مدیریت شهری کشورهای اورپایی

مدیریت شهری در آلمان

به طور کلی در سیستم مدیریت شهری کشورهای اورپایی شباهتهای بسیاری وجود دارد همان گونه که حکومتهای ملی این کشورها نیز این شباهتها موجود است و اطلاق دموکراسی غربی به همه این کشورها در واقع نشانگر این شباهتهاست گذشته از این که سیستم دموکراسی غربی بر ایالات متحده و آلمان حاکم است شباهتی نیز بین این دو کشور موجود است و آن این که هم ایالات متحده و هم آلمان به صورت فدرال اداره می شوند.

رابطه با حکومت مرکزی و حکومتهای محلی : اصولا در سیستمهای حکومتی فدرال دولت مرکزی در امور محلی ایالات و شهرها کمتر دخالت می کند این نکته در مورد آلمان هم صادق است چراکه حکومتهای محلی از استقلال بیشتری برخوردار هستند. شهرداریها ، حکومتهای محلی ، استانداریها و فرمانداریها در تمام امور مربوط به خود اختیار کامل دارند و وظیفه دولت فقط نظارت است که در صورت نیاز و بروز حوادث ، کمکهای مالی ، فنی و اضطراری نیز ارایه می دهد. به طور کلی این کمکهای مالی ۲۵ درصد کل درآمد شهرداریها را در آلمان تشکیل می دهد. اساساً همیاری شهرداریها –هم در بخشها و هم در ایالات در آلمان معمول است . این همیاری ممکن است هم بین بین شهرداریهای همسایه صورت گیرد و هم از طریق اتحادیه شهرداریها .

مشارکت مردم : ماهیت حکومت ملی در آلمان نیز دموکراسی غربی است و این کشور سیستم سرمایه داری دارد ولی سیستم سرمایه داری در آلمان مانند اکثر کشورهای اروپایی دارای حدت و شدت سرمایه داری آمریکا نیست . یک نمود این کیفیت این است که برخی از کشورهای اروپایی دارای احزاب کمونیست هستند.و این احزاب در مجالس ملی و محلی این کشورها نماینده دارند و یا در فرانسه سوسیالیستها همچنان حکومت را در دست دارند. درآلمان نیز سوسیالیستها مدتها زمامدار بودند و اکنون نیز اقلیتی نیرومند را در این کشور به وجود می آورند. حال آن که در ایالات متحده عضویت در حزب کمونیست و وجود این حزب غیرقانونی است و داشتن گرایشهای سوسیالیستی نامقبول می باشد . از همین رو در آلمان در حکومت ملی و محلی ، مردم موثرند. حتی برخی از قوانین کشور آلمان ، مشارکت مردم را یا در واقع فراهم آوردن امکانات این مشارکت به صورت اجباری در آورده است .

شهرداران : در سیستم مدیریت شهری آلمان نیز سه مدل در شیوه کار و قدرت و اختیارات شهرداران وجود دارد که البته با تفاوتهایی چند شبیه همان سه مدلی است که در بررسی قدرت و اختیارات شهرداران آمریکایی از انها نام بردیم . مدل شهردار- شورا ، مدل اداره شهر توسط کمیسیونرها ، مدل اداره شهر توسط مدیر هر سه مدل با تفاوتهایی در آلمان نیز وجود دارد. به عنوان مثال در دو ایالت باواریاوبادن – و ورتمبروگ سیستم شهردار پرقدرت حاکم است در این سیستم به نظر می رسد که شهردار پرقدرت آلمان از شهردار پرقدرت آمریکایی نیرومندتر است . مدل دوم به آلمانی مدل ماگیسترات نامیده می شود که معادل همان مدل آمریکایی اداره شهر توسط کمیسیونرها می باشد. در این مدل مدیریت شهر به جای یک نفر (شهردار) توسط یک هیات صورت می گیرد. در نوع سوم مدل از طرف مجلس یک نفر به عنوان مدیر شهر به این سمت انتخاب می شود. وی باید دارای گزینش سیاسی خاصی نباشد ولی در اداره شهر واجد سابقه ، تجربه و تبحر باشد. مدیر فقط جوابگوی مجلس است و بر تمام اداره های مختلف شهر مدیریت دارد. پست شهردار عملاً یک پست تشریفاتی است ولی در عین حال ناظر بر امور شهر است مدت ماموریت مدیران شهر ممکن است ۶ ، ۸ و یا حتی ۱۲ سال باشد که نسبت به مدت ماموریت مدیران آمریکایی طولانی تر است . این مدل در آلمان کمتر معمول است و از مدل آمریکایی مشابه خود اقتباس شده در این سیستم چون شهردار مستقیماً منتخب مردم نیست بیشتر خود را مسول سیاستمداران می داند تا مردم . در آلمان مدت ماموریت شهردار ممکن است تا ۱۲ سال به درازا بکشد و به همین دلیل نگرانی و دغدغه ای برای انتخاب مجدد ندارد و از این نظر نیز خود را دست کم به صورت مستقیم پاسخگوی مردم نمی داند.

