تعریف هنر محیطی از نظر تاریخی۲

تعریف هنر محیطی از نظر تاریخی و تعریف امروزی تفاوت هنر زمین یا “Earth Art” با هنر محیطی / آ.محمدیان / ۲

۱-۱- اکولوژیکال آرت

اصطلاحی برای توصیف هنری که بر فرایندهای طبیعت تاکید می کندو نخستین بار در ۱۹۶۸ پدید آمد.(پاکباز،۱۳۷۹ ،ص ۶۵۴)

Ecological در واقع روابط متقابل ارگانیسم های زنده در یک محیط را شرح می دهد.

واژه ی اکولوژیکال به خصوص به اکوسیستمها و چرخه های زیستی اشاره دارد، در حالیکه environmental واژه ی کلی تری است که شامل تدبیرگری برای بازیابی کاغذ و انرژی است. واژه environmental ممکن است معانی متفاوتی در برداشته باشد، از فضا تا اکوسیستمها، اما اصطلاح اکولوژیکال شمول کمتری دارد.

۲-۱- اکوآرت

یک اصطلاح جذاب تر و مخفف اکولوژیکال آرت است.

اکوآرت یک جنبش هنری معاصر است که مخاطب آن موضوعات زیست محیطی است و اغلب شامل همکاری و ترمیم کردن است و غالباً رویکرد بیشتری به دوستداری محیط زیست دارد و دارای روش شناسی است.(همان) این جنبش نه صرفاً اعتراضی اخلاقی در برابر غارت همه جانبه‌ی محیط زیست بلکه پاسخی بود مضطرب به جهانی شدنِ فناوری فرهنگی، جنگ های بزرگ ، تهدیدات هسته‌ای، انفجار جمعیت، اقتصاد راکد و رودخانه‌های آلوده، که همگی گویای آن بود که وعده‌ها‌ی آرمان‌شهریِ پیشرفت بر باد رفته است.

برای مثال وان بل از هنرمندانی است که با رویکردی زیست محیطی آثار خود را خلق کرده است.

۳-۱- اکوونشن

اکوونشن نیز یک واژه ی جدید است. اصطلاح اکوونشن (اکولوژی + نوآفرینی)، ابداع شده در ۱۹۹۹، پروژه ی یک خرمند تازه کار که تدبیر مبتکرانه ای را برای تغییر شکل ظاهر یک اکولوژی محلی به کار می گیرد را توصیف می کند. به نظر می رسد که این اصطلاح بخشی از اکوآرت است. بسیاری از نمونه ها در نمایشگاه و دفتر راهنمای اکوونشن پیشتر در دیگر اصطلاحات استفاده شده بود بنابراین نیاز به تجدید نظر و نظمی دوباره داشت. این شاخه‌ی هنری با هدف تغییر شکل فیزیکی یک زیست بوم مشخص راهکاری خلاقانه را در پیش می‌گیرد.

۴-۱- هنر ترمیمی

هنر ترمیمی یا هنر دوباره‌سازی به شاخه‌ای از هنر اطلاق می شود که بازیابی و دوباره‌سازی طبیعت آسیب‌دیده و اکوسیستم‌های صدمه خورده یا حتی آلوده را وجه همت خود قرار داده و می‌خواهد این محیط زیست تخریب شده و نیمه‌ویران را به حالت نخست بازگردانده و وضعیت پیش از تخریب آن را اعاده نماید. این هنر شکلی از هنر بوم شناختی یا اکوآرت است.

