راهکارهای زلزله احتمالی در تهران
در صورت بروز زلزله در تهران، ۶۵درصد از خانههای نوساز هم فرومیریزد. احتمال تخریب قریب ۸۰درصد بیمارستانها نیز در زلزله تهران وجود دارد و به این ترتیب تعداد کشتهها و زخمیها، میلیونی میشود.
کارشناسان میگویند از مجموع ۴۰ بلای طبیعی، ۳۱ مورد آن در کشور ما رخ میدهد. زلزله نیز که از جمله ویرانگرترین بلایای طبیعی است، بارها در کشور ما روی داده و احتمال آنکه در آینده نیز روی دهد، بسیار زیاد است زیرا کشور ما در کمربند زلزله واقع است، بهویژه پایتخت ما که روی گسلها بنا شده است. به گمان برخی کارشناسان، در صورت بروز زلزله در تهران، ۶۵درصد از خانههای نوساز هم فرومیریزد. احتمال تخریب قریب ۸۰درصد بیمارستانها نیز در زلزله تهران وجود دارد و به این ترتیب تعداد کشتهها و زخمیها، میلیونی میشود.
به باور این دسته از کارشناسان، در صورت وقوع زلزله یا حادثهای در تهران، فاجعهای جهانی خواهد شد زیرا زیرساختهای شهری برای مدیریت بحران کافی نیست و پیامدهای حوادث پس از زلزله نیز خود مشکل دیگری است که توان مهار آنها را نداریم، برای مثال امکان اطفایحریق برای ساختمانهای ششطبقه و بیشتر وجود ندارد. برای ارزیابی دقیقتر این ادعاها و همچنین بررسی راهکارهایی برای کاهش پیامدهای ناخواسته زلزله احتمالی تهران، پای صحبتهای دکتر «بهرام عکاشه»، پیشکسوت علم زلزلهشناسی ایران نشستیم:
در روزهای گذشته آماری از تلفات بسیار زیاد شهروندان تهرانی در صورت وقوع زلزله در تهران منتشر شد. شما صحت این گزارشها و آمارها را تایید میکنید؟
البته من نیز آمار مبنی بر تعداد زیاد تلفات، در صورت وقوع یک زلزله احتمالی تهران را در رسانهها خواندم، اما تاکید میکنم هرچند ما موظفیم درباره پیامدهای ناگوار وقوع زلزلهها هشدار دهیم و مردم و مسوولان را نسبت به تبعات آن آگاه سازیم، اما نباید چنین آمارهایی را که قطعی و دقیق نیست و ممکن است باعث نگرانی شهروندان شود، اعلام کنیم.
نکتهای که در زلزله بم شاهدش بودیم اینکه حتی زلزلههای خفیف هم خسارتهای زیادی به بار میآورد. کارشناسان هم درباره ویرانی زیاد در صورت وقوع زلزله احتمالی در تهران هشدار میدهند. دلیلش چیست؟
زلزله همیشه و همهجا ویرانگر است و در کشور ما ویرانگرتر، زیرا از یک طرف در کشور ما اصول اولیه برای استانداردهای ساختمانسازی رعایت نمیشود و در نتیجه ساختمانهای ما در برابر زلزله بهشدت آسیبپذیرند. من خودم پس از زلزله بم، به بازرسی مناطق زلزلهزده رفتم و ساختمان چندطبقه و نوسازی را دیدم که ساکنان آن در خیابان مستقر شدند. از آنها پرسیدم که چرا به خانههایتان برنمیگردید؟ در جواب به من گفتند که خودت برو و وضعیت خانه ما را ببین. هنگامی که به درون خانه رفتم، دیدم که بسیاری از بخشهای ساختمان در اثر زلزله ترک برداشته و دیگر ایمن نیست زیرا در هنگام ساخت، فاصله استاندارد بین ستونها را رعایت نکرده بودند. وقتی که وضعیت ساختمانهای نوساز ما به این صورت است، از ساختمانهای قدیمی و بافتهای فرسودهمان چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم. پس مهندسان ما نیز باید به وجدان کاری خود پایبند باشند و اصول حرفهای خود را زیر پا نگذارند.
