مونوگرافی محله ی خواجه نظام المک توسی
کاری از : محمد حبیب نژاد ،مریم رجبی و مونا صحرایی
دانشجویان کارشناسی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
مرز ومحدوده محله:
محله خواجه نظام المک توسی به طور اعم ( یعنی محدوده کلی) ابتدای آن از خیابان شهید آیت الله قدوسی و به نام شهید برادران گوهری ( امروزه ) آغاز می شود و به خیابان خواجه نصیرالدین توسی و میدان سپاه ( عشرت آباد) ختم می شود.اما به طور اخص (یعنی محدوده محله مورد نظر ما) ازبریدگی که به وسیله اتوبان صیاد شیرازی ایجاد شده و این خیابان را به دو نیمه و دو محله جداگانه تقسیم کرده است ، شروع می شود . در این محدوده ۷۲ کوچه و خیابان فرعی و اصلی وجود دارد که در این میان دوخیابان پلیس و شیخ صفی اصلی هستند . ابتدای خیابان پلیس از خواجه نظام الملک توسی شروع و به خیابان دکتر علی شریعتی ختم می شود ،
خیابان شیخ صفی نیز از میدان نامجو (گرگان ) شروع و در خیابان پلیس پایان می یابد . دو سوی شرقی وغربی این محله را ، خیابان نامجو ( گرگان ) و خیابان شهید برادران باباخانلو ( سرباز ) فراگرفته اند که خیابان سرباز هم اکنون در حال تخریب و اتصال به ادامه اتوبان صیاد شیرازی است . خانه های کوچک و کم وسعت با کوچه های تنگ و باریک و جمعیت بسیار زیادی که این محله را در برگرفته است در دو طرف خیابانی قرار گرفته اند که ۴/۵ متر بیشتر عرض ندارد و در دو سوی خیابان اتومبیل پارک شده و عرض آن را به ۳ متر رسانده که خودروهای نیمه سنگین چون کامیونتها هم به آهستگی و با سرعت بسیار کم از آن می گذرند . میزان تردد خودروها در هر ساعت از شبانه روز به ویژه در ۳ کوچه اصلی ، هجرتی ، حمینجانی و بهشتی به سمت خیابان خواجه نظام الملک بسیار زیاد است و ترافیک سنگینی را بین ساعت ۱۷ تا ۲۳ شب ایجاد می کند . میزان رفت و آمد افراد محله نیز در عابر پیاده ها بسیار بالاست وچون عرض پیاده روها کمتر از ۱ متر است گاه آن هم تبدیل به معضل می شود.
تاریخچه:
تاریخچه شکل گیری این محله به بیش از سال ۱۳۱۰ هجری شمسی برمی گردد ، در آغاز اطراف این محله را گندمزارها فراگرفته بودند ، به تدریج در این محل خانه هایی ساخته شد و مهاجران به شهر تهران در آن سکونت کردند .رشد محله به کندی صورت می گرفت بطوری که حتی تا سالهای دهه ی ۵۰ هم زمینهای کشاورزی وجود داشتند . در گذشته در میدان سپاه کنونی کاخ بزرگ مربوط به دوره قاجاریه به همراه عمارت زیبای شمس العماره قرار داشت که پس از انحطاط سلسله ی قاجاریه به وسیله ی رضاشاه تخریب شده و به فراموشی سپرده شد و در شمال این محله هم کاخ باشکوه دیگری از قاجار قرار داشت که آن هم تخریب شده و تبدیل به زندان قصر تهران شد ، که اخیراً بخشی از آن به یک باغ – موزه و بخش دیگر هم به پارک و زمین خالی تبدیل شده است . آقای حبیب ۴۱ ساله که از سال ۱۳۴۸ در این محله زندگی کرده است می گوید:” اسم اکثر کوچه ها و خیابان ها به جز معدودی تغییر کرده است . جمعیت به طور چشمگیری رشد کرده است ، تا آنجا که دیگر بازشناسی این محله از زمانی که به اینجا آمدم ، تقریبا غیر ممکن است . تعداد خودروها که در آن زمان و حتی تا چند دهه بعد از آن بسیار کم بود ، امروزه به چند صد برابر رسیده است . اینجا قبلا دارای یک خط ایستگاه اتوبوس بود و به دلیل اینکه در دو سوی خیابان اتومبیلی پارک نمی شد ، براحتی عبور می کرد ، مبدا آن از سه راه زندان بود و به میدان توپخانه ختم می شد که هر روز با آن به سرکار ( اداره ) می رفتم ، اما از سال ۱۳۷۲ ه.ش این خط برداشته شد . خیابان از لحاظ وسعت هیچ تغییری نکرده است ، جز اینکه در برخی جاها ، ۱ متر عقب نشینی شده است . از لحاظ خدمات بهداشتی در آن دوره تنها چند مطب پزشکی و یک درمانگاه ارتش قرار داشت که امروزه به مرکز بهداشت خواجه الملک توسی تغییر نام داده و در نزدیکی اتوبان صیاد شیرازی قرار گرفته است .