مدیریت شهری در ترکیه

ترکیه از پاره های جهات به کشور ما شباهت دارد . همسایگی ایران و ترکیه ، دین مشترک مردم این دو کشور ، برخی سوابق تاریخی بین ما و ترکها و سوابق فرهنگی و اجتماعی دیرین شباهتهایی بین این دو کشور به وجود آورده است . حتی در سالهای اخیر کوشش در اداره امور شهری تقریبا متقارن با یکدیگر در هر دو کشور صورت گرفته است . به عنوان مثال اجرای قوانین شهرسازی در ترکیه در سال ۱۳۳۶ آغاز شد و در ایران نیز سابقه فعالیتهای جدید تقریبا به همین سالها باز می گردد.همچنین بسیاری از قوانین ما از جمله قوانین شهرداریها از فرانسه اخذ شده که روزگاری پیشاهنگ زندگی شهری و تمدن به شمار می امد. در عرصه حکومت شهری اصطلاحاتی چون بلدیه ( شهرداری ) قائم مقام (بخشدار ) والی (استاندار ) که درترکیه امروز رایج است در ایران نیز مصطلح بود و اکنون برای فارسی زبانان قابل فهم است .
تمدن در ترکیه قدمتی دیرینه دارد و در سابقه تمدن و شهرنشینی نیز شباهتهایی بین ایران و ترکیه موجود می باشد. قسطنطنیه یا استانبول یکی از نمونه های برجسته تمدن دیرینه این کشور می باشد . اما سابقه تاسیس شهرداری در ترکیه طولانی نیست و به نیمه دوم قرن نوزدهم زمان حکومت عثمانیها در این کشور باز می گردد. وظایف شهرداری در این کشور نیز در آغاز ساده بوده و محدود به نظافت شهر، تعمیم تسهیلات بهداشتی و تامین ارزاق و نظارت بر قیمتها بود . قبل از آن نیز بسیاری از اقدامات شهری مانند ساختن شوراع ، مدرسه ، کتابخانه و بیمارستان از بودجه وقف و برای خشنودی پروردگار صورت می گرفت .

