زلزله تهران را تعطیل میکند
برای نخستینبار نام تهران در منابع تاریخیهزار سال پیش آمده است. روستایی در شمال شهرری، سرسبز و پرآب با مردمی که عمدتا در پناهگاهها و تونلهای طبیعی کوهها زندگی میکردند.
بهرام عکاشه_برای ابرشهر یا مگاشهر تعاریف متفاوتی آمده است، از آن جمله متروپلی با جمعیت بیش از ۱۰میلیون و دانسته جمعیتی بیش از دوهزار نفر در هر کیلومتر مربع. با رجوع به فهرست مگاشهرهای جهان، ۲۷ شهر (از جمله تهران) بهچشم میخورد که از میان ۱۸ پایتخت کشورها، مگاشهر هستند و ۱۶ کشور از آنها در قاره آسیا قرار دارد.
دو قرن پیش، تنها سهدرصد جمعیت جهان شهرنشین بود در حالیکه هماکنون حدود نیمی از جمعیت جهان شهرنشین شده است و در یکی، دو دهه دیگر این رقم به مرز دوسوم خواهد رسید.
این نکته به اثبات رسیده که مهاجرت روستانشینها به شهرها به دلیل تنگدستی، نبود امکانات بهداشتی و فرهنگی در روستاهاست. از دیدگاه دیگر، ایجاد صنایع در شهرها و اطراف آنها و ارزان زندگی کردن در حومه، عملا شهرها را بزرگ و بزرگتر کرده است که البته همچنان هم ادامه دارد.
از دیگر شکی نیست که مناطق فقیرنشین داخل و سوی حومه شهر با انواع پدیدهها و آسیبها بهخصوص هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه طبیعی و نیز غیرطبیعی روبهروست؛ البته ناگفته نماند که سرزمین ما براساس شاخصهای جهانی رتبه سوم را در رابطه با آسیبپذیری در برابر حوادث طبیعی دارد و زلزله بهعنوان مهلکترین خطر در آن ذکر شده است. روستاها و ساکنان بافت فرسوده درون شهرها در برابر حوادث طبیعی (مثلا زلزله حتی ۵/۴ ریشتری) آسیبپذیرند، موضوعی که قابل تعمق جدی است.
متروپل تهران با مساحت دوهزار کیلومتر مربع و جمعیت بیش از ۱۴میلیونی (از جمله ۳۷ مگاشهر* جهان) در شیب دامنه جنوبی کوههای البرز مرکزی با ارتفاعهزار تا ۱۷۰۰ متر قرار گرفته است.
قناتهای فراوان در مخروطه سراشیبی دامنه البرز به سمت دشتهای جنوب تهران جریان دارند. از دیدگاه حوادث غیرمترقبه و آسیبپذیری وجود این قناتها در زیرسازههای شهر، مقوله قابل تعمقی است؛ البته از دیگر نکات قابل ذکر از دیدگاههای خطرپذیری، پستیوبلندیهای شهری، نوع خاک و ساختوسازها روی اینگونه زمینهاست که به نوبه خود مسئلهآفرین هستند.
برای نخستینبار نام تهران در منابع تاریخیهزار سال پیش آمده است. روستایی در شمال شهرری، سرسبز و پرآب با مردمی که عمدتا در پناهگاهها و تونلهای طبیعی کوهها زندگی میکردند. با نابودی این ری در طول قرن سیزدهم میلادی (حدود ۸۰۰ سال پیش) توسط مغولها، بازماندگان این فاجعه به سمت روستای تهران پناه بردند.
در دوره صفویه (قرن هفدم میلادی) روستای تهران به مرور شکل شهرک به خود گرفت و پس از فرازونشیبهای دوره صفویه، افشاریه، زندیه و مشکلات خاص قاجاریه بالاخره آغا محمدخان قاجار با کشتن آخرین حاکم زندیه در یازدهم جمادیالثانی سال ۱۲۰۰ هجریقمری (۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی، حدود ۲۳۰ سال پیش)، در عید نوروز تاجگذاری کرد و تهران کوچک (چند کیلومترمربعی با جمعیت چندهزار نفری) را به پایتختی انتخاب کرد.