از لحاظ آموزشی هم که یک مدرسه ی چند گانه ( دبستان – دبیرستان ) اسراییل ساهاکیان در ده متری ارامنه ویک مدرسه دخترانه ارامنه وجود داشت که امروزه به فضای سبز تبدیل شده و که مدرسه دبستان که آن هم چند سالی است که متروک شده البته یک مدرسه ی دخترانه هم هست که هم اکنون به مدت ۲ سال است که در دست تعمیر و بازسازی است . مغازه های مواد غذایی جالب توجه بود که تا پیش از مهاجرت آذربایجانیها به تهران ، محل عرضه همه چیز بودند و پس از آمدن آنها بود که تقسیم کاری میان مغازه ها شکل گرفته و فروشگاه هایی با تخصصهای مختلف به وجود آمد ، از جمله لبنیاتی ، ذغال فروشی ، داروخانه گیاهی و … امروزه تعداد مغازه های مواد غذایی بسیار زیاد شده است ، در سالهای دور شاید به ۷ یا ۸ سوپرمارکت هم نمی رسید که الان بیش از ۵۰ تا می شود .
در قدیم اینجا یک کافه بود که بالای آن هم یک سینما به نام ستاره قرار داشت که پس از انقلاب تخریب و بعدها پایین سینما مبدل به آهنگری و خود آن هم به خانه تبدیل شد و اثری از آن باقی نمانده است . اینجا به جزء ملک شخصی مهندس دقت ، صاحب کارخانه مبل سازی دقت که یک باغ سرسبز بزرگی بود هیچ فضای سبزی وجود نداشت تا سال ۱۳۷۲ ه.ش که به جای همان مدرسه دخترانه ارامنه ، که بعد از تخریب زمین بایری شده بود ؛ پارکی به وسعت ۲۳۷۶ متر ساخته شده جالب است ، هر جای پارک را که نگاه می کنی مثل بوته ای خودسر ، ساختمانی علم شده که محدوده ی پارک را به اندازه یک خانه ی کوچک کرده است و امکان ورزش و گذراندن اوقات فراغت را از خانواده ها گرفته است ، ضمن اینکه تبدیل به محل اجتماع عرضه کنندگان و مصرف کنندگان مواد مخدر از همه ی سنین ( ۱۱ تا ۷۵ سال ) شده و از لحاظ امنیت در حد بسیار پایینی است ، روبروی همین پارک یک پمپ بنزین بود که سالها بعد از انقلاب با فرار صاحبش به خارج از کشور متروک مانده و امروز تبدیل به شهرداری ناحیه ۵ منطقه ۷ شده است .
نزدیک به ۱۵ سال پیش هدرمانگاهی به نام شهرستانیها در این محله تاسیس شده که اصلا جوابگوی جمعیت نیست و صف مردم از سرو کولش بالا می رود . زدیکترین مراکز درمانی به ما ، ۲ بیمارستان پاسارگاد در سه راه طالقانی و بیمارستان طرفه در دروازه شمیران است . روابط اجتماعی مردم محله در گذشته گرم و صمیمی بود و به هم کمک می کردند و با هم مهربان و با محبت بودند چرا که همه چیز مثل امروزه پولی نبود و سطح انتظارات بسیار پایین بود . در گذشته انحرافات اجتماعی به دلیل جمعیت بسیار کم ، کمتر به نظر می رسید و امروزه به دلیل گستردگی عمق و شدت بیکاری ، فقر ، محرومیتهای اقتصادی – اجتماعی موجود بسیار زیاد شده است . روشنایی خیابان ها و کوچه ها کم و حتی اغلب اوقات قطع است و این فضای مناسبی را در محله جهت انجام فعالیتهای مجرمانه به وجود می آورد . جمعیت زیاد ، ناشناسی همسایه ها و ساخت مجتمع های مسکونی شرایط را برای به وجود آمدن مشکلات اجتماعی مناسب کرده است. دستفروشها نیز خیلی زیاد شده اند یکی از آنها را حدود ۳۰ سال است در اینجا می بینیم که برای بچه ها بادکنک می فروشد و نای راه رفتن ندارد . باید گفت به تناسب جمعیت محله ما ، میزان مراکز آموزش ، بهداشت و فرهنگ بسیار پایین و شاید در حد صفر باشد و خدمات خوراک ، پوشاک و مالی بسیار بالا است همین تعداد سوپرمارکتها و تعمیرگاه خودرو و بنگاه مسکن خود نمونه بارزی از این ماجرا است ..به نظر من روابط بین آدمها خیلی خیلی خشک ، سرد ، خشن و غیر انسانی شده و همه به دنبال کسب منفعت شخصی خودشان هستند .
