان نقشی را داشت که امروز مسیحیت دارد.میترای ایرانی رقیب خطراناکی برای مسیحیت سامی بوده است.بهترین کارنامه عظمت میترا در این دوره است،آناهیتا و میترا نمی توانند تنها ایزدان دینی اشکانیان باشند.یشت ها،گنج نامه ها و ایزدان گوناگون ایرانیان از روزگاران کهن می باشند، ۴۷۵ سال در دوره اشکانی وجود داشته تا به دورهُ ساسانی رسیده اند.ایزد بهرام در فرهنگ دینی اشکانیان نقش مهمی داشته است در پیوند با اسب که برای اشکانیان جایگاه ویژه ای داشته است و می توانسته به راحتی در آیین های مذهبی رخنه کند. گودرز اشکانی با قربانی برای ایزد بهرام (ایزد جنگ و پیروزی) او را سرور خدایان می نامند.این برداشت که اسب نابود کننده دادان است ارتباط نزدیکی با ایزد بهرام دارد.
نقش بودیسم در فرهنگ ایرانی ونقش اشکانیان در ساختمان دینی و فرهنگی همسایگان خود
طولانی بودن فرمانروایی اشکانیان حتی بدون عزمی ملی کفایت می کرد.در مشرق ترین بخش فرمانروایی اشکانیان،بویژه بیرون از مرزهای سیاسی این فرمانروایی آیین بودا رخنه قابل توجهی کرده بود،از رخنه آیین بودا به ایران در زمان فرمانروایی سامانیان به شدت جلوگیری می شد و حتی بوداییان مورد تعقیب و آزار قرار می گرفتند.ارمنستان از نظر زبان،دین و بافت سیاسی و اجتماعی به گونه ای عمیق تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قرار گرفته بود.همچنین آرامگاه آنتیوخوس در کماژن نشان دهنده نقشی است که ایران در این سرزمین داشته است.
ایرانیان در زمان مهرداد اول و حدود۱۵۰سال ق.م دوره تازه ای در روابط فرهنگ ایرانی با فرهنگ سامی به وجود آمد.برای مثال:ویرانه های کاخ و معبدی در هتره نشان می دهد که این امیر نشین عرب تا چه میزان زیر نفوذ فرهنگ اشکانیان بود. نفوذ ایران در سوریه و فلسطین نیز چشمگیر است.
بسیاری از برداشتهای ایرانیان از مزداپرستی نیز دگرگونیهای عمیقی در باورهای دینی همسایگان غربی،یهودیان،مشرکان و مسیحیان نو خاسته در حال شکل گیری فراهم آوردند.
با حضور مهر پزستی در روم ارزشها و هنجارهای بسیاری از اخلاق ایرانی به امپراطوری روم راه یافت.
روزگار اشکانی هم مصادف بود با تقلای یهودیان برای شکل دادن به دین خود و پاسداری از آن در برابر یورشهای بیگانه و هم زمان بود با تولد مسیحیت.تصادفاً در این دوره بحرانی آسیای مقدم که ناف دین بود در قلمرو غیر مستقیم اشکانیان بود . دین زرتشت ژرف ترین تأثیر را به دین موسی نهاد.کتاب دانیال نبی از نمونه های این تأثیر است.
فرهنگ و ادب در دوره اشکانی
در شهرهای یونانی(شهرهای جدید سلوکی)که در نزدیکی پادگان های دائمی نظامیان ساخته شده بودنند زبان رسمی آنان یونانی بود و ایرانیان به طور جدی به یاد گرفتن زبان یونانی می پرداختند.این گونه از برداشتها بیش از حد آزاد و گیج کننده است.مثلاً اگر مردم ایران با زبان یونانی آشنا بودند،امروزه ذخیره ما از این زبان به چند واژه اقتصادی مانند:درهم(دراخه)؛دینار(دنا روس)؛و سیم(نقره) و چند واژه دیگر محدود نمی شد. در زمینه هنر نیز فرهنگ ایران نتوانست عناصر زیادی از هنر یونانی را هضم کند و با همه نیازهای معماری هخامنشی و اشکانی به یونانیان،فرهنگ ایرانی جز مثلاًبه ندرت سر ستون کورینتی، مانند سر ستون دو ستون بر جای مانده در خورمه و چند عنصر دگرگون شده چیز زیادی از فرهنگ هنری یونانیان را نپذیرفت.
پیکر تراشی ایرانی،خوب یا بد، حاصل همین کمبود رغبت به هنر بیگانه و ناسازگاری آن با فرهنگ ایرانی است. در حال حاضر همه چیز حاکی از آ ن است که ایرانیان تنها از اسکندریان شکست خوردند،اما هرگز به سبب دلسردی از فرهنگ خود روی نتافته بودند.در میدان کوچک تنها خط یونانی است که به سبب بی رونقی خط اشکانیان نقشی چیره دارد.در سکه ها که نقش ها همه اشکانی هستند و تقریباً شباهتی به یونانیان ندارند،حرف اول را اغلب آتش و آتشدان می زند و لباس ایرانی با شلق هخامنشی.در سکه اشک اول نبرد فرهنگی کاملاً مشخص است،که به تقلید از سکه یونانی ست، اما در اینجا تیراندازی با جامه دشت نوردان با کمانی در دست بر روی کرسی نشسته.جای آپولون که معمولاًدر پشت یک سپر می نشیند گرفته است. مهرداد اول در روی سکه های خود، خود را دوستدار یونانیان وی داند، اما می تواند ناشی از انگیزه سیاسی باشد.
واژه های درهم و دینار و سیم در زبان فارسی از رونق ناگهانی سکه در زمان سلوکیه و اشکانی است. قضاوت درباره فرهنگ و ادب دوره اشکانی به علت نبود ادب مکتوب دشوارتر از هخامنشی است. این واقعیت که ما بدون حلقه روابط دوره اشکانی هرگز به جهان پر شکوه اساطیر ایران پیش از اشکانیان،هخامنشیان دوره هند و ایرانی و آریایی نمی توانستیم راه بیابیم.در حمله اسکندر به ایران بسیاری از کتاب های تک نسخه ای دینی و مدنی از بین رفته بودنند.
نقش اشکانیان در حفظ افسانه ها و حماسه ها بسیار مهم بوده است. به سبب نبود ادب مکتوب نباید از ادب شفاهی بسیار پر رونق اشکانیان غافل ماند و این ادب شفاهی است که سبب شکوفاهی شعر ایرانی شده است.
آن دسته از پژوهشگران شیفته یونانی گاهی بی جهت می کوشند مثلاًرستم و هرکولس را با یکدیگر مقایسه کنند و گاهی فراموش می کنند که به نقش دوره آریایی در وجود پدیده های همانند باز گردند. داستان هایی چون: ویس و رامین؛بیژن و منیژه که حتماً آبشخوری اشکانی دارند گرمی و رونق بازار افسانه ها و روایتهای عاشقانه و حماسی اشکانیان را فاش می کند و با همین آگاهیها می توانیم اطمینان داشته باشیم که شکل گیری نهایی شخصیت رستم یل بزرگ ایران در زمان اشکانیان بوده است.
هنر و معماری دوره اشکانی
در این دوره خود به خود نزدیک به پنج سده از زندگی مردم قلمروی گسترده ای را در چهار راه جهان باستان داشته و می توان شاهد دگرگونی های زیادی بود.
واقعیت این است که وجود هخامنشیان نیرومند،عامل بزرگی بود برای استقلال اشکانیان در برخورد با هنر. اشکانیان با ترک خاستگاه خود در گوشه شمال شرقی فلات ایران و با گزیدن تیسفون به پایتختی خود ثابت می کنند که نقش بین النهرین در بازار سیاست جهانی را در یافته بوده اند. بنابراین چنین قومی را نمی توان بیگانه با هنر ملی یافت.
روسوتسفبر آن است که هنر در هنر خاندان هان، جنوب روسیه، بین النهرین و بخش بزرکی از آسیای مقدم شد و سرمت های روسیه در تحول هنر رومی تأثیر گذاشتند.
ادامهُ حیات هنر ایرانی در دورهُ اشکانی و رخنه آن به غرب که اغلب غربیان ئربترهُ آن اتفاق نظر دارند شکست برنامه ای را که برای هلنی کردن ایران داشت بیشتر فاش می کنند.
