هویت شهری دوران معاصر
چکیده
حفظ کاراکتر و هویت شهرها و مناطق شهری از مباحثی است که امروزه مورد توجه مسئولین و دست اندرکاران طراحی شهر قرار دارد. متمایز بودن شهرها با تکیه بر خصوصیات بافت کالبدی که مبتنی بر شرایط جغرافیایی و تاریخی شکل می گیرد و علاوه بر آن حفظ محیط و عناصر طبیعی که نقش عمده ای در هویت بخشی به شهرها دارند از جهات گوناگون بررسی می شود.
بحث اصلی در هویت یک شهر وجود عناصر و جزئیات متفاوت شهر است که موجب حک شدن آن در ذهن می شود. با متفاوت شدن روند پیشرفت و توسعه شهرها و تغییر الگوهای فضای شهری ، نمادهایی که موجب هویت بخشیدن به فضا می شوند بسرعت رو به کم شدن و زوال هستند.
نویسنده: نگار رویگری، پژوهشگر دوره دکتری معماری دانشگاه معماری و ساختمان، آذربایجان، باکو، نشریه معماری ساختمان
مقدمه
تعریف شهر و هویت در زمان حال شاید تعریف پیچیده ای باشد اما آنچه مهم می نماید این است که شهر مکانی است که در آن انسان بصورت جمعی زندگی می کند. بنابراین سخن از گروه پیش می آید و به طبع آن اشتراک و افتراق.
هویت در یک فرد یعنی مجموعه ویژگی ها و خصایص، تفاوتها و تمایزهایی که فرد آن ها را مربوط به خود می داند و در تعریف خود از آنها بهره می جوید. هنگامی که همین سلسله مراتب طی شود و بترتیب به مقیاسهای کلانتر برسیم بازهم همین تعاریف مصداق دارند. از فرد به خانه، از خانه به مجموعه ای از خانه ها بنام محله، از محله به منطقه، از منطقه به شهر و از شهر به کشور.
درنتیجه در می یابیم که در شناخت و بازیابی این ویژگی ها یک طرف مساله وجود خارجی موضوع و یک طرف برداشت و انعکاس ذهنی آن است. وقتی بحث از هویت مکان می نماییم در حقیقت از مفهومی عینی و ذهنی صحبت می کنیم که از یک نشانه صرفا قراردادی فراتر رفته و به موضوعی اجتماعی و مرتبط با بسیاری مسائل ازجمله فرهنگی، اجتماعی و انسانی تبدیل می شود.
هویت شهری
وقتی از هویت شهر صحبت می کنیم به چیزی رجوع می کنیم که در پس ظاهر و در بطن شهر نهفته است و ممکن است هیچ ربطی به شکل و ظاهر شهر نداشته باشد. در واقع زیبایی و زشتی شهر دلیل با هویت بودن شهر نیست. مهم این است که داخل شهر چه می گذرد. چه هنجارها و رفتارهایی در شهر به وقوع می پیوندد که به شهر هویت می دهد. (ابراهیم پور) شهرها و فضاهای شهری گذشته ما از استقلال، شخصیت و هویت ویژه خود برخوردار بوده اند؛ تعابیری که نهایتا منجر به تعریف مفاهیم بزرگتری چون تعلق خاطر و حس شهروندی گشته اند؛ درحالیکه آنچه از اغلب شهرهای کنونی ما در ذهن عموم شکل می گیرد جز مجموعه ای از ساختمانهای بلند، خیابانها، ادارات و پارک ها نیست.