لوله کشی آب بعد از سال ۱۳۳۷ صورت گرفت و قبل از آن آب در انبارهایی ذخیره می شد و سپس از طریق جوی های ویژه ای بنابر سهمی که هر محله داشت ، آب به محله هدایت می شد و وظیفه هدایت آب به آب انبارها را کسی بنام میراب بر عهده داشت. اما بعد از آن سال کم کم آب در سراسر تهران لوله کشی شد . همیشه اول وسیله یا تکنولوژی می آمد و چند دهه بعد ارزان و فراوان می شد و فرهنگ طریقه مصرف آن به وجود می آمد و رواج می یافت؛ بنابراین همیشه بعضی محله های شهر شبیه محله های شهرهای اروپایی بودند و برخی محله ها شبیه روستا ههای ایرانی. تلفن هم از خیلی وقت پیش در تهران بوداما بسیاری از مردم ، چند دهه ی بعد به آن دسترسی پیدا کردند و خیلی ها از جمله خود من به مراکز مخابرات برای برقراری تماس مراجعه می کردیم . همانطور برق نیز اوایل توسط شرکتهای خصوصی متعدد ارائه می شد و شبکه سراسرس وجود نداشت.. در محله ی ما هم شرکت موتور برق توکلی بود که در میدان عشرت آباد ( سپاه ) قرار داشت و بعدها به صورت سیم کشی و کنتورهای شخصی به خانه ها رسید . گاز هم از سال ۱۳۷۲ ه.ش وارد این محله شد و تا چندین ماه همینطور کوچه ها و خیابان ها را کنده بودند و بعد از آن تازه شروع به کارگزاری لوله های گاز کردند . درباره چشم انداز آینده محله اگر که به همین ترتیب که هست پیش برود ، هیچ امیدی وجود ندارد که محله آینده خوبی در پیش داشته باشد ، تصویر سیاهی پیش روی ماست که تنها در صورتی می توان از این تصویر گذر کرد که شرایط اقتصادی – اجتماعی کنونی که در بیشتر شهرها و روستاها وجود دارد و جدایی را میان مناطق شهری به وجود آورده ، از میان برود و همه ی مناطق شهری از رفاهی همه جانبه و امکانات یکسان برخوردار باشند “.
خدمات بازرگانی:
در بخش مواد غذایی شاهد تاسیس فروشگاه ها و مغازه هایی هستیم که با چند متر فاصله در پیاده روهای تنگ و باریک کنار هم قرار گرفته اند ، در این محله بیش از ۶۰ سوپرمارکت وجود دارد که اغلب می بینیم حتی به هم چسبیده اند و برای جلب مشتری با هم رقابت می کنند . مغازه ها اجاره یا رهن شده اند و خود صاحب آن نیستند و بعد از یک مدت کوتاه ( معمولا ۶ ماه تا ۱ سال ونیم ) آن محل را ترک می کنند . تنوع کالاها در عین کیفیت پایینی که دارند ، مغازه ها را پر کرده است و از راه دور افراد را به سوی خود جلب می کند . بیش از ۶ مغازه عرضه گوشت ، ۱۴ مغازه ی عرضه میوه و سبزی وجود دارند . تعداد کم فروشگاههای گوشت نشاندهنده ی پایین بودن میزان مصرف و توان خرید مردم محله است . ۹ نانوایی ( ۳ بربری ، ۳ لواش ماشینی ، ۲ سنگک ، ۱ تافتون ) وجود دارد . بیشتر در حال خرید نان و مایحتاج روزانه چون شیر یارانه ای ( ۲۵۰ تومان ) و پنیر ارزان قیمت دولتی هستند . بخشی از زندان قصر مبدل به میدان میوه و تره بار ( شهرداری ) شده که مردم محله هم بیشتر از آنجا خرید می کنند چرا که لحاظ قیمت با توان خرید مردم سازگاری بیشتری دارد. اگر بعد از ساعت تعطیلی میدان به آنجا بروید، متوجه خواهید شد که بسیاری در حال جستجو در سطلهای زباله ی میدان هستند ، با کیسه ای بر دوش و چاقوی کهنه ای در دست مشغول کندن سرو ته پوسیده یا گندیده ی میوه ها و سبزی ها و انداختن آنها در درون کیسه ها هستند .
