نگاهی به زندگی در بافت قدیم
بافتهای قدیم بعنوان بخشهای مهمی از شهر که نشان دهنده گذشته و هویتشان هستند، در بیشتر کشورهای دنیا مورد توجه ویژه قرار گرفته اند در کشور ما نیز که سابقه شهرنشینی کهن و دیرینه ای دارد و بافت های قدیمی بعنوان هسته اولیه شهر و قسمتی که نشان دهنده نحوه اندیشیدن و نگرش نیاکان ما را در جنبه های مختلف زندگی نشان می دهد بایستی مورد توجه ویژه قرار گیرند.
تحولات تدریجی شهرهای قدیمی ایران
مصنوعات انسان بی شمار و در هریک از آنها آثار ادراکات عقلی و عواطف حسی او جلوه گر است؛ ولی شاید هیچ پدیده ای به اندازه شهر، با ماهیتی چنان گسترده و مرکب حاوی آنچه در روح انسان ها و بین آنها می گذرد، نباشد. شهرها آیینه های کم و بیش شفافی هستند که در آن تصویر بخش بزرگی از فرهنگ جوامع در بستر تاریخ نمایان گردیده و بازتاب عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و عوامل ارزشی و نوع روابط آنان در دوره های گوناگون به دیده می آیند .
از همین رو هر شهری بیانگر شیوه اندیشیدن و زیستن مردم در زمانهای مختلف تاریخی است. حوادث تاریخی اگرچه گذشتهاند، اما مکان تحققشان هنوز مانده است؛ مکانی که قادر است آن حوادث را به بند کشیده و همواره آن را برای مردم امروز زنده نگاه دارد .
در کشور ما نیز که سابقه شهر نشینی بسیار دارد ، تأثیر جریانات گوناگون فرهنگی ـ اجتماعی در طول تاریخ بر نوع الگوی شکل گیری شهرها به وضوح به چشم می خورد . مسائلی همچون مذهب ، فرهنگ ، اقلیم ، امنیت و . . . در ترکیب شهرهای قدیمی ما مشهود است.
نوع ترکیب ابنیه ، درونگرایی و برونگرایی ، نمود بیرونی بنا ، حصار شهر و… همگی اتفاقاتی بودند که به تبع شرایط بوجود می آمدند و میتوان با مطالعه شرایط اجتماعی هر دوره نوعی انطباق در شیوه زندگی مردم را با معماری آنان مشاهده کرد پیشینیان ما با شناخت کافی از شرایط پیرامون و پایداری محیط، شهرهای با هویت، متعادل و پویا در کالبد و هماهنگ با اقلیم و طبیعت بوجود می آوردن . رشد شهر، تدریجی و احداث تأسیسات شهری با نیازهای ساکنان هماهنگ و بر اساس آن در شهر توازن برقرار بوده است و ایده خانه و تعمیر آن در مقابل مسکن و تعویض آن قرار داشت. ردپای این گونه تفکر را در شهرهای کشورمان تا حدود اواخر دوره قاجار می توان دید.
در این دوره تحولاتی در شهرها روی داد که به تدریج با افزایش جمعیت و پیشرفت صنعت و تحت تأثیر عواملی چون عوض شدن نحوه ی زندگی مردم ، ورود تحصیل کردگان معماری غرب ( و نا آشنا به معماری بومی ) و تفکر سیاسی حاکم بر جامعه شهرها بصورت بی رویه و بی برنامه توسعه یافته و پیکره و سیمای آنان مخدوش شد.
تغییرات گسترده شهری
با گسترش جمعیت شهر نشین، بافت جدید شهری با در نظر گرفتن شرایط امروز شکل گرفت. برای ایجاد ارتباط این محدوده ها با بافت قدیمی، بایستی نوع هماهنگی صورت می پذیرفت و سریع ترین روش، هماهنگ کردن بافت قدیمی با شهر جدید بود؛ چرا که امکان هماهنگ کردن تأسیسات و خدمات شهری با بافت در هم تنیده و پیچیده ی قدیمی شهر وجود نداشت. رفت و آمد خودرو، جمع آوری زباله ، ایجاد امنیت توسط پلیس و… در کوچه پس کوچه های کم عرض امکان پذیر نبود.
