فرانک لوید رایت

زندگینامه فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت بزرگترین معمار قرن ۲۰ آمریکا. نابغه ای که هرگز چشمه فیاض قریحه اش به خشکی نگرایید.مسلما درک شخصیت وی تاثیر بسیاری در فهم کارهای بی نظیرش دارد ٬سراسر زندگی رایت با تراژدی٬تهمت و شایعه همراه است .
یک دهاتی که همه جای دنیا رو دیده٬امریکا رو بهم ریخته و آخر به فاصله ۵ km از زادگاهش دفن شده.می گویند اگر عکسی از خودش می دیده که تیپ زده بوده خط خطی میکرده!! گاهی عمدا از الفاظ دهاتی استفاده می کرده! غد و جسور بوده. معلوم نیست که امریکا به رایت شناخته میشود یا رایت به امریکا.در دهه های ۵۰ رایت امریکا رو معروف کرده بود.

در ۸ ژون ۱۸۶۷ در ریشلندسنتر ایالت ویسکانسین متولد شد. پدرش William Carey Wright و مادرش Anna Lloyd Jones بود.پسر یک کشیش و تعمید دهنده کلیسا بود. باباش مذهبی بوده و در کلیسا ارگ میزده و برای امرار معاش گاهی موعظه و گاهی موسیقی درس میداد. ۷-۸ تا بچه بودند.در ۱۸۸۱ وقتی رایت ۱۴ سالش بود بدر و مادرش جدا شدند و پدرش برای همیشه خانه را ترک کرد.نام اصلی او Frank Lincoln Wright بود که در این زمان به احترام خانواده مادرش نامش را از Lincoln به Lloyd تغییر داد!!…

به این ترتیب رایت تحت سرپرستی مادری قدرتمند که او را دوست می داشت و همیشه تحسینش می کرد در دشت هایی با صخره هایی تنها و زمینی سیاه و بهاری سبز به شکلی رمانتیک رشد کرد.

بعد از دو سال تحصیل در رشته مهندسی ساختمان در دانشگاه ویسکانسین بدون گرفتن مدرک دانشگاه را ترک کرد و برای کار به دفتر لایمن سیلزبی در شیکاگو رفت. دایی اش که در شیکاگو بوده او را به دفتر سلیوان و ادلر می برد و او به مدت ۵ سال (۱۸۸۸-۱۸۹۳) در دفتر سلیوان بود. رایت از سلیوان به عنوان استاد محبوب و از ادلر به نام کهن سرور بزرگ یاد می کند. در دفتر سلیوان خانه های مکتب شیکاگو طراحی می کردند اما رایت همان روز اول با افراد اتلیه دعواش میشه و سلیوان او را به اتاق جدایی می برد و او به طراحی خانه های ویلایی که الهام گرفته از کلبه های دهاتی زادگاهش بوده به جای ساختمان های مکتب شیکاگو می پردازد. در این زمان مکتب شیکاگو در شکفته ترین ایام خود بر جوانی رایت تاثیر گذاشت اما او دنبال کارهای این مکتب را نگرفت.

همان اول سلیوان با او قراردادی امضا می کند که تو تمام وقت مال منی و رایت بلافاصله مادرش و بر و بچه ها را به شهر می برد.بعد ها سلیوان رایت را به خاطر کار در بیرون از دفترش اخراج میکند.بعدها که سلیوان در اواخر عمرش برشکست شده بود در خانه رایت زندگی میکرد و رایت هم احترام زیادی برای او قایل بوده.

فرانک لوید رایت سه بار ازدواج می کند

رایت معتقد است که خانه یک معبد است بر عکس لوکوربوزیه که خانه را خوابگاه میداند. و البته ادمی که با این زیبایی خانه طراحی می کند تا آخر عمر حسرت یک خانواده درست و حسابی را داشته . اما ازدواج های رایت(!!…):

رایت همیشه خود را رمانتیک نشان می داد و از همین رو محبوب قلوب خانم های امریکایی بود.او که عمری طولانی داشت (از دوره ویکتورین تا عصر اتم) حیاتی پر فراز و نشیب را پشت سر نهاد.