در کنار این بازار مغازه های ویژه ی عرضه ی میوه و سبزی با قیمتهای بسیار بالا نیز به کار مشغول هستند. اغلب این میوه فروشی ها به وسیله مهاجرینی از کردستان و ایلام ایجاد شده که اکثرا رهن یا اجاره هستند و بسیاری شاگرد مغازه دارند . این محله دارای ۵ قنادی است که در اعیاد و عزاداری مذهبی که بیشتر سال را در بر می گیرد ، مشتری دارند . شش ساندویچ فروشی هم وجود دارد که اغلب کارگران ساختمانی و مغازه ها و رهگذران به سراغ آنها می روند . ۱۱ رستوران کوچک سنتی هم هست که اغلب اوقات خالی از مشتری است .در اثرمهاجرت از سایر شهرها و روستاها به تهران تعدادفروشندگان دوره گردهاهم افزایش یافته است . ۱۵ مغازه پوشاک و ۲ کفش فروشی هم وجود دارد که با داشتن دفتر اقساطی ، مشتریان محلی خود را با اقساط طولانی مدت و با کالای با کیفیت پایین جلب می کنند . ۵ پینه دوزی هم وجود دارد که اغلب برای تعمیر کفش و حتی وصله ی دمپایی های عادی هم به آنجا می روند . می توان به بیش از ۷ خیاطی و بیشتر از ۱۰ خرازی اشاره کرد. همچنین دراین محله ۲۵ تعمیرگاه کوچک و بزرگ اتومبیل و ۵ لوازم یدکی وجود دارد و همینطور ۳ عکاسی هم هست که قبلا تعدادشان بیشتر بود ولی به مرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی و به گفته ی یکی از آنان که همه چیز کامپیوتری شده ، جمع کرده یا شغل خود را تغییر داده اند ، یکی از آنها عمده فروش مواد غذایی شده است .
برای خرید شیر دولتی از ساعت ۵/۵ صبح صف های طویلی در اوج گرمای تابستان و سرمای طاقت فرسای زمستان تشکیل می شود . اما به نظر می رسد بیشتر خرید روزانه اهالی به خوراک مربوط می شودیعنی نان ، شیر ، ماست یا سبزی ، پیاز و سیب زمینی و مرغ یخ زده وتخم مرغ در صف های زیادو در میدان میوه و تره باردر تحلیل نهایی می توان گفت :تعداد فروشندگان دوره گرد ، میزان مراجعه بسیار زیاد به میدان های میوه و تره بار و فروشگاه های دولتی برای تهیه ی غذای روزانه و خرید اقساطی طولانی مدت از مغازه های پوشاک هر روز در حال افزایش است . و می توان احتمال داد که این مشاهدات نشانگر روند افزایش فقرباشند که با افزایش تورم وبیکاری ارتباط دارد
خدمات ساختمانی:
در این محله بیش از ۶ نجاری ، ۱ آهنگری ، ۴ فروشگاه مصالح ساختمانی ،۶ مغازه خدمات تاسیسات ساختمانی ، ۷ ابزارفروشی و بیش از ۲۹ بنگاه تهیه مسکن وجود دارد . وجود ۲۹ بنگاه مسکن و ۷ مغازه تاسیسات ساختمان نشاندهنده ی وجود ساختمان سازی های زیاد است . تعداد مهاجرین از افغانستان طی چند سال اخیر به دلیل همین رونق ساختمان سازی افزایش زیادی یافته است . تعداد خانه های غیر مسکونی در حال افزایش است ، اما خریدار بسیار کم و اغلب برای اجاره و رهن آماده اند . اکثریت افراد محله کارمند و کارگر هستند و امکان خرید خانه را ندارند . مساحت اکثر خانه ها کم است و از کیفیت بالایی برخوردار نیست و اغلب دچار مشکل می شوند . مصالح ساختمانی در کنار پیاده روها ریخته شده است و برخی خانه ها تا چندین ماه در حال تعمیر باقی می ماند تا صاحب خانه بتواند به وام دسترسی پیدا کند و یا مشکل خود را با شهرداری حل کند و بعد اقدام به ادامه ی ساخت خانه نماید .بسیاری از کارگران ساختمانی تحت پوشش بیمه نبوده و حقوق آنها اقساطی پرداخت شده و یا حتی پرداخته نمی شود . گاهی مشاهده می کنیم که یک شخص غیر محلی با خرید چندین ساختمان دست به ساختن یک مجتمع مسکونی می زند که همیشه مشکل پارکینگ دارد ؛ چرا که به جای پارکینگ نیز اتاق می سازد . یک خانه تک خانواری با سابقه سکونت طولانی در محله جای خود را به یک مجتمع آپارتمانی می دهد با چندین واحد که در هر کدام یک خانواده اغلب جوان که از محله ها و یا شهر های دیگر آمده اندسکونت دارد .جالب این که حتی این خانواده ها هم مدت زیادی در محله نمی مانند و خیلی زود اسباب کشی می کنند .به طوری که هیچ فرصتی برای آشنا شدن با همسایه ها و تشکیل سرمایه اجتماعی باقی نمی مانند .گویی همه مسافرند و ناشناسی و فرد گرایی شدت می گیرد و چیزی به نام محله در واقع باقی نمانده است
