از نقش دیوار تا فضای شهر
پیشینه مجسمه سازی در ایران به پنج هزار سال پیش بر میگردد. آثار مفرغی بدست آمده از لرستان، آثاری سمبولیک، ملهم از طبیعت و کاربردیاند. حجاریهای ایران باستان دارای جنبههای مذهبی و وقایعنگار است و در آنها توجه خاصی به نقوش حیوانی شده. به طوری که پیکرتراشی متأثر از هنر آشوری در دوران هخامنشی به نوعی دیگر و به گونهای ظریف با نگاهی ناتورالیستی با جنبهی مذهبی و وقایعنگار در ارتباط است. در دوران اشکانی هنر ایران با امتزاج دو هنر هلنی و هخامنشی و نیز واقعنمایی در چهرهپردازی ادامه یافت. در دوره ساسانی نیز خصوصیات هنر هخامنشی را حفظ میکند، اما به طبیعت نزدیکتر میشود.
در سده اخیر، ارتباطات، مهمترین نقش را در احیای هنر مجسمه سازی ایران ایفا کرده است. در دوران معاصر، آشنایی مجدد هنرمند ایرانی با هنر جهان و به خصوص هنر آکادمیک اروپا به مجسمهسازی ایرانیان جان دوباره بخشید.
بعد از کمال الملک هنرمندی چون ابوالحسن صدیقی که دانش آموختهی اروپا بود، آغازگر مجسمهسازی حرفهای ایران شد و بعد از او استادانی چون علی اکبر صنعتی و علی قهاری راه وی را در پیش گرفتند. نوع بیان این دسته از هنرمندان به شیوههای نئوکلاسی سیسم، رئالیسم و نئورئالیسم محدود میشد. اما از سالهای ۱۳۲۰ نهضت نوینی در نقاشی و مجسمه سازی ایران به وجود آمد که هنرمندانی چون پرویز تناولی و ژازه طباطبایی با بهره گیری از راهکارهای هنر مدرن و استفاده از عناصر سنتی جامعه ایرانی، سعی در احیای هویت ملی و ارتباط جهانی در مجسمه سازی ایران داشتند. این مجسمه سازان به همراه بهمن محصص از پرکارترین مجسمه سازان دوران معاصر بودند.
مجسمه سازان مدرن ایران با بهره گیری از جنبشهای هنر مدرن جهان و استفاده از عناصر درونی شده بومی (در آثار پرویز تناولی و ژازه طباطبایی) بیان حالات درونی (در آثار بهمن محصص) تجربههای گوناگونی را در پیش گرفتند.
اکنون به نظر میرسد پس از پشت سر گذاشتن این دوران و به پشتگرمی استادان ارزشمندی که برخی از آنان هم اکنون نیز در حال فعالیت هستند و به علاوه با توجه به گسترش ارتباطات و نیز ایجاد و افزایش ظرفیت آموزش دانشگاهی هنرهای تجسمی در داخل کشور، زمینه برای رشد و تجربههای جدیدتر فراهم شده است و ما شاهد حضور مجسمه سازان نسل جدیدتر در نمایشگاههای جهانی بودهایم که از این بین اساتیدی چون ناهید سالیانی، لیلیت تریان، ویکتور دارش، سعید شهلاپور و بسیاری دیگر را میتوان به عنوان هنرمندان تأثیرگذار در پرورش نسل اخیر مجسمهساز به خصوص در بخش آموزش دانشگاهی برشمرد. اما کماکان این سوال مطرح است که آیا در کنار این پیشرفتها، زمینههای لازم برای نقادی این هنر و در نتیجه تداوم این پویش از طرف خود جامعه هنری و فرهنگی کشور پدید آمده است؟ و کدام جنبه از ارزشهای آفرینش، هنرمندان تجسمی و مجسمه ساز کشور را جذب خود میکند؟
توسط : انصاری
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.