قوانین شهرسازی در ترکیه از سال ۱۳۳۶ به اجرا در امد غیر از این قانون ، قوانین دیگری نیز در تثبیت امور شهرها در این کشور موثر بودند ، و در واقع باید آنها را پیشگامان قانون سال ۱۳۳۶ این کشور به شمار آورد . از مهمترین این قوانین باید از قانون شهرداریهای سال ۱۲۸۸ و قانون مالیتهای شهری سال ۱۳۲۷ نام برد. این قوانین به این دلیل وضع و اجرا شد تا برای شهرداریهای ترکیه نیز برای تامین درآمد شهرداریها پیش بینی هایی شده بود . این پیش بینی ها با نیازهای در حال افزایش شهرداریهای این کشور به دلیل افزایش جمعیت شهرنشین و رواج مظاهر عصر جدید در این کشور کافی نبود.
در حال حاضر برنامه های توسعه ملی چارچوب کلی امکاناتی را که شهرداریها باید از آن برخوردار شوند و اقداماتی را که باید به ان بپردازند معین می کنند . تا سال ۱۳۴۸ دوره برنامه های توسعه ملی سی ساله بود و اکنون این مدت تقلیل یافته و به بیست سال رسیده است . البته برنامه های چهارساله برای تحقق برنامه های توسعه تدوین می شود . با این همه دوره بیست ساله برای برنامه های توسعه ملی بسیار طولانی به نظر می رسد. غیر از برنامه های توسعه ملی وزارت کشور کنترل امور شهرداریها را در مسائل اداری و مدیریت به عهده دارد. تصویب بودجه شهرداریها به عهده وزارت کشور است و بر اقدامات شهرداریها جدای از امور برنامه ریزی نظارت دارد و این نظارت را از طریق مدیریت کل امور محلی اعمال می کند.
امور برنامه ریزی صرفا به عهده شهرداریهاست که این امر توسط کمیته ی دائمی مرکب از اعضای انجمن یا شورای شهر و نیز روسای بخش های مختلف شهرداری صورت می گیرد . شهردار خود ریاست این کمیته را بر عهده دارد لازم به یادآوری است که شهرداران در ترکیه انتخابی هستند و با رای مردم به این سمت برگزیده می شوند.

جالب است که برنامه ریزی برای شهرهای بزرگ در برخی موارد به مسابقات جهانی گذارده می شود از جمله تدوین طرح جامع آنکارا، از طریق چندین مسابقه در سال ۱۹۲۸ به پرفسور هرمان یانسن آلمانی واگذار شد. و وی تا سال ۱۹۳۹ مشاور شهرداری انکارا بود .

متولی سوم مدیریت شهری در ترکیه وزارت مسکن و شهرسازی این کشور می باشد سابقه تاسیس این وزارتخانه به سال ۱۳۰۲ باز می گردد. این وزارتخانه بیش از یک سال دوام نیاورد تا ان که پس از ۳۵ سال در سال ۱۳۳۷ دوباره موجودیت پیدا کرد. کنترل فعالیتهای برنامه ریزی شهرداریها توسط این وزارتخانه صورت می گیرد. گرچه این کنترل مستقیم نیست ولی می تواند از خودسری شهرداریها جلوگیری کند. این وزارتخانه دو بانک اعتباری را در بطن خود دارد یکی بانک اعتباری املاک ( املاک وکردی بانکاسی ) و دیگری بانک ایالات .هر دو بانک قبلا تابع وزارتخانه های کشور و دارایی ترکیه بودند و سپس جزو موسسات تابع وزارت مسکن و شهرسازی شدند. بانک نخست با شرایطی وام مسکن در اختیار متضاضیان قرار می دهد و بانک دوم اعتبارات مالی را در اختیار شهرداریها می گذارد . در حال حاضر مدیریت شهرها در ترکیه به طور مستقیم به عهده شهرداریهاست . و تشکیل شهرداری در مراکزی با جمعیت ۲ هزار نفر و بیشتر الزامی است . تا سال ۱۳۶۳ کلیه شهرداریهای ترکیه بر طبق قانون شهرداریهای این کشور مصوب ۱۳۰۹ به فعالیت مشغول بودند لکن به علت رشد شهرنشینی و مسایل مبتلا به امروزی شهرها از سال ۱۳۶۳ در قانون ۱۳۰۹ تجدید نظر شد و تغییرات اساسی پدید امد که اساس کار شهرداریهای ترکیه قرار گرفت . الگوهای مدیریت شهری در ترکیه اکثراً غربی است نخست فرانسه و سپس در سالهای نزدیک در دهه های ۲۰ و ۳۰ قرن حاضر الگوهای المانی حاکم بود.