در دوره ی پهلوی اول شاهد خیابان کشی های گسترده شطرنجی و بدون در نظر گرفتن نظم ارگانیک و ساختاربه هم فشرده بافت می باشیم. اگرچه در این مقطع خیابان کشی ها برای ایجاد شبکه ارتباطی و ارائه خدمات شهری الزامی مینمود، اما بدلیل یکباره بودن، فرصتی برای انطباق با شرایط جدید به بافت قدیم داده نشد و ارتباط فضایی پیوسته این بافت ها راکه طی سالیان متمادی و بر اساس ارتباطات اجتماعی صورت گرفته بود از هم پاشید!
در اروپا روند تغییر سازمان فضایی بر اساس تغییر تدریجی روابط اجتماعی و با سرعتی کمتر از ایران صورت گرفت و در ضمن صنعتی و استاندارد شدن، در همه جنبه های شیوه زندگی رسوخ کرد؛بدین معناکه در مواردی دستاوردهای صنعتی شدن دقیقاً جایگزین عناصر معماری یا با آنها هماهنگ شد؛ مثالی برای این روش هماهنگی، جایگزین شده چراغ های برق به جای چراغ های گاز می باشد که نوع پیشرفته ای از روشنایی مصنوعی را پیش از ورود برق در خانه ها تأمین می کرد. جایگزینی برق در اساس نورپردازی فضاها تغییری ایجاد نکرد. اما همانگونه که مطرح شد در ایران به دلیل یکباره بودن و طی نشدن پروسه تحولات در طول تاریخ، تنها نتیجه و محصول تحولات در اختیار مردم قرار گرفت و پریشانی گسترده در همه جنبه های زندگی ایجاد شد. طی انجام این تغییرات، تحولات اجتماعی نیز به تضعیف نقش کاربردها، فضاها ، عناصر قدیمی و محدوده های مسکونی کمک کردند….
ساکنان جدید، جایگزین شهروندان قدیمی
با بهبود شاخصه های بهداشتی و کاهش مرگ و میر و افزایش جمعیت از یک سو و ایجاد مشاغل جدید و هجوم مهاجرین روستایی از سوی دیگر، بافت قدیم جوابگوی ساکنین نبوده و تراکم جمعیت به شدت افزایش یافته و فشار زیادی به کالبد آن وارد شد. با هجوم مهاجرین روستایی به شهر آنها در محلات مسکونی قدیم ساکن شدند که هم به لحاظ اقتصادی و هم در سازگاری آنان با محیط جدید مؤثر بود. ساکنین متمکن این محلات نیز علاقمند به زندگی در محیطی آرام و استفاده از امکانات و خدمات اجتماعی جدید بودند . بدین ترتیب ازدحام و شلوغی مناطق مسکونی بویژه اطراف بازار آنها را به سوی خانه های نوساز با امکانات جدید تر می کشاند . با وجود خانه هایی که آشپزخانه و سرویس آن در میان خانه قرار داشت و علاوه بر سهولت دسترسی از نور و بهداشت کافی برخوردار بود ، کسانی که توانایی مالی ساخت چنین خانه هایی را داشتند ، در محلات شلوغ قدیمی شهر نمی ماندند و به تدریج بافت میانه در اطراف شهر قدیم شکل گرفت.
با جابجایی جمعیت بافت قدیم و حضور ساکنین جدید، این محلات رو به فرسودگی نهادند. چرا که شهروندان قدیمی، آشنا به سنت های زندگی در بافت و فرهنگ نگهداری از آن بودند و هرجا نیاز بود به یاری شهر خود می پرداختند و علاوه بر رفع نیازهای عمومی و تأسیسات شهری به مرمت و تعمیر آن همت می گماردند اما ساکنین جدید نه شناختی از این محلات داشتند و نه مسئولیتی در قبال آن احساس می کردند و از طرفی توانایی تأمین هزینه های نگهداری بناها را نداشتند . در نتیجه فرصتی برای بهسازی و بازسازی قسمتهای در حال تخریب نماند .
با نزول ارزش سکونتی و کیفیت ابنیه بافت قدیم ، محلات قدیمی ارزش اجتماعی خود را از دست دادند و هرکس میتوانست از آن گریخت! به تدریج بافت قدیم که محل تجمع فعالیت های گوناگون شهری بود، بعد از گسترش های جدید ارزش عملکرد مسکونی و برخی کارکردهای خود را از دست داد و بعنوان قطب سرویس دهنده به مناطق قدیمی و جدید عمل کرد.
