شهر در اشعار امین پور
شهر، فرهنگ و دوره ی مدرن
شهرها در رشد و شکوفایی تمدن بشری به اندازه ای اهمیت داشته اند که برخی تمدن بشری را مساوی شهر نشینی دانسته اند ) ر.ک: نقدی، اسدالله،۱۳۸۲، ص ۶). شهرها و فرهنگها همواره با یکدیگر در ارتباط بودهاند. از ابتدای معرفت بشری و مدنیت، بحث شهر و شهر آرمانی و مطلوب مطرح بوده است. اگرچه واژه ی
شهر، فرهنگ و دوره ی مدرن
شهرها در رشد و شکوفایی تمدن بشری به اندازه ای اهمیت داشته اند که برخی تمدن بشری را مساوی شهر نشینی دانسته اند ) ر.ک: نقدی، اسدالله،۱۳۸۲، ص ۶). شهرها و فرهنگها همواره با یکدیگر در ارتباط بودهاند. از ابتدای معرفت بشری و مدنیت، بحث شهر و شهر آرمانی و مطلوب مطرح بوده است. اگرچه واژه یآرمانشهر از دل بیان و کلام شاعران بیرون آمد اما سخن افلاطون در جمهوری، سرآغاز محکم و بزرگی در این ربطه است. در دولت شهر افلاطونی غایات، تربیتی و اخلاقی است چون شهر به منظور اهداف تربیتی و اخلاقی تاسیس می شود تا استعدادهای شهروندان جهت تحقق اخلاق مهیا شود. ارسطو به صراحت پولیس را جایی برای وقوع فضیلت درک می کرد. در نگاه رواقیون شهر مکان انقباض و انبساط هاست. فارابی در مدینه ی فاضله، مدل اسلامی آرمان شهر را ارائه کرده است. بیشتر ابناء بشر، صرف نظر از کیفیت و میزان معرفت شان و مستقل از خصلت هایشان، کم و بیش در جهان ذهنی خود در اندیشه جایی هستند که فارغ از تنگناها، مشکلات و درماندگی های کنونی زندگی کنند؛ البته جای آرمانی انسان ها با هم تفاوت عظیمی دارد .
در دوران مدرن بررسی نظریه های شهرنشینی را می توان از« مارکس» شروع کرد که به شدت تحت تأتثیر فرآیند صنعتی شدن است. مهم ترین تقسیم بندی ها از دید مارکس، ظهور تقابل شهر- روستا بود شهر محل کار فکری، انباشت سرمایه، لذت، تجربه های نو و امکانات نو و… و روستا محل کار یدی، تنهایی و تک افتادگی، بی بهرگی از فکر و خلاقیت و فقدان لذت و تجربه و …از نظر مارکس مهم ترین دست آورد شهر، امکان برقراری روابط نزدیک، امکان از سر گذراندن تجارب نو و شکل های جدید کنش است.«فردریش انگلس» شهر را با عبارت «جنگ همه علیه همه» توصیف می کند و معتقد است که شهر بهترین محل برای بسته شدن نطفه ی انقلاب و شکل گیری جنبش های کارگری است اگرچه صنعتی شدن اروپا، عملاً به قیمت سخت تر شدن زندگی اکثریت تمام شده است.در قرن بیستم« والتر بنیامین» گم شدن زمان و مکان را در «وقایع نگاری برلین» و در قطعات پراکنده ی خود گزارشی از شهر مطلوب خود یعنی برلین می داند. بنیامین اعلام می کند که کلانشهر مدرن، محل ظهور انسان طراز نو و فردیت نو است کلانشهر نگاه فرد را باز می کند و دامنه ی تجارب او را گسترش می دهد، اجازه می دهد بدون شناخته شدن، تنها در دل جمعیتی پرسه زند و بتواند فارغ از بار سنگین شناخته شدن نفس بکشد او زندگی شهری را شکل خاصی از تجربه آزادی می داند.«هانری لوفور» شهر نشینی را به مثابه نوعی نیروی تولید می شناسد محصول این نیروی تولیدی فضاست. آنچه در شهر ارزشمند است و سود آور فضا می باشد و زندگی شهری به نوعی جدال بر سر تصاحب فضای شهر هم هست.( ر.ک: احمدی آریان ، امیر، ۱۳۸۸، ص ۴۶و ۴۷ و ۴۸) به نظر «گی دبور» شهر یک بافت و تافت فشرده و وحدانی ست که به هم راه دارد و کثرتی دارد که در قامت وحدت تعریف می شود.(ر.ک: صدرآرا، روزبه، ۱۳۸۸، ص ۴۹)