منبع : بررسی ساختار مدیریت شهری در ایران ، منوچهرمزینی ۱۳۷۸، نشردفتر برنامه ریزی وزارت کشور

مدیریت شهری در ایالات متحده

 ایالات متحده مهمترین کشوری است که نخستین پایه مدیریت شهری آن از الگوی انگلستان به وجود آورد . اهمیت این بررسی به این دلیل است که در حال حاضر ایالات متحده از یکی از پیشرفته ترین سیستمهای مدیریت شهری برخوردار است و طبیعتاً آگاهی یافتن از چگونگی گسترش مدیریت شهری در این کشور می تواند زمینه;ای مناسب برای کسب تجربه از اشتباهات و موفقیتها به دست دهد.

آشکارترین دلیل تبعیت ایالات متحده از انگلستان در عرصه مدیریت شهری این است که آمریکا سالها مستعمره انگلستان بود و در واقع اساس بسیاری از امور ،;از جمله مدیریت شهری را انگلیسیها در آمریکا بنا نهادند . تطور مدیریت شهری در آمریکا به چند دوره تقیسم می شود . ۱- دوره نخست ، زمانی که این کشور مستعمره انگلستان بود ۲- دوره دوم ، پس از استقلال آمریکا تا آغاز قرن بیستم ۳- دوره سوم ،; از آغاز قرن بیستم تا کنون .

لبته این تقسیم بندی مانند هر تقسیم بندی تاریخی دیگری ، از نظر زمانی تا اندزه ای تقریبی است . مثلاً دگرگونی تحول مدیریت شهر در دوره سوم ، از روز اول ژانویه ۱۹۰۰ ( ساعت ۱۲ شب ) صورت نگرفته است . بلکه ویژگیهای این دوره به تدریج از این سالها تجلی کرده;اند .

۱- دوره اول : در این دوره ;که آغاز آن را باید نیمه دوم قرن هفدهم در نظر گرفت ،;به تدریج برزنها – به شکل برزنهای انگلستان ، در ایالات متحده رواج یافت . باید در نظر داشت در این دوره که آمریکا مستعمره انگلستان بود ، اکثریت ساکنان آمریکا را روستائیان تشکیل می;دادند البته روستانشینی در سراسر جهان عمومیت داشت ، حتی در انگلستان نیز وضع چنین بود ، ولی نسبت به انگلستان ، روستانشینی در آمریکا رواج بیشتری داشت . اکثر مهاجران نوآمده ، به قاره جدید روستائیانی بودند که به امید دریافت زمین رایگان و پرداختن به کار کشاورزی راهی قاره جدید شده بودند. این روستائیان عموماً به امور شهری توجه و علاقه;ای نداشتند ، تقریباً صنعتی در این کشور وجود نداشت و روابط بازرگانی محدود بود و گسترش آن به کندی صورت می;گرفت. در این هنگام نخستین شهری که در آمریکا در آن بار Borough یا برزن تشکیل شد نیویورک بود که جمعیتش فقط ۴ هزار نفر بود . به دلیل روستایی بودن قاره جدید ، در تمام دورانی که آمریکا مستعمره انگلستان بود ، فرمان رسمی تشکیل شهر تشکیلات مدیریتی برزن ،; فقط در ۲۴ مورد صادر شد.

