اتین کابه
اتین کابه (Etienne cabet)
اتین کابه، جامعهشناس فرانسوی، در سال ۱۷۸۸ در دیژون به دنیا میآید. کابه نخست استاد دانشگاه و سپس وکیل دادگستری میشود. در سال ۱۸۳۱ در انقلاب کبیر فرانسه شرکت میکند و به سمت دادستان کل جزیره کرس منصوب میشود. در ۱۸۳۴ روزنامهای به نام «توده» منتشر میکند و به علت مقالات تندش در آن روزنامه محکوم میشود ولی به انگلستان پناه میبرد. در آنجا با افکار رابرت اوون (۱۷۷۱-۱۸۵۸)، کارگر پیشین و سوسیالیست اهل ویلز، که «هماهنگی تازه» را به منزله الگویی برای توسعه جهان تصور میکند، آشنا میشود.
کابه در نوشتههای متعدّدی که مهمترین آن همین رمان است، به بیان عقاید آرمانشهری خود میپردازد. او رمان «سفر به آرمانشهر» (ایکاری) را در سال ۱۸۴۰ به رشته تحریر درمیآورد. در پیشگفتار کتاب مى گوید که محال است انسانِ موجود بر کره خاکى، با این همه ثروت هاى طبیعى و برخوردارى از فهم و خرد، سرنوشتى جز ابتلا به بدبختى، اغتشاش و بى نظمى اجتماعى، جنگ و جنایت و غیره نداشته باشد، عیب از طبیعت نیست، بلکه در ناصحیح بودن سازمان جامعه بشر است و عامل اصلى، نابرابرى است. به عقیده کابه، اگر اصل همیارى مادى و معنوى در تشکیلات جامعه دموکراسى اعمال شود، همه مردم به خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج و…مى رسند و رذایلى چون حرص، جاه طلبى، رقابت، درگیرى، حسادت، تبهکارى و… از جامعه انسان ها رخت برمى بندد و به برابرى که آرمان همه فلاسفه و پیامبران و طرفداران اصلاح دین بوده است مى رسیم.
وی در سال ۱۸۴۸ به ایالات متحده آمریکا مهاجرت میکند و بر اساس عقایدش سعی میکند که مدینه فاضلهای در تگزاس و سپس در ایلی نویز بنا کند. ولی موفق نمیشود. وقتی در سال ۱۸۵۰ جوزیا وارن و پل اندروز در جزیره لانگ آیلند، در شرق نیویورک، شهرک اشتراکیای را با پول خود به وجود میآورند، اتین کابه، باز به این جریان علاقه نشان میدهد.
وی در سال ۱۸۵۶ درشهر سن لویی در آمریکا، حیات را بدرود میگوید.
این کتاب در ایران با نام سفر به آرمانشهر ( ایکاری) توسط محمد قاضی ترجمه و در سال ۱۳۷۲ و توسط انتشارات دیبا به چاپ رسیده است.
کابه نظریه خود را با عنوان سفر به ایکاری ( ایکاریا ) چاپ کرد. وی در این نظریه کشور خیالی به نام ایکاریا و پایتخت آن ایکاری را توصیف می کند که یک اجتماع کمونیستی است و در آن از مالکیت خصوصی بر زمین و ابزار تولید خبری نیست و یک دموکراسی مستقیم بر آن حاکم است. همه اعضای اجتماع در آن مشارکت کامل دارند یعنی یک جامعه اشتراکی است.خلاصه داستان بدین گونه است که لردی از کشور انگلستان به سرزمین خیالی «ایکاری»، که توانسته است با همیاری گروهی یک مدینه فاضله سوسیالیستی را با موفقیت پایهگذاری و توسعه بخشد، سفر میکند، و طی اقامتش در این کشور با نظام سیاسی (مجلسها، قوه مجریه، مطبوعات) اقتصادی (مسکن، کشاورزی، صنعت و …) و نظم اجتماعی (خانواده، آموزش، بهداشت، شهرسازی و … ) این کشور آشنا میشود و آن را بیعیب و نقص مییابد.