۵-۱- هنر در طبیعت

این اصطلاح بیشتر در اروپا استفاده شده است و بیشتر به سبک نیلز اودو و اندی گلدزورثی باز می گردد که ایجاد اشکال زیبا (معمولاً در فضای آزاد)، با مواد طبیعی که در محل یافت می شوند از قبیل گلبرگ گلها، گل، شاخه های کوچک و تکه های یخ می باشد. تشابهاتی در کار اجرای فضای آزاد آنا مندیتا و دیگران که تعهد شخصی و زنانه ی بیشتری را با زمین به اثبات می رساند می بینم. ملاحظه می شود که از نظر مفهوم، هنر در طبیعت معاصر بیشتر الهام از نوعی مینیمالیسم رمانتیک پیدا کرده، و از زیبایی انتزاعی و نیروی بالقوه ی تزیینی شکلهای طبیعی موقتی محظوظ می شود، که این به خودی خود، معمولاً فاقد محتوای فمینیستی، اکولوژیکال یا سیاسی آشکار است. پیامهای این آثار بیشتر زیرکانه و نهفته است. پروژه های بسیاری شکل اجرا در مکان ویژه و یا چیدمانهای به دقت کار شده به خود می گیرند و در اغلب عکسهای حیرت انگیزی در گالریها به فروش رسیده اند و یا در کتابهای نفیس و زیبا موجود هستند.(همان).

۲- هنر زمین (لند آرت- land art )– هنر خاکی (Earth Art)

هنر زمین و یا خاک ،به عنوان گرایشی جدید در پی جریان های هنری کمینه گرا(Minimal) و مفهومی (Conceptual) در دهه ۱۹۶۰ میلادی شکل گرفت.همان نام آشنایی که در نهاد خود ،در جستجوی خلق آثاری متفاوت از گذشته و در عین حال دستیابی به وحدت طبیعت بود؛هنری که هنرمند را در تعاملی متعالی با سرشت و درونیات خود،که بنا به فطرت در پی دستیابی به ماهیت وجودی در طبیعت است،قرار می داد.اما بسیاری از آثار هنر زمین با ورود به دهه ۷۰ دچار تغیراتی شد که ریشه در آئین های بدوی و شرقی داشت.این هنر ابتدا در امریکا اعلام موجودیت نمود و سپس در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی در اروپا نیز توسعه یافت.خاصیت ذاتی این هنر در آنی و گذرا بودن آن بود که شاید اشاره ای مفهومی به ناپایداری عالم مادیات داشته است وثبت این آثار تنها از طریق فیلم و عکس ممکن می نمود.آثاری هنری ،که پهنه زمین را چون بوم نقاشی قرار داده تا ما را با چیزی فراتر از قبل رو به رو سازد و به این واسطه پهنه عملی هنر را رشد دهد؛در اینجا دیگر از آن همه ابزار متنوع و رنگ خبری نیست؛دیگر خلق یک اثر هنری در گرو و قید وبند ماده نیست؛تنها و تنها با ابزاری ساده به دنبال مفهوم می گردد (میرعمادی،۱۳۹۱،ص ۱۴).

هنر زمین جنبه ای از گرایشی کلی در میان هنرمندان جوان است تا به کمک آن از ساختن اشیای هنری به نفع خلق تجربه های هنری مربوط به یک فضای مادی دست بکشند.می توان گفت مهمترین مسئله برای هنرمند این است که به آن قطعه از زمین که اثر خود را در آن بوجود آورده تحقق بخشد، نه اینکه صرفا آن اثر مکان ویژه را ثبت کند و یا بفروشد.بی شک اگر چنین گرایشی فراگیر شود ،سرانجام ،می تواند کل ساختار دنیای هنر را دگرگون کند.

در هنر زمین از تجهیزات بزرگ خاکبرداری و توده های عظیم خاک و سنگ های جابه جا شده استفاده می کردند .بدین ترتیب،کار هنرمندان خاکی ،نه تقلید از طبیعت فیزیکی است نه گریز از آن؛بلکه تاییدی است بر وحدت واقعیت فیزیکی جهان که هنرمند نیز در آن سهمی دارد.(گاردنر،۱۳۸۵،ص۶۶۳)

هنرمندان بسیاری در این راستا به فعالیت پرداخته اند،از جمله رابرت اسمیتسون،ریچارد لانگ،کریستو و همسرش ژان کلود،دنیس اپنهایم،نانسی هولت،والتر دی ماریاو…

پیشینه تاریخی

تعریف هنر زمین در دایره المعارف هنر رویین پاکباز چنین آمده است: یکی از گرایش های هنر مفهومی که از اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۷۰ در امریکا پدید شد .و هدف آن تاکید بر وحدت هنر و طبیعت بود .کسانی چون رابرت اسمیتسون به مدد تجهیزات خاکبرداری دست به تغییر و جابه جایی چشم انداز های طبیعی زدند و آثاری در مقیاس بزرگ به وجود آوردندکه بقط به وسیله عکس و فیلم قابل ارائه بودند.