شکل ساختمان ها در مقایسه ی با هم از هر لحاظ متفاوت و متمایز است و این خود چهره ی محله رازشت کرده است . امکانات و تسهیلات شهری چون خدمات آموزشی ، بهداشتی ، فرهنگی با جمعیت تناسب ندارد. با ازدیاد جمعیت معضلات اجتماعی احتمالاً افزایش خواهد یافت
خدمات مالی:
دراین محله ۵ بانک ( ۲ صادرات ، ۲ ملی و ۱ تجارت ) و یک موسسه اعتباری به نام کارسازان آینده ، ۳ شرکت بیمه ( ۲ ایران و ۱ البرز ) وجود دارد که خدمات مالی ارائه می می کنند. به نظر می رسد بیشتر بمراجعان رای پرداخت قبوض ( تلفن ، گاز ، برق ، آب و موبایل ) و گشایش حساب قرض الحسنه جهت آنکه شاید روزی برنده ی جایزه ای خیالی شوند ،به بانک ها مراجعه می کنند و تعدادی از بازنشستگان هم اندوخته اندک خود برای گرفتن ماهیانه ای آنجا سرمایه گذاری می کنند . و تعداد اهل کسب و کار که پول زیاد در گردش دارند در این محله زیاد نیست.
هر چند نمایندگان شرکت های بیمه ها به در خانه ها می آیند و تبلیغات زیادی را از طریق رسانه های عمومی انجام می دهند ، اما باز هم به دلیل کمبود درآمد و هزینه ی بالای زندگی مراجعان بسیار کمی دارند . موسسه ی اعتباری مزبور نیز اجاره ای است و تا کنون چند بار جای خود را تغییر داده و مراجعه کنندگان اندکی دارد . اگر صبح ها به بانک ها بروید ، می بینید که نفر ۲۵۷ یا بیشتر هستید و باید تا چندین ساعت برای پرداخت یک قبض صبر کنید ، اما وقتی دقت می کنید می بینید اکثر مراجعان برای پرداخت قبض های خدمات شهری وقسط وام و حوالهپول و دریافت حقوق و مستمری به بانک مراجعه کرده اندو تمایل به سرمایه گذاری کم است چرا که افراد محل معتقدند که در این اوضاع و احوال اقتصادی جایی برای ریسک کردن وجود ندارد.
خدمات شهری:
خدمات شهری در این محله بسیار ضعیف است از جمله پیاده روها ، خیابان ها که همیشه سوراخ شده اند و پر از چاله های گود هستند که از آب ترکیدگی لوله ها و یا باران پر شده است و پیاده روها بسیار تنگ و باریک هستند ، ضمن آنکه پستی و بلندی بسیاری دارد و روکش آسفالت نامناسبی دارد که ناهمواریهایی را ایجاد کرده که موجبات تصادفات رانندگی شده و حتی میزان زمین خوردگی عابرین پیاده را بالا برده است .
فضای سبز برای جمعیت این محله تنها یکی است که آن هم در چهارراه شیخان قرارگرفته و هر گوشه ی آن را ساختمانی فرا گرفته است . این محله دارای ایستگاه اتوبوس و یا مینی بوس نمی باشد و برای رفت و آمد باید به خیابان معلم رجوع کرد . خط مسافرکشی دارد که از انتهای خیابان معلم شروع شده و در میدان سپاه خاتمه می یابد که آن هم در ساعت مشخصی از شبانه روز وجود دارد ( ۸ صبح تا ۸ شب ) ، ۲ تاکسی سرویس هم وجود دارد که مراجعه کنندگان زیادی ندارد ، بیشتر پیاده یا با اتوبوس و حداکثر با تاکسی های خطی جابه جا می شوند . سالن اجتماعات جهت تجمع مردم محل و تبادل اطلاعات و گفتگو وجود ندارد معضل دیگر ، اتوبان صیاد شیرازی است که هنوز به اتمام نرسیده و محله را به چند قسمت تقسیم کرده و بسیاری از راه ها را بسته و بسیار کند پیش می رود .