در طول دو قرن اخیر به مرور جمعیت پایتخت افزایش یافت و به دلیل انواع حوادث مختلف قرن بیستم بهخصوص در دهههای پایانی این قرن جمعیت تهران از مرز ۱۰میلیون نیز گذشت به طوری که هماکنون این متروپل با چالشهای متفاوت و بغرنج غیرقابل حلی روبهروست.
هماکنون تهران به جز در مرز شمالی (کوههای البرز) در دیگر جهات، مرز خروجی آن از حیث انواع ساختوسازها مشخص نیست، گرچه در غرب آن استانی با نام البرز برای حل مسئله به وجود آمد با این امید که مسائل تهران کمتر و سادهتر شود، ولی تجربه نشان میدهد که حتی با استانشدن شهرری مسئله تهران غیرقابل حل خواهد ماند.
پهنه تهران از دیدگاه مهمترین پدیده یعنی زلزلهخیزی در درجه بالایی قرار دارد. کوههای البرز توان زلزلهزایی تا مرز پنج درجه ریشتر را دارد. گسلهای ری، کهریزک، پارچین و… در جنوب شهر توانمندی وقوع زلزله بیش از شش درجه ریشتری را دارند. گسل شمال تهران قادر است زلزله بیش از هفت ریشتری به وجود آورد و گسل مشا-فشم در شمال شرق توانمندی زلزلهزایی حتی تا مرز هشت ریشتر را داراست. لازم به ذکر است تعداد زیادی گسل با طول کمتر از ۲۰ کیلومتر و دهها و حتی صدها گسل با طول کم درون شهر زیرسازهها وجود دارند.
روزانه در پهنه تهران زلزلههای کوچک ثبت میشوند اما آخرین زلزله بزرگ شرق تهران در ۲۷ مارس ۱۸۳۰ (۱۸۳سال پیش) با بزرگی بیش از هفت درجه ریشتر به وقوع پیوست. در مورد ابعاد تخریب این زلزله در تاریخ زلزلههای سرزمین ایران آمده است: مناطق شمیرانات و دماوند تقریبا به طور کامل ویران شد و حدود ۷۰ روستا در شرق جاجرود از بین رفتند. در پایتخت حتی یک خانه از آسیب در امان نماند.
بخشی از کاخ و بازار فروریخت و ساختمان سفارت بریتانیا بهسختی آسیب دید و براساس دیگر گزارشها در پهنه شمیرانات ۴۵هزار نفر کشته شدند. همچنین با مراجعه به کتاب تاریخ زلزلههای ایران مشاهده میشود که در البرز مرکزی زلزلههای تاریخی مخرب چندی به وقوع پیوسته که از آن جمله زلزلههای سالهای ۷۴۳، ۸۵۵، ۹۵۸، ۱۱۷۷، ۱۲۸۳، ۱۶۶۵ و ۱۸۱۵ میلادی با بزرگیهای تا مرز ۷/۷ درجه ریشتر قابل ذکر هستند.
طبق محاسبات انجامشده توسط اینجانب براساس کاتالوگهای معتبر زلزله، دوره وقوع مجدد زلزله بزرگ برای این پهنه رقمی حدود ۱۵۰سال است. به عبارت دیگر از دیدگاه تنها آمار و احتمالات، سه دهه تاخیر وقوع دیده میشود که این تاخیر شاید به معنای ذخیره بیشتر انرژی در گسلها و وقوع زلزلههای بزرگتر تلقی شود.
در چارچوب یک طرح مشترک بین آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن و مرکز مطالعات زلزله و زیستمحیطی تهران یک برنامه پژوهشی در رابطه با زلزله احتمالی تهران انجام و نتایج آن در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. در گزارش مفصل این طرح در ارتباط با آسیبپذیری سازهها، ساختمانهای مسکونی، تاسیسات شهری، تلفات انسانی، مدیریت بحران شهری، طراحی سازهای و… راهکارها و پیشنهادها از دیدگاههای متفاوتی آورده شدهاند.