در شهرهای امروزی شاهد اتفاق افتادن سفرهای درون شهری زیادی هستیم و سفر یعنی سیالیت و حرکت. حمل و نقل عمومی از ویژگی های مدرنیته است.هویت انسان معاصر هویت سیالی است و این با هویت انسان های دوران قدیم(ماقبل صنعتی شدن و مدرنیته)جداً متفاوت است و در آن دوران، انسان ها، هویت سخت، ثابت و مشخصی داشتند؛ در شناخت انسان ها، می توانستیم به یک رشته خصایل و مشخصات اشاره کنیم اما این هویت در دوره مدرن، به سیالیت دچار شده نسبت به گذشته نرم تر است و الان مشکل بتوان یک سری از خصایل به عنوان ویژگی های هویتی انسان مدرن اشاره کرد.هویت شهرهای جدید هم سیال است. انسان های جدید، هویت های تمایز یافته ای دارند یعنی انسان هایی که در شهرهای جدید زندگی می کنند انسان هایی هستند که دارای هویت چندگانه هستند. بخش های مختلف انسان قدیم با هم تنقاض ندارند اما وجوه مختلف وجود انسان عصر مدرن، اساساً نه تنها با هم در تضاد و کشاکش است دنیای جدید یک مدل آدم دیگر را بار آورده است.فرهنگ عمومی، ناظر بر شهرهای صنعتی و جدید است فرهنگ عمومی به هنر عامه و غیر بومی راه می برد هنر و فرهنگ عامه هم در برابری شهروندان شهر جدید نقش دارد.
در آغاز قرن بیست و یکم حدود نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند. شهر نشینی با چنان گام های بلندی به جلو می رود که چند دهه پیش غیر قابل تصور بود (ر. ک: نقدی، اسدالله،۱۳۸۲، ص۱) خود این گسترش غیر قابل پیش بینی و فزاینده تاثیر عجیبی در فرهنگ امروزی گذاشته است. شهرها در هرکجا که باشند- اعم از کشور های توسعه یافته و درحال توسعه- تقابل های برجسته و فزاینده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و به تبع آن فرهنگی را به نمایش می گذارند(همان،ص ۱).
با مدرن شدن جامعه ی ایرانی به خصوص در زیست شهری و منشاء تغییر در این زیست، زیست عشایری و روستایی در زیست شهری مستحیل شده است. عناصر جدید که در شهرهای ایران وارد شده، بر شیوه ی زندگی شهری تأثیر گذاشته و شهرهای ایران را به سمت سبک مدرن سوق داده که خواه ناخواه این سبک جدید بر رفتار مردم تأثیر گستردهای داشته است.اکثر شهرهای ایران دارای فرهنگ شهری خالص و ناب گذشته نیستند. با ورود به عرصه ی مدرن و تحولات گسترده در ایران و تأثیر مدرنیته بر فرهنگ شهری، اکثر شهرهای ایران در واقع دارای آمیزهای از نفوذ فرهنگ بیرون و سنتهای محلی هستند.دامنه ی زندگی مردم اکثر شهرهای ایران از حدود و حصار خود شهرها و ایران فراتر رفته است. در اکثر شهرهای ایران دیگر فرهنگ ناب شهری مفهومی نیست که بتوان آن را در محدوده ی همان شهر مشاهده کرد. شهرنشینی در نیم قرن اخیر، از دهه ۱۳۳۰ تا دهه ۱۳۸۰ شمسی(دوران زندگی قیصر امین پور از ۱۳۳۸ تا ۱۳۸۵ می باشد)، بر شهریت و تقویت بنیان های مادی و معنوی شهرهای ایران اضافه نکرده است. در نیم قرن اخیر، پدیده ی «ناشهری» بخش اعظم پیکر شهرهای کوچک و بزرگ، قدیمی و جدید ما را در برگرفته است. اگر توانایی معادل انسجام و ناتوانایی معادل سستی و از هم گسیختگی است،«ناشهر» هم در برابر شهر تداعی کننده فضایی متشتت، گسسته و مملو از نامکان هاست نامکان ها درون فضاهایی شکل می گیرد که از هویت، تاریخ و ارتباط تهی باشد. ناشهر در برابر شهر جامعه ای را با سه ویژگی افراط، فشردگی زمان، فضا و فردیت به وجود می آورد.(ر. ک: اُژه مارک، ۱۳۸۷، ص ۱۲ و ۱۳ و ۱۴) بیست سال اخیر، سال های ارتباطات وسیع، سال های فرهنگ شهرهای جهانی و توده های فشرده ی انسان های تک افتاده و سال های افراط ماشینی است سال هایی که بیشترین حجم آثار قیصر امین پور در این فاصله زمانی است.
