تصمیم برای حوزه مسکن گلستان
یکی از سیاستهای توسعه شهری و اسکان سرریز جمعیت شهرها، ایجاد شهرهای جدید در قالب سیاست توسعه شهری منفصل با فاصلهای از شهرهای مادر است. این مطلب روشن شده است که هر شهری برای ادامه حیات و نشاط زندگی شهری، باید اصالت داشته باشد و این اصالت را از نقش انحصاری خود در منطقه و در سطح کشور و حتی در سطح دنیا کسب کند.
شاید در گام اول، صرفا کارکرد اسکان جمعیت سرریز شهرهای مادر مدنظر باشد، اما برای پرهیز از تبدیل شدن به یک شهر خوابگاهی و راکد، شهرهای جدید باید تبدیل به شهری زنده و پویا شوند و در این راستا باید استراتژی شهر زنده، شهر رقابت را برای خود برگزینند.
در ادبیات اخیر دنیا، واژه «بازآفرینی شهری» به عنوان یک واژه عام که مفاهیم دیگری نظیر بهسازی، نوسازی، بازسازی، توانمندسازی و روان بخشی شهری را در بر میگیرد، بهکار میرود. بازآفرینی شهری به مفهوم احیا، تجدید حیات و نوزایی شهری و به عبارتی، دوباره زنده شدن شهر است. در واقع پارادایم جدید یا بازآفرینی شهری است. درحالحاضر، بسیاری از شهرها، به دلیل تغییرات در عملکرد اقتصادی آنها و افزایش جهانی شدن بازارها، دچار افت و تنزل اقتصادی شدهاند. واقعیت این است که مهمترین عامل رکود و افت شهری، همین افت اقتصادی است. این افت اقتصادی باعث میشود شهرها از چرخه حیات اقتصادی کشور خارج شوند و روبه مردگی بگذارند.
وقتی که شهر یا قسمتی از آن افت پیدا میکند، دیگر در آن بخش خدمات برتر تجاری، اداری، فرهنگی و حتی حکومتی و سیاسی ارائه نمیشود. خدمات مزبور، شامل آن گروه از فعالیتهایی است که بیشترین حجم فعالیت و معاملات اقتصادی را در حیات اقتصادی شهری به گردش درمیآورند. این یک روی سکه است. روی دیگر سکه خروج افراد توانمند از این محدودهها بهدلیل افت و رکود اقتصادی است. با خارج شدن این افراد، کمکم از میزان ارزش منطقه کاسته شده و شرایط برای اسکان افراد با توان مالی کمتر و کمدرآمد فراهم میگردد وکمکم فقر اقتصادی ساکنان نیز پدیدار میشود. بهدلیل این فقر، امکان هرگونه بهسازی، نوسازی و ارتقای محیط زندگی از بین میرود و به همین دلیل چرخه معیوب تولید محرومیت در این بخشهای شهری شکل میگیرد و این نشاندهنده اثر مستقیم تنگناهای اقتصادی بر شرایط کالبدی و سیمای بافتهای شهری است، چرا که باعث میشود ساخت و سازها درنهایت صرفهجویی نامعقول و کاهش هزینههای مختلف مصالح، نیروی انسانی و کاهش زمان، انجام شود. خلاصه اینکه واقعیت این است که عدم دسترسی مناسب به انواع خدمات شهری، درهمآمیزی نامناسب فعالیتها، شرایط نامناسب درآمد خانوارها، منجر به ایجاد اختلاف طبقاتی شده و شهر را از بازآفرینی و نوسازی خود بازمیدارد و به این نحو، شهر به تدریج راکد و ناکارآمد شده و میمیرد. از بین رفتن مرغوبیت و تنزل رتبه اجتماعی محدوده بافتهای شهری، باعث افزایش میزان مهاجرت افراد اصیل و با توان اقتصادی و جایگزین شدن آنان با افراد کم توان اقتصادی و آسیبپذیر اجتماعی شده است. در این محدودهها، ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی بدل گسترش یافته است و سهم مستاجران به مالکان ساکن در محدودههای مذکور به شدت بیشتر شده است.
این ماجرا در شهرهای جدید نیز تا حدی شکل گرفته و متاسفانه، از این حیث، تفاوتی بین شهرهای قدیمی و شهرهای جدید وجود ندارد. با این تفاوت که در شهرهای جدید شرایط کالبدی بهتر است و معادله فرسودگی نسبی همچنان برپا است، چه اینکه فعالیت شکل نگرفته است. به عبارت دیگر شهرهای جدید نیز از حیث اقتصادی باید در خود نوزایی ایجاد کرده و از درون توسعه یابند. حال این سوال طرح میشود چگونه میتوان این شهرها را زنده و بازآفرینی نمود؟ این مقاله به دنبال تحلیل نقش و جایگاه موضوعات اقتصادی در این نوزایی و بازآفرینی است.
