شهر زیبا، نوشتاری از حمید شانس
شهر شب و روز ندارد. شهر زیبا، زیباست و به همین دلیل است که باید در زیباسازی آن کوشید. طبیعی است که شهر در شب البته زیباتر به نظر می رسد.
آن هنگام که گرد و غبار روزانه فرو می نشیند و انسان های شهر نشین از کار روزانه دست می کشند، شهر زیبا می تواند محلی مناسب برای آسایش و آرامش آنها را فراهم کند و در این میان هنرهای تجسمی نقشی مهم و اساسی ایفا می کند.
شهری که مجسمه های شهری زیبا و با هویت داشته باشد، رنگ در آن کاربردی درست و اساسی ایفا کند، نورپردازی دقیق و هنرمندانه در آن صورت گیرد و هزار راهکار دیگر که می توان برای زیبایی در نظر گرفت.
این کارها البته در حال حاضر آنقدر که ظرفیت وجود دارد، اتفاق نمی افتد. مردم شهرهای بزرگ ما جز در مواردی این امکان را ندارند تا از فضاهای شهری استفاده کنند.
تمام زندگی آنان به محیط کارشان محدود شده است و خانه هایی که این روزها البته کوچک و کوچک تر می شوند. آنان روح خود را در این فضاها به سر می برند و به همین خاطر است که کیفیت زندگی در شهرها کم می شود.
ما مشکلی از بابت ظرفیت ها نداریم. چه به لحاظ تکنولوژی و چه به لحاظ هنری، توانایی مان آنقدر شده که بتوانیم با نمونه های خارجی رقابت کنیم و المان هایی را در شهرمان به وجود بیاوریم که روز و شب زیبایی به شهر اضافه می کنند. هم هنرمندان برای خلق آثار فاخر توانایی دارند و هم ابزار تکنولوژی فراهم است.
اگر در این نورپردازی از مایه هنر نیز خرج شود- که البته با توجه به آنکه نورپردازی از جنس معماری و معماری از جنس هنر است باید بشود- آن وقت شبهای تهرانی از اینی که هست زیبا تر خواهد بود.
اما گاهی اتفاق هایی می افتد که آه از نهاد آدم بر می خیزد. نمونه اش چندی قبل در وارد کردن مجسمه های چینی مشاهده شد، گویا مسئولان تنها به این مساله توجه داشتند که به ارزان ترین شکل ممکن، فضاهای شهری را تزئین کنند اما باید به این نکته توجه داشت که وارد کردن کالاهای فرهنگی از کشور دیگر می تواند منجر به این مساله شود که مکانیسم ساخت فرهنگ در یک کشور با مشکل مواجه شود.
تاثیر آثار هنری بسیار بیش از آن است که در نگاه اول به نظر می رسد، آنان با زندگی روزمره ما سر و کار دارند و به همین خاطر می توانند سبک و سیاق زندگی ما را با مشکلاتی همراه کند. عرصه شهری، عرصه ای است که در آن چیزی را تثبیت می کنیم.
حال آن می تواند یک اثر هنری باشد تا مسیر ارزش های اجتماعی را در راستای آن سامان دهیم و شهروندان مان بدانند که با کدام عوامل فرهنگی مسیر تحول را جهت یابی می کند. آنچه قرار است به عنوان یک نماد شهری تاثیر گذار باشد، نباید بیشتر از آنکه باعث طراوت روح مخاطبش شود، مشکلات بیشتری را به وجود بیاورد.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.