انقلاب اسلامی و تغییر رویکرد در مدیریت شهرداری
در زمان کرباسچی رشد بودجه شهرداری تهران بسیار حیرتآور بود و شاید به جرأت بتوان گفت که در روزگار هیچ شهرداری پایتخت چنین رشد بودجهای را شاهد نبود.
تهران در روزهای انقلاب، شهرداری کارکشته داشت؛ جواد شهرستانی. او در روزهایی که پایتخت در اشتیاق انقلاب روزهای پر ازدحامی را میگذراند دوباره به مسند شهرداری تهران برگشت.
پس از انقلاب نیز او همچنان بر مسند شهرداری تهران باقی ماند تا روزگار به شهرداران انقلابی برسد. بیش از ۱۶شهردار بعد از انقلاب در تهران بر مسند شهرداری تکیه زدند؛ شهردارانی که بیشتر تلاش کردند الگوی جدیدی را در مدیریت شهری تهران رقم بزنند.
بعد از محمدجواد شهرستانی و در روزگار دولت موقت، محمد توسلی بهعنوان نخستین شهردار انقلابی تهران بر مسند شهرداری تکیه زد. او بیش از ۲۴ماه توانست بهعنوان شهردار تهران فعالیت کند و عمده تلاش او بازگرداندن روحیه آرامش به شهر و بازسازی چهره شهر بود. پس از آن روزگار شهرداران دیگری آمدند که دولتشان عمری کوتاه داشت؛ کمالالدین نیکروش، غلامحسین دلجو، محمد کاظم سیفیان و حسین بنکدار. این شهرداران از سال ۵۹ تا ۶۲ هر کدام با عمر خدمت کوتاه بر مسند شهرداری تهران تکیه زدند.
در این سالها بهدلیل آغاز هشت سال دفاعمقدس چهره تهران کمتر تغییر کرد و بیشترین توجه کشور بر حراست از کیان و مرزها بود. با حضور محمدنبی حبیبی بر مسند شهرداری تهران در سال۶۲ دوباره ثبات به مدیریت شهری تهران بازگشت. محمدنبی حبیبی بیشترین تلاش خود را بر حفظ سیمای ظاهری تهران گذاشت و تلاش کرد تا دفاعمقدس چهره پایتخت را دچار تغییر چشمگیری نکند. انجام فعالیتهای مختلف و اقدامات منظم ازجمله اقدامات حبیبی بود. در زمان وی همچنین فعالیتهای گستردهای برای تصویب برخی قوانین اصلاحی در حوزه شهرداریها صورت گرفت. ازجمله این قوانین مصوبه درآمد پایدار شهرداریها بود که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
سیدمرتضی طباطبایی بعد از حبیبی در سال۶۶ بر مسند شهرداری تهران نشست. وی بهمدت ۱۶ماه شهردار تهران بود. اما تهران بعد از هشت سال جنگ قرار بود از نو گام در مسیر توسعه بگذارد. از اینرو استاندار اصفهان به تهران فراخوانده شد.
غلامحسین کرباسچی که از سال۶۱ به استانداری اصفهان منصوب شد، در سال۶۸ به تهران آمد تا در مقام شهردار، پایتخت را از نو بسازد. کرباسچی به این منظور محمدحسن ملکمدنی شهردار وقت اصفهان را نیز با خود به تهران آورد. کرباسچی، ملک مدنی را بهعنوان مشاور به خدمت گرفت و خود بهعنوان شهردار تهران مشغول به فعالیت شد. او تا سال۱۳۷۷بهمدت ۱۰۸ماه شهردار تهران بود و توانست اقدامات زیربنایی گستردهای در شهر تهران انجام دهد.
ازجمله اقدامات قابل توجه او افزایش بودجه شهرداری تهران بود. هنگامی که کرباسچی به شهرداری تهران آمد، بودجه این شهر حدود پنج میلیارد تومان بود. وی پس از گذشت ۱۰۸ماه هنگامی که شهرداری تهران را به الویری تحویل داد، با بودجه ۲۵۰میلیارد تومانی تحویل داد. در واقع در زمان او رشد بودجه شهرداری تهران بسیار حیرتآور بود و شاید به جرأت بتوان گفت که در روزگار هیچ شهرداری پایتخت چنین رشد بودجهای را شاهد نبود.