تشکیل برزن به این ترتیب صورت می گرفت که مردم شهر ( در واقع معتبران و نخبگان ) از نایب الحکومه که معمولاً انگلیسی یا مورد اعتماد انگلستان بود تقاضای تشکیل برزن می;کردند و نایب الحکومه بی تردید پس از مطالعات و بررسیهای لازم ، فرمان رسمی تاسیس برزن را صادر می کرد . در این جا نیز مانند انگلستان ،; هر برزن دارای شورایی بود با این تفاوت که اعضای شورا در آمریکا انتخابی بود و در انگلستان انتصابی اما همگان نمی;توانستند در انتخاب اعضای شورا شرکت کنند . شرکت در انتخابات منوط به مالکیت ملک یا خانه و تایید کلیسا بود و بدین صورت خاص ثروتمندان و متنفذان . هر شورای برزن از دوازده نفر تشکیل می;شد که عبارت بودند از شهردار و اعضای شورای برزن ،;که از این عده ۵ تا ۷ نفر برزنگر و بقیه شوراگر بودند. اعضای شورا از جانب مردم ( برگزیدگان ) و فقط به مدت یک سال به این سمت انتخاب می شدند. ولی انتخاب مجدد آنان بلامانع بود و اغلب اشخاص برای چند دوره متوالی به عنوان اعضای شورای شهر انتخاب می شدند . غیر از شهردار و اعضای شورای برزن ، شخص دیگری که او را Recorder رکردر می;نامیدند. در مدیریت شهر با معنای محدودی که این امر در آن زمان داشت نقش داشت . رکردر مسوولیت امور حقوقی و ثبت و ربط املاک شهری را به عهده داشت. علی رغم انتصابی بودن سمت رکردر ، وی از اعضای با نفوذ شورای برزن به شمار می آمد.
چون اعضای شورای برزن حقوقی دریافت نمی;کردند داوطلبان عضویت در شورای برزن تعداد زیادی نبودند و معمولاً عضویت مال کسانی می شد که متمکن بوده و نیازی به حقوق نداشتند . پذیرفتن عضویت صرفاً خدمتی اجتماعی به شمار می;آمد و حتی اگر در برخی موارد افراد متمکن این عضویت را نمی;پذیرفتند مجبور به پرداخت جریمه;ای می;شدند که گاه ایشان پرداخت جریمه را به قبول عضویت ترجیح می;دادند.

انتخاب شهردار با مردم ( برگزیدگان ) نبود و نایب الحکومه ، شهردار را بدین سمت منصوب می کرد . شهردار ، رییس شورای برزن بود و در جلسات شورا هنگامی رای خود را ابراز می کرد که آرای طرفین مخالف و موافق مساوی می شد گرچه اختیارات شهرداری اندک و قدرت شهردار محدود بود، ولی نفوذ وی را نباید نادیده گرفت ، به همین جهت بسیاری از متنفذین شهر به احراز چنین شغلی شائق بودند. شورای برزن نه تنها مسوول وضع مقررات و ضوابط شهری بوده بلکه بر اجرای آن نیز مدیریت و نظارت داشت . برخی از این مقررات بدین شرح بودند :

– ممنوعیت سرعت زیاد در جاده ها – ممنوعیت ورود احشام به جاده ها – ممنوعیت کسب و کار در روزهای تعطیلات رسمی و عمومی – تعیین نرخ معین برای نان و گوشت – رعایت شئون اخلاقی – ضوابط مربوط به تشکیل بازارهای عمومی . ولی نایب الحکومه حوزه حکمرانی که منصوب مستقیم پادشاه انگلستان بوده ، می;کوشید در وضع ضوابط و مقررات به شوراهای برزن میدان ندهد. کلیه ضوابط و مقررات نیز می بایست در انطباق با قوانین انگلستان و مجمع عمومی حکومتی ( نهادی شبیه پارلمان ) باشد . از همه مهمتر آن که کلیه ضوابط و مقرراتی که از جانب شوراها وضع و تصویب می شد تنها به مدت یک سال معتبر بود، مگر آن که نایب الحکومه اعتبار آن را برای یک سال دیگر تمدید می;کرد . این کار معمولاً آن قدر به درازا می;کشید که شوراها ترجیح می;دادند ضوابط و مقررات سال گذشته را دوباره وضع و تصویب کنند تا تمدید آن را از نایب الحکومه بخواهند.

