تاریخچه محله جوادیه تهران
محله جوادیه یکی از مشهورترین محلههای جنوب شهر تهران است و با قدمتی نزدیک به ۷۰ سال از محلههای قدیمی تهران نیز به حساب می آید. جوادیه در گذشته زمین زراعی بوده و بر خلاف محلههایی چون نازیآباد، علیآباد و یاخچیآباد روستا نبوده است. مالک تمامی زمینهای جوادیه شخصی به نام جواد فردانش بوده است.
جواد فردانش، در سال ۱۲۹۴ در تهران به دنیا آمد و پدرش از تجار بزرگ زمان خود بود. جواد فردانش پس از اینکه تحصیلات خود در رشته مهندسی الکترونیک در آلمان را به اتمام رساند به ایران بازگشت.
بخشی از زمینهای جوادیه از پدرش به او ارث رسیده بود و بخش دیگرش متعلق به عمویش بود که “حاج آقا بزرگ” نام داشت. جواد فردانش از عمویش وکالت گرفت تا زمینها را بفروشد. او در سال ۱۳۲۰به همراه شخصی به نام “حاج آقا علیاصغر دادفر” که از نزدیکان همسر نخست فردانش به حساب میآمد، کار آبادسازی محله جوادیه را آغاز نمود.
فردانش زمینها را قطعه قطعه کرده و در اختیار مردم میگذاشت. به برخی میبخشید و به برخی دیگر، از قرار متری یک تومان، ۲ تومان و ۵ تومان میفروخت اما باز هم مصالح را به رایگان به آنها میداد.
فردانش زمینها را در قطعات ۱۲۰ متری تقسیم کرده و با خیابانکشی و تهیه نقشه به مردم واگذار میکرد. جواد فردانش در ابتدا قصد بخشیدن تمام زمینهای خود را نداشت اما وقتی استقبال مردم و نیاز آنها را دید تا آخرین قطعه زمینهایش را به مردم واگذار کرد و پول اندکی را که از فروش بعضی قطعات به دست آورده بود برای کار آباد سازی محله صرف کرد.
در این میان افراد خیر دیگری همچون ” حاج آقا بزرگ فردانش” عموی جواد فردانش و ” حسن پیرایش” به کمک او آمدند و بخشی از آباد سازی محله را بر عهده گرفته و خیابانها را شنریزی کردند. در آن موقع تهران آب لولهکشی نداشت بنابراین فردانش چند چاه نیمه عمیق که ۴ اینچ آب میداد در زمینهای بایر جوادیه حفر کرد. بزودی محله جوادیه به کمک جواد فردانش و خیرین دیگر صاحب ۷ دبستان و دبیرستان و کلیه امکانات رفاهی گردید.
اولین چاه آب جوادیه در ابتدای بیست متری جوادیه حفر شد و سپس در کنار آن یک حمام و ۴ مدرسه ساخته شد. این بناها در اولین کوچه بیست متری احداث گردید که نام کوچه مدرسه را به خود گرفت و در حال حاضر نام کوچه، شهید آقایی است. جواد فردانش سپس کار ساخت یک مسجد بزرگ با نام مسجد فردانش را آغاز نمود و سپس یک مدرسه و یکسری موقوفات دیگر در کنار مسجد ساخت تا هزینههای مسجد و اداره آن تامین گردد. کار ساخت این مسجد در سال ۱۳۴۶ به اتمام رسید. این مسجد درداخل محدوده بازارچه جوادیه قرارگرفته و در حال حاضر نیز فعال است. به پاس زحمات مهندس جواد فردانش برای آبادسازی محله، نام محله در سال ۱۳۳۰ به نام جوادیه (نام کوچک مهندس فردانش) نامگذاری گردید.