مشکل دیگر مساله پارکینگ است که در حال حاضر دو طرف خیابان را با این عرض بسیار کم ماشین فرا گرفته و عبور و مرور را دچار اختلال کرده است و گاه دوبله هم پارک می کنند که ترافیک سنگینی را ایجاد می کند . نبود پارکینگ در ساختمانهای تازه ساز به اندازه ی طبقات ساختمان و نیز داشتن بیش از یک خودرو به یمن لیزینگ و مراکز اقساطی خودرو ، محله را با مشکل بزرگی مواجه کرده است .
خدمات بهداشتی:
محله ی خواجه نظام، تنها یک درمانگاه شبانه روزی به نام شهرستانیها دارد که آنهم ، خیریه موقوفه است ، یک آزمایشگاه تشخیص طبی ( تک ) که بسیار کوچک و محقر است . ۳ ساختمان پزشکان دارد ، به اضافه ی ۱۰ مطب پزشکی که شرح آن در زیر آمده است : ۴ مطب پزشکی ویژه ی کودکان ، ۴ مطب پزشکی دهان و دندان ، ۱ مطب پزشکی تغذیه ،۳ تزریقات و پانسمان، ۱ مرکز بینایی سنجی، ۲ کلینیک مامایی و تنظیم خانواده، ۱ مطب متخصص اورولوژی، ۱ مطب پزشک متخصص پوست و مو ، ۱ مطب متخصص گوارش ، ۱ مطب متخصص داخلی . اکثر این مطبها در حال جابه جایی و تغییر هستند و در وضعیت ثابت و دائمی بسر نمی برند و البته ویزیت آنها طوری است که خانواده های فقیر محله به دشواری به ایشان مراجعه می کنند.
علاوه بر این مطب ها درمانگاه خیریه شهرستانیها نیز دارای یک پزشک عمومی و ۱۲ پزشک متخصص (بهداشت، زنان،جراح،چشم، گوش و حلق وبینی، اطفال ، پوست )و ۳ دکتر فوق متخصص در رشته های زنان ، گوارش وقلب می باشد. افزون بر این در این درمانگاه روانشناس، کارشناس تغذیه ،فیزیوتراپیست ، و ۶دندانپزشک هم به نوبت خدمت ارائه می کنند
هرچند خدمات درمانی در محله یافت می شود ولی محله از لحاظ بهداشتی و بویژه آموزش بهداشت بسیار عقب است. مثلاً ما هیچ نمونه ای از اطلاع رسانی راجع به بیماریهای مسری ( آنفولانزای مرغی ، خوکی ، ایدز ، هپاتیت و …) سراغ نداریم و با توجه به این که مساله بهداشت در شهر یکی از مهمترین مسائل شهرنشینی است این نقص را نم توان به فراموشی سپرد.. نزدیکی ساختمانهای مسکونی ، اداری ، تجاری ، مدیریتی و … به یکدیگر ، کمی و کوچکی فضاهای انسانی و امکان ارتباط چهره به چهره ، موجبات انتقال و سرایت بیماریها را به وجود می آورد . لزوم و ضرورت اطلاع رسانی علمی ، عملی ، دقیق و دائمی از طریق مراکز بهداشت همگانی و رایگان حس می شود اما اینگونه نیست ، می بینیم که حتی سطلهای زباله هر چند روز یکبار تخلیه می شوند ، جوی ها گرفته ، بیرون می ریزند و قبلا حتی فاضلاب زندان قصر نیز در این جوی ها سرازیر می شد و هم اکنون نیز فاضلاب برخی خانه ها به بیرون می ریزد و زباله ها وسط کوچه ها و خیابانها غوطه می خورند ، حشرات موذی افزایش یافته اند ( پشه ، مگس ، زنبور وحشی ، سوسک ، ساس ، شپش و … ) و حتی پشه مالاریا نیز دیده شده است . نبود بهداشت و اطلاع رسانی و امر آموزش می تواند ضربه ای سنگین بر پیکر سرمایه انسانی و همین طور اقتصاد جامعه بزند.در محله۴ داروخانه ، ۲فروشگاه داروهای گیاهی و دو عینک سازی دیده می شود .
موضوع سیستم فاضلاب در شهر امر مهمی است که هم اکنون پس از چندین سال برنامه ریزی و بودجه گذاری ، تنها انبوهی از وعده برجای گذارده . درحال حاضرمشغول عملیات روپوشانی جوی ها شده اند این جوی ها برای سلامتی محله خطری حتمی بودند.. آب باران معمولا در چاله های گود پیاده روها تا چندین روز باقی می ماند و محلی مناسب برای تولید و رشد انواع میکرب ها به وجود می آورد . عرض و طول کوچه ، خیابان و پیاده رو و نیز سطح آنها باید به نحوی باشد که امکان چنین مسائلی را به وجود نیاورد . در مجموع میزان و کیفیت خدمات بهداشتی پاسخگوی نیازهای جمعیت محله نیست و سالانه چندین هزار شکایت مبنی بر کمبود موارد فوق و سایر موارد که از آن سخن رفته یا خواهد رفت به نهادهای دولتی داده می شود که تاکنون عملیاتی شدن آن خواسته ها را ندیده ایم .