بیشتر وقت شوراها به رتق و فتق امور اداری می گذشت و این امر از طریق کمیته;هایی که برای امور مختلف تشکیل می;شد ، صورت می;گرفت مسوولیت هر کمیته به عهده یکی از اعضای شورا بود و در نتیجه هر یک از اعضای شورای مدیریت بخشی از فعالیتهای شورا را به عهده داشت . البته این امر مستلزم تخصصی خاص و تبحر بسیار نبوده ، زیرا امور نسبتاً ساده بود و وسعت چندانی نداشت گرچه جریان امور سرعتی نداشت اما خوب و روان بود. جالب است که برزنهای اولیه مانند شرکتهای تجاری به برخی امور بازرگانی مانند تشکیل بازار و یا تهیه تسهیلات برای اقامت موقت مسافران می;پرداختند. این فعالیتهای تجاری برزنها ، آنان را از درآمد قابل ملاحظه;ای برخوردار می کرد و جالبتر ان که اموری چون سنگفرش خیابانها و تهیه آب آشامیدنی بعدها جزو وظایف شوراها درآمد ، اما اثری از تامین بهداشت و پرداختن به امور عمومی مانند اطفاء حریق و تامین نظم و امنیت توسط پلیس که امروزه از وظایف مسلم شهرداریها در سراسر جهان می;باشد وجود نداشت .

شهردار ، Recorder رکردر و برزنگران ،;اوقات قابل ملاحظه;ای را صرف امور قضایی می;کردند و چون مرجع قضایی دیگری در شهر وجود نداشت ، اینان علاوه بر مسوولیتهای مقننه و اداری ، امور قضایی شهر را نیز به عهده داشتند و به اصطلاح ، قاضی امین صلح ( قاضی دادگاه بخش ) بودند دادگاه به ریاست شهردار و با حضور Recorder رکردر و یک یا دو برزنگر تشکیل می شد که در امور بسیاری قضاوت می کرد و نتیجه به صدور رای می انجامید که پس از تنفیذ دادگاه شهرستان قابل اجرا بود . برخی از اعضای شورای بزرن در عین حال اعضای رسمی دادگاه شهرستان بودند. بدین ترتیب گروهی کوچک ، هم به وضع و تعیین مقررات می پرداختند ، هم بر اجرای ان نظارت و مدیریت داشتند و هم بر مسند قضا می نشستند…………….

۲- دوره دوم : پس از انقلاب آمریکا و استقلال این کشور در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ ، قوه مقننه ایالات ( مجلسهای ایالتی ) جانشین نایب الحکومه;های دولت انگلستان در تاسیس برزنها شد . فرمان تاسیس برزن به صورت یک قانون ایالتی درامد که می;بایستی به تصویب مجلسه مقننه ایالتی برسد در آغاز ، قانونگذاران ایالتی تمام جزییات ظوابطی را که حکومتهای شهری ( برزنها ) می;بایستی رعایت کنند معین می کردند و این امر طبیعتاً محدودیتهایی را برای اداره کنندگان شهر – اعضای شورای برزنها و شهردار پدید می;آورد. به خصوص آنکه بیشتر نمایندگان مجالس ایالتی در بسیاری موارد از روستاها انتخاب شده بودند و اکثر نمایندگان روستایی نه بدرستی چیزی از زندگی شهری می دانستند و نه بدان توجه لازم داشتند . علی رغم بسیاری مشکلات از جمله بی اعتنایی این نمایندگان به نیاز شهروندان برخی اقدامات سودمند نیز صورت گرفت که گرچه فوراً نتیجه نداد ، اما امکانات بهتری را فراهم آورد . برای مثال شهردار انتصابی ( از جانب نایب الحکومه ) جای خود را به شهردار انتخابی از جانب شهروندان هر شهر داد. اما در جانشین کردن انتخابات به جای انتصاب ، گاه افراط می شد ، به شکلی که اداره شهر تقریباً از اختیار شورای برزن خارج شد و در اختیار روسای بخشهای مختلف شهرداری مرکزی قرار می گرفت که انها نیز با انتخاب مردم به ریاست برگزیده می;شدند. برای مثال روسای اداره نقشه برداری ، اداره مهندسی ، اداره راهها و شوراع ، اداره امور بازارها ، و چند بخش دیگر همه از طریق انتخابات عمومی پستهای خود را احراز می کردند. هر اداره امور خود را مستقلاً انجام می داد و هماهنگی بین آنها وجود نداشت .
اقدام خوب دیگر برخوردار ساختن عموم ( سپیدپوستان ) از حق رای بود . پیش از این گفتیم که در روزگار استعمارگری بریتانیا ، فقط متنفذین از حق رای در انتخاب اعضای شورای برزنها برخوردار بودند و این حق محدود به کسانی بود که ملکی را با ارزشی معین مالک بودند و یا کلیسا با اعطای این حق به ایشان مخالفتی نداشت . این محدودیتها به تدریج لغو شد، به طوری که در حدود ۶۰ سال پس از استقلال آمریکا ، حق رای عمومیت پیدا کرد و هر شهروند سپیدپوست آمریکایی وقتی به سن رشد می رسید دارای حق انتخاب بود. در این مورد نیز کار به افراط کشید ، زیرا همانطور که اشاره شد اکثر رای دهندگان و انتخاب شدگان یا روستایی بودند و یا ترتیب روستایی داشتند و با زندگی شهری و فلسفه زندگی دسته جمعی آشنایی نداشتند . نتیجه این عدم آشنایی و بی اطلاعی شهروندان این شد که سیاست بازان حرفه ای فرصتی برای یکه تازی بیابند و از این رو فساد و تباهی در اداره امور شهر و در میان کارگزاران این امور رواج پیدا کرد. مک دانالد می نویسد:در چند دهه بعد از جنگهای داخلی آمریکا حکومت شهرداریها در ایالات متحده به پایین ترین سطح خود از فساد و تباهی رسید داستان حکومت شهری در ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم داستانی شرم اور و نامقبول است سوء استفاده ، فساد و عدم کارایی شهرداریها در این سالها رسم زمانه بود.