فرآیند ساخته شدن جوادیه پس از جنگ جهانی دوم آغاز گردید و جوادیه جزء اولین محلههای مهاجرپذیر تهران بوده است. در واقع میتوان گفت احداث خط راهآهن توسط آلمانیها و پس از آن ساخت انبار گندم (سیلو)، سازمان چای و انبار کالا زمینه را برای کارگرنشین شدن جوادیه محیا کرد. مهاجرانی که در جستجوی کار به تهران مهاجرت میکردند با جذب شدن توسط صنایع تازه تاسیس تهران از جمله سیلو، کشتارگاه، راهآهن، چیتسازی، روغن نباتی و سازمان چای، قند و شکر و … ، در جوادیه ساکن شدند.
زمینها توسط جواد فردانش به مهاجران بخشیده شد و همانطور که گفته شد محله به همت شخص فردانش آباد گشته و امکانات رفاهی آن نیز در حد نیاز تامین گردید. به دلیل نظارت شخص فردانش بر قطعهبندی املاک و خیابانکشی، محله جوادیه دارای معابر شطرنجی است که دسترسی های محلی را به خوبی تامین میکرده است.
از آنجایی که اطراف جوادیه خالی از سکنه بوده بنابراین فاقد امنیت بوده و افراد برای حفظ امنیت خود و خانوادههایشان به صورت قومی و خویشاوندی در قسمتهای مختلف ساکن میشدند تا مورد حمایت اقوام خود قرار گیرند. زمینهای جوادیه از شخص آقای فردانش خریداری می شدند و نحوه خیابانبندی و محدودههای خانهها توسط ایشان مشخص میگردید.
محل اسکان هر قومیتی بر مبنای شغل آنان مشخص شده بود برای مثال بسیاری از آققلعهایها در اداره قند و شکر مشغول به کار بودند و به همین دلیل اطراف اداره قند و شکر را برای اسکان خود برگزیده بودند. آققلعهایها در انتهای بیست متری جوادیه ساکن بودند و یکی از کوچههای این قسمت نیز به همین دلیل به نام آققلعه نامگذاری شده بود. انتهای ده متری اول محل اسکان زنجانیها و سرابیها بوده است زیرا بسیاری از این افراد کارگران کشتارگاه بوده و به دلیل نزدیکی به محل کار این مکان را برای استقرار برگزیده بودند.
احداث بزرگراه نواب باعث شد تا قسمتی از جوادیه از آن جدا شود و در سمت غربی بزرگراه قرار گیرد. ساکنین این بخش هنوز هم خود را اهل جوادیه میدانند. در این بخش از جوادیه سابق ساوهایها و زرندیها ساکن بودند و بیشترشان به کار در دامداریهای موجود در آنجا مشغول بودند. این قومیت مسجدی هم برای خود داشتند که محل تجمعشان بوده.
پیش از انقلاب برای استخدام افراد شروری که کارهای غیرقانونی را انجام دهند به این مسجد مراجعه میشده و افرادی از این قومیتها با عنوان “شرخر” معروف بودهاند. البته امروزه دیگر چنین اموری در جوادیه وجود ندارد. در گذشته نزاعهای خیابانی جوادیه معروف بودند و خرده فرهنگهای ناهنجاری که مبتنی بر قومیت و در برابر فرهنگ غالب شکل گرفته بودند در این محله نقش پررنگی داشتند. این خرده فرهنگها اسباب شکلگیری نوعی هویت گروهی را برای افراد متعلق به آن فراهم میآورده است. قرار گرفتن در این خردهفرهنگها نوعی ابزار اعلام وجود فردی و جمعی و به عبارتی نوعی بیان خویشتنی است که در جاهای دیگر فرصت بروز و ظهور نمییافتند.
محله جوادیه با نقش حاشیهای و همچنین بافت کارگر نشین و مهاجرپذیری که داشته از شآن اجتماعی بالایی در سلسله مراتب شهری برخوردار نبوده و همین موضوع بستری را فراهم کرده بود تا افراد خصوصا جوانان با قرار گرفتن در این خرده فرهنگها به مقابله با جایگاه اجتماعی پائینشان بپردازند. البته پس از انقلاب این خرده فرهنگها کاربرد خود را از دست داده و از بین رفتند. در واقع میتوان ادعا کرد که وقوع انقلاب و جنگ تحمیلی اسباب بروز تغییرات عمدهای در جوادیه بودند.