برنامه ریزی های اداری -سیاسی
از نظر اداری و سیاسی بخش دولتی نسبت به انجام اقدامات مؤثر در این محلات مستأصل و سرگردان است. مرمت های مقطعی و غیر مسئولانه و بدون انجام کار کارشناسی و پروژه های مخرب، قوانین دست و پا گیر و نامشخص باعث آشفتگی بیشتر شده و مردم و بخش خصوصی را از وارد شدن به امر بازسازی بازداشته است. وجود دیدگاههای مختلف و گاه غلط در مورد بافت قدیم (مثل مثل برخورد حفاظتی ـ صیانتی یا دیدگاه تخریب کل بافت و نوسازی آن) برخورد با آن را پیچیده تر کرده است .
از نظر اقتصادی نیز نه بخش دولتی و نه بخش خصوصی تمایل به سرمایه گذاری از خود نشان نمی دهند. اکثر اقدامات انجام شده در بافت نیز در لبه خیابان هایی است که به بافت قدیم تحمیل شده و به نحوی سرمایه گذاری را مقرون به صرفه کرده است و باعث تضعیف نقش بازار و واحدهای تجاری کوچک درون محلات شده و بدین ترتیب قسمتهای عقبی و درون بافت متروک رها شده است.
چه باید کرد؟
مجموعه عوامل فوق الذکر باعث شده تا بافت قدیم با وضعیت فعلی در مقابل مظاهر جدید زندگی شهری، کارآیی لازم را نداشته و نسبت به مسائل تازه به عنوان ارگانی پویا و زنده قابلیت انطباق نداشته باشد. وقتی چنین مشکلی بررسی میشود، اولین چیزی که به ذهن می رسد، بررسی راهکارهای تصحیح این وضعیت نابسامان است.
متأسفانه اولین چیزی که ذهن مسئولین رسیده ، تخریب بوده است. برای تصحیح بافتهای تاریخی تخریبهای وسیعی صورت می گیرد. راه دیگری که به ذهن می رسد برنامه حفاظت بافت قدیمی فراهم می سازد . آنچه در اغلب تلاشها از یاد رفته جاری کردن روح زندگی در این محیطهای ارزشمند شهری است . اگرچه این روش کالبد بافت را مرمت می کند ، اما از این بافت شهری یک نهاد مدنی نمی سازد.
آنچه مسلم است اینست که این بافت ها برای پویایی نیازمند مناطق مسکونی هستند. (چراکه نمی توانیم یک منطقه تاریخی داشته باشیم که صرفاً عمومی باشد ، از این جهت که ساعات کار مناطق عمومی محدود است و در ساعاتی از روز، منطقه به محدوده غیرزنده مبدل می شود ).
با ارتقای کیفیت کالبدی و اجتماعی مسکن می توان علاوه بر ارائه خدمات بهتر به ساکنین فعلی بافت ، ساکنین اصلی این بافتهای ارزشمند را که هویت اصلی بافت قدیم به شمار می روند به محلات اصلی خود برگرداند . در این راستا بایستی علاوه بر شناخت بافت، از یک سو کمبود ها را شناسایی کرد و از سوی دیگر با شناخت پتانسیلها زمینه را برای تجدید حیات و جذب سرمایه و حضور مردم فراهم کرد . در تجربه سایر کشورها، ضمن بارزنده سازی فضایی، روحیه زندگی سرشار از فعالیت نیز در بافت های قدیمی شکل گرفته و چه بسا بافت احیا شده به قلب تپنده برای شهر تبدیل شده است. در آنها زندگی روشنفکری ، فرهنگی و تفریحی شکل گرفته ، فضایی برای زندگی ، گذران اوقات فراغت به سلامت و از همه مهمتر جذب توریست فراهم آمده است.
پروژه هایی نظیر احیای شهر قدیم بولونیای ایتالیا، باززنده سازی محله حفصیه (Hafsia) در تونس و رونق دوباره بازار قدیمی و مراکز مسکونی آن، احیاء محدوده قدیمی شهراصیله (Assila) درمراکش و تبدیل شهربه محل برگزاری بزرگ ترین فستیوالهای فرهنگی هنری شمال آفریقا از جمله این تلاشها است. در کشور خودمان نیز فعالیت هایی در زمینه احیاء و باززنده سازی بافت های تاریخی در محله جماله اصفهان ، محله صاحب الامر تبریز ، محله فهادان یزد و. . . انجام شده که بررسی همه آنها می تواند ما را در ارائه راهکارهای مناسب یاری رسان باشد .
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.