مخصوصاًدر نیمه نخست فرمانرویی اشکانیان هم با هنرکاملاً هلنی سر وکار داریم و هم با هنر آمیختهُ یونانی و ایرانی.آثار حضور اشکانیان بیشتر از هر جای دیگری از ترکمنستان،کردستان و خوزستان به دست آمده اند. باستان شناسان شوروی در نیسا که یکی ار آنها نیسای کهنه و دیگری را منیانو می نامند.که ظاهراً نیسای نو شهر اصلی و نیسای کهنه جایگاه دژ،کاخ سلطنتی ، پرستشگاهها و خزانه و انبارها بوده است.نیسای کهنه در سدهُ سوم میلادی پس از غارت به کلی با خاک یکسان شد ولی نیسای نو از فروپاشی اشکانیان جان سالن به دربرد.بیشترین یافته های باستان شناسان از نیسا خزانه و انبارها و دژیست بر بلندی تپه ای طبیعی با ۵۰ متر ارتفاع دژی پنچ گوش به نام مهر داد کرت قرار داشته است که دیوار آن با پنچ متر ضخامت ۲۰ تا ۲۵ متر ارتفاع و از آن میان تالاری تقریباً چهارگوش که به گمان تالار تخت بوده است. علاوه بر این تالار یک معبد و فضای چهارگوش بی پنجره ای به ضلع ۶۰ متر که ظاهرا ًخزانه بوده است.
در پیرامون حیاط درونی این فضا اتاق های مستطیل شکل قرار داشتند.در این اتاق ها اشیاء گران بها و زینتی و گوهری انبار می شدند. در دورهُ اشکانی توجه اندکی که از زمان هخامنشیان به تزیین دیوارهای بیرونی آغاز شده بود رونق گرفت و نمای عمومی بنا از اهمیت زیادی برخوردارشد.
در گچ بری یکی از دیوارهای کاخ کوه خواجه که در سدهُ اول میلادی بر روی جزیره ای در دریاچهُ هامون ساخته شده،نقش های یونانی و دایرهای مماس بر هم با عناصر دندانه دار اشکانی در آمیخته اند،در نقش های کوه خواجه تجربه های تازه و منحصر به فردی صورت گرفته است. بر خلاف دورهُ هخامنشی که جز بر روی مهرها به ندرت با تصویر زن رو به روی شویم،در نقاشی های کوه خواجه زن نیز به گمان برای نخستین بار جایی در نقاشی پیدا کرده است.
نگاره های تنگ سروک از اواخر سدهُ دوم میلادی و نگاره اردوان پنجم از سال ۲۱۵ میلادی که از شوش به دست آمده اند در موزهُ آثار باستانی تهران نگهداری می شود. ویژگی ثابت این نگاره ها توجه به اصل تمام رخ و روبه رو نگری در آنهاست.
به تندیس های آرمگاه بزرگ آنتیوخوس نمرود داغ نیز با اینکه اثر سلوکی است اما می توان درچارچوب هنر دوره اشکانی پرداخت. آنتیوخوس تربیتی یونانی داشت اما خود را از نوادگان هخامنشی می خواند. به گمان هنرمندان نگاره های مسطح نمرود داغ نگاره های مسطح هخامنشیان را الگو قرار دادند، چون این شیوه در یونان جایگاهی ندارد. در طرح لباس نیز از لباس اشکانی تقلید شده است، که خود حکایت از نفوذ فرهنگ پارتی به شرق آسیای صغیر می کند. سرانجام در مدت زمانی کمتر از یک قرن برخی از جلوه های فرهنگی پارتی پس از برخورد با رومیان در پالمیر که دروازه فرهنگی رومیان شرق و غرب بود.در پالمیر ذوق مدیترانه ای با شوق و خوی پارتی در هم می آمیزند و هنری کاملاً دکوراتیو از تلفیق معماری مدیترانه ای و نقش برجسته پارتی پدید می آورند. از نمونه های خوب این نقش برجسته می توان به نیم تنه بلاش سوم اشاره کرد و چهره نجیب و آرام و گویای آن می توان یکی از شاهکارهای هنری دوره پارتی به شماره آورد.
شگفت انگیزاست که آثار هنری درون فلات ایران با همه نقش که هنر نگارگری اشکانی در آسیای مقدم دارد بسیا معدود است. برای نمونه نمی توان معبد آناهیتای کنگاور را با معبد پالمیرا مقایسه کرد. یکی از بهترین نمونه های تندیس سازی ایران تندیس برنزی بلند پایه ای اشکانی است که در معبد شمی از کوه زاگرس بدست آمده است.
متاسفانه از این دوره بسیار طولانی در مقایسه با دوره هخامنشی یادگار زیادی بر جای نمانده است،در نتیجه آگاهی ما درباره هنر جواهرسازان اشکانی بسیار اندک است.با اینکه از قرائنی مانند لباس و آرایش تندیس ها پیداست که اشکانیان به هنرهای تزیینی و زیوربی علاقه نبوده اند.
توانایی و آگاهی ها عمومی مردم
پیشه وران شناخته شده دوره اشکانی
دستاوردهای هنری با فاش کردن بسیاری از توانایی ها و آگاهی های عمومی مردم جای خالی اطلاعات را پر کند.بدیهی است که شاهان و بلند پایگان با دست خود کاخ ها و اشیاء سلطنتی و زیور آلات خود را ساخته اند ،ومااگر امروز آگاهی درستی از شیوه کار آنها نداریم ظرافت کارشان را لمس می کنیم.در سکه های اشکانی با اینکه از سکه های یونانی تقلید شده است پرداخت ایرانی کاملاً مشخص است.روی سکه سرشاه است که معمولاً نگاهی متمایل به سمت چپ دارد. در پشت سکه اشک اول تصویر او در حالی که مانند زئوس بر تخت نشسته و به سمت راست می نگرد معمولاًدر فضایی چهار گوش نام خاندانی شاه بزرگ با عنوان شاه بزرگ و یا شاهنشاه می آید. به یونانی:شاه شاهان،اشک،نیکوکار،دادگر،ف رمانروای بسیار خوب و دوستدار یونانیان.
در اینجا هم باید گفت که شاهان شخصاًسکه نمیزده اند و سازمان بر اعتباری مامور این کار بوده است.برای اینکه آپولون یونانی به دشت نوردی پارتی تبدیل شود و آپولون از سکه بیفتد حتماً گروهی کارمند دیوانی با فرهنگ دست اندرکار بوده اند.به همین شیوه می توان چشم انداز خوبی از جامعه اشکانی و توانایی های آن فراهم آورد.
جغرافیای ایران در زمان اشکانیان
پس از بر افتادن خاندان هخامنشی به دست اسکندر و فرمانروائی سلوکوس ها سرحدات ایران همواره در تغییر بود و هیچگاه به پهناوری روزگار هخامنشیان نرسید.و حتی در زمان اشکانیان که یک دولت نیرومند ایرانی روی کار امد بیش از دو سوم مرزهای غربی ایران که همسایه با روم بود بدست رومیان افتاد و به طور تقریب حدود ایران در دوره اشکانیان از این قرار بود.
از مغرب رود فرات از مشرق کوههای هیمالیا و رود پنجاب هند و از شمال رود سیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز و از جنوب خلیج فارس و دریای عمان.
پارت اصلی:
اشکانیان چون از ایلات پارت بودند انانرا پارتی می گفتند از جنوب شرقی دریای گرگان (خزر) صفحه باریکی به سوی مشرق کشیده شده این ناحیه از سوی شمال و جنوب میان کویر ها و بیابانهای بی اب واقع است سرزمین پارت از غرب بشرق تا رود هریررود در هرات ۵۱۴ و از شمال به جنوب تا کویر ۳۲۲ کیلومار است در این منطقه نویسندگان قدیم دو کشور را نام میبرند یکی گرگان و دیگری پارت و چون حدود قطعی ان دو را نمی توان تعیین کرد همینقدر می دانیم که گرگان در سمت شمال و غرب و پارت در جنوب و شرق این ناحیه واقع بوده است تحقیقا قسمت سفلای رود اترک جز گرگان و قسمت علیای ان متعلق به پارت بوده است.
