فضاهای سبز
انواع فضاهای سبز
فضاهای سبز شهری نوعی از سطوح کاربری زمین شهری با پوششهای گیاهی انسان ساخت است که واجد « بازدهی اجتماعی » و « بازدهی اکولوژیکی » می باشند.
منظور از بازدهی اکولوژیکی ، زیباسازی بخشهای شهری، کاهش دمای محیط، تولید اکسیژن، افزایش نفوذپذیری خاک در مقابل انواع بارش و مانند اینها میباشد و از دیدگاه حفاظت محیط زیست ، فضاهای سبز شهری، بخش جاندار ساخت کالبدی شهر را تشکیل میدهد (بهرام سلطانی ، ۱۳۷۱).
انواع فضاهای سبز
فضاهای سبز در وهله نخست به فضاهای سبز و سطوح سبز، و در مرحله بعد به شهری و غیرشهری تقسیم میشوند.
تفاوت فضای سبز و سطوح سبز از نظر اکولوژیکی در این است که سطوح سبز (مثلاً زمین ورزشی چمنکاری شده) نمی تواند مانند فضای سبز شبه جنگلی در کاهش آلودگی صوتی مؤثر باشد و یا به نحو مطلوبی سبب کاهش دما شود. از این دیدگاه ، طبقهبندی فضاهای سبز به شرح دیاگرام صفحه مقابل است. (کتاب سبز، جلد ۹).
براساس این تقسیم بندی، فضاها و سطوحی که با کاربری فضای سبز در شهرها ارتباط پیدا میکند، فضاهای سبز عمومی ، نیمه عمومی و خیابانی و سطوح سبز عمومی، خیابانی و چمنهای ورزشی را شامل میشود.
فضاهای سبز عمومی واجد بازدهی اجتماعی میباشد و برای عموم مردم برای گذراندن اوقات فراغت و تفریح قابل استفاده است و معمولاً «پارک» نامیده میشود. در واقع فضای سبز عمومی (اجتماعی) شامل فضاهای سبز عمومی مجهز به خدمات و تسهیلات میگردد.
فضاهای سبز نیمه عمومی دارای بازدهی اکولوژیکی هستند اما تعداد استفادهکنندگان آنها محدود است. محوطههای باز ادارات ، پادگانها و بیمارستانها ، نمونههایی از این فضا میباشند. فضاهای سبز خیابانی ، درختکاری حد فاصل مسیرهای پیادهرو و سوارهرو و همچنین فضاهای میادین و یا زمینهای پیرامون بزرگراهها و خیابانها را شامل میشود.
سطوح سبز شهری نیز زمینهای ورزشی چمنکاری شده و جزیرهها و لچکیهای کنار خیابان را شامل میشود که عمدتاً جنبه زیبایی شناختی دارد و تا حدی نیز واجد بازدهی اکولوژیکی میباشند. بطور کلی میتوان گفت که بخش قابل توجهی از فضای سبز در طرحهای شهری را فضای سبز عمومی تشکیل میدهد که به دلیل بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی به طور همزمان از اهمیت بالاتری برخوردار است.
عملکردهای فضای سبز
فضاهای سبز در شهرها ، به ویژه در شهرهای بزرگ و صنعتی ، دارای عملکردهای مختلفی میباشند. فضاهای سبز از یک سو موجب بهبود وضعیت زیست محیطی شهرها می شود، و از سوی دیگر شرایط مناسبی را برای گذران اوقات فراغت شهروندان تعبیه میکند. علاوه بر اینها، دارای عملکردهای کالبدی نیز میباشد (بهرام سلطانی ، ۱۳۷۱).
اثرات فضای سبز شهری از دیدگاه زیست محیطی مواردی چون کاهش آلودگی هوا، کاهش آلودگی صوتی ، بهبود شرایط بیوکلیماتیک در شهر، افزایش نفوذپذیری خاک و تأثیر مثبت بر چرخه آب در محیط زیست شهری و افزایش کیفیت آبهای زیرزمینی را شامل میشود. فضای سبز میتواند به طور قابل توجهی دمای هوا را کاهش دهد و یا به تلطیف هوا کمک کند. در بررسی اثرات روانی ـ اجتماعی فضای سبز باید گفت که انسان ، در هر شرایطی ، روزانه به چند ساعت فضای ساکت و آرام نیاز دارد که فضای سبز میتواند این فضا را تأمین نماید.
فضای سبز شهری به عنوان بخش جاندار محیط شهری مکمل بخش بیجان شهر، یعنی ساختار کالبدی شهر، می باشد. در این خصوص ، فضای سبز میتواند به عنوان لبه شهر، آرایش دهنده شبکه راهها و تفکیک کننده فضاهای شهری ایفای نقش نماید (بهرام سلطانی ، ۱۳۷۱).