از طرف دیگر ما زیرساختهای لازم و کافی برای ارایه خدمات پس از زلزله را نداریم. برای مثال در بسیاری از کوچههای تنگ و باریک ما، ساختمانهای بلند و برج ساختهایم و شهر ما به صورت قائم در حال رشد است و در نتیجه نیروهای امدادی نمیتوانند پس از زلزله به شیوهای موثر خدمات ارایه کنند. در نظر داشته باشید در همین روزهای عادی (که هیچ مشکلی هم برایمان پیش نیامده است)، بسیاری از خیابانها و بزرگراههای ما کشش و ظرفیت این تعداد از خودروها را ندارد، پس چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که در صورت بروز فاجعه ویرانگری مانند زلزله، این خیابانها و بزرگراهها در هنگام امدادرسانی، کارآمد باشند.
حدود ۱۵ سال پیش، متخصصان ایرانی با همکاری متخصصان ژاپنی با محاسبه عوامل بسیاری مانند ویژگیهای خاک تهران، جمعیت شهر تهران، گسلهای تهران و طراحی و شکل خیابانهای تهران و عواملی دیگر مانند این، حدس زدند که در صورت بروز یک زلزله شدید، تعداد کشته و زخمیهای ما میلیونی خواهد بود. البته باید تاکید کرد که در صورت وقوع یک زلزله شدید و تلفات زیاد، حتی آنهایی که زنده میمانند نیز بهشدت از لحاظ روحی و روانی آسیب میبینند و ممکن است اثرهای روانی آن تا سالها در ذهن و روح فرد آسیبدیده برجای بماند.
برای مثال افرادی که در زلزله بم عزیزانشان را از دست دادند، هنوز هم غم فراق عزیزانشان را باور ندارند. کافی است که در اثر زلزله، چند روز آب و برق و گاز قطع شود، آن وقت شاهد پیامدهای فاجعه بار زلزله خواهیم بود زیرا گرمای تابستان و سرمای زمستان وضعیت وخیمی را به بار میآورد. البته باز هم تاکید میکنم همه این مواردی را که برشمردیم، مختص شهر تهران نیست بلکه بسیاری از شهرهای بزرگ ما نیز دچار همین مشکل هستند.
با توجه به پیامدهای شدید این خطر احتمالی، چرا کارشناسان ما توجه مردم را به موضوع جلب نمیکنند. چرا به مسوولان هشدار نمیدهند؟
من یادم هست که ۵۰ سال پیش و قبل از انقلاب، پیشنهاد کرده بودم که باید این مشکلات را به اطلاع مردم برسانیم. پس از انقلاب نیز خود من بارها درباره این خطر هشدار دادم و خواستار آمادگی در این زمینه شدم و باز، یادم هست که در مهر سال ۷۶ که جناب آقای «روحانی» رییسجمهور محترم (که آن زمان دبیر شورایعالی امنیت ملی بودند)، به من نامه نوشتند و گفتند شما در روزنامهها درباره احتمال وقوع زلزله شدید در تهران و پیامدهای ویرانگر آن صحبت کردید، پس لطفا مستندات خود را بفرستید تا بررسی شود که من هم مستندات خودم را فرستادم. البته در آن زمان این موضوعات محرمانه تلقی میشد، اما امروزه از بس که درباره این موضوع در رسانهها بحث شده دیگر حالت محرمانه ندارد.
در آن زمان، رییسجمهور وقت، جناب آقای «خاتمی» به وزرای خود گفتند که بررسی و اقدام کنید که حتی بحث انتقال پایتخت نیز به میان آمد. البته در آن زمان جناب آقای «کرباسچی» که شهردار تهران بود گفت لازم نیست پایتخت را جابهجا کنیم بلکه باید شهر را امنتر کنیم. البته در همینجا باید از آقای «کرباسچی» تشکر کرد که در زمان وی فعالیتهای آژانس همکاری بینالمللی ژاپن (جایکا) آغاز شد و ژاپنیها تا امروز نیز درباره راههای نجات شهر تهران پس از فاجعه تحقیق و پژوهش میکنند.
