فضای محله‌ای ، فضای گذار از خصوصی تا عمومی

چکیده: شهر پدیده‌ای است سازمان یافته جاری در فضا و زمان، منتج از در هم آمیختگی رفتارهای انسانی در محملی کالبدی . محلات صورتی از این سازمان پیچیده کالبدی – انسانی به شمار می‌آیند که در عرصه شهری نقشی مهم در هویت بخشی فردی و اجتماعی برعهده دارند. نقشی که تنها محدود به ایجاد هماهنگی در تجمع کالبدی بناها نمی‌شود بلکه بستری مؤثر در شناخت و بازیابی مفاهیم، نقش‌ها و عملکردها در طیفی از فضاها از خصوصی تا عمومی فراهم می‌آورد. توجه به نظم و رابطه بین عناصر کالبدی ، عملکردی و زمینه های اجتماعی بوجود آورنده سلسله مراتبی از فضاها خواهد بود که مرز محلات را قابل شناسایی کرده و هویت فرد را در قالب استقلال فضای محله ای بارز می سازد. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته می‌شود مروری است بر کتاب فضاهای عمومی و خصوصی شهر نوشته علی مدنی پور و تطبیق یافته ها و نتایج این کتاب با عرصه شهری محلات به عنوان نقطه آغازین سلسله مراتب عرصه های عمومی در مقیاس شهری. در مرور و بازیابی نتایج علمی این کتاب از متون مرتبط دیگر همچون نوشته های کریستیان نوربری شولتز نیز بهره گرفته شده و نهایتا بستر تجربی وضع موجود محلات شهری ما به عنوان لایه ای دیگر در تحلیل این مفاهیم به کار گرفته شده است.
واژگان کلیدی: محله، فضای محله‌ای، فضای عمومی، فضای خصوصی، فضای گذار