این مرد ریز نقش شیک پوش علاقه مند به کفش و شنل چند رنگ عصاهایی با سر نقره ای و کلاه های شیک و گرانقیمت و اسب های اصیل یکبار همسر و شش فرزند خود را ترک می کند.رایت در ۱۸۸۹(قبل از تولد ۲۲ سالگیش) با کیتی توبین ازدواج می کند.ازدواج او با کاترین که دختر یک تاجر ثروتمند بود باعث بهبود موقعیت اجتماعی او و شهرت بیشترش می شود.در همین زمان او خانه و استودیوی کارش را در Oak park می سازد و مادرش را به شهر می اورد.

بعد از ۵-۶ سال در ۱۹۰۹ که دیگر مشهورترین معمار امریکا شده بود شش تا بچه دور خودش می بیند!… اما مانند بدرش به خانواده اش وفادار نماند و با همسر یکی از مشتریانش به اروبا فرار کرد!

او در ۱۹۰۳ بعد از طراحی یک خانه برای همسایه اش عاشق همسر چنی یعنی Mamah Borthwick Cheney می شود.اغلب دیده میشده که ان دو با اتومبیل رایت به اطراف اوک پارک می رفتند و صحبت آنها سر زبانها افتاده بود. همسر رایت که تصور می کرد این رابطه کم کم رنگ خواهد باخت از رایت جدا نشد و همینطور همسر ماما و نهایتا در ۱۹۰۹ حتی قبل از اتمام Robie house رایت و ماما همسر و فرزندانشان را ترک می کنند و به اروپا فرار می کنند.

شاید امروزه چندان مایه شگفتی نباشد اما این اتفاق در منطقه ابرومند اوک پارک در حومه شیکاگو به هیچ وجه قابل پذیرش نبود و بعد ها که رایت از کار خود پشیمان میشود و به شیکاگو بر می گردد دوستانش خیابان را به رویش می بندند!!… .این کار از این آدم با این شهرت محلی خیلی عجیبه.

بعد از بازگشت رایت باز هم کاترین از او جدا نشد. رایت با زندگی با ماما رسوایی را به Spring green آورد. او با ماما در Spring green ساکن شد.

از ۱۹۱۰ زندگی رایت توام با فراز و نشیب هایی است که اکثرا همراه با جنبه های کریه زندگی اجتماعی است اما رایت جسورانه مقاومت می کند. این سالها تا ۱۹۱۵ درگیری خانوادگی رایت است با ماما که به اروپا فرار کرده اند و بعد بر می گردند .

در ۱۹۱۰ رایت بعد از یک سال که به آمریکا بر می گردد مادرش را وادار می کند تا در ویسکانسین زمینی برای او بخرد. مادر رایت در ۱۰ آوریل ۱۹۱۰ زمین را می خرد و رایت شروع به ساخت خانه جدیدی برای خودش می کند که آن را تالیسین می نامد.

باز هم خانه رایت آتش می گیرد….

در ۲۲ آوریل ۱۹۲۵ خانه رایت دوباره دچار حریق شد البته این بار از روی تصادف.در این اتش سوزی رایت مجموعه ارزشمندی از اثار هنری خود را از دست می دهد از جمله یادداشتهای سلیوان که ایده هایش در مکتب شیکاگو را در نوشته هایی به نام گفتارهای کودکانه تدوین کرده بود اما موفق به چاپ نشده بود که در اتش سوزی مهیب خانه رایت از بین می رود. رایت برای بار سوم انرا از نو و این بار بزرگتر از گذشته ساخت و ان را تالیسین۳ نامید.

در ۱۹۲۷ رایت و میریام رسما از هم جدا شدند.میریام بعدها دچار جنون می شود و در حالیکه هنوز جوان بود در ۱۹۳۰ در مرز دیوانگی در اسایشگاه روانی درگذشت. و البته این مساله موجب مشکوک شدن پلیس به وی شد….

رایت مجددا پس از یک سال در ۱۹۲۸ با اولگیوانا (سومین و اخرین همسرش) که ۳۳ سال هم از وی کوچکتر بود ازدواج می کند. اولگیوانا بود که رایت را از ان شرایط بد روحی نجات داد.