داریوش در کتیبه خود پارت را بازرنکاوهرات و ساگارتی که در کویر لوت واقع بود با گرگان ارتباط می دهد بنا بر انچه که از نوشته نویسندگان قدیم بر می اید پارت همان خراسان کنونی بود یعنی تقریبا از دامغان فعلی شروع شده به هریرود منتهی می گشته است و بی تردید عبارت از ولایات :دامغان شاهرود جوین سبزوار نیاشبور بجنورد درگز سرخس اسفراین جام باخرز خواف ترشیز (کاشمر) و تربت حیدریه بوده است.
طول این ولایات از مغرب به مشرق ۴۸۰ کیلومتر و عرض ان ۲۰۰ کیلومتر است بنابراین سطح پارت اصلی تقریبا معادل ۹۶۰۰ کیلومتر مربع استشمال و جنوب این ناحیه را سه رشته کوه در میان گرفته اندیکی دامان کوه یا کوههای اکراد که دامنه اش بسمت کویر خوزام کشیده می شود و دیگری به نام الاداغ و میرایی در وسط و باسم جغتای یا کوههای جوین در جنوب .
وسعت دولت اشکانی:
پارت ها پس از تشکیل دولت وارث بالاستحاق پادشاهان هخامنشی شدند و قسمت اعظم ایران انروز را به تصرف در اورند از نوشته های مورخان یوناین و رومی و ارمنی بر می اید که پارت ها در ایران دولت وسیعی را حائز بودند.غیر ولایات بالا که ولایات پارت اصلی بود صفحه مارد ها یا مردها یا تنکابن کنونی و امل و حوالی ان و مادبزرگ یا عراق عجم که شامل همدان و گروس و کرمانشاهان و نهاوند و ملایر و تویسرکان و اراک و خوانسار و گلپایگان و کمره و خمسه و زنجان و قزوین و ری و اصفهان و یزد میشد و ماد کوچک(اذربایجان) و ادیابن(اسور قدیم)و کوردون (کردستان)و ارمنستان بزرگ و کچک و اسوران (ادسا)و الحضر(هترا)و کلده قدیم یا بابل تا خلیج فارس و خوزستان با شوش و پارس و کرمان و صفحات مجاور کویر لوت مانند سیستان و ساگارتی و باختر تا صفحاتی که در مشرق تا هندو کوشان و هیمالیا می رسیده است و صفحات مجاورسند و صفحات مجاور خراسان تا رود جیحون جزو دولت اشکانی شمرده می شده است.از نامیدن این ولایات مقصود ان نیست که پارتی ها در تمام دوره دولت اشکانی این صفحات را داشته اند البته در طول این سلسله وسعت مملکت در زمان قدرت و انحطاط تفاوت میکرده است.دولت پارت در زمان قدرتش باستثنای قفقاز حدود طبیعی ایران را تقریبا داشته است.
پایتخت ها:
چند شهر را در دو.ره های مختلف پایتخت اشکانیان نوشته اند نخست نام شهر اساک را نام برده اند و ان را با قوچان فعلی برابر دانسته اند پایتخت قدیمی را هم شهر نیسا می دانند که اخیر بین عشق اباد و فیروزه یافته اند بعدی هم شهر صد دروازه است همان دامغان فعلی می باشد بعدی تیسفون یا همان پایتخت زمستانی اشکانیان باشد ماههای غیر زمستانی را شاهان اشکانی در همدان و گرگان بسر میبردنند و در زمستان هم در تیسفون بسر میبردنند.
آرایش و پوشش در دوره اشکانی
از چگونگی لباس در آغاز فرمانروایی اشکانیان چیزی نمی دانیم،اما بی گمان لباس عمومی پارتها همانی بوده است که در پلکان شرقی آپادانا اعضاء هیأت نمایندگی پارتها بر تن دارند. البته هنگامی که از لباس عمومی سخن به میان می آوریم،مانند دیگر دوره های باستان،تنها لباس بلند پایگان و درباریان وشاهان مطرح است و از مردم عامی خبری نیست.هنر اشکانی در مقایسه با گذشته،با تکیه بر هنر هخامنشی،در پالمیرا به صورت آمیخته ای از هنر ایرانی،یونانی و رومی،استعداد بیشتری از خود نشان می دهد.
در مورد زنان پوشیدن دو پیراهن بر روی یکدیگر،پیراهن نخست گشادو پیرچین است و بلندیش تا روی زمین می رسد و قد پیراهن دوم معمولاًتا حدود زانو است. گمان می رود که اغلب شلیته ای گشاد و پرچین در حکم پیراهن نخست عمل می کرده است.امروزلباس زنان عشایری و روستایی اغلب همین است.
آناهیتا ،بسان دوشیزه ای زیبا،بسیار نیرومند،خوش اندام،کمر به میان بسته،راست بالا،آزاده نژادوبزرگوار،تا مچ پا کفش درخشان پوشیده،که جامه زرین گران بهای پرچینی در بر دارد.با گوشواره ها چارگوش آویخته به گوش و با گردنبندی بسته بر گردن نازنین ،نمایان می شود.بالای سر آناهیتا تاجی (دیهیمی) آراسته به صد ستاره تاج زرین هشت گوش گردونه مانندی با زیور نوار،تاج زیبای خوش هنجاری با چنبری برآمده در جلو.
از میان لباس مردان نیم تنه چسبان وبلند و شلوار تنگ تندیس سنتروک که در موزه بغداد نگهداری می شود نیز از جمله لباسهایی است که می تواند شباهت زیادی به لباس مرد بلند پایه ای از سده پیش(دوره قاجارها) داشته باشد. با تندیس مفرغی یکی از بلند پایگان اشکانی که از معبد شمی در کوه ها بختیاری به دست آمده است.بیشتر پارچه هایی که از زمان اشکانیان در ایران به دست آمده از پشم اند و مقداری از منسوجات پارتی از گورهایی در ناحیه گرمی در آذربایجان شرقی به دست آمده است.
باستان در پی شهر صد دروازه در قومس نیز تکه ای از یک جامه اشکانی را پیدا کرده اند.این لباس را با تکیه بر سکه ای که همراه آن بود ار نخست سده اول پیش از میلاد دانسته اند. این تکه بخشی است از شانه چپ یک لباس اشکانی. در تحقیقات بدست آمده در گورهای دوره اشکانی نشان می دهد که از پارچه های پنجه ای نیز استفاده می شده است.
اشکانیان
قیام طوایف پارتی به رهبری اَرَشک بر ضد فرمانروایان سلوکی در ایران، در واقع، واکنش ایرانیان در برابر غرب بود که به احیای ایران و تداوم حیات مردم آن انجامید. خاستگاه خاندان ارشک استوا (حدود قوچان کنونی)بود. ارشک بر حاکم یونانی ناحیه ی استوا شورید و در ۲۳۸ ق. م ابتدا پارت و بعد گرگان را از دست سلوکیان خارج کرد. پس از وی، برادر کوچکش تیرداد جانشین او شد و به احترام برادر، خود را ارشک دوم خواند. از آن پس، پادشاهان این خاندان عنوان ارشک را به نام خود افزودند و اَرَشکان یا اشکانیان خوانده شدند.
جلوس مهرداد بر تخت پادشاهی اشکانی، واقعه ی مهمی در تاریخ این سلسله (۱۷۱ ق.م) به شمار می آید. او ابتدا ولایت باختر (بلخ) ماد، همدان، بابل و سلوکیه را به قلمرو خویش افزود. سپس، قسمتی از ایلام را فتح کرد. در شوش، به نام خود سکه زد و خود را شاه بزرگ خواند. اندکی بعد، پارس نیز فرمانروایی او را پذیرفت و سراسر ایلام به دست وی افتاد. با درگذشت او (۱۳۸ ق.م)، حکومت اشکانیان از حکومتی محلی به یک امپراتوری بزرگ جهانی تبدیل شده بود.