موضوعات اقتصادی مورد توجه در بازآفرینی شهری
بهصورت کلی میتوان بیان کرد، شهری به لحاظ اقتصادی زنده و پویا است که در شرایط سیستمی، فرآیندهای عرضه و تقاضا در آن به خوبی کار کنند و بتوانند به تغییرات مستمر اقتصاد مدرن پاسخگویی کنند. یک موجود زنده، مدام به سمت تعالی حرکت میکند و عدم تغییر یا ثابت ماندن به منزله شروع افول و مردگی آن است. ویژگی دیگر یک شهر زنده، توانایی شرکت در رقابت اقتصادی محلی، منطقه محلی، منطقهای و ملی است، در واقع، توانایی رقابت، منعکسکننده کیفیت زیرساختها، مهارتهای نیروی کار و مزیتهای محلی است. رقابتپذیری مستلزم بهسازی، نوسازی کالبد شهری و توانمندسازی دائمی افراد است. به عبارت عامتر، شهری زنده خواهد بود که فرآیند بهسازی و نوسازی و توانمندسازی و به عبارت عامتر «بازآفرینی» در آن متوقف نشده باشد.
با این مفهوم اقتصادی در سمت تقاضا، اگر شهری بتواند تمامی منابع داخلی و بودجههای خود را در جهت ارتقای کمی و کیفی محیط زندگی ساکنان و بهرهبرداران هزینه کند و آمادگی و ظرفیت پذیرش منابعی خارج از شهر و حتی کشور، را داشته باشد، آن شهر زنده است؛ یعنی هنوز سرمایهگذاری در آن از توجیه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی لازم برخوردار است و آن شهر، در حال تعالی و ارتقای اهداف خود بوده و خطمشی تقویت و نگهداری خود را یافته است. به عنوان مثال، راهاندازی فعالیتهای اقتصادی جدید، توسعه بازارهای گردشگری، ایجاد مکانهای مناسب برای برگزاری گردهمایی محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی در شهر، باعث زندهماندن شهر خواهد بود. در طرف عرضه نیز، شهری زنده خواهد ماند که سرمایهگذاری لازم را برای توسعه زیرساختها در سطح شهر و توسعه راههای ارتباطی به آن شهر و توانمندسازی ساکنان خود انجام داده باشد.
شهرهای امروزی برای زنده ماندن، باید به این نکته توجه کنند که اقتصاد جهانی در حال واردشدن به مرحله جدیدی است که در آن مدیریت اطلاعات و ارتباطات مرتبا اهمیت مییابد؛ یعنی شهر باید قابلیت خود را برای افزایش روز افزون استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات بالا ببرد و گرنه مرده محسوب میشود.
ویژگی دیگر این است که شهری زنده خواهد ماند که دارای عنصری به نام «مدیریت هوشمند» باشد، در مدیریت هوشمند شهری، روح مجددی به شهر بخشیده میشود، توسعههای جدید را ایجاد میکند و اقتصاد، اجتماع و محیط را تحتتاثیر مناسب خود با محوریت انسان امروز و فردا قرار میدهد و این امکان را برای شهر ایجاد میکند که توسعههای اقتصادی و مشاغل را حمایت کند.
اگر استراتژی بازآفرینی شهری به بهبود زیرساختهای شهری، ارتقای بهرهوری زمین شهری، کاهش هزینه تامین اراضی شهری، ارتقای مهارت نیروی کار محلی، بهبود وضعیت اشتغال، ارتقای توان مشارکت، رقابت و میزان بهرهبرداری از فناوری، اطلاعات و ارتباطات منجر شود، بازآفرینی اقتصادی، جزء مهم و حیاتی آن است. منابع مالی و سرمایهگذاری جدید برای ارتقای فرصتهای توسعه درونی شهر مورد نیاز است و این آغاز رویکرد اقتصادی به بازآفرینی شهری است.
اکثر پروژههای شاخص در بازآفرینی شهری، تمرکز عمدهای بر فعالیتهای اقتصادی دارند و به دنبال انگیزش برای سرمایهگذاری قابل توجه هستند. بخش ابتکاری بازآفرینی اقتصادی، تشویق ایده کارآفرینی و افزایش درآمد سرانه شهروندان است.
بازآفرینی اقتصادی و ارتقای جایگاه شهرهای جدید در حیات اقتصادی کشورکه میتواند منجر به بازآفرینی و توسعه درونی شهرهای جدید شود، چه اینکه مزیتها و صرفههای اقتصادی زیر را فراهم میکند: ارتقاء بهرهوری از زمین و کمک به تخصیص بهینه منابع ملی، کاهش اراضی بایر و رها شده در درون شهرها، کاهش هزینههای اسکان جمعیت و انواع هزینههای شهری، کاهش مصرف انرژی و آلودگی ناشی از آن، کاهش هزینههای تامین زیرساختهای مورد نیاز شهری، رونق بخشیدن به صنعت گردشگری، ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم.