مقدمه :
هنگامی که از بالا به شهر می‌نگریم آن را کلیتی انسجام یافته می‌بینیم مملو از توده و فضا، زاویه دید دیگر هنگامی است که درون شهر قدم می‌گذاریم و در ظرف زمانی و مکانی آن جای می‌گیریم، در این هنگام است که آنچه شهر را از کلیتی کالبدی و محض رها می‌سازد و روح و معنا می‌بخشد در مقابل دیدگان ما ظاهر می‌شود: مردم، استفاده کنندگان این پر و خالی‌های کالبدی در فعالیت‌ها و رفتارهای متنوع و گوناگون.
بازبینی شهر به عنوان یک سیستم زنده، واحد و پیچیده در ابعاد مختلف فضایی و اجتماعی و نه فقط کالبدی، چهار مقیاس فضایی را به عنوان مقیاس‌های تحلیل ابعاد فضایی و اجتماعی پیش روی ما قرار می‌دهد، چنین مقیاسی ابزاری خواهد بود برای درک بهتر لایه‌های مختلف این مجموعه متشکل از توده و فضا و انسان که در عین تفکیک، ترکیبی مؤثر و نتیجه‌بخش را بوجود خواهد آورد. این مقیاس‌ها که “جسم”، “خانه”، “محله” و “شهر” را شامل می‌شوند، نحوه مواجهه و برقراری ارتباط اجتماعی در فضا را که ماهیت زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بستری چون محیط شهری تشکلیل می‌دهد، بر اساس میزانی از بسته یا باز بودن فضا به تصویر می‌کشند، آنچه تحت عنوان فضاهای عمومی و خصوصی شهر مورد بحث قرار می‌گیرند. (علی مدنی‌پور، ۱۳۸۷:۱۳) توالی انتزاعی و در عین حال عینی این مقیاس‌ها نشان می‌دهد که محله پل ارتباطی بین قلمرو خانه و پهنه شهر به شمار می‌آید.
فرد در عرصه نظام شهری:
بنا بر گفته ارسطو “شهر از انواع انسان‌ها ترکیب یافته است . . .” انسان موجودی است اجتماعی که نمی‌تواند به دور از اجتماع و محیط زندگی کند و همیشه سعی دارد با افراد و اشیائی که به نوعی آنها را نزدیک به خود می‌بیند، ارتباط برقرار کند و این امر در واقع نیازی است درونی. چنین بُعدی از وجود انسان است که بنا بر نظر مدنی‌پور روابط شخصی، بین شخصی و غیرشخصی را در طیفی از فضاها شامل فضای کاملاً خصوصی درون ذهن، محدوده پیرامون جسم در فضا، حیطه خانه یعنی قلمرو خصوصی، صمیمیت و مالکیت، فضاهای معاشرت پذیر بین ناآشنایان و غریبه‌ها، فضاهای اشتراکی و عمومی محله و نهایتاً فضاهای نهادی و سازمانی و عمومی شهر بوجود می‌آورد. (علی مدنی‌پور، ۱۳۸۷:۱۳)
اولین مرز بین جهان عمومی و خصوصی، بدن انسان است که باطن یا “خود ” درونی را از جهان بیرونی جدا می‌سازد. به نظر فرد ذهن او پنهان است اما از طریق حسگرهای بدن با جهان ارتباط برقرار می‌کند و از آن شناختی به دست می‌آورد. او با دیگران نیز با استفاده از حرکت و ژست بدن، الگوهای رفتاری و زبان ارتباط برقرار می‌کند. بدن مرز بین دو حوزه است . بدن واسطی است که از طریق آن دو حوزه به یکدیگر مرتبط می‌شوند. (علی مدنی‌پور، ۱۳۸۷:۲۴) تا این مرحله یعنی تا قبل از خروج انتزاعی و ذهنی فرد از فضای درونی خود، هرگونه ارتباطی در مواجهه شخص با خود است. هنگامی که خودِ انسانی را به همراه عینیت جسمی آن در مکان- زمان قرار می‌دهیم، به گفته شولتز به منظور برقراری پیوندی پر معنا بین انسان و محیط، نیازمند یافتن هویت هستیم یعنی به مکانی تعلق داشتن. هویت فردی در سکونت خصوصی مستتر است و هویت اجتماعی در بطن محیط شهری و در اولین گام در فضای محله مسکونی تجلی پیدا می‌کند.(کریستیان نوربری-شولتز، ۱۳۸۱:۹۴)
خانه مبدأ و مرکز صمیمیت است. خانه نماد حریم خصوصی است، یعنی مکانی که در آن چند نفر بر اساس رابطه نزدیک و صمیمی که با هم دارند، زندگی می‌کنند. مسکن به مفهوم محلی برای دستیابی به سکون و آرامش، به عنوان اصلی‌ترین کاربری اراضی در هر سطح از سکونت‌گاههای انسانی و به عنوان یکی از سه رکن فعالیت‌های انسانی(سکونت، کار و گذران اوقات فراغت) محسوب می‌گردد. آهنگ ترکیب و گردهم آمدن بناهای با کاربری مسکونی، واحدهای کالبدی متوسط‌الاندازه‌ای را با فعالیت غالب مسکونی بوجود می‌آورد که محیط زندگی هرروزه مردم به شمار می‌رود و تحت عنوان واحدهای همسایگی یا محلات شناخته می‌شوند. قبل از تدقیق مفهوم محله، نگاه خود را معطوف می‌کنیم به مقیاسی کلان‌تر تا در حضور آن بتوانیم محله را به عنوان حلقه پیوند بین فضای خصوصیِ در مالکیت فرد و فضای عمومیِ متعلق به شهر معرفی کنیم.
در سرِ دیگر این طیف که گستره‌ای از مکانیت کاملاً خصوصی تا کاملاً عمومی را بوجود می‌آورد، شهر و فضای عمومی شهر قرار دارد. شهر به مثابه پدیده‌ای اجتماعی و سیاسی با جریان‌های هم‌زمان سه عنصر: تعداد زیادی از مردم، محیط مصنوعشان و ترکیبی از الگوهای زندگی. (علی مدنی‌پور، ۱۳۸۴:۲۷) گستره‌ای از مکانها و فضاها با بالاترین سطوح دسترسی و پایین‌ترین سطوح مالکیت فردی. فضاهایی که ما با غریبه‌ها شریک می‌شویم و روابط غیرشخصی شکل می‌‌گیرند. مکانی که شولتز تحت عنوان فضای شهر و آبادی از آن نام می‌برد، صحنه ملاقات و دیدار انسانها، دیداری که الزاماً بیانگر توافق نبوده و در اصل به معنای گرد هم آمدن مردم با تمامی اختلافات ایشان می‌باشد، مکانی برای مکاشفه یا به عبارتی حیطه امکانات گوناگون.