پس از مهرداد اول، فرهاد دوم آخرین بقایای سلوکیان را نیز از ایران راند(۱۲۹ ق.م)جانشین او، مهرداد دوم، مشکلات داخلی و خارجی را سامان داد. او بابل، هرات و سیستان را بر متصرفات خود افزود و مدتی بعد، با برانداختن پادشاهی های کوچک، مرز کشور خود را به رود فرات رساند. در زمان مهرداد دوم، میان ایران و چین نیز سفیرانی مبادله شد. وی نیز مانند هخامنشیان خود را شاه شاهان خواند. به روزگار فرمانروایی او، اصلاحات اداری و دیوانی انجام و نقشه برداری جغرافیایی رایج شد. آخرین پادشاه بزرگ اشکانی بلاش اول (۵۱ ۸۰م) بود که بیش تر دوره ی فرمانروایی خود را به تثبیت موقعیت ایران در ارمنستان گذراند. با مرگ او، ایران درگیر اختلافات داخلی شد و سرداران رومی به قلمرو پارتیان طمع ورزیدند اما توفیق چندانی نیافتند. آخرین پادشاه اشکانی، اردوان پنجم، در نبرد با رقیب داخلی خود، اردشیر بابکان، در دشت هرمزدگان کشته شد(۲۲۴م)و شاهنشاهی اشکانی نیز فرو پاشید.
آثار به جا مانده از تمدن اشکانی
بعضی از آثار اشکانی که تا کنون بدست آمده از این قرار است :
خرابه معبد کنگاور که شباهت بسیاری به معابد یونانی دارد و مربوط به خدای دیانا رب النوع ماه بوده است .
در همدان نیز معبدی بود به اسم آناهیتا که ستونهای آن شبیه شیوه های ستون سازی است .
در الحذر (هاترا) در کنار دجله خرابه هایی است که تقریباً بیش از هزار متر شعاع آن است . این خرابه ها باقیمانده کاخ های اشکانی است که تاقهای آن به سبک رومی زده شده است .
در بیستون ، گودرز اشکانی به تقیلد از داریوش کتیبه ای کنده است . این کتیبه به خط و زبان یونانی است .
در تنگه سائولک در کوههای بختیاری نقش یکی از ملکه های اشکانی دیده می شود که در میان سه مرد که از ایشان دو تن نیزه در دست دارند آرمیده و مغی به خواندن دعا مشغول است . این مجلس حکایت می کند از این که شاه به شکار رفته و ملکه با نگرانی در انتظار شوهر خود می باشد و مغان برای سلامت پادشاه دعا می خواندند . در این حجاری ۱۵ نفر در دو صف و پشت یکدیگر ایستاده اند .
در کشفیات شوش مربوط به عهد اشکانی کتیبه هایی به زبان یونانی بدست آمده است .
در خرابه های شهر دورا اروپوس در ساحل علیای فرات کتیبه هایی به زبان یونانــی و نقش های دیواری که حاکی از وقایع جنگهای اشکانیان و رومیان می باشد کشف شده است .
در سر پل زهاب نقش برجسته ای از گودرز اشکانی وجود دارد که در آن کتیبه ناقصی به زبان پهلوی اشکانی دیده می شود .
در سالهای اخیر در ناحیه نسا در نزدیکی عشق آباد واقع در کشور ترکمنستان که مقر پادشاهان اشکانی بوده ، آرشیو بزرگی محتوی اسناد مالی که بر روی پاره های سفال نوشته شده بدست آمد . این اسناد به خط آرامی و زبان پهلوی اشکانی است که نظیر آن برروی سفال در خرابه های شهر دورا اروپوس یافت شده است .
دیگر ، ابنیه و گورستانهایی است که در ناحیه نسا در نزدیکی عشق آباد کشف شده و در آنها نقاشی ها و مجسمه ها و مهرها و سکه ها و لوازم زندگی مردم آن زمان یافت شده است
سازمان حکومت پارتیان (اشکانیان)
سازمان حکومت در آغاز پادشاهی اشکانیان، همانند دستگاه حکومتی سلوکیان و پادشاهان هلنی بود ولی یقینا از بعضی جهات آنان با شاهان هلنی تفاوتی داشته اند.
پس از مهرداد دوم که رسم جانشینی موروثی برافتاده بود، اهمیت نقش بزرگان در شوراها افزون گشت از این زمان شورای اشراف و بزرگان مساله جانشینی شاهان را بررسی و تصویب می نمودند.
در مراحل بعد، به سبب نبودن قدرت مرکزی و فقدان یک نظام قانونی پایدار و استوار که موضوع جانشین را همواره معین نماید، دقیق نبودن پایه ها و درجات و مشاغل که شمار آن ها بسیار بود، دیده می شود.
چون پارتیان بر قلمرو سلوکیان که زیر نفوذ مستقیم فرهنگ یونانی بود تسلط یافتند با شهرهای یونانی، شهرهای نظامی آنان و شهرهای مهاجرنشین روبرو شدند. آنان از سوی دیگر با نظام شهربانی هخامنشی که اندکی شکسته شده بود روبرو گشتند در این نظام ها زیردستان شهربانان با شهربانان برابر بودند.
پارتیان در آغاز از شهرها و فرهنگ هلنی هواخواهی می کردند و همان سازمان سلوکی را بر هر جا که غلبه می کردند نگاه می داشتند. به عنوان مثال: مهرداد اول «کاسیس» نامی را به شهربانی ماد گماشت و یا «هیمر» را به شهربانی میان رودان (بین النهرین). و
در کتیبه ی بیستون متعلق به مهرداد دوم، از لقب (شهربان شهربانان) مانند شاه شاهان یاد شده است، واگذاری تیول از طرف شاهنشاه به خویشان و فرمانبرداران در سرزمین های تحت قلمرو و زناشویی میان اشراف و خاندان شاهی، موجب درآمیختگی پارتیان با خاندان های اشراف گشت و بدین ترتیب رفته رفته اشراف نیز در ساختار حکومت نقش مهم تری یافته و تدریجا قدرت شاهی کاهش یافت.
پلوتارک و ژوستن (در کتاب یازدهم، فصل ۳، بند ۵) نوشته اند؛ پارتیان عبارت بودند از گروهی اندک از آزادان و انبوهی بزرگ از بندگان منظور از آزادان همانا بزرگان و اشراف بودند که «آراتان» نامیده می شدند و خاندان های بزرگ و دیوانیان نیز در این شمار می گنجیدند. از این گروه در کتیبه های پارسی میانه با واژه «وزرگان» یاد شده است. این طبقه ی اخیر در دربار و سپاه نقش رهبری داشت و مردانش از پایگاه ها و رتبه ها و مزایای متعددی برخوردار بودند.
سیموکاتا می نویسد: که ایرانیان بیش تر از لقب های خویش یاد می کردند، نه از نام های شان. این بی شک از خصوصیات دوران اشکانی و زمان های اخیر فرمانروایی ایشان بود که شناختن ساختمان حکومتی دولت پارتیان را بس دشوار می سازد.
با این همه، شهربانان پایه دستگاه اداری پارتیان به شمار می آمدند، اما در بعضی نقاط مثل «نسا» گویا مرزبان بالاتر از شهربان و پایین تر از یک «دیاپتین dyapty» یعنی کدخدای یک روستای آباد بود.
در دولت اشکانی دو شورا، امور مربوط به کشور را بر عهده داشتند:
۱ ) شورای بزرگان که احتمالا «ویسپوهران» خوانده می شدند. در این شورا نمایندگان خاندان اشکانی و ظاهرا برگزیدگان شش خاندان بزرگ عضویت داشتند.
۲) شورای مغان که نفوذ آنان در امور کشور از شورای نخستین کمتر بود.
این دو شورا متفقا یکی از افراد خاندان اشکانی را به سلطنت انتخاب می کردند البته در این انتخاب وصیت پادشاه نیز بی تاثیر نبود.
۱۸ مملکت در زمان پارتیان تابع آنان بود. از این میان یازده مملکت از حقوق و امتیازات بیش تری برخوردار بودند و هفت حکومت دیگر در مرحله ی پایین تری قرار داشتند. فی المثل؛ ماد، آذربایجان، خوزستان، فارس هر یک سلطانی از خود داشتند و در ضرب سکه آزاد بودند. آنان تنها تعدادی سرباز و مقداری هدایا به شاهان اشکانی می دادند. ایالات دیگر به دست روسای خاندان های بزرگ فئودال پارت اداره و رهبری می شد و آنان این مقام را به طور موروثی حفظ می کردند.