همانطور که گفته شد بافت جوادیه کارگرنشین بوده و قومیت در آن نقش بهسزایی داشته است. برای مهاجران، تعلق به قومیتی خاص در شهری چون تهران مزایای بسیاری در بر داشته. قومیت و روابط خویشاوندی ابزاری بوده که افراد با اتکاء به آن خود را برای ورود به جامعه بزرگ و فرهنگ غالب آماده میکردند. این موضوع سبب میشده تا ضربات فرهنگی ناشی از برخورد فرهنگهای نابرابر و غریب با یکدیگر، کاهش یابد. با این توضیحات میتوان درک کرد که به چه دلیل در محلهای چون جوادیه که مهاجرپذیر بوده، قومیت امری مهم و تاثیرگذار به حساب میآمده است.
جوادیه به تدریج رشد کرده است و بسیاری از خانهها توسط خود افراد ساخته میشد و همه چیز صرفا در حد رفع نیاز بوده. تا قبل از انقلاب معابر جوادیه آسفالت نداشتند و با همان شنریزی که توسط فردانش انجام شده بود مورد استفاده قرار میگرفتند.
پیش از انقلاب در کل محله جوادیه تنها دو مسجد وجود داشته که یکی از آنها مسجد فردانش بوده و دیگری مسجد انقلاب فعلی که در گذشته با نام سازنده آن یعنی حاج سعدالله شناخته میشد. در عوض هر قومیتی برای خود هئیت داشته و هر فردی صرفا برای برگزاری مراسم به هیئت متعلق به قومیت خود مراجعه میکرده.
بسیاری از این هیئتها در کنار اشتراک قومی دارای اشتراک خویشاوندی نیز بودهاند. این هیئتها در منزل افراد و یا درون چادرها، مراسمات مذهبی را برگزار میکردند. پس از انقلاب بسیاری از این هیئتها به حسینیه و یا مسجد تبدیل و برای آنها بنایی ساخته شد.
محله جوادیه پیش از انقلاب از حیث تقسیمات شهری متعلق به شهرداری منطقه هفت بوده. ساختمان شهرداری نیز در خیابان امامیاری، کوچه شهرداری قرار داشت که بعد از انقلاب تغییر کاربری داد و در حالحاضر به عنوان منزل مسکونی مورد استفاده است. کوچه شهرداری امروزه نیز با همین نام وجود دارد و تغییر نام نداده است.
پل قدیم جوادیه نیز به دست آلمانها ساخته شد و مسیر ارتباطی برای حمل و نقل کالا به حساب میآمده است. پل جوادیه در گذشته مرکزیت داشته و بازارچه جوادیه نیز از نزدیکی پل فعالیت خود را آغاز کرد. به همین دلیل بخش پررونق بازارچه در گذشته حدفاصل بین سرپل جوادیه و ده متری اول بوده که به مرور زمان بازارچه تا بیست متری جوادیه گسترش یافته و امروزه مابین ده متری اول و بیست متری دارای رونق است. پل جوادیه و بازارچه از مکانهای خاطرهانگیز برای اهالی محله است.
در این مکان دو سینما با نامهای شیرین و توسکا وجود داشتند که پیش از انقلاب بسیار فعال بودند و پس از انقلاب مدتی غیرفعال بوده و دوباره آغاز به فعالیت کردند اما این موضوع چندان دوامی نداشت و ابتدا سینما شیرین و سپس سینما توسکا بسته شدند و در حالحاضر به صورت مکانهای مخروبه رها شدهاند. همچنین چند قهوهخانه نیز در این قسمت وجود داشته که برخی از آنها همچنان فعالاند.
سرپل جوادیه نوعی پاتوق تفریحی اهالی جوادیه به حساب میآمده است. این مرکزیت تفریحی و پاتوق بودن سرپل جوادیه به دلیل نزدیکی به راهآهن و محل تقاطع خیابانهایی که به کشتارگاه و قلعهمرغی ختم میشدند، بوده است. بسیاری از افرادی که خود را تهرانی و اهل جوادیه میدانند، عنوان میکنند که ” بچه سرپل جوادیه” هستند.
