تهران، پایتخت ایران است یا بود؟!

جدای بحث هایی که درباره امکان پذیر بودن یا نبودن انتقال پایتخت سیاسی اداری از تهران به جایی دیگر درگرفته بر عنوان مصوبه هم اشکال وارد شده که ” پایتخت” مربوط به دوران سلطنت بود و اکنون نباید از این اصطلاح استفاده کرد.

طرح انتقال پایتخت سیاسی – اداری ایران از تهران که کلیات آن به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده واکنش های مختلفی در پی داشته است.

از موضع رسمی دولت که این طرح را “شدنی” نمی داند تا اظهارات وزیر راه و شهرسازی که یادآور شده در سال ۱۳۶۹ هزینه چنین پروژه ای سر به ۱۵ هزار میلیارد تومان می زده و پس از ۲۳ سال و با افزایش نرخ ارز و تورم در این مدت اکنون باید آن را چند برابر دانست. یا این واکنش که وجه اقتصادی تهران در این طرح چه می شود؟

حقوقی ترین واکنش هم این بوده که در قانون اساسی مشروطه تصریح شده بود که ” طهران ، پایتخت ایران است” و هر چند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این موضوع را مسکوت گذاشته اما کماکان در حد قانون اساسی مطرح است و مجلس نمی تواند با یک مصوبه آن را تغییر دهد و مستلزم برگزاری همه پرسی یا ذکر در قانون اساسی است.

در این میان اما روزنامه جمهوری اسلامی از منظری دیگر به موضوع نگریسته و به خاطر به کارگیری واژه ” پایتخت” خرده گرفته چرا که انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به ” تخت” سلطنت پایان داد و دیگر ” تخت”ی باقی نمانده که مرکز قدرت سیاسی ” پایتخت” خوانده شود.

این که پس از انقلاب و در عصر جمهوری اسلامی هم چنان می توان برای تهران از عنوان ” پایتخت” استفاده کرد یا نه همواره محل مناقشه بوده و موافقان و مخالفانی دارد:

استدلال مخالفان همان نکته پیش گفته است. فرض آنان این است که پایتخت تنها در نظام سلطانی معنی پیدا می کند و در عصر جمهوری موضوعیت ندارد. در مقابل موافقان می گویند: تخت نمادی از قدرت است نه الزاما سلطنت. ضمن این که این واژه به مرور تغییر معنی داده و با شنیدن کلمه ” پایتخت” به جای این که ترکیب دو واژه ” پای” و ” تخت” در نظر آید یک کلمه به ذهن متبادر می شود که معادل همان ” مرکز ” است و چون برای مراکز استان ها نیز اصطلاح ” مرکز” به کار برده می شود مرکز کشور را پایتخت می خوانیم تا تفکیک شده باشند. بر این اساس اصطلاح پایتخت ایالات متحده امریکا کسی را به شگفتی وانمی دارد با این که می دانیم نظام آمریکا جمهوری است نه سلطنتی.

به عنوان مثال در افغانستان به ” ناظر” می گویند ” نگران” و فارسی زبانان دو کشور دو تلقی متفاوت از این واژه دارند و ما و افغان ها معنی واحدی در ذهن نداریم. با همین منطق می توان گفت ” پایتخت” نیز پیش و پس از انقلاب معنی واحدی در ذهن متبادر نمی کند هر چند در مرکزیت قدرت اشتراک دارد. مثل ” نگران” که در هر معنی باز از ” نگریستن” مشتق شده است.

بنا بر این سه راه وجود دارد: یا تهران را ” پایتخت” ایران نخوانیم و از واژه ” مرکز” استفاده کنیم یا با این واژه از سر تسامح برخورد کنیم و تخت را به فراموشی بسپاریم و در جنبه نمادین آن محصور بدانیم. در حالت سوم فرهنگستان یا صاحب نظران یک واژه اختصاصی ابداع کنند تا به جای ” پایتخت” به کار رود. کاری که تا کنون فرهنگستان و دیگران انجام نداده اند. اگر شق سوم را بپذیریم می توان واژگان دیگری را پیشنهاد داد. مثلا کلمه “اریکه” که به ذهن این نویسنده رسیده است.

البته باید در نظر داشته باشیم که مردم نسبت به تغییر نام شهرها نظر موافق ندارند و همان حساسیت بر سر کلمه ” پایتخت” نیز چه بسا وجود داشته باشد.

اریکه، نیز به معنی تخت است اما با قدرت به مفهوم سلطنتی ربط وثیق ندارد. این بحث البته نیاز به نظر کارشناسان دارد. تهران را ” پایتخت” بدانیم یا از واژه ای دیگر استفاده کنیم؟

پاسخ خواننده این سطور احتمالا این است: شهر درگیر هزار مشکل است و نفس مردم به خاطر آلودگی و وارونگی هوا به شماره افتاده ذهن برخی درگیر این است که بگوییم پایتخت یا نگوییم پایتخت!

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

  1. امیررحمانی سلطانیه :
    ۱۵ دی ۹۲

    واقعا انسان شاخ در میاره بابا عزیز دل برادر مشکل آلودگیه،مشگل در خطر بودن میلیونها آدمه، مشکل زندانی شدن میلیونها آدم در تراکم بی نهایت در هکتاره ،مشکل… اصلا اریکه یا درشکه یا هر اسمه دیگه ای کاری از پیش نمی بره

0