شهرسازی و معماری اشکانیان
از شهرسازی زمان پارت ها زیاد اطلاعاتی در دسترس نیست ولی شهرهای زیادی را به ان نسبت می دهند و قدر مسلم ان است که در زمان اشکانیان تحولات بسیاری در شهرها پدید می اید و بدین ترتیب که شهر را به صورت دایره ای می ساختند و برگرد ان به سنت کهن دیواری گرد می کشیدند گاهی ساختن این چنین شهر مدور را به رومیان نسبت می دهند و اگر چنین باشد باید بگوئیم نه چون ما قبل از کمعماری و شهرسازی رومی این جور ساختنم در سرزمین شرقی امان در مرو و قبل ان در نسا داشته ایم.اشکانیان با اشنائی به این نکته که ساختن شهرهای مدور به اسانی از شهرهای هیپدام(شطرنجی)در دفاع و حراست است در هنگام جنگ هم ارایش نظامی را به صورت مدور می دادند.و این کاملا خلاف شیوه رومیان بود که به صورت مستطیلی ارایش نظامی میدانند.
بسیاری از شهرهای یونانی که دارای طرح مستطیلی شکل می شدند بعد از اینکه به تصرف دولت اشکانی در می امد بر دور ان دیواری مدور می کشیدند.چنانکه دیوار دور شهر مستطیل شکل مرو بیانگر این واقعیت است که جنس این دیوارها از چینه و گل بوده و محل تیر کش و تیر اندازی انها مربوط به دوران اشکانی بوده است.از اثار جالب توجه اشکانیان در بین النهرین می توان به شهر هاترا اشاره کرد که دیواری مدور به دور ان است که پیرامون ان در حدود ۵ کیلومتر از اثار سنگی جالبی پیدا شده است.در درون شهرهای اشکانی مهمترین قسمت ان دز یا همان مقر حکومت و بعد از بازار که از بخشهای جالب شهر بوده و خانه ها هم دارای حیاط مرکزی بوده اند و اکثر ساختمانها دو طبقه بودند و تعداد بسیاری کمی یافت می شد که دو طبقه باشند و کاخ سلوکیه که در دوران اشکانیان ساخته شده بود نمایانگر این سبک ساخت خانه بوده است.
در این بنا هنوز اثار معماری یونانی دیده می شود این بنا بر گرد دیواری گرد ساخته شده است و تمامی اتاقها به سوی این حیاط درشانم بتز نمی شود دو در ورودی هر اتاقی می توان ستونهایی یافت که دارای اثار معماری یونانی است.در معماری پارتی می توان این خصوصیت را بر خلاف معماری دوران هخامنشی یافت که سعی به ایجاد فضای باز و بزرگتری دارند و از ستون به عنوان عامل تزئین کننده در دیارههای و ورودی تالارها استفاده شود.از شبه ستونها در دوران اشکانی و اسلامی نیز رایج بوده است این نواوری که در کنار تالارها ایوانهای عریضی پدید امد از ان پس جائی خاص در معماری سنتی ایران برای خود یافت و چنان مورد استقبال قرار گرفت که در تمام متصرفات اشکلنیان از شرق تا غرب قابل ملاحظه است.
گچ بری و نقاشی های رنگین از عناصر جالب توجه معماری عصر پارتها است که از ویزگی های خاصی برخوردار است.در کل چیزی که در معماری اشکانیان جالب توجه است همان حیاط مرکزی ان و ایوانهای باز و ستونهای چسبیده به دیوارها می باشد.
شهرسازی و معماری دوره پارت حائز اهمیت می باشد و شهر نسا که در قریه باقر در ۱۸کیلومتری عشق اباد کنونی قرار دارد در صحرای قراقوم در نزدیکی استیب هایی است که مربوط به دوران چادر نشینی قبائل اشکانی و پارت ها می شده است.و کاوشهای باستان شناسان به دو بخش زیر می باشد:
الف) خود شهر که در نقطه ای مرتفع قرار داشته است مساحتی در حدود ۱۸هکتار را اشغال کرده است.این قسمت مهمترین نقطه شهر بوده و هسته اولیه شهر را تشکیل می داده است و بعد با رشد و توسعه شهر به دور این قسمت دیواری کشیده می شود و از طریق دروازه با بیرون شهر و سایر قسمت های شهر ارتباط برقرار می کن.و بعد از توسعه شهر این مکان به صورت دز در می اید.و خانه های مسکونی شهر به گرد این دز ساخته می شده و در داخل این دز که اب هم جریان داشته سربازخانه و کاخ شاهی و ادارات می شده است.که با حصاری قطور که دارای برج هایی بوده محصور می شده و دروازه می داشته که اینن دروازه دقیقا در روبروی دراوزه شهر بوده و شارعی این دو دروازه را به هم وصل می کرده است و در این بخش مسکونی شهر محل زندگی بزرگان و بازرگانان شهر می بوده است.
ب) بیرون ان حصار دوم حومه شهر بود که جنبه کشاورزی داشت و ان هم بر طبق معماری سنتی پارتی دارای حصار گلی به طول هفت متر بوده است در جنوب شرقی نسا بلافاصله پشت حصار حومه شهر قلعه منفرد و عظیمی قرار داشته که یکی از اقامتگاههای شاهان پارتی و ارامگاه خانوادگی انها بوده است نسا قدیمی دارای استحکامات بیشتری بوده و همچنین دارای بعد مذهبی بیشتری هم بوده است در این مجموعه از گل پخته به شیوه هنرمندی استفاده شده که هنر اتشکانیان را بارزتر نمایان می کند مشخصه خاص در این بنای عظیم این است که مطلقا از گچ استفاده نشده است.طرح این بنا سه رواقی است که دیوارهای ان از بالا به پائین طرزاحی شده و تکیه کرده اند .
نسای جدید
نسای جدید بر روی نسا قدیم طراحی شده است بدین ترتیب که به بقایای یک دیوار قدیمی ساختمان جدید نسا متکی شده است که جلوی ان رواقی وجود داشته که به وسیله ستونهایی نگهداری می شود که دارای پایه های مدوری می باشند و سرستونهای ایوانی شرقی اند با تزئینات پیچی در پشت این رواق چند اتاق برای اجرای مراسم تدفین می باشد که انجا را گور معبد می نامند.این اتاقها که طولشان از اندازه معمولی بیشتر است مانند ارامگاههای پالمیریان در سوریه می باشد و نظایر ان در جزیره خارک داریم این ارامگاهها را مربوط به نجیب زادگان پارتی می دانند که مایل بودنند در شهری که مقابر شاهی وجود دارد مدفون گردند.
کوه خواجه در سیستان
در شرق ایران بنائی دیگر مربوط به قرن اول میلادی می باشد که به دوران اشکانیان نسبت می دهند این همان کاخ شاهی کوه خواجه سیستان است.و این کاخ در جزیره ای مشرف به کوه قرارد رد و ورودی این کاخ در سمت جنوب است وقتی وارد حیاط مرکزی شویم دو حیاط بزرگ با اثار به جا مانده از ان دوران را می تولانیم در سمت چب و راست حیاط بیابیم در دالان این کاخ اثاری از نقاشی به چشم می خورد که بیانگر نفوذ غرب بوده است و مصالح به کار رفته در این بنا از خشت خام بوده است.در این نقاشی ها سر اشخاص نیم رخ و تن انها تمام رخ می باشد یعنی شیوه شرقی در ان بسیار رعایت شده است.
معبد اناهیتا در کنگاور
کاخ کنگاور بین همدان و کرمانشاه را بعضی متعلق به دوران سلوکی و بعضی اواخر ساسانیان و برخی هم مربوط به اشکانیان می دانند.در اینجا یک حیاط بزرگ چهار گوش با دیواره بلند وجود دارد که روی ان ستونهایی قرار داشتند و در وسط ان معبدی با سبک یونانی با ردیف هایی از ستونها وجود دارد.