تحلیل جایگاه بازآفرینی اقتصادی در پروژههای واقعی
در دهه ۱۹۸۰ شهر گلاسکو لاول در نزدیکی بوستون آمریکا، با اتخاذ رویکرد استراتژیک ایجاد بازارهای جدید و ایجاد تقاضاهای جدید برای شهر، با یک رویکرد جامع به بازآفرینی اقتصادی، بازآفرینی شد. در این نمونه، با مکان گزینی مجدد مردم و شرکتها در درون شهر، جاذبههایی برای بازدیدکنندگان فراهم شد و کمکم منافعی که از بازدیدکنندگان جذب شده به شهر بهدستآمد، در چرخه خود باعث سرمایهگذاریهای دیگر در شهر شده است. امروزه، این موفقیت به وسیله موسسه بازآفرینی گلاسکو در حال توسعه بیشتر است.
نمونه دیگر پروژه بازآفرینی کولیسلند است که رویکرد نو در بازآفرینی اقتصادی شهری را به نمایش میگذارد. این پروژه، بهبود قابلتوجهی در مرکز این شهر صنعتی افول کرده به وجود آورده است، بسیاری از کارخانههای متروکه و خالی به کاربریهای اقتصادی تبدیل شدهاند، بدنههای شهری نوسازی شده و کیفیت محیط زندگی شهری ارتقا پیدا کرده است. نقطه قوت این بازآفرینی استفاده از انرژی گروههای اجتماعی و مشارکت گروههای محلی موسسات عمومی و کسبوکار محلی به عنوان یک رویکرد نو است. به مالکان کاربریهای تجاری، کمک بلاعوض داده شده تا ساختمانهای خالی را نوسازی کنند و مغازه خود را توسعه دهند و جاذبههای توریستی و شبکههای ارتباطی را تقویت کنند.
تجربه محله جراحان همدان، یک نمونه بارز بازآفرینی اقتصادی است. ایجاد یک مرکز محله جدید، احداث حسینیه شهید مدنی در آن محله، هدایت توسعه بازار به درون محله، باعث تسریع فوقالعاده در نوسازی یکپارچه محدوده وسیعی از بافت فرسوده و مرکزی شهر همدان شد. عامل موفقیت، طراحی درست، ایجاد یک کمربندی اتصال دو محور اصلی شهری و ایجاد ظرفیت و قابلیت تبدیل به بازار عمدهفروشی و ارائه خدمات بارانداز و سرویس به بازار مرکزی همدان بود.
تجربه تبدیل واحدهای با ارزش معماری، فرهنگی و تاریخی زرگر یزدی از جمله بناهای متعلق به دوره قاجاریه در محله دارالشفاء یزد به هتل اقامتی با ۱۵ سوئیت در شهر یزد و استقبال قابلتوجه توریستها و مسافران از اقامت در آن نمونه وطنی دیگری از بازآفرینی اقتصادی است. در این پروژه هم اشتغالزایی صورت پذیرفته و هم ظرفیت اقتصادی محله بهدلیل حضور مشتریان بالا رفته است.
نتیجهگیری
بازآفرینی اقتصادی فرآیندی محوری در بازآفرینی شهری است. بازآفرینی شهری به دنبال جذب و انگیزش سرمایهگذاری، اشتغالزایی و ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود محیطزیست در شهرها است، اما آشکار است که بازآفرینی اقتصادی صرفا تغییر کاربری اراضی شهری به کاربریهای تجاری، اقامتی و صنعتی و اقتصادیتر نیست، بلکه باید علاوهبر اینها تاکید بیشتری به پاسخگویی نیازهای جوامع محلی و وارد شونده به شهرهای جدید شود و بسیاری از پروژههای باید امکانات تفریح و فراغت را در نظرگرفته و تسهیلات لازم را برای جذب بازدیدکنندههای شب و روز فراهم کنند و به عبارت دیگر، باید نیازهای جوامع محلی و غیرمحلی برای بهرهگیری از ظرفیت اقتصادی آنها تامین شود.
برای تعریف نقش اقتصادی در شهرهای جدید، ضرورت دارد عملکرد نواحی شهرهای مذکور با نوآوریها و استفاده وسیع از تکنولوژی و ارتباطات از راه دور، حمل و نقل و ارتباطات ارتقا یافته و آمادگی لازم برای پذیرش و استقرار فعالیتهای برتر نظیر بازارهای مالی، بورس، دفاتر شرکتهای بزرگ تجاری و خدماتی، سالن اجتماعات ملی و… در آنها ایجاد شود. به عبارت دیگر باید ظرفیتهای بالقوه اقتصادی و سرمایهپذیری شهرهای جدید را ارتقا داد و آنها را در حوزه تاثیر ظرفیتهای مذکور قرار داد تا با ایفای این نقش جدید، به جایگاه اصیل و واقعی خود دست پیدا کنند.
دکتر محمد آیینی رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل شهر جدید اندیشه
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.