شهر، تفکر و حریم
در شهرسازی معاصر، فضا به هدر رفته، درست همانند آب، هوا، برق و مصالح که به هدر می روند. به علاوه در شهرهای معاصر کلیه عملکردهای انسانی تقلیل پیدا کرده اند به نحوی که حتی عملکردهای بیولوژیک هم در این شهرها از کارایی لازم برخوردار نیستند. از آنجا که شهر و بنا چیزی نیستند جز سازمان یابی فضا در مقیاس کلان و خرد، برای روشن شدن نوع رشد شهر و چگونگی سازمان یابی فضا صفت هایی را که در قلمرو حیات انسانی واجد ارزش هستند برای آزمون شهرسازی معاصر استفاده می کنیم: اگر در میان سازمان یابی و فضا واژه «خلاق» بنشیند، محصول سازمان یابی فضا، معماری است.
اگر در این میانه کلمه «عقلایی» بنشیند، شهر و بنا عمدتاً مهندسی شکل می گیرند. اگر بین سازمان یابی و فضا کلمه «حریم خوارانه» بنشیند، این سازمان یابی فضا ترکیبی است از سازمان یابی انحصاری فضا، سازمان یابی آمرانه فضا سازمان یابی دیکتاتورمآبانه فضا. آنچه در شهر و بنا اتفاق می افتد: سرهم سازی است. مصالح بازی است.
ساختمان بازی است. شهر یک پادگان بی چهره است که رانت و سودآوری محض بر آن حاکمیت دارد. تحت چنین شرایطی است که در توسعه معاصر شهرها، نه تنها به حریم باغ ها و اراضی کشاورزی تجاوز می شود بلکه به حریم و اصل ابنیه تاریخی و قدیمی نیز حمله می شود و جز معدود بناهای باارزش چیزی از آنها باقی نمی ماند. در فرآیند حذف حریم پدیده هایی فراگیر نصیب ما شده است که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:
مسکن به جای سکونت؛
تعویض به جای ترمیم؛
ساختمان سازی و سرهم سازی به جای معماری؛
تعداد اتاق (بخوانید سوراخ) به جای جاداری و گنجایش خانه؛
ترکیبی از سازه معیوب و مصالح ساختمانی نامرغوب به جای فضا؛
مترمربع به جای متر مکعب؛
شبه شهر (بخوانید مجتمع زیستی ناکارآمد) به جای شهر؛
تفکیک زمین و خیابان به جای شهرسازی؛
شهرنشین به جای شهروند؛
آسفالت و برجک های نیم تنه به جای میراث فرهنگی…
حاصل آنکه نگاه ما و تفکر ما به شهر عوض شده، ما شهر را یک پدیده معلول در نظر می گیریم، شهر را به صورت تکه تکه نگاه می کنیم، هیچ رابطه منطقی بین شهر و شهرنشینی و شهرسازی برقرار نکرده ایم و به کنترل و هدایت خروجی این روند که شهریت و تربیت شهروند است نمی اندیشیم. گمان می بریم، شهر آفریده شده که در آن به دنیا بیاییم، صبح تا شام بدویم، درآمدی کسب کنیم، رانندگی کنیم، ساخت و ساز کنیم و بدون اندیشه و آرمان روزگار بگذرانیم. فضا یا به هدر رفته یا حذف شده یا غارت شده است، توان های محیطی یا دریغ شده یا نادیده گرفته شده است و حریم که یا مورد تجاوز قرار گرفته و یا مورد سوءاستفاده های این گونه رشد شهری. بر همین اساس اگر قرار است درباره حفظ پایداری شهر گفت وگو کنیم، بازنگری درباره حریم یکی از سرفصل های اصلی گفت وگو است: حریم و حریم هایی که از ما دریغ شده در زمره مطالبات شهروندی است و می بایست عمدتاً در شهر تامین شود تا به عنوان الگو بر سایر آبادی های کشور تسری پیدا کند. هر مدیر شهر، هر سیاستمدار، هر شهردار، هر متخصص و هر شهروندی با هر طیفی از گرایش های سیاسی، می بایست به مسئله حریم در همه ابعاد آن نگاه کند. در معماری و شهرسازی ایرانی، حریم معیاری است که در تمامی فضاها، خرد و کلان به صورت شبکه ای به هم پیوسته حضور دارد و از دست دادن آن یعنی تقویت ناپایداری و تشویق بی حرمتی در همه ابعاد حیات شهری.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.