شهر جایی بسیار چشمگیر در متون ادبی به خود اختصاص داده است …در واقع شخصیت های ادبی و گزارشگری احساسی عاطفی شعرا و نویسندگان متون ادبی باز سازی شخصیت های واقعی هستند در پشت این واژه ها ما می توانیم جهان شهری را با رنگ ها و شکل ها و شخصیت های واقعی ببینیم… با این وصف، در برابر یک متن ادبی باید همواره توجه داشت که این متن یک باز سازی ساده از واقعیت نیست. به شکلی عام، از زمانی که انسان شروع به قرار دادن واژگان بر اشیا می کند، خواهی نخواهی، بخشی از ذهنیت را در کار خود وارد می کند. نویسنده ای که به توصیف یک شهر می پردازد به گونه ای تعمدی تفسیر خاصی را از امر واقعی ارائه می دهد. آنچه او می نگارد چیزی است که او می سازد. بدین ترتیب توصیف شهر به دست نویسنده به معنایی بنیادین در حکم ابداع شهراست…نویسنده نظریه پردازی نمی کند، او صرفاً چیزها را نشان می دهد.(ر.ک: فکوهی، ناصر، ۱۳۸۳،ص ۴۵۰ و ۴۵۱و ۴۵۲)
انسان شهر نشین، دیگر دغدغه ها و مشاهده هایش را در قالب ترانه و حکایات افسانه گون بیان نمی کند .(ر.ک: رفوئی، پویا، ۱۳۸۸ ص ۸۸) نگاه غیر موزون به شعرفارسی، پرداخت با همراهی عناصر معاصر همگی خبر حضور شهرمدرن در شعر فارسی دارند واژه هایی که همراه با شهر و شهرنشینی مدرن وارد دایره ی واژگان شاعران شده اند اولین لایه ای هستند که این خبر بزرگ را گزارش می دهند و در پس آن دید انسان معاصرشهری لایه های تو در تو و گاهی عریان و بدون رمز و راز او را بر ملا می کنند.
در رابطه ی شهرنشینی و ادبیات به سئوال زیر بر می خوریم:
آیا رابطه ی میان شهر و ادبیات همواره یکسویه بوده و ادبیات، تخیل و زبان هیچ تأثیری بر شهر نداشته اند؟ جدای از پاسخی که علوم مختلف می توانند به پرسش بالا بدهند می توانیم به این نکته اشاره کنیم : شهرهای زیادی را می توانیم فرض کنیم که وجود بیرونی ندارند و در عین حال ما آن ها را به عنوان شهر می شناسیم. اتوپیاها، شهرهای فضایی در ادبیات علمی تخیلی نمونه ای از این شهرها هستند. از این رو شهر یکسویه بر زبان اثر نمی گذارد زبان و نحوه بیانگر هم در تحول مفهوم شهر موثرند عامل زبان نقش موثری بر نحوه توزیع و تقسیم مکان و زمان در شهر ایفا می کند.(ر.ک: رفوئی، پویا، ۱۳۸۸ ص ۸۸) اگرچه ، هر آنچه که نویسنده می نویسد و یا شاعر خلق می کند کل مطلب روی داده نیست اما منقطع از رویداد هم نیست. پس در نگاه به آثار ادبی چند نکته را باید مد نظر داشت:
۱- استفاده از یک کلمه و یا مفاهیم مرتبط با آن مثل شهر گزارش رخداد بیرون نیست اگرچه از گزارشگری خالی و تهی نیست
۲- در پیدا کردن شهر نباید در مرحله جستجوگری کلمات باقی ماند بلکه واکاویی مفهومی و معنایی مرحله ی عمیق تری می باشد به طور مثال تاثیر شهر بر نوع نگاه که می تواند در کلمات شهر و ترکیبات مدرن هم ظاهر نشود و تنها در نحوه ی برخورد آشکار گردد یا در نوع انتخاب شیوه و سبک ظهور پیدا کند و یا متاثر از مفاهیم مدرن در بازخوانی کلمات و اصطلاحات سنتی باشد. البته این مرحله بعد از مرحله جستجوگری کلمه ای قرار می گیرد و نیازمند دانشی وسیع می باشد.
