جین جیکبز
جین بوتزنر که پس از ازدواج نام شوهرش را بر خود نهاد در چهارم ماه مه ۱۹۱۶ در ایالت پنسیلوانیا بدنیا آمد پدرش پزشک ومادرش معلم بود. جیکوب از همان سنین کم به گشت و کاووش ودیدن در شهر وفضاهای آن علاقه داشت وقتی ۱۸ سال داشت در سال ۱۹۳۴ هر روز صبح برای پیدا نمودن کار در شهر شروع به گردش می کرد و عصرها به گشت وگذار و دیدار شهر زمان را طی می کرد تا اینکه به شغل منشی گری مشغول شد . در سال ۱۹۵۴ با معماری بنام رابرت هاید جیکوب آشنا شد و خود می گوید آنقدر از وی آموختم تا بتوانم در مورد معماری بنویسم . آشنایی جدی تر وی با معماری و شهر سازی با یافتن شغل ویراستاری در مجله آرکی تکچرال فوروم در سال ۱۹۵۲ بیشتر ممکن شد . او هرگز برای تحصیلات به دانشگاه نرفت و او روشنفکری مبارز، معملی بدون شغل ونظریه پردازی بدون در جه دانشگاهی بود .
نقد ثانویه :
نقد ثانویه از سال ۱۹۱۰ آغاز شد ولی از جنگ جهانی دوم جهش فزاینده یافت .
الف : سرزمین فن ب : شهر انسان : برای آمایش انسانی
که آمایش انسانی به ۳ گروه تقسیم می شوند .
استقرار انسانی چون ریشه فضایی – زمانی یک شهر سازی متداوم
نطریه سلامت روان ، دفاع و تجلیل از خیابانهای آسفالته
تحلیلی شالوده ای از ادراک شهر
که خانم جیکوب در گروه نظریه سلامت روان به همراه کسانی چون دوهل قرار می گیرد بحث سلامت روان بنای خود را برروی تحقیقات اجتماعی و روانشناسی قرار می دهد .
کتابهای نوشته شده توسط خانم جین جیکوب
مرگ وزندگی شهرهای بزرگ آمریکادر سال ۱۹۶۱
اقتصاد شهرها ۱۹۶۹
مسئله جدائی طلبی ۱۹۸۰
شهر ها وثروت ملل ۱۹۸۴
نظام های بقا ۱۹۹۶
عصر تاریکی در پیش رو ۲۰۰۴
دیدگاه جیکوب
او با نگاهی انسانگرایانه و عدالت جویانه نه از برج عاج روشنفکری بلکه از پیاده راه ها و کنج خیابان ها به شهرها می نگرد اودر مقابل فضاهای سبز و خالی ، فضاهای عملکردی و پویا را در نظر دارد و معتقد است گاه یک بلوک کثیف می تواند خودرا از یک محله الگو سازی شده مطابق با اصول بهداشتی به وسیله شهر سازان متعهد سالم تر نگه دارد .
مانند محله ( نورت اند ) که با توجه به تراکم بالا و پیچیدگی تمامی عملکردها کمترین نرخ بزهکاری و بیماری سل را در ایالات متحده را دارا بود .
او هوادار سرسخت شیوه زندگی کاملا شهری و ستایش گر کلان شهرها به قیمت نابودی حومه ها و شهر های کوچک بود .
ستایش خیابان
۱- خیابان تمایزی صریح بین فضاهای عمومی و فضاهای خصوصی ایجاد کند .
۲- چشمان خیابان : ساختمانها در جهت خیابان جهت گیری نمایند و فضای کور خودرا به خیابان عرضه نکند زیرا برای خیابان چشمانی نیاز است که این چشمان مالکان اصلی خیابان هستند.
۳- پیاده رو بدون توقف مورد استفاده قرار گیرد زیرا در افزایش چشم خیابان موثر است .