تاکنون نیز نتیجه پژوهشهای آنان، به شکل چندین گزارش چاپ شده و آمار مربوط به تعداد میلیونی کشتهها و زخمیها در اثر زلزله احتمالی تهران نیز از نتیجه این پژوهشها استخراج شده است. آقای «الویری» (شهردار بعدی تهران) نیز بدون ملاحظه موارد غیرعلمی، نتایج این پژوهشها را در مقابل دوربین تلویزیون بیان کرد و گفت در صورت وقوع یک زلزله در تهران، تعداد تلفات و زخمیها به عدد یک میلیون و دو میلیون میرسد. مستندات این آمارها نیز در آرشیو شخصی من موجود است. البته امروزه این آمارها چیزی نیست که از نگاه کارشناسان، مردم و مسوولان پنهان باشد.
با توجه به اینکه امروزه همه پذیرفتهاند این خطر احتمالی وجود دارد، چه راهکارهایی برای کاستن از پیامدهای آن اندیشیده شده است؟
مدتی است فعالیت ستاد بحران زیاد شده و حتی یکی،دوسال پیش نیز ستاد بحران تهران، نقشه فرار از شهر تهران را تهیه و منتشر کرد. در این نقشه مکان استقرار اتوبوس برای جابهجایی بازماندگان حوادث و انتقال آنها به بیرون شهر تهران و مسیر حرکت آنها رسم شده است. همه اینها به شکل مستند موجود است.
بحث تغییر پایتخت نیز هرازچند گاهی مطرح میشود. نظر شما در اینباره چیست؟
به نظر من باید از همین امروز در فکر آیندهای که ممکن است زلزلهای در تهران رخ دهد، باشیم و برایش فکری کنیم. با توجه به خطر زلزله که در کمین شهر تهران است و از طرف دیگر جمعیت بسیار زیادی که در شهر تهران اسکان دارد، شاید یکی از راههای مناسب برای اجتناب از یک فاجعه انسانی، تغییر پایتخت است. البته وقتی میگوییم تغییر پایتخت، منظورمان این نیست که لازم است همه مردم را از شهر خارج کنیم بلکه منظور این است که دستکم افراد کلیدی و افراد تصمیمگیرنده مملکت نباید در تهران مستقر باشند، بلکه در مکانی که از لحاظ زلزلهخیزی امنتر است، مستقر شوند. در این صورت تهران همچنان ماهیت خود را بهعنوان یک شهر بزرگ و مرکز تجاری حفظ میکند، اما مرکزیت سیاسی و اداری کشور به مکانی دیگر منتقل میشود.
البته لازم به تاکید است که این پیشنهاد، فکر تازهای نیست و پیش از این هم کشورهای دیگری چنین کاری کردند. ما برای حل این مشکل از کشورهای دیگر نیز میتوانیم الگو بگیریم، برای مثال مرکز سیاسی و اقتصادی مالزی در ۳۵کیلومتری جنوب کوالالامپور است، ولی کوالالامپور نیز همچنان بهعنوان یکی از نقاط با جمعیت زیاد به کارش بهعنوان مرکز تجاری و بازرگانی ادامه میدهد اما دیگر پایتخت نیست. مشابه این کار در ترکیه نیز انجام شد و استامبول نیز تعطیل نشد بلکه بر رونق آن نسبت به گذشته افزوده شد اما دیگر پایتخت نیست بلکه آنکارا مرکز سیاسی و اداری است. کشور پاکستان نیز تاکنون سه بار پایتختش را جابهجا کرده است. ابتدا از کراچی به راولپندی و سپس از آنجا به اسلامآباد رفت.
برخی از کارشناسان هم راهکار تغییر پایتخت را چندان مناسب نمیدانند و روش ایمنسازی را توصیه میکنند.