در توکیو ژاپنی ها از رایت می خواهند هتلی طراحی کند به نام هتل امپریال. زمین پروژه فوق العاده سست بوده.رایت اصطلاح ژله ای بودن را به کار می برد و توکیو هم که زلزله خیز.نهایتا رایت است و اندیشه ارگانیکش.او از دست های گارسون که سینی را با انگشتان خود می گیرد و اجزایش نمی افتد الهام می گیرد.به او گفته بودند که تا اخر اجرای هتل در توکیو بماند و این چند سال فرصت خوبی بوده که خودش را از لحاظ فکری بازسازی کند.وی در ۱۹۲۱ به امریکا بر می گردد.

سال ۱۹۲۲ اوج حملات به رایت بود که قرار است در ژاپن زلزله بیاید و ظاهرا امریکاییها منتظر بودند که تیر خلاص رایت را بزنند اما تلگرافی از توکیو می اید با این مضمون که “جناب اقای رایت شهر در زلزله ویران شد و باید به شما مژده دهیم که تنها ساختمان شما پا برجا مانده و امروز مأوای زلزله زدگان است…” همین امر ساده و مهم موجب شد که آب مشروعی بر تمام کارهای قبلیش بریزند و وی به عنوان یک قهرمان ملی مطرح شود . در این فاصله تعداد زیادی پروژه به او ارجاع داده می شود.

آدمی بااین همه مشکلات شدید فکری کسی است که برای خانه و خانواده فکر می کند و ارزوهایش را در این خانه ها جست و جو می کند.

تالیسین شرقی….

انجمن تالیسین شرق -نامی که رایت برای آن برگزیده بود- تشکلی بسته و درونگرا بود و به طرز خطرناکی به یک فرقه مذهبی شبیه بود. رایت به کرات در این جمع اعلام کرده بود تنها مذهب مورد پرستش گروه وی طبیعت است در بالا ترین درجه خود. این انجمن حول یک نفر یعنی رایت شکل می گرفت . در واقع رایت پیامبر تالیسین بود.رایت به دلیل ازدیاد پیروانش تالیسین غربی را در آریزونا پایه گذاری کرد. پیش از این وی تالیسین شرقی را افتتاح کرده بود.او در یک سخنرانی ۵۲ تعریف از معماری ارگانیک ارائه کرد . تعابیری مثل پلان آزاد. فضای آزاد. آزادی از قید و بندها و در لحظات احساسی اش عشق آزاد… .

فرانک لوید رایت فردی بی مسئولیت ولخرج و استاد مسلم ریسک بود.وی پول کارکنان خود را همچون پول خود به راحتی خرج می کرد. او مدتی بسیار طولانی تا زمان مرگش نه تنها به هیچیک از اطرافیانش پولی پرداخت نکرد بلکه با زیرکی و با پیاده کردن سیستم استاد و شاگردی دیگران را وادار به پرداخت پول میکرد.شاگردان او باید در مزرعه کار می کردند و آشپزی و نظافت می کردند و ساختمان ها راتعمیر می کردند… رایت فردی تکرو و ژرف اندیش بود و در حالیکه دیگر پیرمردی شده بود ایده های خود را در زمینه بلندترین برج جهان عرضه کرد. در این برج آسانسورها با انرژی اتمی کار می کردند. که هیچ گاه ساخته نشد .

….tragedy followed tragedy

….اما اینده آبستن حوادث بدتری بود. هنگامی که رایت از تالیسین دور بود و مدیریت اجرای پارک تفریحی باغهای میدوی(Midway garden) را بر عهده داشت خدمتکاری که دچار مشکل روحی بود هفت نفر را در خانه رایت(تالیسین) با تبر کشته و سپس خانه را به آتش کشید. این هفت نفر شامل ماما برتویک و دو فرزندش و دو باغبان و دو خدمتکار دیگر بود.این اتفاقات در حالی می افتد که رایت هنوز همسر اولش را دارد.با کشته شدن ماما موقعیت اجتماعی رایت در امریکا بدتر شد.همچنین در این ماجرا رایت با از دست دادن ماما که عشق اصلیش بود خیلی اسیب دید و سالها طول کشید تا خود را بازیابد.