در این میان در شکل‌گیری رابطه عمومی- خصوصی در شهر به معنای رابطه‌ای بین خانه و شهر، محله و فضای محله‌ای به عنوان فضای گذار از خصوصی تا عمومی هویت پیدا می‌کند. فضایی که از زمان خروج فرد از خانه با وی همراه می‌گردد تا او را از فضای خصوصی خانه بیرون آورده، در گذر از نیمه خصوصی به نیمه عمومی همراهی کرده و به فضایی کاملاً عمومی برساند و نیز سیری معکوس را خلق کرده و فرد را به مکان امن خانه رهنمون شود. پدید آوردن چنین زنجیره‌ای پیوسته از تجارب ذهنی و عینی در مکان و زمان، ما را به بازنگری فضای عمومی محلات در تمامی ابعاد عملکردی، معنایی، فرمال و اجتماعی متوجه می‌سازد. فضای عمومی در محلات نباید تنها باقی‌مانده‌ای از توده خانه‌های موجود باشد. فضاهای عمومی در محلات شرط بقاء حیات اجتماعی ساکنین این توده‌های مسکونی هستند. حس محله از طریق ایجاد تعادل بین ساختمان‌ها و فضاهای عمومی شکل می‌گیرد. (علی مدنی‌پور، ۱۳۸۷:۱۳)
محله مکانی متعلق به همه ساکنین آن است. تعلق خاطر به فضاهای محله، مفهوم محله‌ی ما را شکل می‌دهد و این امر می‌تواند پاسخگوی نیاز فرد در راستای وجود فضایی خصوصی در ورای فضای خانه ‌باشد. عرصه‌های عمومی محلات فضاهایی هستند برای مراودات همسایگی و بازی کودکان. اولین مکان تجربیات اجتماعی خردسالان، فضای مکث و حرکت آهسته پیران و کهنسالان. (جهانشاه پاکزاد، ۱۳۸۵:۲۳) فضای عمومی در سطح محله باید بتواند فرصت تعامل اجتماعی را فراهم کرده و بدین ترتیب حس اجتماع منسجم محلی را ایجاد کند. (علی مدنی‌پور، ۱۳۸۷:۱۶۶) فضای محلات، فضای گذار از کودکی به بزرگسالی است. محله می‌تواند دنیای کوچکی باشد که معنا در آن تحقق می‌یابد و کودکان اجتماعی شده و فرآیند هویت‌یابی را طی می‌کنند. فیلیپ روت می‌گوید: شاید بنا بر تعریف محله جایی است که یک کودک بی‌وقفه توجه کامل خود را به آن معطوف می‌دارد، یعنی راه بی مانعی که از طریق آن کودک به معنایی که از ظواهر اشیا جریان دارد، دست می‌یابد. . (علی مدنی‌پور، ۱۳۸۷:۱۸۶) حتی اگر در منطقه‌ای مسکونی بزرگسالان یکدیگر را نشناسند، کودکان ممکن است به خوبی با هم آشنا باشند، معمولاً بچه‌ها هم‌محلی‌های واقعی‌اند، کودکان در پیاده‌روها و خیابان‌ها یعنی جایی که بخشی از زندگی اجتماعی محله جریان دارد بازی می‌کنند و همین سطح از فعالیت‌ها و ارتباط در کودکان است که مفهوم هم‌محله‌ای را به سادگی در میان آنان شکل می‌دهد.
گستره فضاهای باز موجود در محلات باید بتوانند علاوه بر اینکه امکان وقوع حرکت را بوجود می‌آورند، مکانی از برای درنگ خلق کنند. از این رو بنا بر گفته سید محسن حبیبی باید بتوانند خاطره را شکل دهند و ذهن را مملو از انباشت خاطره کنند. مردم نیازمند تعلق به واحدهای فضایی متمایزند. تمایز هر محله و عرصه عمومی آن در تعریف هویت درونی و لبه‌های تحدید‌کننده آن قدرت نمایش پیدا می‌کنند. ساکنین هنگامی که بتوانند در امنیت و آرامش خاطر چه از لحاظ ذهنی و روانی و چه از لحاظ فیزیکی و کالبدی در فضای عمومی محلات حضور پیدا کنند، می‌توانند آن را به عنوان قلمرو مسکونی خود و در امتداد فضای خانه خود تصور کنند. بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی در انتظار فضایی امن برای وقوع هستند در این صورت هر فعالیتی که در هر زمان معین در محله طبیعی است، می‌تواند آزادانه شکل بگیرد و زندگی اجتماعی ساکنین را برقرار کند.
با وجود محلات آرام و خودمانی که فرد در آن‌ها به فضا احساس تعلق می‌کند، افراد به محض خروج از خانه به یکباره وارد عرصه‌ی شهریِ پرهیاهوی امروزه نمی‌شوند و محیطی نیمه خصوصی- نیمه عمومی را تا ترک مرز محلات به همراه آورده و آرام آرام وارد فضای کاملاً عمومی و غیر قابل پیش‌بینی شهر می‌شوند. چنین گذاری آمادگی ذهنی فرد را برای پذیرش فعالیت‌ها و وقایع روزمره بوجود آورده، احساس رفاه و رضایت خاطر از محیط را در ذهن او نقش می‌زند. مرز انتراعی که محلات به پهنای خویش بین زندگی خصوصی خانه و زندگی عمومی شهر ترسیم می‌کنند، توالی پی در پی و آرامی از درون به بیرون و از بیرون به درون بوجود می‌آورد که آمادگی ذهنی و روانی فرد را بالاتر برده و مانع از پرتاب شدن وی به دنیای شاید ناموزون فضاهای شهریِ موجود می‌شود.