پرستشگاه خورشید در هاترا
در حاشیه رودخانه فرات معبد هاترا قرار دارد که یکی از بناهای بسیار با ارزش دوران پارت می باشد و در این بنا بسیار سنگهای حجاری شده به چشم می اید بخش عمده این معبد با دو دیان قرینه شروع شده در اغاز بنا با اجر بوده ولی بعدا تغییر عقیده دادند و سنگ اهک جای مصالح اجری را گرفته اند و ایوانهای اجری مبدل به تالارهایی با طاق ضربی شدند.سبک معماری در هاترا به گونه ای است که هر ایوان محور اصلی بنا است و اگر لازم باشد می توان به ان محورهایی دیگر هم اضافه کردبه این ترتیب کاخ هاترا از دو ایوان با اتاق های جنبی تشکیل شده که نمای ان را چون تک تک بنا به هم پیوسته نشان می دهد و بعدها دو ایوان دیگر هم به ان اضلافه شده است.
کاخ پارتی اشور
نمونه های کاملا جا افتاده ایوانهای کاملا تحول یافته را می توان در کاخ پارتی اشور مشاهده کرد در اینجا در پیرامون یک حیاط مرکزی که شکل ان به یک چهار گوش کاملا منظم نمی رسد مجموعه ای متشکل از اتاق هایی که کاملا در روبروی هم بوده اند ساخته شده است و حیاطی نیز به صورت مجموعه از رواقها دیده می شود.
دوره اشکانیان
سرزمینهای تحت فرمان اشکانیان دو نوع بودیکی زیر نظر مرکز اداره می شده است و برای هر کدام از انها یک والی تعیین می شده است و دیگری شهرهای تابع اشکانیان بوده که برای خودشان شاهی داشته اند انتخاب رهبران ایالات را سه مجلس تعیین می کرده است یکی خانواده شاه و دیگری بزرگان قوم و یا مذهب بوده و سومی ترکیب این دو مجلس که با هم تشکیل مهستان می دادند در زمان اشکانیان کشور به ایالات کوچکتری در حد ساتراب های دوران سلوکی تقسیم می شد .
تعداد این ایلات به ۱۸ تا هم می رسد البته خوزستان و فلرس جزو ان نبوده است و می توان به هکمدان کرمانشاه نهاوند و باختر سغد و پاراپامیزاد و … را نام برد ایلات شاه نشین اشکانمی شامل ارمنستان و اذربایجان پارس وسیستان خوزستان و هاترا و کرمان بوده است در این دوران نظام اداری کشور بر اساس حزب و شورا بوده است و برخی از شهرها در این دوران نقش کاروانی داشته اند و به این شهرها شهررهای کاروانی هم می گفتند.مانند شهر پیترا در این دوران شهر از چهار قسمت اصلی تشکیل شده بوده و شهرهای یونانی رو به زوال رفته است.
سلطنت اشکانیان در ایران چهار صد و هفتاد سال به طول کشید و در این مدت بیست و نه اشک از انان بر ایران سلطنت کردند.و پایتخت انها در این مدت تیسفون و سلوکیه بوده است.در اوایل تاسیس دولتن شهر نسا در نزدیک عشق اباد کنونی و شهر دارا در ناحیه ابیورد و در هنگام تابستان که پادشاه از بابل به ماد و پارت و گرگان می رفت گاه اکباتانا و گاه شهر هکاتوم پیلس مقر موقت دربار می شد بی شک نظام ملوک الطافی که از اسباب فقدان تمرکز قدرت اختلافات خانوادگی و مخالفت موبدان زردتشتی می شده است و علاوه بر می توان به جنگهایی که در شرق و غرب در طول پنج قرن به وجود امد را عاملی دیگر برای تضعیف این سلسله دانست.
حاصل عمده فرمانروائی انها حفظ تمدن ایران از تهاجمات ویرالنگر طوایف مرزهای شرقی نیز حفظ تمامیت ایران در مقابل تجاوز خزنده روم به جانب شرق بود .
میان سبک پارسی هلنی (قرن سوم ق.م.)
میان سبک پارسی هلنی در ایران و شهرسازی ایران با امتزاج دو فلسفه و دو فرهنگ شکل گرفت.یکی فلسفه مبتنی بر منشا فرهنگی شکل گیری دولت و دیگری بر منشا مادی شکل گیری دولت.در فلسفه نخست که ایرانی بود قدرت الهی و اسمانی به حساب می امد و حمایت مغان را به همراه داشت و لذا با دین زردتشت همراه بود.اما در فلسفه دوم قدرت دولت نماشی از اقتداری محسوب می شد که بر مبنای قرارداد اجتماعی شکل گرفته و زمینی محسوب می شود.
دولت سلوکی برای تحکیم خود و گسترادیدن سلطه اش بر سرزمینهای مفتوحه بیش از چهارصد نوشهر در کنار قلاع نظامی ایجاد کرد که مشهورترین انها شهر صد دروازه در کنار دامغان امروزی بود.شهرهای پارسی هلنی بر اساس نزدیکی به راههای اصلی نزدیکی به قلاع نظامی یا شهرهای قدیمی و با توجه به اهمیت سوق الجیشی مکان یابی شده بودند.نوشهرهای این دوره با توجه به ریشه یونانی مرکز عمده داد وستد و تجارت و با توجه به ریشه پارسی به گسترش روابط بازرگانی و صنعتی با روستاهای تحت نفوذ می پرداختند و شهر به مجموعه قلعه شهر و روستاهای به هم پیوسته اطلاق می شد.
سازمان فضائی کالبدی نوشهرهای سبک پارسی هلنی مانند طرح عهد کلاسیک هیپوداموس و شبکه معابر شطرنجی و با مقیاس انسانی بوده است.میدان مانند اگورا مرکز مبادلات فرهنگی تجاری و اداری و تجلیگاه کالبدی دو فلسفه یونانی و ایرانی محسوب می گشت.
شهر سبک پارسی هلنی مانند شهر پارسی و دولت شهر یونانی مرکز استقرار طبقات ممتاز اجتماعی بود و تنها شهروندان همراه شده۹ با دولت سلوکی و اشرافیت یونانی و بومی نزدیک انان در شهرها ساکن می شدند و سایر مردم در نقاط زیستی اطراف شهر سشکونت داشتند.
هنر شهرسازی کهن پارتی
هنوز بلوار کشی به دور باغها و خانه ها در عصر اشکانی یاد اور هنر چینه سازی در دوران عیلام کهن است.گرچند هنر چینه سازی هنوز هم در بسیاری از مناطق دنیا از جمله ایران و نواحی شرقی متداول است.از مواد اساسی در ساخت بنا در این دوران می توان به اجر خشت حام و گل و چینه اشاره کرد.اجر و کاربرد ان در هنر شهرسازی و معماری دوران اشکانیان بسیار موثر است و در اثار مهم و باشکوه ان دوران از جمله کاخ شاهی و معابد و فرمانروایان نمایان است.این هنرمندی در سایر مناطق بین النهرین از جمله بابل و اشور و .. هم وجود داشت.کاربرد سنگ در ساخت بنا در معماری و شهرسازی اشکانیان به گونه ای بود که اگر به ان دسترسی داشتند از ان استفاده می کردنن.اشکانیان از چوب به ندرت برای ساختن بنا هایشان استفاده می کردنند چون در اختیارشان نبوده و انها هم مانند مصریان سنگ مرمر که بسیار گزاف و زیبا و مقاوم بوده است را از سرزمینهای دور دست به قیمت بالا خریداری کرده و همراه ارابه ها حمل می کردنند و در ساخت معابد و کاخهایشان از انها استفاده می کردنند.مصر هرگز سرزمینی برای پرورش فیل نبوده بلکه عاج فیل را هم مانند سنگ خریداری می کردنند و به سرزمینشان می اوردنند.
در کتیبه داریوش اول امده است ک به گفته خود او برای ساختن در و ستونه ای کاخ هایش چوب سدر را از لبنان می اورده است که در ان زمان طاق ضربی در ایران بسیار معمول بوده است زیرا از چوب سدر جانورانی چون مکوریانه و بید می گریزند.به جرات می توان گفت در معماری و شهرسازی پارتیان نمی توان یک سبک واحد را نام برد چون یکی از دلایل ان گستردگی و بزرگ بودن قلمرو اشکانیان بوده و دیگری به علت وجود سلایق و روشهای متفاوت در معماری و عامل دیگر هم عوامل موثر در ساخت و سازهای معماری و شهرسازی بوده از جمله شرایط اقلیمی و اب و هوائی و دسترسی به منابع و مواد اولیه برای ساخت بنا می بوده است.در واقع می توان گفت معماری سنتی و بومی اثر گذار بوده در معماری اشکانیان ولی جدا شدن در زمانی که اشکانیان بر ایران حکومت می کردنند از معماری یونانیان به اسانی امکان پذیر نبوده است.و ان هم تا حدودی به نوبه خود اثراتش را بر جا می گذاشته است.