در ادامه این طرح بین آژانس ژاپنی فوقالذکر با مرکز مطالعات و مدیریت شهر تهران با بازبینی و جمعبندی نتایج گزارش اول به مولفههایی از برنامهریزی و طراحی شهری پرداخت و نتایج در سال ۲۰۰۴ منتشر شد. نتیجه این دو گزارش نشان میدهد که شهر تهران در صورت وقوع زلزله (در اثر فعالشدن گسل شمال تهران یا گسلهای جنوب تهران) با شدت ۸ تا ۹ درجه مرکالی تخریب خواهد شد و تعداد تلفات و زخمیها میلیونی خواهد بود و شهر تهران تعطیل خواهد شد. در گزاش نهایی کاهش خطر سازمان مدیریت بحران که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، در مورد بازه زمانی ۷۲ساعت پس از لحظه وقوع در مورد تخلیه زندهماندگان همراه با نقشههایی بحث شده است.
با جمعیت زیاد و روند افزایشی جمعیت شهر تهران به جرات میتوان گفت بحران زلزله تشدید و مشاهده میشود که افزایش و گسترش شهر عملا غیرقابل کنترل است. بافت و ساخت شهری بهگونهای است که در صورت وقوع زلزله بزرگ عملا امدادرسانی با روندی افزایشی، غیرقابل درمان و محال خواهد بود. اکنون این سوال مطرح است که انتقال پایتخت (یا بخشهایی از آن) بهترین راهحل است؟
مقولهای که طی دو هفته گذشته بارها به طور جدی مطرح و رها شد. سوال اساسی در این است که آیا اصلا راهکار و روزنهای برای تقلیل آسیبپذیری شهر تهران با توجه به بافت کنونی و حتی روند افزایشی عمودی ساختوسازهای کنونی وجود دارد؟
با مراجعه به تاریخ ملل و کشورها مشاهده میشود پایتخت کشورها به دلایل مختلف بارها عوض شده است. برای نمونه تنها در چند قرن اخیر از تاریخ کهن ایران، مثلا در دوره ۲۳۵ ساله حکومت صفویه ۴۷سال تبریز، ۵۰سال قزوین و ۱۳۸ سال اصفهان پایتخت بودهاند. پس از آن در دوره افشاریه ۱۴سال مشهد و در دوره زندیه ۳۲سال شیراز پایتخت بوده است.
بالاخره با شروع دوره قاجاریه ابتدا ساری به مدت ۱۳سال (قطب نظامی) و سپس تهران حدود دو قرن، بار پایتختی را به دوش کشیده است. با نگاهی به کشورهای همسایه پایتخت کشور پاکستان از راچی به راولپندی و سپس اسلامآباد تغییر کرد، پایتخت افغانستان از قندهار به کابل و پایتخت قزاقستان با چهاربار جابهجایی آخرین بار از آلماتی به استانا تغییر یافت.
در مورد کشور ترکیه با سهبار تغییر، استانبول (مگاشهر) پس از تحمل ۴۷۰سال پایتختی در سال ۱۹۲۳ با جمهوریشدن کشور ترکیه، پایتخت به آنکارا تغییر مکان داد. اکنون این سوال مطرح میشود با مگاشهر تهران با توجه به انواع نارسانیها و به بنبست رسیدن حل مسئله چه باید کرد؟
آیا برای نمونه نظیر مالزی پایتخت اداری و حکومتی به مکان دیگری منتقل شود یا پایتخت به مکان دیگر جابهجا شود؟ ناگفته نماند که آیا مسائل تهران از دیدگاه بافت شهری، آلودگی زیستمحیطی (هوا، ترافیک، صدا، نور و…) زلزله، جنس زمین و خاک غیرقابل حل هست یا خیر؟
وضعیت زلزلهخیزی پهنه تهران و بحران ناشی از آن و نیز راهکارهایی (از جمله تغییر پایتخت) برای به حداقل رساندن تلفات و خسارات طبق خواست رییسجمهور وقت، در مهرماه ۱۳۷۶ به دفتر ایشان ارسال شد و ایشان دستور موکد بررسی و اقدام به وزیران اطلاعات، کشور، بهداشت و درمان و آموزش عالی، معاون رییسجمهور و رییسبرنامه و بودجه را دادند.
منبع: بهار
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.