اما رایت دوباره تالیسین را از نو ساخت. کاترین بالاخره در ۱۹۲۲ از رایت جدا می شود و رایت در نوامبر ۱۹۲۳ بعد از یک سال تنهایی با میریام نویل (Miriam Noel) همسر دومش که مجسمه ساز بود ازدواج می کند و زندگی جدیدی را شروع می کند.اما خانم رایت بعدی معتاد به مورفین از اب در امد و ازدواجشان در کمتر از یک سال با شکست مواجه شد.

قبلا در ۱۹۱۵ رایت با میریام به توکیو رفته بود تا از شدت حملات روزنامه ها فرار کند و هتل امپریال را طراحی کرد.

در ۱۹۲۴ بعد از جدایی از میریام در حالیکه هنوز طلاق نگرفته بودند با اولگیوانادر ۱۹۲۴ در شیکاگو ملاقات می کند و در ۱۹۲۵ با هم به تالیسین می روند.

نظریات فرانک لوید رایت در شهرسازی

فرانک لویدرایت،مرید«لویی سولیوان»استادمکتب شیکاگو؛اولین معمار نام آور امریکایی است که مدرسه هنرهای زیبای پاریس را نگذارنده است.به عنوان اولین نفر درایالات متحده،او معماری را کاملاًاز تقلید گذشته والتقاطی گری هارهایی بخشیده وسبکی،بی هیچ گفت و گویی،امریکایی،چون سبک نویسندگان موردعلاقه اش « والت ویتمن» و «مل ویل» را پایه نهاده است.از ۱۹۱۱ نفوذ او از اقیانوس اطلس می گذرد، حیطه ای جهانی می یابد، ولی به شیوه ای دیگر و بستری پنهانی تر از نفوذ معماران خردگرای اروپایی.« رایت » نیز چون اینان، یکی از پیشگامان معماری نوست. ولی گذشتن از سنت برای او شکلی دیگر دارد . بهترین شاهد بر این، مفهوم او از « نقشه آزاد» است این مفهوم نه به یکسانی و بی تفاوتی فضای داخلی ، بلکه کاملاً بعکس به خصوصیت بخشیدن به این فضا ختم می شود مفهوم «فضای اندامواره» ای الهام، بخش همه آثار « رایت» است. این اندازمواره بودن فضای درونی ، اهمیت دیوارهای و سطوح کامل ، نقش مصالح خام طبیعی ، امتناع از همۀ گونه شناسی ها و قبول تنوعی فراوان و سرانجام ریشه گیری (بنا) در دوره نمای پیرامونی ، عناصری اند که می توانند آثاری متعدد را خصوصیت بخشند که در خانه های خصوصی درخشیده است («اواک پارک» در ۱۸۹۵،« روبی هاوس»در۱۹۰۹،«میدوی گاردنز» در ۱۹۱۴،«مینیاتور» در ۱۹۲۳،« فالینگ واتر» در ۱۹۳۶، « تالی سن و ست» در ۱۹۳۸) ولی این عناصر به هیچ وجه [ در حد خانه] محدود نشده است( هتل امپریال توکیو در ۱۹۱۶، کارخانه های جانسون ۱۹۳۶ و ۱۹۴۴ ، موزه گوگنهایم نیویورک ۱۹۵۸)این معماری – به گونه ای منطقی، در ارتباط با نظریه ای در مورد استقرارانسانیقرار می گیرد که به نوعی « ضد-شهرسازی» است ، ریشه های این نظریه در سنت تفکر امریکایی [ نسبت به شهرسازی] نهفته است که به وسیله «جفرسون»و «امرسون» فتح باب شده است : این انگاره تمثیلی « گسترده شهری» است که « رایت» در سه کتاب پیاپی آن را توسعه بخشیده و در ۱۹۳۴ به وسیله نمونه ای غول آسا آن را به تصویر کشیده است .« فرانک لویدرایت» کتاب های متعددی منتشر کرده است که بیش از آنکه بیانگر یک «دکترین» باشند، نشانگر نوعی رفتار و نوعی سرشت هستند . نوشته های همیشه شاعرانه و شخصی او ، گهگاه در ابهام و یا به سخنی درست تر در گفتاری بی هیچ نظم منطقی در می غلتند.