شهر ، لوازم و پیامدهای آن در شعر قیصر امین پور
الف- اشعاری که واژه ی شهر در آن ها استفاده شده است.
« مدینه فاضله /خدا روستا را/بشر شهر را…/ولی شاعران /آرمانشهر را آفریدند/که در خواب هم /خواب آن را ندیدند».( قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۱۵۴)
موسیقی شهر بانگ«رودارود» است خنیاگری آتش و رقص دود است
بر خاک خرابه ها بخوان قصه جنگ از چشم عروسکی که خون آلود است
(قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۴۴۱)
پلی برای رفتن /به شهر رمز و راز است…/مسیر رفتن ما/ به شهر آفتاب است.(قیصر امین پور، ۱۳۸۶ ص ۲۵)
ب- نام شهرهایی که در اشعار قیصر امین پور آمده است:
از نشابور بر موجی از لا گذشتی ای که امواج طوفان تو را می شناسد
کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه های خراسان تو را می شناسد
(قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۴۰۸)
آغاز فروردینِ چشمت، مشهد من شیرازِمن اردیبهشتِ دامن تو
هر اصفهان ابرویت نصف جهانم خرمای خوزستانِ من خندیدن تو
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟/گویا دلی به مقصد دلخواه می رود (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۳۴۶)
ج-شهر مدرن، پیامدها، لوازم و فرهنگ ناشی از آن در اشعار
قطار می رود/تو می روی /تمام ایستگاه می رود (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۷)
و همچنان /به نرده های ایستگاهِ رفته /تکیه داده ام!(قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۷)
دوست داری /راه رفتن زیر باران را /در خیابان های بی پایان تنهایی (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۱۰۱)
درخواب های کودکی ام /هر شب طنین سوت قطاری /از ایستگاه می گذرد (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۱۲۴)
یادداشت های گم شده
پس کجاست؟/چندبار/خرت و پرت های کیف باد کرده را/زیر و رو کنم:
پوشه ی مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار
کارت های اعتبار
کارت های دعوت عروسی و عزا قبض های آب و برق و غیره و کذا
برگه ی حقوق و بیمه و جریمه و مساعده رونوشت بخشنامه های طبق قاعده
نامه های رسمی و تعارفی نامه های مستقیم و محرمانه ی معرفی
برگه ی رسید قسط های وام قسط های تا همیشه ناتمام…
پس کجاست؟/چند بار/جیب های پاره پوره را/پشت و رو کنم:
چند تا بلیت تا شده /چند اسکناس کهنه و مچاله /چند سکه ی سیاه
صورت خرید خوار و بار /صورت خرید جنس های خانگی… /پس کجاست؟
یادداشت های درد جاودانگی؟
( قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۱۴۳و۱۴۴)
لحظه های کاغذی
خسته ام از آرزوها،آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی را، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین،آسمانهای اجاری
بانگاهی سرشکسته، چشمهایی پینه بسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده خندهای لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم: شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه باز حوادث در ستون تسلیتها، نامی از ما یادگاری
(قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۱۸۷و۱۸۸)
روزی که این قطار قدیمی (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۳۶)
صندوق های پستی (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۳۶)
بر روی روزنامه نخوابد (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۳۷)
و خواب در دهان مسلسل ها/خمیازه می کشد/و کفش کهنه سربازی /در کنج موزه های قدیمی /با تار عنکبوت گره می خورند(قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۳۸)
نامم کمی کج است /و نام خانوادگی ام، نیز/از این هوای سربی/خسته است/امضای تازه من/دیگر/امضای روزهای دبستان نیست (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۵۵)