بیتردید نشانه بیرونی رشد بودجه شهرداری تهران نیز توسعه فعالیتهای عمرانی شهر و ظهور بزرگراههای جدید و بناهای تازه در دل شهر بود. کرباسچی توانست از تهرانی که بهدلیل مشکلات مختلف زیستی گمانه تغییر پایتخت را بیشتر کرده بود، شهری توسعهیافته بسازد. پیش از آنکه کرباسچی بر مسند شهرداری بنشیند، همواره زمزمه تغییر پایتخت وجود داشت اما اقدامات او باعث شد تا تهران زیستپذیرتر باشد و سودای تغییر پایتخت به فراموشی سپرده شود.
مبنای کار او در ساماندهی تهران طرح جامع فرمانفرمائیان بود؛ طرحی که از سال ۵۰تا ۶۸ همچنان ناتمام مانده بود و شهر نیز هر روز بیشتر توسعه مییافت. پس از کرباسچی نیز چهار شهردار مدیریت پایتخت را در دست گرفتند اما هیچکدام نتوانستند کاری بیشتر از احداث پل مکانیزه و افتتاح پله برقی در تهران انجام دهند. پس از انتخابات ریاستجمهوری۸۴ و با انتخاب شهردار سابق تهران به ریاستجمهوری نوبت به محمدباقر قالیباف رسید. قالیباف پیشتر در نیروی انتظامی نشان داد که مردی تنها توسعهطلب نیست. بنابراین شهرداری تهران با حضور او گامهای تازهای در مسیر توسعه برداشت. در دوران او تهران دیگر حاشیهای جذاب برای سکونت نداشت.
قالیباف از شهریور ۸۴ بهعنوان شهردار تهران مشغول به فعالیت شد. در روزگار او، بودجه شهرداری تهران در حدود هزار و ۲۰۰میلیارد تومان بود. او خیلی زود ساختار مالی شهرداری تهران را تغییر داد و باعث افزایش چشمگیر بودجه شهرداری تهران شد.
در کمتر از هشت سال قالیباف توانست بودجه شهرداری تهران را به ۱۰برابر افزایش دهد و به ۱۲هزار میلیارد تومان برساند. در این راستا نیز توسعه پایتخت را بیش از پیش مورد توجه قرار داد و به توسعه پایدار شهری برای نخستین بار توجه جدی نشان داد.
قالیباف توسعه پایدار شهری را شعار خود قرار داد و سعی کرد با افزایش سرانههای شهری کیفیت را در زندگی شهری تهران افزایش دهد؛ موضوعی که هیچگاه مورد توجه هیچیک از شهرداران تهران نبود؛ افزایش سرانه فضاهای سبز شهری تهران به حداقل استانداردهای جهانی، افزایش سرانه فضاهای فرهنگی، افزایش سرانه فضاهای ورزشی با احداث بیش از هراز و ۵۰۰زمین ورزشی محلی، احداث بیش از ۲۰۰کیلومتر بزرگراه در شهر و بسیاری از خدمات دیگر. قالیباف توسعه عرضی شهر را به کناری نهاد و به توسعه فضایی روی آورد. تصویب طرح جامع و تفصیلی شهر و در کنار آن اجرای طرح تفصیلی بهمعنای آن بود که شهرداری تهران باید از منبع درآمد دائمیاش که فروش زمین بود چشم بپوشد و شهر به شیوهای بنیادین و با تکیه بر درآمدهای پایدار اداره شود. این اقدام او شاید برای همیشه تهران را از توسعه عرضی نجات داد.
تهران در طول ۱۰۵سال از تشکیل نخستین نهاد مدیریت شهری تاکنون هیچگاه اینگونه ثبات شهری را تجربه نکرده است. شهرداران توسعهطلب همواره بر این شهر تاختهاند و هر بار بر افق آن میافزودند. اما یکباره این ماجرا توقف یافت. شاید دلیل عمدهاش این بود که تهران جایی برای توسعه عرضی بیشتر نداشت. اما چه بخواهیم دلیلش را تنگنای اقلیمی بدانیم یا توسعه پایدار شهری، سرنوشت تهران این روزها سرنوشت خوشایندی است.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.