کودکان وسالمندان براحتی جا به جا نمی شوندو گاه. بر اثر پستی وبلندی و تنگی پیاده رو ها ، عرض کم خیابانها و حجم انبوه خودروها دچار شکستگی دست ، پا ، سرو کمر شده و در گوشه ی خانه ها بستری می شوند . انبوه خود روها معضلاتی چون آلودگی هوا و صوتی را به وجود می آورده و آلودگی هوا اغلب این ترکیب سنی محله را دچار آسم ، برونشیت ، سردردهای مکرر و شدید ( میگرن ) و پوکی استخوان می کند . آلودگی صوتی ناشی از ترافیک سنگین خودروها نیز باعث مشکلات گوشی و شنوایی می شود . قطع درختان و تخریب محیط زیست به از میان رفتن اکسیژن هوا انجامیده و بیماریها و در کل مشکلات بهداشتی زیادی را به همراه آورده است .
خدمات آموزشی:
در این محله تنها ۱ مدرسه ی دخترانه ( دبیرستان ) هست که آن هم نزدیک به ۳ سال است که در دست تعمیر می باشد . ۲ مدرسه ی شهید نجفی در کوچه ی بن بست صفری و دیگری به نام احمد کشوری در کوچه ی خمینجانی قرار داشتند که اولی پیش از وقوع انقلاب در ایران کافه بوده و بعدها به مدرسه و امروز پس از چندین سال به مجتمع مسکونی تبدیل شده و دومی نیز تخلیه و متروک شده است . چند آموزشگاه خصوصی خیاطی و یا زبان انگلیسی هم هستند که در مجموع عدد آنها به ۳ نمی رسد . اکثریت مردم محله فرزندان خود را به محلات دیگر می برند که پذیرش و ثبت نام آنها نیز خود داستان دیگری است . ورای ویژگی هایی که آموزش باید داشته باشد تا بتواند آگاهی رسان و رهایی بخش باشد ( کیفیت ) ، میزان و تعداد مراکز آموزش چون مدرسه ، دانشگاه ، آموزشگاه و باشگاههای ورزشی (کمیت ) خود نشاندهنده ی وضعیت ضعیف در ارائه ی خدمات آموزشی در محله است . کودکان و نوجوانان باید کیلومترها راه طی کنند تا به مدرسه و یا مرکز آموزشی برسند و باز هم همین راه طولانی را بازگردند و خسته و بدون نیروی لازم و ضروری جهت یادآوری آموخته ها و مرور آنها ، به رختخواب روند و هیچ زمانی را برای بازآموزی نداشته باشند . محیط خانه و خانواده نیز درآنهااثر می گذارد و دریک ارتباط دوسویه او را فرتوت ، گوشه نشین ومنزوی بار می آورد . دانش آموزان محله با وجود این موانع راه خود را ادامه می دهند ، اما بسیاری از آنان راه فروش نیروی کار برای یک زندگی محقر را در پیش می گیرند
خدمات فرهنگی:
خدمات فرهنگی نیز چون سایر خدمات اجتماعی که به آنان اشاره شد ، سطح پایینی دارد و مردم محله از نبودن مراکز فرهنگی در رنج مدام هستند . ۳۰ سال پیش تنها سینمای محله پس از وقوع انقلاب تخریب و به یک مجتمع مسکونی و چند واحد سوپرمارکت تبدیل می شود ( سینما ستاره ) . بیش از ۴ سال است که با اشغال بخشی از فضای تنها پارک موجود در محله ، قصد ساختن کتابخانه ای را دارند ، که نزدیک یک دهه پیش وعده ی افتتاح آن را داده بودند و هم اکنون پس از ساخته شدن هنوز هم آماده ی ارائه خدمات فرهنگی به افراد محله نمی باشد . نمایشگاه دائمی و یا موقت ( که به مناسبتهای گوناگون هر ساله برگزار می شود ) کتاب و مطبوعات وجود ندارد و کتابفروشی ها که محل عرضه ی کتاب باشد نیز یا معمولا تغییر شغل داده اند یا به سوی فروش صرف لوازم التحریر رفته اند . دراین محله ۵ نوشت افزار فروشی قرار دارد که به فروش کالاهای لوکس و فانتزی می پردازند . تنها مغازه ی عرضه ی مطبوعات تعطیل شده است . ( بیش از ۳۵ سال فعالیت داشته است ) . هیچ باشگاه ورزشی و تفریحی نبوده ونیست و از این لحاظ محله در فقر فرهنگی مفرطی به سر می برد . امروزه یک کتابفروشی مستقل باقی مانده است که آن هم به دلیل داشتن مشاغل دیگر و دریافت وجوه ماهانه از پس اندازهای اقتصادی خود ، توانسته پایداری کند ، اما چندین بارقصد تغییر شغل ویا فروش مغازه را داشته است . شرایط اقتصادی و سطح زندگی افراد محله ، آنها را در منگنه ای قرار داده است که امکان فرارفتن از تامین مایحتاج روزانه را ندارند . هیچ نمایشگاهی در این محله بر پا نمی شود و درعوض تعداد سوپرمارکتها هر روز در حا لافزایش است جایی برای یادگیری و آموختن وجود ندارد ، سالهای سال است که تنها فعالیت موجود ، فعالیت های اقتصادی است که آن هم در سطح تاسیس سوپرمارکتها ، بنگاه های مسکن و مصالح ساختمانی باقی مانده است.