او متعقد است عدم امنیت با حیاطهای درونی و زمین های سرپوشیده از بین نخواهد رفت او متعقد است مردم را نمی توان به زور وادار به استفاده از خیابان کرد پس باید در خیابان جذابیت ایجاد نمود.
*** ایجاد جذابیت و امنیت در خیابان با ایجاد فروشگاه و مکان های عمومی
*** او متعقد است کارایی اجتماعی مغازه ها که زندگی را تامین می کنند با اندازه آن را بطه معکوس دارد .
*** مخالفت او با پارکها که زمینه مناسب و مساعد بزهکاری نوجوانان است .
*** مخالفت او با باغهای داخلی که معتقد است فقط برای نوباوگان مناسب است .
*** مخالفت با شهرهای اقماری
*** مخالفت با جدا کردن مسیر عابر پیاده رو و مسیر اتومبیل رو
*** مخالفت با منطقه بندی و اعتقاد به اینکه یک تراکم سنگین مسکونی همزمان با بافت فشرده برای تامین تنوع و عملکرد کامل شهری مورد نیاز است
*** توجه به عملکرد و مکان یابی پارکها : پارکها می توانند محل جذابی برای محله ها باشند که از قبل به علت فعالیت دارای جذابیت بوده اما برای محله های بی جذابیت تبدیل به برهوت خواهد شد
*** اعتقاد به واژگون نمودن واژه :
با غهای عمومی و فضاهای سبز احسان در حق مردمان محروم شهرها ست و اعتقاد به اینکه پارکها فضای محدودی هستند که باید احسانهای حیات بخش بطور مصنوعی در حق آن منظور گردد .
*** مخالفت با باغ شهر که محل کار مردان ازمحل مسکونی را جدا می کند و این طرح را مادر سالارانه می داند واعتقاد دارد که مردان در این طرح از زندگی روزمره حذف شده اند
*** اعتقاد به داشتن پیاده رو ۱۰ – ۱۲ متری که برای پذیرفتن همزمان فعالیت کودکان و آمد وشد عابران و زندگی عمومی بزرگسالان و درختان نیاز است
با توجه به اینکه از سال ۱۹۷۰ به خاطر مطلقه بودن اصول مدرنیست انسان بی هویت شده و فقط به کالبد شهر اندیشه شده بود جیکوب را به اندیشه واداشت که آنچه شهر می سازد محیطهای عاطفی است . اگر در ساخت یک شهر به محیطهای عاطفی توجه نکنیم ساکنان آن احتیاج به روانشناس خواهند داشت وقتی خیابانها را از یک شهر حذف کنیم دسترسی ناامن می شود و تبدیل به یک فضای بی دفاع خواهد شد .
*** همزمان با دوران جیکوب گروه موسس با حمایت دولت آمریکاکارهای شبیه به کارهای هاسمان در پاریس را در نیویورک انجام می داد که این اقدامات محلات شهر نیویورک را از هم می گسست جیکوب معتقد بود که پروژ ه های بزرگ مقیاس آنگونه که طراحی و در عمل ساخته می شوند نه امن ، نه زنده و نه برای شهر مفید هستند وی معتقد بود که شهر ها ی سالم و با نشاط ، شهرهای ارگانیک خود جوش و خوش اقبالند .
فعالیتهای سالهای ۵۰ و ۶۰ به تدریج از وی یک چهره ای رادیکال ساخت و در آوریل ۱۹۸۶ در جریان تظاهراتی برای متوقف کردن ساخت بزرگراه مانهاتان دستگیر و راهی زندان شد . مخالفت او با برنامه نوسازی شهری و همراهی وی با مخالفت با جنگ ویتنام و امتناع از فرستادن فرزندانش به جنگ وی را ناچار به ترک آمریکا و پذیرفت اقامت کانادا کرد .
منابع :
مرگ و زندگی شهر های بزرگ آمریکا
شهر سازی، تخیلات و واقعیات
جزوه درسی آقای دکتر حبیبی دانشگاه تهران
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.