تاریخچه توسعه پایدار
ایده پایداری ریشه در گذشتههای دور، و تفکرات مرتبط با جنبشهای زیست محیطی دارد.
ردپای مفهوم پایداری را در ادبیات جغرافیایی نیز میتوان یافت. شاید بتوان گفت پایداری و مبحث آن برآیند تفکرات جبر جغرافیایی و امکان گرایی است. و اینکه لحاظ نمودن قوانین و محدودیتهای محیطی همراه با تفکرات بشر و دوراندیشی او میتواند به پایداری حیات انسان و اشکال فضایی ساخته شده و طبیعی کمک کند.
اما دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی را باید آغاز نگرانیها و توجه مردم به حفظ محیط زیست و نیز توجه به آثار زیست محیطی در فعالیتهای اقتصادی دانست. در این سالها اندیشمندان تخریب و نابودی منابع طبیعی را هشدار دادند و توسعه لجام گسیخته و ناعادلانه کشورهای عقب مانده را گوشزد کردند. طی دهه ۹۰ میلادی سمینارهای متعددی توسط یونسکو برای دستیابی به توسعه پایدار تشکیل شد و در سال ۱۹۹۷ به منظور ارزیابی میزان پیشرفت اجرایی دستور کار ۲۱ اجلاسی به نام زمین+۵ از سوی سازمان ملل تشکیل شد تا به موضوعات و بحثهای گوناگونی در توسعه پایدار توجه داشته باشد.
گرچه اصطلاح توسعه پایدار در هنگام اعلامیه کوکویوک در خصوص محیط زیست و توسعه در اوایل دهه ۱۹۷۰ به کار برده شده و نیز ریشه این اصطلاح به رویکرد توسعه اکولوژیک بر میگردد که در راهبرد حفاظت جهان آورده شده است، لیکن شکلگیری آن به تشکیل کمیسیون مستقل جهانی در زمینه محیط زیست و توسعه و ارائه گزارش اصول توسعه پایدار قرار دارد. این گزارش موسوم به گزراش برانتلند که از اسم رئیس نروژی آن گرفته شده است، شامل مجموعهای از پیشنهادها و اصول قانونی جهت دستیابی به توسعه پایدار برای کشورهای در حال توسعه است و توسعه پایدار را این چنین تعریف می کند:
” رفع نیازهای نسل حاضر بدون تضییع تواناییهای نسلهای آینده برای رفع نیازهایشان”.
این تعریف ساده همچنین مبنای دستور کار ۲۱، به عنوان یک طرح کار توسعه پایدار برای قرن ۲۱ است. در واقع توسعه پایدار را میتوان راه تازهای برای رسیدن به آرمانهای بشر همراه با حفظ منابع و امکانات برای آیندگان دانست که قوانین و راهکارهایی را میطلبد تا مسیر هموارتر شود. از آنجا که واژه توسعه پایداردر برگیرنده کلیه مفاهیم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی و زیست محیطی میباشد و حصول به آن نیازمند عزم ملی و همیاری تمام بخشهای و نهادهای دولتی و غیردولتی و ارائه برنامه جامع در این زمینه است. (زرآبادی، توکلی، ۱۳: ۱۱۰)
با این وصف باید اشاره داشت که « توسعه پایدار » به عنوان مفهومی با سابقه بیش از سه دهه در ادبیات توسعه، امروزه به یک قالب فکری عمده در بسیاری از کشورها، بالأخص کشورهای در حال توسعه ، بدل شده است. با وجود آن که این مفهوم، مانند مفهوم توسعه، تعاریف و تفاسیر متعددی را در بر گرفته، اما در سطح بین المللی دارای اجماعی علمی و عملی است که از طریق سازمان ملل و نهادهای مرتبط، به مثابه برنامه عمل توسعه کشورها پیشنهاد شده است.
بنیاد فلسفی توسعه پایدار
به طور کلی هدف از توسعه تجدید سازمان کل نظام اقتصادی و اجتماعی است، به نحوی که در این فرآیند، علاوه بر بهبود سطح زندگی، دگرگونی های اساسی در نهادها و زیرساختهای اجتماعی و مدیریت و نهایتاً در رفتارهای گوناگون انسان پدیدار گردد. چگونگی تجدید سازمان سیستم اقصادی و اجتماعی و نیز روابط حاکم بر آن (یا رفتارها) تابعی از فلسفه فکری و نحوه تفکر برنامهریزیان و سیاتسگزاران توسعه و نتیجتاً سایر انسانها میباشد.
مهندس ملاحت حقیقی
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.