واژه شناسی باغ ایرانی (۱)
واژه شناسی باغ ایرانی (۱)
واژه پارادئزا از دو جزء تشکیل شده است: جزء اول Pairi به معنای پیرامون و دیگری Daeza به معنای انباشتن و دیوار کشیدن، که بر روی هم به معنای درختکاری و گلکاری پیرامون ساختمان میباشد. نام دیگر این فضای سبز “باغ” است، واژهای فارسی که در زبان پهلوی نیز به همین شکل Bagh به کار برده شده است.
باغ ایرانی حاصل تعامل زیبای بین انسان ایرانی و طبیعت پیرامون است؛ در باغ ایرانی عناصر طبیعی باغ به نحوی فرحبخش و چشم نواز در کنار عناصر انسان ساخت به نظم درآمده است. تعاریف مختلفی در باب باغ ایرانی و واژه های مرتبط با باغ وجود دارد؛ سلسله مباحث واژه شناسی باغ ایرانی تعاریف و دیدگاه های مختلف را در مورد این پدیده منظرسازی بازگو می کند:
در دوره هخامنشیان و پس از آن در سرتاسر سرزمین ایران، تعداد بیشماری باغهای بزرگ و باشکوه وجود داشته، چنانکه گزنفون چندین بار به آنها اشاره نموده است. اینگونه باغها که در یونان آن زمان وجود نداشت، با همان واژه فارسی در آن سرزمین به کار رفت. این واژه در زبان یونانی Paradeisos و در زبان انگلیسی به صورت Paradise به معنی بهشت به کار برده میشود.
بنابه گفته گزنفون، چهار قرن و نیم پیش از میلاد، در لیسریا باغی زیبا و بزرگ میبوده که بنام (پارادیس) خوانده میشده است. باغهای معلق بابل نیز که به وسیله بختالنصر و به خاطر همسر ایرانی وی، دختر فرمانروای ماد، احداث شدهاند بر طبق همان اصول طرح پارادیس ایجاد گردیده، به طوری که از نظمی خاص و الگویی مناسب برخوردار و تا زمان اسکندر هم برجای مانده بودهاند.
واژه پارادئزا در اوستا دو بار به کار برده شده و از دو جزء تشکیل شده است: جزء اول Pairi به معنای پیرامون و دیگری Daeza به معنای انباشتن و دیوار کشیدن، که بر روی هم به معنای درختکاری و گلکاری پیرامون ساختمان میباشد. نام دیگر این فضای سبز “باغ” است، واژهای فارسی که در زبان پهلوی نیز به همین شکل Bagh به کار برده شده است.
علیاکبر دهخدا درباره واژه پردیس مینویسد: پردیس لغتی است مأخوذ از زبان مادی (پارادئزا) به معنی باغ و بستان و از همین لغت است پالیز فارسی و فردوس عربی.
در فرهنگ ناظمالاطباء نیز باغ چنین تعریف شده است: محوطهای که نوعاً محصور است و در آن گل و ریاحین و اشجار مثمر و سبزی آلات و جز آنها غرس و زراعت می کنند.
در کتاب فارسنامه ابنبلخی که بین سال های پانصد تا پانصد و ده هجری تألیف شده است، سلسلههای پیش از اسلام را بنا به روایت قدیم به چهار سلسله به نام پیشوادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان برشمرده است، مؤلف این کتاب، (منوچهر پسر میشخوریار) را که هفتمین پادشاه پیشدادی است نخستین کسی میداند که در جهان به احداث باغ و بستان پرداخته و مینویسد: آثار او آن است که اول کسی که باغ ساخت او بود و ریاحین گوناگون کی بر کوهسارها و دشتها رسته بود جمع کرد و بکشت و فرمود تا چهار دیوار گرد آن درکشیدند و آن را بوستان نام کرده یعنی معدن بوی ها.
یعقوب دانش دوست تعریف تا اندازه زیادی فراگیر در رابطه با (باغ) دارد: باغ جایگاهی است برای استفاده انسان که حاصل ترکیب عناصر معماری، درختکاری، گلکاری تزئینی و جلوه آب بوده و در رابطه با سلیقه و فرهنگ مردم و شرایط اقلیمی هر سرزمین شکل گرفته است.
تعاریف گوناگونی از باغ ایرانی در عصر حاضر وجود دارد که هر یک دید خاصی در مورد باغ داشتهاند. مرحوم دکتر محمدکریم پیرنیا، باغ ایرانی را پیوند فرخنده زیبایی و سودمندی مینامد.
در فرهنگ فارسی امروز، تألیف غلامحسین صدری افشار باغ چنین تعریف شده است: زمین دارای حدودی اختیاری که در آن درختان میوه یا گل کاشته شده است و یا خانهای که دارای حیاط وسیع پرگل و درخت است.
مرحوم لطیف ابوالقاسمی نیز تعاریف متعددی از باغ را ارائه نموده است: باغ طبیعتی است برخاسته از ذهن و پرداخته به دست انسان، فضای خرم و رنگینی است، آراسته و پیراسته و تابع شرایط محیط که در شکلیابی آن ذوق، سلیقه، مهارت، فرهنگ و تصمیم انسان نقش اساسی دارد …؛ تعریف دیگر وی از باغ ایرانی چنین است: باغ ایرانی از ترکیب ساده و موزون، رابطه صحیح و استوار، سلسله مراتب حساب شده، منطق عقلائی، نظام هندسی مشخص، آسهبندیهای منظم، خطوط عمود برهم، تخت کرتهای چهارضلعی، تقسیمات متعادل، گذرگاه های مستقیم با هدف که به گاه نیاز با گشادگی فضایی میآمیزند، شبکه مترنم جهتدار آب که در فضاهای باز و پوشیده وسعت یافته و به چهره آسمان و آسمانه لبخند شادمانه میزنند، تشکیل یافته است. وی باغ ایرانی را اثر هنری زیبا، چند منظوره و عملکردی میداند.
نویسنده : وحید حیدر نتاج
v_nattaj@yahoo.com
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.