به هر حال من اعتقاد ندارم که مانند دیگران، شهر تهران را با عبارتهایی همچون غده سرطانی توصیف کنیم، اما تاکید میکنم باید برای ایمنسازی آن اقدام کنیم و البته خود این ایمنسازی هم دستکم به ۵۰سال زمان نیاز دارد و اینگونه نیست که اگر امروز برای ایمنسازی آن اقدام کنیم، سال دیگر کار تمام شود. اگر ما ۲۵سال پیش هشدارها را جدی گرفته و کارها را شروع کرده بودیم تا امروز توانسته بودیم، بخشی از کار را به انجام برسانیم. در شرایطی که ما امروز زندگی میکنیم، دقیقهبهدقیقه بر جمعیت شهر تهران افزوده میشود. برای آنکه از جاذبه زندگی در شهر تهران کم کنیم باید جاذبه زندگی در شهرها و روستاهای کوچک را زیاد کنیم تا از هجوم مردم به شهر تهران پیشگیری کنیم.
اما نکته مهم دیگر آن است که در چند سال گذشته شهرهای نوسازی را در قالب مسکن مهر در حوالی تهران یا شهرهای بزرگ ایجاد کردند، اما کارشناسان میگویند برای جایابی این شهرها نیز به قدر کافی تحقیق نشده است و این شهرها نیز در معرض خطر زلزله قرار دارند. به نظر من شهرهای جدید را باید در مکانی ساخت که در آنجا از نظر علمی و فنی، خطر زلزلهخیزیاش کم باشد و دیگر آنکه شهر را مقاوم و بر اساس اصول شهرسازی بسازند. هماکنون عرض خیابانها و ارتفاع ساختمانهای تهران مشکل دارد. شهر تهران در مدت ۲۰۰سال گذشته آرامآرام و بدون هیچگونه تعمق و آیندهنگری درباره زلزلهخیزبودن آن، ساخته شده است. هماکنون این احتمال وجود دارد که زلزلهای به قدرت ۵/۷ تا هشتریشتر در تهران روی دهد.
البته گفتنی است که شهر تهران آنقدر معضل دارد که به سادگی و آسانی و یکشبه نمیتوان همه این مشکلات را حل کرد و اگر من و شما هم شهردار تهران شویم، در اثر مشکلات و معضلات آن از پا درمیآییم و دیگر نمیخواهیم شهردار باشیم و عطایش را به لقایش میبخشیم. البته در نظر داشته باشید که اگر پایتخت را از تهران به شهری دیگر منتقل کنیم، معضلات و مشکلات تهران همچنان به قوت خود باقی میماند. از طرف دیگر تخلیه تهران کاری نیست که بتوان طی یک سال و دو سال به انجام رساند. شاید این کار ۲۰ یا ۳۰سال طول بکشد، پس دستکم کاری که میتوانیم بکنیم این است که بر جمعیت تهران اضافه نکنیم.
البته تاکنون چندین طرح برای کمکردن از ساکنان شهر تهران و همچنین جلوگیری از مهاجرت از شهرستان به تهران به اجرا درآمده که هیچکدام موفق نبوده است.
برای مثل چند وقت پیش این پیشنهاد مطرح شد که دانشگاههای مستقر در تهران کمتر دانشجو بپذیرند. برای مثال دانشگاههای تهران در دوره لیسانس پذیرش نداشته باشند. اگر چنین پیشنهادهایی را جدی بگیرند، بخشی از مشکلات تهران حل میشود. همانگونه که دیدید دانشگاه آزاد توانست شعبههای زیادی را در شهرهای مختلف داشته باشد، شاید بتوان به همین ترتیب شعبههای دیگری از دانشگاههای مطرح تهران را در دیگر شهرهای کشور ایجاد کرد که جوانان ما مجبور نباشند برای ادامه تحصیل از شهرهای دور به تهران بیایند.
اگر ما پادگانها را از شهر تهران بیرون بیریم، بخش زیادی از مشکلات ما کم میشود. شاید لازم باشد همه صنایع سنگینی را در تهران و اطراف تهران مستقر است، به شهرهای دیگر منتقل کنیم. البته اذعان میکنم مطرحکردن موضوعاتی مانند انتقال پایتخت در زبان بسیار ساده اما در عمل بسیار مشکل است و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بسیاری دارد اما در هر صورت کار ناممکنی نیست و اگر بخواهیم و همت کنیم، این کار هم شدنی است.
شاسا
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.