مؤلفه های هویتی شهر
آنچه اثری را در ذهن عموم با هویت یا بی هویت جلوه می دهد، تعلق یا عدم تعلق آن به هویتی جمعی و پایدار است. در این نگاه اثر باهویت اثری است که وجود آن در راستای هویت جمعی باشد، همچون یک بنای تاریخی در یک بافت تاریخی؛ و اثر بی هویت اثری است که هویت آن در تعارض باهویت جمعی باشد. مانند یک بنای مدرن در یک بافت تاریخی. یک اثر معماری می تواند تبلور یک هویت جمعی (مذهبی، سرزمینی، نژادی،…) باشد و یا صرفاَ به بیان شخصیت و هویت طراح و سازنده خود، مستقل از هنجارهای جمعی بپردازد. (دکترحجت،۱۳۸۴)
۱) عناصر کالبدی یا سیمای شهری:
عناصر کالبدی یا سیمای شهر، مجموعه مؤلفه های طبیعی و مصنوعی را دربرمیگیرند:
الف) مؤلفه های طبیعی هویت شهر:
– مشخصات جغرافیایی (شامل طول و عرض جغرافیایی آن شهر و شاخصهای وابسته)
– مشخصات اقلیمی ( میزان بارش، دما، رطوبت، باد و…)
– مشخصات ساختار طبیعی ( چشمهها، رودها، تپهها، پوشش گیاهی و جانوری و…)
– ویژگیهای زمین شناختی (توپوگرافی، هیدروگرافی و…)
– جاذبهها و ادراکات بصری طبیعی
ب) مؤلفه های مصنوع هویت شهر
۱- چهره شهر: شامل دید کلی (دید پرنده از شهر که وضعیت شهر را به لحاظ منظر عمومی از گذشته تا شرایط فعلی نشان می دهد.)
۲- عناصر خطی- ساختاری شاخص: شامل خیابان های اصلی ساخت شهر
۳- عناصر کانونی و نقطهای شهری، شامل میادین، دروازه ها، پارکها و نظیر اینها.
۴- تک بناهای شاخص شهری
۵- تودهها و حوزهها، شامل: محلات قدیمی، فضاهای شاخص شهری، مجموعه ساختمان ها و .
۲- عناصر کارکردی یا محتوای شهری:
الف) عناصر اجتماعی (سیاسی و فرهنگی) شهر
این عناصر که غالباً با عنوان جغرافیای انسانی شناخته میشوند شامل جمعیت (کمی و کیفی) و فرهنگ شهر یا شهروندان (نژاد، زبان، هنر، پوشش و…) میگردند؛ بنابراین در این بعد انسان بعنوان محوریت اصلی تلقی می شود
ب) عناصر اقتصادی شهر
حال، به توضیح برخی از عوامل ذکر شده در بالا می پردازیم: به نقل از دکتر حسین سلطان زاده: “پدیده های محیطی خصوصیات کارکردی و جنبه های زیبایی شناسانه از عوامل شکل یابی فضاهای معماری هستند. فرهنگ از عوامل مهم در چگونگی شکلگیری فضاهای معماری بشمار میآید. اما نقش آن در انواع فضاها یکسان نیست. فرهنگ را در تعریف کلی میتوان مجموعه ای از اعتقادات، باورها، سنتها و الگوهای رفتاری و نیز مجموعه ای از دانش و اطلاعات و ادبیات مکتوب و شفاهی یک جامعه تلقی کرد و بدین ترتیب فرهنگ همواره به صورت مستقیم و غیر مستقیم در فضاهای معماری و شهری ما اثر دارد. بازتاب فرهنگ بصورت گوناگون ازجمله در شکل عناصر، نقشها و تزئینات، ترکیبات حجمی و … نمود مییابد”. از آنجا که مجموعهای از نمادها و نشانهها، نشان دهنده هویت هستند بنابراین هویت یک فضای معماری در مجموع نشان دهنده فرهنگ آن سرزمین یا منطقه است. فرهنگ و عوامل انسانی در نشانه ها و نمودهایی ظهور می یابند که بعنوان نمادهای هویت شهری مطرح می شوند.