از روزنامه بی خبر هستم (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۵۸)
جوراب هایم را اتو کردم (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۵۹)
در امتداد راهرویی کوتاه /در یک کتابخانه کوچک /بر پله های سنگی دانشگاه (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۲۷۲)
تو از حوالی اقلیم هرکجا آباد /بیا که می رود این شهر روبه ویرانی (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۳۰۵)
در روزنامه ی عصر/از شرح حال ما عصری نیست/در عصر خواب و خلسه و خمیازه/در عصر آخرین خبر تازه/از نام ما/در روزنامه ها خبری نیست(قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۳۳۲)
دستمالم را اما افسوس/نان ماشینی/در تصرف دارد(قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۳۷۱)
پیش از آنکه در صف طولانی نان
باز هم غوغا کنند (قیصر امین پور، ۱۳۸۸ ص ۱۰۰)
گرچه ماشین های ما کوکی نبود/باز «ماشین های سیمی» خواب بود(قیصر امین پور، ۱۳۸۶ ص ۵۶)
نتیجه
قیصر امین پور هم از آرمانشهر و تاثیر شاعران بر شهر نشینی سخن می گوید هم شهر را در معنی ( مدینه و سرزمین) استفاده می کند هم با نام بردن بعضی از شهرها(اصفهان، مشهد، شیراز، نیشابور، کوفه) ما را با شهرهای سنتی و ویژگی های آن پیوند می زند و هم از فضای فرهنگی شهر مدرن به جا استفاده می نماید. نامه های اداری، قبض آب و برق و …تا صندوق پستی و قطارهمه از ویژگی های شهر مدرن و امروزی است که قیصر تجربه ی زندگی در آن را برای ما روایت می کند؛ ایراد می گیرد از غوغای بیهوده و مصنوعی آن شکایت می کند حتی از صف طولانی نانوایی آن هم گله مند است او زندگی با شهر را درک کرده است اما شهر را دوباره در ذهن مخاطب بازسازی می کند.حتی شاخص های فرهنگی شهر چون روزنامه ی عصر و تبیلغات هم در شعر امین پور برای خود جا باز کرده اند و مهم تر امین پور با استفاده وسیع و درست قالب شعر نو و امروزی که زبان شاعرانه ی انسان شهری است فرهنگ شهر امروزی را در ادمه ی سنت دیرینه ی ادب فارسی پذیرفته است. با همه ی این اوصاف شهر امین پور تنها شهر اوست . قیصر امین پور در کتاب «گلها همه آفتابگردانند» که اولین چاپ آن ۱۳۸۱ می باشد بیشترین فضای شهری را نسبت به دیگر کتاب هایش دارد اشعار این کتاب بین سال های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ سروده شده اند. همچنین امین پور از واژه ی قطار و مفهوم گذشتن و سرعت آن از میان واژه های مربوط به شهر مدرن بیشترین استفاده را کرده است. امین پور جایگاه خودش را (به عنوان یک شاعر) در ساختن آرمانشهر به ما یاد آور می شود و شهری که در آن زندگی می کند را به صورت یک ناشهر برایمان ترسیم می کند.
منابع:
امین پور، قیصر؛ مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور؛ انتشارات مروارید، چاپ اول، ۱۳۸۸، تهران
امین پور، قیصر؛ به قول پرستو؛ نشر افق، چاپ سوم، ۱۳۸۶ ، تهران
احمدی آریان، امیر؛پولیس در محاصره نظریه؛ ماهنامه فرهنگی خردنامه، انتشارات همشهری، شماره ۳۵، ۱۳۸۸، تهران
اُژه، مارک؛ نامکان ها، درآمدی بر انسان شناسی سوپر مدرنیته؛ فرهومند، منوچهر، انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۷، تهران
حبیبی، محسن؛ از شارتاشهر؛ انتشاراتدانشگاه تهران،۱۳۷۸، تهران
خورشیدی فر، امیر حسین؛ شهر و رمان؛؛ ماهنامه فرهنگی خردنامه، انتشارات همشهری، شماره ۳۵، ۱۳۸۸، تهران
روح الامینی، محمود؛ نمود های فرهنگی و اجتماعی در ادبیات فارسی؛ انتشارات آگاه، چاپ سوم،۱۳۷۹، تهران
صدر آرا، روزبه؛ شهر پراکسیس و کوکاکولا؛ ماهنامه فرهنگی خردنامه، انتشارات همشهری، شماره ۳۵، ۱۳۸۸، تهران
فکوهی، ناصر؛ انسان شناسی شهری؛ نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۸۳، تهران
نقدی، اسدالله؛درآمدی برجامعه شناسی شهر: انسان و شهر؛ نشر فن آوران، ۱۳۸۲، همدان
منیع: انسان شناسی و فرهنگ
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.