نتیجه‌گیری: درهم ریختگی محیطی و فقدان معنا معضلی است که امروزه شهر و شهروند را با خود درگیر ساخته است. از آنجا که روابط اجتماعی از طریق تعریف فضا و هویت بخشی به آن درون مرزهایی که عرصه عمومی را از خصوصی متمایز می‌کنند، صورتی فضایی و کالبدی به خود می‌گیرد، این در هم ریختگی بر رفتارهای فردی و اجتماعی شهروندان تأثیرات مخربی برجا می‌گذارد. شاید بتوان گفت محلات به عنوان اولین حوزه شهری و واسطی میان زندگی خصوصی و عمومی، می‌توانند نقطه شروعی در سازماندهی این آشفتگی فضایی باشند . این امر در صورتی محقق خواهد شد که در گام اول ماهیت محلات و فضاهای محله‌ای شناخته شده و دیدگاه‌های صرفاً کالبدی به این واحد سازنده شهری ما را از توجه به سایر ابعاد مؤثر و ثمربخش آن غافل نکند. توجه به نحوه شکل گیری سطوح مختلف فضایی- مکانی با محوریت مباحث انسانی که بستری را برای پاسخگویی به نیازهای اولیه انسانی فراهم آورده، و در بعدی فراتر زمینه ای برای ارتقا کیفیت زندگی فردی و اجتماعی مهیا می سازد، لازمه چارچوب های فکری طراحان و شهرسازان در عصر آشفتگی شهری کنونی ماست.
منابع :
مدنی‌پور، علی، ۱۳۸۷، فضاهای عمومی و خصوصی شهر، ترجمه فرشاد نوریان، انتشارات شرکت پردازش و برنامه‌ریزی شهری
مدنی‌پور، علی، ۱۳۷۹، طراحی فضاهای شهری نگرشی بر فرآیندی اجتماعی و مکانی، ترجمه فرهاد مرتضایی، انتشارات شرکت پردازش و برنامه‌ریزی شهری
پاکزاد، جهانشاه، ۱۳۸۴، راهنمای طراحی فضاهای شهری در ایران، انتشارات شرکت طرح و نشر پیام سیما
لنگ، جان،۱۳۸۳، آفرینش نظریه معماری نقش علوم رفتاری در طراحی محیط، ترجمه علیرضا عینی‌فر، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
شولتز، کریستیان نوربری،۱۳۸۱، مفهوم سکونت به سوی معماری تمثیلی، ترجمه محمود امیر یاراحمدی، موسسه انتشارات آگه
الکساندر، کریستوفر، ۱۳۸۷، زبان الگو (شهرها)، ترجمه رضا کربلایی نوری، انتشارات مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری
شیعه، اسماعیل، ۱۳۸۴، با شهر و منطقه در ایران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران
پوردیهیمی، شهرام، ۱۳۸۲، فضاهای باز در مجموعه‌های مسکونی، صفه ۳۶، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
شیعه، عباس، ۱۳۸۶، مفاهیم و جایگاه واحد همسایگی در برنامه‌ریزی شهری، آبادی ۵۶، انتشارات مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری
منصوری، الهام، ۱۳۸۷-۱۳۸۸، بازتعریف فضای شهری(پایان نامه کارشناسی ارشد)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
(۱) این مقاله در شماره ۱۳ مجله شهر و منظر به چاپ رسیده وبرای اجدید انتشار به انسان شانسی و فرهنگ ارائه شده است.
Email : Mansoori_m_8@yahoo.com

الهام منصوری، کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی است.

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

  1. جواد حسین زاده :
    ۲۴ فروردین ۹۴

    عالی بود.افرین

0