در مقیاس کلان اقلیم یک شهر هم از عوامل اصلی شکل بخشیدن به چهره یک شهر یا روستا یا هر مجموعه ای است. اینکه چهره های شهرهای مرکزی یا جنوبی ایران با شهرهای کناره دریای خزر بکلی متفاوت است ناشی از اقلیم می باشد و درحقیقت همان دلیل اولیه چگونه شکل گرفتن یک شهر است. هویت یک شهر در بستر اقلیم موجود شکل می گیرد و خود را با آن منطبق می سازد. به بیانی دیگر، اقلیم بارزترین و پررنگ ترین تفاوت میان شهرها را در ذهن ایجاد می کند که می توان گفت تا حدود بسیار زیادی ماندگار است. اسلوب معابر، میادین، بافت و معماری خانه ها، مصالح و رنگ بناها ، گیاهان، دید و منظر، خط آسمان و تمام مسائل مربوط به یک شهر از قلیم تاثیرمی پذیرند. حتی می توان گفت فرهنگ نیز تا حدودی از اقلیم تاثیر می پذیرد. انسان زندگی خود را با اقلیم منطبق می سازد و نوع و شیوه تطابق با آن را می یابد، باورها و تفکراتش ناشی از این شیوه زندگی است و هرگز نمی توان تاثیر اقلیم را نادیده انگاشت. تمام نمادهای شهری که باعث هویت بخشیدن و تمایز یک شهر می شوند از این عامل مهم تاثیرمی پذیرند.
از جمله عوامل دیگری که نقش در ایجاد هویت دارد میتوان به رنگ اشاره کرد. رنگ یکی از خصوصیاتی است که در کنار ابعاد، جنسیت و بافت هر شیء حجم یا فضای آن را به ما میشناساند. یقینا شهرهایی مانند کاشان و یزد و امثال آن که در دل کویر و خاک سربرآوردهاند در پی ذکر نامشان یک از غالبترین چیزهایی که به ذهن می رسد رنگ طبیعی و یکدست خاکش است. ساختمان های قدیمی آن، حاصل مصالح و خاک کویری است. رنگ های تیره و غالب شهرهای امروزی ما متفاوت از شهرهایی با رنگهای روشن، و مفرح گذشته است که حتی می تواند خصوصیات و تمایلات روانی و عاطفی غالب شهروندان یک شهر را نشان دهد. رنگها در محیط زندگی انسانی بازتاب لایه های عمیقی از درون افراد هستند. رنگهای متفاوت می توانند یادآور معانی و وقایع خاص باشند. برای مثال رنگهای آبی و فیروزهای هویت بناهای مذهبی و مساجد را تداعی می بخشند و رنگهای تند یادآور فضاهای کودکانه.
یکی از وزنههای تاثیر گذار در هویت شهری، بافت و بناهای با ارزش تاریخی و مذهبی یا بناهای یادمان هستند. برای مثال با ذکر نام شهر شیراز، فرد در اولین لحظه به یاد چند بنا و اثر می افتد: شیراز← حافظ شیرازی← تصاویر مقبره یادمان حافظ ،و یاد آوری همین آثار و ابنیه فرد را به یاد شهر شیراز میاندازد. پس میتوان گفت که شیراز در ذهن غالب افراد با این نمادها و بناها پیوند خورده است.
ازجمله موارد دیگری که در هویت شهری معنی پیدا می کند، طراحی میادین، تقاطعها و سازههای خاص هستند بنحوی که همان خاطره را که باید در ذهن عابر حک و تداعی کنند. بدنههای این فضاها در انسجام و شکل دهی این هویت و اثربخشی فضا بسیار مهم است. شهر زیبا شهری است که در آن بین ۳ عنصر انسان، طبیعت و کالبد شهر تعادل و تعامل منطقی موجود باشد. فضای شهری که همان بستر هویت یک شهر است درحقیقت فضای خالی بجا مانده از بین ساختمانها، یعنی آنچه که امروزه توصیف میشود نیست بلکه جزیی از طراحی شهری برای تکمیل هویت شهر هستند.
عامل دیگری که میتوان از آن به عنوان سازه هویت شهری نام برد نور میباشد. نور در فضاهای شهری نمادی بسیار مهم و پنهان است که در بوجود آوردن خصوصیت ویژه برای هر فضا تاثیر بسزایی دارد. تاریکی زیرگذر یا ساباط شهرهای قدیمی و بافت مرکزی آن حس بودن در مکانی خاص را القا میکند. روشنایی خاص نورگیرهای سقفی با سلسله مراتب در بازار های قدیمی نیز جلوهای خاص به این مکانها میبخشند.