اما این اوضاع نامطلوب و نابسمان به تدریجد به همت معتمدین و مردم عوض شد و کنترل سیاست بازان از بین رفته و یا تخفیف یافت. شهردار در بسیاری از شهرها قدرت واقعی یافت و انتصاب روسای امور مختلف شهر در اختیار وی قرار گرفت . ابتدا در بستن ، نیویورک ،; سنت لویس و سپس در بسیاری از شهرهای دیگر شهردار قدرت یافت . در اکثر موارد شهروندان از فساد گذشته بری بودند و به علاوه انتصاب ایشان با رضایت شورای شهر صورت می;گرفت عزل پایوران مهم شهر نیز گرچه در شمار اختیارات شهردار بود اما نیاز به تایید شورای شهر داشت . به علاوه به فشار زعمای شهر که از فساد گذشته ناراضی بودند احراز پست های حساس در شهرداری منوط به کارایی ، لیاقت و تخصص افراد شد ، در حای که در گذشته بدون ضوابط و به ملاحظه زدوبندهای سیاسی این کار انجام می گرفت . به عنوان مثال در سال ۱۸۸۴ قانونی در نیویورک به تصویب رسید که شرایط استخدام در شهرداری و احراز مشاغل کلیدی را تنظیم کرد و این قانون تا میزان قابل ملاحظه ای از فساد گذشته جلوگیری کرد .

بهبود وضعیت شهرداریها در ایالات متحده در قرن بیستم ادامه یافت . بخش عمده;ای از نابسامانیهای گذشته که ندانم کاری ، بی تجربگی و نادانی انگیزه آن بود سامان پیدا کرد ، و یا به صورت قابل قبول تری درآمد گرچه زد و بند و ملاحظات غیرموجه همچنان ادامه دارد و اعمال نفوذ و بده بستانهای سیاسی از بین نرفته ولی در مقایسه با گذشته بسیار کاهش یافته است.

منبع – سیرتحول مدیریت شهری در سایرکشورها ، مجری: دکتر مزینی ، ناشر: مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری – وزارت کشور – چاپ دوم – مرداد

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0