فضاهای سبز نیمه عمومی دارای بازدهی اکولوژیکی هستند اما تعداد استفادهکنندگان آنها محدود است. محوطههای باز ادارات، پادگانها و بیمارستانها ، نمونههایی از این فضا میباشند. فضاهای سبز خیابانی ، درختکاری حد فاصل مسیرهای پیادهرو و سوارهرو و همچنین فضاهای میادین و یا زمینهای پیرامون بزرگراهها و خیابانها را شامل میشود.
سطوح سبز شهری نیز زمینهای ورزشی چمنکاری شده و جزیرهها و لچکیهای کنار خیابان را شامل میشود که عمدتاً جنبه زیبایی شناختی دارد و تا حدی نیز واجد بازدهی اکولوژیکی میباشند. بطور کلی میتوان گفت که بخش قابل توجهی از فضای سبز در طرحهای شهری را فضای سبز عمومی تشکیل میدهد که به دلیل بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی به طور همزمان از اهمیت بالاتری برخوردار است.
استانداردهای فضاهای سبز
تعیین سطح و سرانه کاربری فضای سبز در ایران ، تاکنون عمدتاً براساس استانداردهای مورد استفاده در کشورهای دیگر بوده است.
تعیین سرانه فضای سبز تا حد زیادی بستگی به خصوصیات بیوکلماتیک منطقه و شهر دارد، بر این مبنا باید گفت سرانه فضای سبز در یک شهر کویری و یا یک شهر بزرگ مانند تهران نمیتواند شرایطی همانند با یک شهر ساحلی در استان مازندران داشته باشد. با وجود این ، اطلاع از استانداردهای فضای سبز می تواند به عنوان هدایتگر فعالیتها و خط مشیها به شمار آید.
براساس مطالعات و بررسیهای وزارت مسکن و شهرسازی ، سرانه متعارف و قابل قبول فضاهای سبز شهری در شهرهای ایران بین ۷ تا ۱۲ مترمربع برای هر نفر است که در مقایسه با شاخص تعیین شده از سوی محیط زیست سازمان ملل متحد (۲۰ تا ۲۵ مترمربع برای هر نفر)، رقم کمتری است. با وجود این ، در شهرهای مختلف کشور نیز این رقم ، با توجه به ویژگیهای متفاوت جغرافیایی و اقلیمی آنها، با اختلافاتی همراه است که میزان آنرا طرحهای مصوب هر یک از شهرها تعیین میکنند (کتاب سبز، جلد ۹).
در مجموع « آنچه از دیدگاه محیط اجتماعی در ارتباط با فضای سبز شهری اهمیت دارد، میزان فضای سبز عمومی است ، یعنی فضای سبزی که رفت و آمد عموم مردم در آنها بدون مانع باشد، یا به تعبیر دیگر فضای سبز اجتماعی » (کتاب سبز، جلد۹ )
بنابراین مفهوم سرانه فضای سبز تنها میتواند برای آن نوع فضای سبز به کار رود که برای گذران اوقات فراغت ، بازی و تفریح مهیا شده است (سعیدنیا، ۱۳۷۹ ، به نقل از بهرام سلطانی).
نکتهای که درخصوص فضای سبز از اهمیت بالایی برخوردار است، مکانیابی آن میباشد. جینجکوب ، منتقد شهرسازی معاصر معتقد است که « پارک باید در جایی باشد که زندگی در آن موج میزند، جایی که در آن ، فرهنگ و فعالیتهای بازرگانی و مسکونی است. تعدادی از بخشهای شهری، دارای چنین نقاط کانونی ارزشمندی از زندگی هستند که برای ایجاد پارکهای محلی یا میادین عمومی ، مناسب به نظر میرسند.
بر این اساس مکانیابی فضای سبز باید از اصولی چون « مرکزیت ، سلسله مراتب و دسترسی» تبعیت کند :
مرکزیت فضای سبز به این مفهوم است که فضای سبز حتیالمقدور در مرکز محله، ناحیه و یا منطقه شهری مکانیابی شود. همچنین فضاهای سبز در مقیاسهای متفاوت اعم از پارکهای محلهای، منطقهای و امثال آنها ، باید با ساختار کالبدی متناظر خود انطباق داشته باشد، به عنوان مثال پارک منطقهای در محدوده منطقه پیشنهاد شود.
یکی از معیارهای دیگری که در مکانیابی فضای سبز باید به آن توجه شود، معیار « دسترسی» است. به این مفهوم که پارکهای شهری باید از چهار جهت به شبکه ارتباطی دسترسی داشته باشند تا بدین طریق هم جمعیت بیشتری از آن استفاده کند و هم امکان نظارت اجتماعی و امنیت پارک افزایش یابد. بدینترتیب امکان بهرهبرداری دیداری از جلوههای زیبای پارک برای رهگذران از چهار جهت فراهم می شود (کتاب سبز، جلد ۹).
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.