هنر شهرسازی متاخر کاخ سازی و بناهای های دولتی و خانه سازی
قلمرو اشکانیان بسیار گسسته بود و فقط شامل شهرهای ایراننشین از جمله همدان و و ری نبود بلکه نواحی غیر ایراننشین مثل بابل و اوروک هم داشته است هنر شهرسازی اشکانیان در خیابان سازی بر گرفته از هنر یونانی این است و دارای اندیشه یونانی می باشد و از سوئی بسیاری از شهرهای دوران اشکانی دارای رشد ارگانیک بوده اند که اصولا این شهرها یونانی مبدا و یونانی نشین بوده اند و تعدادی از شهرهای این دوران هم دارای طرحی از قبل و پیش تعیین شده می باشند و بسیاری از این شهرها رشد و توسعه یافته و بسیاری به شهرک ها و بعدها تبدیل به ویرانه ها شده اند و بسیاری دیگر هم تغییر مکان داده اند.شهرهایی که یونانییان می ساختند اصولا چهار ضلعی و مربعب شکل بوده است و بر خلاف اشکانیان که شهرهایشان را مدور می ساختند و بر دور ان بارویی می ساختند و دروازههای ورودی را از سنگ و مکانی برای تیر اندازی و کنگرهها می گذاشتند و قدیمی ترین کاخ شاهی در این دوران در شهر نسا بوده است.
با بررسی های انجام شده توسط کاوشگران و باستان شناسان در دشت گرگان معلوم شده است که پلان شهرهای اشکانی در ان دوران در این ناحیه بسیار متنوع بوده است.معمول ترین پلان هایی که اشکانیان در ساخت قلاع و شهرهایشان در این ناحیه از ان بهره برده اند شامل :
ـ شهر یا قلعه با نقشه مربع
ـ شهر یا قلعه با نقشه مستطیل
ـ شهر یا قلعه با نقشه مدور
ـ شهر یا قلعه با نقشه چند ضلعی نا منظم
ـ شهز یا قلعه با نقشه بیضی بوده است.
اغلب این قلعه ها و شهرها :
دارای دو دیوار یا حصار داخلی و خارجی است
خندق بین دو دیوار قرار دارد
دز یا در یک گوشه شهر یا در وسط شهر واقع شده است.
یک دروازه ورودی در یک گوشه شهر و.اقع شده است.
پلان مربع و مستطیل مربوط به دوران هخامنشی و سلوکیان است و بعد از گذشت زمان در دوران اشکانیان سایر پلان ها از جمله چند ضلعی در اتوایل حکومت انان برای دفاع اسانتر ساخته شده و در اواسط حکومتشان از پلان های مدور بهر جستند.
اغلب این شهرها داری یک دروازه ورودی در ناحیه نزدیک به دز می شدنند و از سوئی دیگر اینکه همه این شهرها دارای دز هم بوده اند و این دز مربوط به دوران بسیار قدیم می بوده که هخامنشیان با تغییرات بسیار در ان و به مرور زمان انها را به محلی برای تشکیل شهر تبدیل کرده اند.با برسی های انجام شده در شهرهای این دوران به این نتیجه رسیدند که شهرهای ان دوران به سه قسمت اصلی :
ـ دز در قسمت مرتفع شهر
ـ خانه های اعیان نشین
ـ استقرار جامعه کشاورزی
که هریک با حصاری محدود شده است.
رایج ترین شیوه در شهرسازی در این هنگام به سبک شطرنجی و خیابان های موازی و عمود بر هم بوده است.و مراکز اقتصادی که همان راسته بازار و صنعتگران بوده است در مسیر منتهی به دروازه قرار می داشته است.مصالح ساختمانی انها شامل گچ گل و اجر و خشت خام می شده و اگرچه اشکانیان در پلان شهرها توانستند تغییرات گستردعه ای لحاظ دارند اما باز هم اثاری از شهرسازی دوران سلوکی را در این ناحیه می توان دید.
در اوایل دوران حکومت اشکانیان از خشت خام و در اواخر ان از اجر استفاده می کردنند شهرهای این دوران در این ناحیه شباهت بسیاری به شهرهای اسیای میانه دارد به نظر می رسد از نقشه واحدی برای ساخت این شهرها بهره می بردنند.با توسعه شهرها در دوران اشکانی از قدرت سیاسی انها کاسته می شد و شهرهای اشکانی در زمان ورود اسلام به ایران به مکانی مانند دز تبدیل می شدنند و از انها برای دفاع استفاده می شد.
گاهشماری رویدادها
حدود ۲۳۸ پیش از میلاد : یورش اشک یکم سرکرده قبیله پارنی به پارت و آغاز فرمانروایی پارت اشکانی. آغاز فروپاشی چیرگی سلوکیان بر ایران. توقف یونانی کردن ایران.
حدود ۲۳۸ پیش از میلاد : اشک یکم یورش سلوکوس دوم (کالینیکوس) را پس می راند. پارتیان لقب «اشک» را باب می نمایند.
حدود ۲۰۸ پیش از میلاد : اشک دوم یورش آنتیوخوس سوم را پس می راند. پادشاهی از شاخه بردار بزرگ تر اشکانیان بیرون می شود.
۱۷۱ تا حدود ۱۳۸ پیش از میلاد: مهرداد یکم خالق نیروی بزرگ پارت. آغاز استبداد. نخستین نشانه های ایران گرایی. تهدید از دو جبهه, از سوی سلوکیان در باختر و اقوام آسیای میانه از شمال خاور.
۱۲۳ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد: مهرداد دوم قدرت پارت را زنده می کند. ارمنستان زیر نفوذ پارتیان قرار می گیرد. سنتهای پارس باستان زنده می شود. مجموعه ساختمانهای شهر نسا ساخته می شود.
نیمه نخست سده یکم پیش ازمیلاد: پیدایش مدعیان و غاصبان در دولت پارت. خاورمیانه در برابر گسترش جویی روم. ایران اشکانی یگانه نیروی توانا برای پایداری در برابر روم.
۵۸/۵۷ تا ۳۹ پیش از میلاد: اُرُد دوم. پادشاهی پارت با روم وارد جنگ می شود. نبرد کرهه (حران) در سال ۵۳ پیش از میلاد و شکست و مرگ لیسینیوس کراسوس از سه امپراتور (حکومت سه نفره) روم. امپراتوری اشکانی نیرویی برابر با روم در جهان آن روزگار. فرات مرز میان دو امپراتوری.
۴۱ تا ۳۹ پیش از میلاد : پارتیان اربابان خاورمیانه. شکست و مرگ پاکور شاهزاده پارت در گیندوراس در ۳۹ پیش از میلاد.
حدود ۳۹ تا ۲/۳ پیش از میلاد: فرهاد چهارم . حمله آنتونیوس یکی از سه فرمانروای روم به قلمرو پارت. شکست رومیان و پس نشستن آنها در ۳۶ پیش از میلاد.
حدود ۱۱ ۳۷ میلادی : اردوان دوم. برنامه معروف «هخامنشی سازی» تایید شده در منابع کلاسیک. پیشرفت ایران گرایی. حماسه ایرانی و نقش دودمانهای بزرگ پارتی در ایجاد این حماسه. هنر پارت ادامه اهنده هنر هخامنشی.
۴۲ میلادی : پارتیان شهر سلوکیه را پس از شش سال محاصره تسخیر می کنند.
حدود ۵۱ تا ۸۰/۷۶ میلادی : بلاش یکم. پیکار قطعی بر سر ارمنستان. شکست رومیان در راندیا در سال ۶۳ میلادی. شکل گیری میراث اشکانیان: دولت پارت, مادآتروپاتن, ارمنستان. ادامه پیشرفت ایران گرایی. زبان ایرانی پهلوی جای زبان یونانی را روی سکه ها می گیرد. گردآوری و نشر (احتمالی) اوستا. تایید تیرداد از سوی نرون به عنوان شاه ارمنستان.