شهر پهندشتی فرانک لویدرایت (۱۹۵۸-۱۹۳۴)
تصور شهر پهندشتی از یک طرح جامع از پیش ساخته و پرداخته نشئت نگرفته، بلکه هدف آن بیان اصول استقرار بناهای شهر است . بنابراین رایت نقشه ای از تمام شهر ترسیم نکرد، بلکه فقط بخش ویژه ای را ارائه داد که توضیحات مربوط به آن در همان زمان یادآور « اصول معماری ارکانیگ» وی بود: » همۀ شکلها به تمامی باید از نظر رابطه با محل استقرار، مصالح ساختمانی ، روند ساخت و اهدافشان همگام با طبیعت باشند… ترکیبات و سیمای معماری باید متاثر از مشخصات و وضعیت توپوگرافی منطقه باشد.» طرح این خش نمونه، متکی بر یک شبکۀ شطرنجی متشکل از خیابانهای تفکیک شده و یک نظام مستطیل شکل در مورد سطوح تفکیکی است . شهر پهندشتی بازتاب دهندۀ روش خاص تقسیم زمین در ایالات متحدۀ آمریکاست. این نقشه برای هر نفر حداقل یک جریب زمین را اختصاص می دهد . به علاوه مجموع زمینهای انتخاب شده برای خانه های تک واحدی به مراتب بیشتر از زمینهای انتخابی برای مجموع مقاصد دیگر است . از لابه لای خانه های کوچک ، ساختمانهایی با اشکال گوناگون برخاسته اند . به ویژه تاسیسات صنعتی که در طول خیابانی استقرار یافته اند که حد غربی شهر را در بر می گیرد یک مرکز تجاری در کنار یک خیابان مورب و مجموعه ای از مدارس در مرکز ، یک محل نمایش بزرگ یک مرکز شهری روی دریاچه و غیره .مرکز شهری در ناحیۀ وسیعی گسترده شده و شامل یک ساختمان اداری ۵۰ طبقه، یک پارک زمینهای ورزشی ، یک باغ وحش، آکواریوم و غیره است در سواحل نهری که از دریاچۀ سد سرچشمه می گیرد دو بنای چندین طبقه قرار گرفته که شامل اداره ها و آپارتمان ها است. ساختمانهای بلند دارای فضاهای وسیعی هستند و تمامی ساختمانها توسط فضای سبز احاطه شده اند.

شهر زنده (پرتحرک) فرانک لویدرایت(۱۹۸۵)
درسال ۱۹۳۲ رایت شهر مفقود را منتشر کرد در این کتاب که نیاز برای تفکیک بطور مفصل شرح داده شده بود . ضرورت از بین بردن آلودگی و شلوغی شهرها و حرکت به سمت اطراف شهر و چشم اندازهای چمنزارها احساس می شد . با درک مقادیر عظیمی از سرتا سرزمین های موجود وی راه حل آرمانی را متصور شد بنام « شهر پهن دشتی» او دو سال بود مدل یک میدان ۱۲ فوتی به شکل شهر پهن دشتی که به آن سفر کرده بود آماده کرد.در سال ۱۹۴۵ شهر مفقود را اصلاح کرد و دوباره آنرا(زمانی که تساوی اجتماعی برقرار شد ) نامگذاری کرد که توسط عکس هایی از مدل های کمکی مربوط به آن به تصویر کشیده شده است ایمان راسخ وی در مورد محیط ناسالم شهرها مرکز او را رها نکرد در اوائل سال ۱۹۳۱ او نوشت : شهر یک پیروزی طبیعی روحیه جمعی بر بشر است و بنابراین یک نیاز مادی از دروان طفولیت نسل ها بحساب می آید.اغتقاد من بر اینست که شهر آنگونه که امروز می شناسیم رو به نابودی است ما شاهد رشد سریع احلال و نابودی هستیم در سال ۱۹۵۸ وی نظری را در مورد شهرهای پهن دشتی تغییر داده و دوباره مقاله ای را در کتاب به شهر زنده اصلاح کرد.شاگرد وی چندین دور نما از شهر فرضی را به تصویر کشید و بصورت چشم انداز تپه ای با شیب ملایم متصور شده است چمنزار زیبا ، دریاچه ورودخانه در شهر آمده Taxi copter( تاکسی هوایی) و Atomic Barges (قایق اتمی) انتقال فوق مدرن را ایجاد کرده سات در حالیکه در بین چشم اندزاهای طبیعی و ساختمانهایی که خودش طراحی کرده بود ، هر دو نوع ساخته شده و ناکامل چشم می خورد . در واقع رایت راه حلی را برای داشتن یک شهر سالم، انسانی و زیبات ارائه داده است.