برای جذابیت بیشتر داستان، نویسنده عاشق شدن این مسافر را به یک دوشیزه ایکاریایی، چاشنی قصه میکند.
این شهر آرمانی یک کلانشهر است که باید دارای جمعیتی در حدود ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر باشد و همچنین یک شهر صنعتی است که در آن خردگرایی، بهداشت و سلسله مراتب فضایی جریان دارد. این شهر از شصت محله با شصت نوع معماری تشکیل شده است که هر کدام وسعت و جمعیت یک شهر کوچک را دارد و هر محله دارای ساختمانهای عمومی مانند مدرسه، آسایشگاه، پرستشگاه، فروشگاه و سالن اجتماعات مربرط به خود را دارد. در مورد کاربری بناها اینگونه تصور شده که رنگها نشان دهنده کاربری ها هستند. مدرسه، معبد، آسایشگاه به رنگ سرخ ، کارگاههای کوچک و بزرگ به رنگ زرد ، مغازه های بزرگ به رنگ آبی و بناهای یادواره ای و موزه ها به رنگ بنفشباشند.
تشکیلات سیاسی این شهر جمهوری مردمی است و مردم سالاری حاکم است.نظام سیاسی ایکاری، شامل سه مجلس (تودهای، ملی،ایالتی) و قوه مجریه شامل یک رئیس و پانزده وزیر است، که همگی تابع مصوبات مجلس ملی هستند. قوه قضاییه، به علت کمبود جرایم، از اهمیت کمتری برخوردار است. انتخابات هر ساله برگزار میشود، و نیمی از اعضای مجلس و دولت، تعویض یا تجدید میشود. هیچ حزب و گروه سیاسی (چه مستقل و چه وابسته به حکومت) وجود ندارد. تعداد روزنامهها سه تاست، که همگی از طرف حکومت منتشر میشوند و گردانندگان آن به وسیله خود ملت یا نمایندگان ملت انتخاب میشوند. روزنامهها فقط اخبار و حوادث را مینویسند، و نباید چیزی را به عنوان شرح و تفسیر، به آن اضافه کنند. روزنامهنگاران، مانند سایر مردم، اگر عقیدهای دارند، میتوانند به مجلس ایالتی عرضه کنند؛ ولی اجازه نشر آن را در روزنامه ندارند. اتین کابه، برای هر مبحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، یک فصل از داستان را اختصاص داده است و در مورد آنها، توضیح کافی یا حتی بیش از حد میدهد. فقط در مورد ادیان و مذاهب، توضیح مستقل داده نمیشود.در کل کتاب، فقط چند جمله وجود دارد که نشان میدهد در کشور ایکاری کشیش و کلیسا نیز وجود دارد.سؤالات متعددی مانند «آموزش مسائل مذهبی چگونه است؟ آیا به جز مسیحیت، ادیان دیگری نیز مورد قبول حکومت هست؟»، «کشیشان مجاز هستند چه مسائلی را عنوان کنند؟»، «مهاجرین آیا موظفند دین خود را تغییر دهند؟» و غیره بدون جواب میماند.
شهر ایکاری گرد بوده که رودخانه ای با گذر از میان شهر آن را به دو قسمت تقریبا مساوی تقسیم می کند و دارای شبکه های شطرنجی با خیابانهای سر راست است. در شهر تمامی بناهای عمومی به گونه ای پخش شده اند که در همه خیابانها وجود داشته باشند و اینکه همه خیابانها به یک اندازه خانه کم و بیش متعدد و گسترده را دارا هستند. در نقشه خیابانها ۱۶ خانه در هر سمت با یک بنای عمومی در وسط و در بنای عمومی دیگر در انتها دیده می شود. نمای خارجی ۱۶ خیابان یکسان هستند ولی هیچ خیابانی شبیه به دیگری نیست.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.
slm
matalebetooon kheli khobe
kheliiiii behtar ham mishe age hamrah ba zekre manba ham bashe:)
با سلام
اکثر مطالب از منابع مختلف می باشد.