سده دوم میلادی : حالت دفاعی امپراتوری پارت.
۱۰۸/۱۰۹ ۱۲۷/۱۲۸ میلادی : خسرو. حمله امپراتور ترایانوس از سال ۱۱۴ تا ۱۱۷ میلادی به امپراتوری پارت. رومیان پس از موفقیتهای اولیه ناچار می شوند برابر ضد حمله های شدید پارتیان پس نشینی کنند. فرات دوباره مرز دو امپراتوری می شود.
۱۴۷/۱۴۸ ۱۹۰ میلادی : بلاش چهارم. یورش ناکام پارت به ارمنستان و سوریه. ضد حمله رومیان و تسخیر تیسفون. شیوع بیماری طاعون و عقب نشینی رومیان. تسلط رومیان بر بخشی از بین النهرین.
۱۹۱ ۲۰۶ میلادی : بلاش پنجم. یورش جدید رومیان به پارتیان. امپراتور سپتیموس سوروس تیسفون را می گیرد. شکست رومیان در هاترا. بخشی از بین النهرین ضمیمه امپراتوری روم می شود. ناتوانی تدریجی دولت پارت.
۲۰۷ ۲۲۱ میلادی : بلاش ششم. پارتیان در برابر امپراتور کاراکالا. پیروزی پارتیان بر امپراتور ماکرینوس. روم خوار شده وادار می شود خراج سنگینی به ایران بپردازد. شورش های داخلی بر ضد اشکانیان.
حدود ۲۱۲ میلادی : اردوان چهارم برادر بلاش برضد او قیام می کند.
شاهان اشکانی
توضیح: ح علامت اختصاری حدود است.
ـ ارشک (اشک یکم) (ح۲۵۰ ح۲۴۷ ق.م)
ـ تیرداد یکم (اشک دوم) (ح۲۴۷ ح۲۱۱ ق.م)
ـ اَردوان یکم (اشک سوم) (ح۲۱۱ ح۱۹۱ ق.م)
ـ فریاپت (اشک چهارم) (ح۱۹۱ ح۱۷۶ ق.م)
ـ فرهاد یکم (اشک پنجم) (ح۱۷۶ ح۱۷۱ ق.م)
ـ مهرداد یکم (اشک ششم) (ح۱۷۱ ح۱۳۸ یا۱۳۷ ق.م)
ـ فرهاد دوم (اشک هفتم) (ح۱۳۸ یا ۱۳۷ ح۱۲۸ ق.م)
ـ اردوان دوم (اشک هشتم) (ح۱۲۸ ح۱۲۳ ق.م)
ـ مهرداد دوم (اشک نهم) (ح۱۲۳ ۸۷ ق.م)
ـ گودرز نخست (۹۱ ۷۸؟)
ـ اُرُد نخست (۷۸ ؟)
ـ سیناتروک (اشک دهم) (۷۶ یا ۷۵ ۷۰ یا ۶۹ ق.م)
ـ فرهاد سوم (اشک یازدهم) (۷۰ یا ۶۹ ۵۸ یا ۵۷ ق.م)
ـ مهرداد سوم (اشک دوازدهم) (۵۸ یا ۵۷ ۵۶ ق.م)
ـ اُرد دوم (اشک سیزدهم) (ح۵۶ ۳۷ یا ۳۶ ق.م)
ـ فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (ح۳۷ ۲ ق.م)
ـ تیرداد دوم (۳۲ ح۳۰ پ.م)
ـ فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم) (۲ ق.م ۴ م)
ـ ملکه موزا (۲ ق.م ۴ م) همراه با پسرش فرهاد پنجم
ـ اُرد سوم (اشک شانزدهم) (۴ ۶ یا ۷ م)
ـ ونُن یکم (اشک هفدهم) (۷ یا ۸ ۱۲ م)
ـ اردوان سوم (اشک هیجدهم) (۱۲ ۳۹ یا ۴۰ م)
ـ تیرداد سوم (ح۳۶ م)
ـ وردان (اشک نوزدهم) (۳۹ یا ۴۰ ۴۵ م)
ـ گودرز دوم (اشک بیستم) (۴۱ ۵۱ م)
ـ ونن دوم (اشک بیست و یکم) (۵۱ م)
ـ بلاش یکم (اشک بیست و دوم) (۵۱ ۷۷ یا ۷۸ م)
ـ پاکور (اشک بیست و سوم) (۷۸ ۱۰۸ یا ۱۱۰ م)
ـ اردوان چهارم (۱۰۸ ۱۱۰ م)
ـ خسرو (اشک بیست و چهارم) (ح۱۱۰ ۱۲۸ یا ۱۲۹ م)
ـ بلاش دوم (۷۷ ۸۰ م)
ـ مهرداد چهارم (۱۲۸؟ یا ۱۲۹؟ ۱۴۷؟ م)
ـ بلاش سوم (اشک بیست و پنجم) (۱۲۸ یا ۱۲۹ ۱۴۷ م)
ـ بلاش چهارم (اشک بیست و ششم) (۱۴۷ ۱۹۱ م)
ـ بلاش پنجم (اشک بیست و هفتم) (۱۹۱ ۲۰۸ م)
ـ بلاش ششم(اشک بیست و هشتم) (۲۰۸ ح۲۱۵ م)
ـ اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) (ح۲۱۶ ۲۲۶ م)
استاد راهنما:دکتر مولوی
تهیه کننده:سمانه ابولی
دانشجوی شهرسازی
ورودی ۸۵
دانشکده هنر و معماری
دانشگاه گیلان
گروه شهرسازی
منابع:
تاریخ ایران – دکتر خنجی
تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا. آ. گرانتوسکی – م. آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
پیگولووسکایا : تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
تاریخ اشکانیان – میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، تهران
تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. ( جلد ۱ ) ۱۳۵۴
تاریخ ایران باستان. دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. روحی ارباب. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۸۰
ولسکی, یوزف. شاهنشاهی اشکانی, چاپ اول. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: ققنوس, ۱۳۸۳. x- ۴۵۲-۳۱۱-۹۶۴
کتاب شهرهای تاریخی ایران نوشته اسماعیل شیعه
کتاب با شهر و منطقه در ایران نوشته اسماعیل شیعه
کتاب باستانشناسی و هنر تاریخی نوشته علی اکبرسرافراز
– محمد نجیب بکران .جهان نامه.بکوشش دکتر محمد امین ریاحی.انتشارات ابن سینا
– م.ی کیانی .بررسی های دشت گرگان چهارمین سمپوزیم باستانشناسی از انتشارات مرکز باستان شناسی سال ۱۳۵۵
– ملا شیخ علی گیلانی . تاریخ مازندران . تصحیح دکتر منوچهر ستوده انتشارات بنیاد فرهنگ ایران صفحه ۳۲
– وندیداد ترجمه محمد علی فخر داعی چاب ۲ تهران سال ۱۳۶۳ باب دوم بند ۲۲-۴۱
– بور کهارت تیتوس هنر مقدس ترجمه جلال ستاری تهران سروش ۱۳۶۹ ص ۷۵
– رابینو مازندران و استر اباد ترجمه وحید مازندرانی بنگاه ترجمه و نشر کتاب سال ۱۳۴۳
کتاب ایران در عهد باستان نوشته محمد جواد مشکوری
کتاب تاریخ ایران باستان اشکانیان نوشته اردشیر خدادیان
کتاب نظر اجمالی به شهرنشینی و شهر سازی در ایران نوشته محمد یوسف کیانی
کتاب ایران و تمدن ایرانی نوشته کلمان هوار ترجمه حسن انوشه
کتاب شهرسازی ایران نوشته محمد جواد بشری
مجله شهر ساز شماره ۷
مجله شهر شماره ۲۸-۲۹ -۳۰
سایت گوگل
سایت افتاب
پورتال تخصصی شهرسازی
وبلاگ شهرساز
وبلاگ شهرساز یعنی
وبلاگ سه شهرساز
روزنامه همشهری
سایت شهرداری دامغان
سایت توریستی ایران
سایت رسمی بجنورد
وبلاگ مدیر ایران بلاگ
وبلاگ تاریخ ایران
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.