خلاصه نظریات فرانک لوید رایت نظریه پرداز مکتب طبیعت گرا

  • شهر باید در طبیعت محو شود. نیازهای روحی اش در شهر متراکم صنعتی مطرح نمی شود.
  • هر خانه در زمینی وسیع باشد، اگر مشکل در دسترسی بود از بزرگراه استفاده شود و به تعداد زیاد این ارتباطات استفاده شود. بین خانه و مزرعه ارتباط قوی با بزرگراه بود.
  • انسان از مواهب تکنولوژی استفاده میکند و در کاربد تکنولوژی از نوگراها هم فراتر می رود ولی در عین حال طبیعت را از دست نمی دهد.
  • بازده اقتصادی و zonning برایش مطرح نبود.
  • اندیشه وی در شهرهای آمریکایی بازتاب پیدا کرد و عملاً اجرا شد چون مشکل سوخت نداشتند، زمین ارزان بود، وسیله نقلیه ارزان بود و کارخانه بزرگ ماشین سازی داشتند.
  • شهر گسترده آزادی انسان را فراهم می کند.
  • در مقابل منشور آتن می ایستد و در تفکرش کارایی و بازدهی اهمیتی ندارد.
  • تعدد را در مقابل تمرکز بیان می کند.
  • اجبار در نظراتش مطرح نیست.
  • شهر پیشنهادیش ابعاد نجومی پیدا می کند.
  • معماری را کاملاً از تقلید گذشته و التقاطی گری رهایی بخشیده و سعی می کند استقلال در سبکش ایجاد کند و به نوعی سبکی آمریکایی ایجاد کند.
  • روی دموکراسی تأکید می کند و معتقد است انسان وقتی آزاد است که با طبیعت برخورد کند.
  • داشتن وضعیتی طبیعی، در قلب دموکراسی ارگانیک و معماری ارگانیک است.

طرح فرانک لوید رایت

ضرورت یک طرف توسعه خطی، فرانک لوید رایت را به پیشنهاد توزیع صنایع، محیطهای تجاری، مسکن وتاسیسات عمومی کشاند، که اراضی کشاورزی را درطول شبکه های راه آهن وبزرگراهها مستقر می سازد. واحدی را که لویدرایت را جهت طرح خود برگزیده است، برمبنای حداقل ۴۰۰۰ متر مربع (یک ایکر) اززمین درمقابل هرخانوار ودررابطه با واحدهای خود یاراست. اگرچه تاسیسات واحدهای مختلف خودیار( همسایگی) نیزمورد بررسی قرار گرفته ودرنظرگرفته شده اند.

دراین طرح، کلیه تسهیلات شهری ازفضاهای ورزشی، هتل، مسافرخانه، صنایع وپارکینگ گرفته تا مراکز تجاری، آموزشی ، اداری ، وتفریحی پیش بینی گردیده اند مساحت محدوده طرح لوید رایت ، دومایل مربع می باشد. لویدرایت پیشنهاد می کند که تمام فعالیت ها به طوریکنواخت درهمه نقاط شهر پراکنده شوند . ولی این طرح درصورتی قابل اجرااست که زمان وهزینه سفر به حداقل کاهش یابد.

نویسنده: محمد شهسواری

منابع:
شهرسازی معاصر_واتسلاف اوستروفسکی
شهرسازی تخیلات و واقعیات_فرانسوا ژوای
frank lloyd wright_bruce brooks pfeiffer

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0