آسیب شناسی اجتماعی:
در طول سالیان اخیر گرایش به مصرف شدید مواد مخدر به خصوص در میان نوجوانان و جوانان بیکار افزایش چشمگیری یافته است تا بدانجا که وقتی از در خانه بیرون می آیید می توانید به راحتی معتادان به مواد مخدر را در گوشه و کنار محله ببینید که حتی در حال مصرف هستند . مصاحبه شونده می گوید”جوانی را می دیدم که هر روز برای تزریق مواد مخدر ( هرویین ) به کوچه ی بن بست محل سکونت ما می آمد و آن قدر تزریق کرده بود که همه ی رگهای بدن او بسته شده و به رگ ران خود تزریق می کرد. از لحاظ روانی ( ذهنی ) دچار گیجی و گنگی شدیدی شده بود و عاقبت جان خود را در این راه از دست داد” . مواد مخدر جدید در میان این ترکیب سنی عمل می کند و چون محتویات شیمیایی خطرناکی در آن به کار رفته و شیوه های ساخت آن هیچ مرحله و جای مشخصی را نداشته است ، به شدت کشنده و آسیب زا است . مصرف مواد موهم ( توهم زا ) نیز به همین ترتیب افزایش یافته است . معمولا سنین اعتیاد به دخانیات دراین محله از ۱۰ سالگی و اعتیاد به مواد مخدر از ۱۴ سالگی است .
موارد زیر نشاندهنده ی میزان و آسیب های اجتماعی محله است : ۱- مصرف زیاد و گسترده ی مواد مخدر و موهم و نیز پخش وفروش ۲- مصرف زیاد و گسترده ی دخانیات ۳- افزایش زیاد فحشاء ( روسپیگری ) ۴- فرار از خانه در میان نوجوانان و جوانان ۵- سرقت ۶- باج گیری ، کیف قاپی و کف زنی ۷- نزاع های خیابانی ۸- تعداد زیاد بزه کاران در زندان . تحلیل نهایی : گسترش حجم و وسعت انحرافات اجتماعی ، افزایش چشمگیرجمعیت ، نیاز به رشد فزاینده ی خدمات شهری و رشد سطح فرهنگ و سطح زندگی ؛ همگام با توسعه یافتگی و عقب افتادگی و عقیم ماندن پیشرفت کیفی و کمی ( هردو با هم ) شهر ، تضادی آشکار است که ما به عنوان نمونه در غالب یک محله ، در تحقیق فوق نشان دادیم .
چشم انداز آینده:
شورایاری ، شهرداری منطقه ونیز سایر نهادهای دولتی شهری می توانند همکاری و هماهنگی همه جانبه ، علمی و عملی با یکدیگر و همین طور آموزش به شهروندان واعضای محله آینده ای روشن بسازند ، اما آنگونه که پیش می رود آینده ای نه چندان مشخص در انتظار محله است . روند کنونی اوضاع و شرایط اقتصادی – اجتماعی محله ی خواجه نظام الملک توسی نشاندهنده ی وضعیتی مبهم است .
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.
با سلام…لطفا برای معرفی محله از کسانی مصاحبه کنید که آگاهی داشته باشند و …مدرسه راهنمائی نجفی پیش از انقلاب بنام کسری بود…من خودم سه سال قبل از انقلب اونجا دوره راهنمائی را گذراندم… ,و مدرسه افشین روبروی مسجد کاظمین..دبستان توی کوچه سنجابی دبستان تو کوچه همایون…..کوچه هفت برادران مدرسه بود و هست…
با سلام. متشکرم از نکته شما. اطلاعات فوق از برداشت های میدانی است.