در حالحاضر سرپل جوادیه اهمیت و رونق سابق را ندارد که احداث پل جدید جوادیه یکی از دلایل اصلی آن است. پل قدیم جوادیه مدتها مورد استفاده نبوده و تقریبا یک ماهی است که دوباره مورد استفاده قرار گرفته و دسترسی محلی جوادیه را فراهم میکند.
قالیشوییهای جوادیه یکی دیگر از مکانهای جذب کارگران بوده است. به گفته ساکنین قدیمی جوادیه صاحب بسیاری از این قالیشوییها یهودی بودند و تنها مالکیت یکی از این قالیشوییها از آن شخصی به نام حاج آقا یاسینی بوده است. امروزه تمامی قالیشوییهای موجود در جوادیه که بیشتر در خیابانهای بیست متری جوادیه و نهر فیروزآبادی قرار دارند، کاربردی نداشته و به صورت متروکه رها شدهاند. این قالیشوییها و دیگر کارخانههای متروکه یکی از معضلات کنونی جوادیه به حساب میآیند
یکی دیگر از مکانهای مهم و تاثیرگذار در گذشته جوادیه کشتارگاه بوده که کارگران بسیاری در آن مشغول به کار بودهاند. کشتارگاه در میدان بهمن فعلی قرار داشت که در گذشته به نام کشتارگاه معروف بوده. کشتارگاه تا سال ۱۳۴۷ به صورت دستی و کاملا سنتی اداراه میشد اما در مهرماه سال ۱۳۴۷ به صورت ماشینی و اتوماتیک درآمده و با عنوان ” سازمان گوشت کشور” به کار خود ادامه داد.
در سال ۱۳۷۰ در راستای دور کردن فعالیتهای صنعتی مزاحم از مناطق مسکونی، کشتارگاه به خارج از تهران انتقال یافت و در محل کشتارگاه، اولین فرهنگسرای تهران با نام فرهنگسرای بهمن آغاز به کار نمود. همانطور که در این قسمت عنوان شد، محله جوادیه به واسطه وجود مراکز صنعتی و کارخانههای مختلف در اطرافش بیشتر پذیرای کارگران این صنایع و کارخانهها بوده و از ابتدا بافت آن کارگرنشین بوده است.
بدیهی است که این موضوع اسباب تولید هویتی مبتنی بر کار را در جوادیه شکل دهد. تمام مکانهایی که امروزه متروک و فاقد کارکرد هستند و اسباب آزار همسایگان خود به حساب میآیند در گذشته نشانهای از کار و زندگی ساکنین جوادیه بودهاند. این فعالیتهای صنعتی که در حال حاضر مزاحم به حساب میآیند در گذشته هویت کارگری جوادیه را شکل میدادند و تعلق به هر کدام از این کارخانهها و صنایع باعث میشده تا هر فرد به همراه خانوادهاش جایگاه ویژهای در محله داشته باشد.
در مجموع محله جوادیه با تاریخچهای نسبتا طولانی و تغییرات بسیاری که در طول عمر خود شاهد آن بوده، محلهای زنده و پویاست که ساکنین آن دارای تعلق محلی بالایی هستند و حتی در صورت ترک این محل برای برگزاری برخی مراسمات به جوادیه باز می گردند. بسیاری از ساکنین قدیمی جوادیه اعم از سالخوردگان و جوانان ترجیح میدهند که در همین محله زندگی کنند. برخی از افراد نیز با عضویت در نهادهای مردمی و فعالیت جهت بالا بردن سطح زندگی در جوادیه تلاش می کنند تا در همین محله باقی بمانند و کیفیت زندگی خود و دیگران را نیز بهبود بخشند. همین موضوع پتانسیل مثبتی برای نوسازی و بهسازی محله جوادیه به حساب میآید.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.
اخیرا انتشارات ” کتاب بهار ” کتابی منتشر کرده است به نام ” گروزنی ، اردبیل ، تهران ” ( خاطرات نسل های مهاجر ) که دو فصل آن مربوط به ۷۰ – ۶۰ سال پیش جوادیه است .