مقایسه چهره یک شهر اروپایی پرباران مثل لندن با یک شهر ایرانی از این لحاظ متفاوت می نماید. زیرا حتی نماها و ترکیبات در شهرهای اروپایی بدلیل نور کمتر، برای بوجود آوردن کنتراست های قوی تر، برجسته تر است. در عوض نماهای ساده و کم طمطراق تر در شهر های مرکزی ایران بدلیل داشتن نور کافی، جلوه ای خاص و مقبول ایجاد میکند. با نگاهی به معماری ایرانی میتوان گفت نور در هویت بخشی یک فضای شهری در معماری سنتی ایرانی کاربرد درست و بجایی داشته است.
درحقیقت تاثیر نور در فضایی معماری بشرط استفاده معقول بسیار اساسی و موثر می باشد. ازآن جمله می توان شیار نوری بشکل صلیب را در کلیسای مشهور تادائو آندو مثال زد که خاطره ای فراموش نشدنی در ذهن بیننده بجای می گذارد.
مبلمان های شهری، استفاده از عناصر انتزاعی یا مفهومی بشرط انتخاب درست و همگونی و هماهنگی با زمینه و محیط و موضوع می تواند باعث وحدت موضوع و تشکیل بازنمود ذهنی مشترک در افراد شوند.
نتیجه
آنچه مدرنیسم به ارمغان آورد یکسان سازی بناها و ارایه اصولی یکسان برای استفاده در شرایط و موضوعات مختلف بود. ۵ اصل لوکوربوزیه (نمای آزاد، پلان آزاد، پنجره های سرتاسری، فضای پیلوتی ، (RoofGarden ) اگرچه برای بناها بود اما چهره شهرها را دگرگون ساخت. پیشرفت تکنولوژی و تولید انبوه و تمایل به ساخت آسان، سریع، کم هزینه و بسیاری عوامل دیگر که از خصوصیات دوران معاصر است، جوامع را بسوی یکسان سازی و پیش ساختگی سوق داد. تمام این شرایط کمابیش با تغییراتی در تمام شهرهای دنیا ازجمله ایران کنونی ما نیز استفاده شد. بحث اصلی در هویت یک شهر وجود عناصر و جزئیات متفاوت شهر است که موجب حک شدن آن در ذهن می شود. با متفاوت شدن روند پیشرفت و توسعه شهرها و تغییر الگوهای فضای شهری، نمادهایی که موجب هویت بخشیدن به فضا می شوند بسرعت رو به کم شدن و زوال هستند. حتی اقلیم نیز تحت تاثیر تکنولوژی قرار گرفته است طوریکه می توان با کمک علم روز هر فضایی را در هر اقلیمی بوجود آورد.
حال با در نظر گرفتن مطالب مذکور، آیا بازهم میتوان تفاوتی بین سیمای شهرها قائل شد؟ شاید جواب این سوال را فقط در میزان توانایی و علاقه جوامع به حفظ و ادغام نمادهای خاص آن شهر در دستاوردهای نوین جوامع و استفاده از علم روز پیدا کرد.
منابع:
– بهزادفر، مصطفی؛ “هویت شهر، نگاهی به هویت شهر تهران“، نشر شهر، چاپ دوم، ۱۳۸۷٫
– جهانشاه ، پاکزاد ،راهنمای طراحی شهری در ایران، ۱۳۸۴
– لینچ ، کوین، سیمای شهر، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲
– غفار، پارسا؛ کارشناس ارشد جامعه شناسی، تهران مرکز، “باز آفرینی هویت شهری در محلات شهری در محلات” روزنامه اعتماد ملی، ۸ /۱۰ /۸۸٫
– غفوری ، محبوبه ، مقاله ” نسبت هویت با سیمای شهر”
– موسوی، مهناز: زرگر دقیق، هانیه : رویگری، نگار: “بازآفرینی مفهوم هویت شهری”، ماهنامه راه و ساختمان، ماهنامه عمران، معماری، شهرسازی سال هشتم
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.