مثلا اسکله حلزونی به طول ۴۵۰ متر و عرض ۵/۴ متر در دریاچه شور بزرگ یوتا.در این گرایش چون دیگر گرایش های هنر مفهومی ایده ی هنرمند بیش از محصول کار اهمیت دارد.(پاکباز،۱۳۷۹،ص ۶۵۴)

رابرت اسمیتسون(متولد ۱۹۲۸)، در زمان مرگ نابه هنگام و غیر مترقبه اش در سال ۱۹۷۳، به یکی از چهره های برجسته در هنر زمین تبدیل شده بود (لایلاخ،۱۳۹۰،ص۸۸).

«بارانداز حلزون» نامی بود که رابرت اسمیتسون برای حلزون خود در دریاچه ی بزرگ نمک، در یوتا، انتخاب کرد. وی آن را با سنگ های بازالت، گل، کریستال نمک و جلبک های پراکنده ساخته بود.او حدود هفتصد تن مواد را از زمین های ساحلی حفر کرد و آن ها را در دریاچه تلنبار کرد. از آنجایی که، به ندرت، کسی از این مکان دورافتاده در یوتا دیدن می کرد و به ویژه، به دلیل اینکه این اثر طی سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۳ زیر سطح آب فرو رفت، تنها، از طریق عکس های جانفرانکو گورگونی بود که توانست معروف شود. با این حال، اسمیتسون به کمک متن جامع خود با عنوان «بارانداز حلزونی» و به همین طور از طریق مقاله هایی که به مجله ی ارت فوروم می فرستاد و پخش فیلم در نمایشگاه ها توانست مجسمه ی خاکی خود را به عموم معرفی کند(همان،ص۹۰)

وابستگی به مکان،خصوصیت بارز هنر زمین است.هنرمندان در ذهن خود آثار را برای فضای خاصی در نظر می گیرند و سپس آنها را بر روی زمین خلق می کنند.به این ترتیب ،آنها ظاهر،ساختار و مواد موجود در فضاها را تغییر می دهند و نام خود را در تاریخ آنها ثبت می کنند.این آثار ،اصالتا ،غیر قابل جابه جایی هستند.(همان،ص ۱۳)

کریستو هنرمند اتریشی الاصل ساکن امریکا به همراه همسرش ژان کلود اثار زیادی به وجود اورده است که در نوع خود منحصر به فرد و قابل تامل هستند.

کریستو تعداد بسیار زیادی از اشیا را با پارچه های معمولی می بست. او به سادگی همه چیز را بسته بندی می کرد. اشیای بسته شده همواره توجه انسان را، به نحوی، به خود جلب می کنند، این در حالی است که، همین اشیا پیش از پیچیده شدن هرگز مورد توجه نبوده اند. با شناخته شدن طرح بسیار بزرگ کریستو و ژان کلود- طرحی که در آن باریکه ای از خط ساحلی را در جنوب شرقی سیدنی به طول یک کیلومتر بستند- گفت و گوی بی سابقه ای پیرامون هنر و طبیعت آغاز شد.

تفاوت امروزین هنر زمین با هنر محیطی

هنر زمینی را در ابعاد و حو زه های بسیار متنوعی می توان برسی نمود.اما اگر بخواهم بی مقدمه اشاره ایی کلی به این تفاوت داشته باشم شاخص ترین تفاوت این دو شاخه از هنر جدید با همه وجه اشتراکهایشان در عظیم بودن آثار هنر زمین است که در اثار هنر محیطی بر خلاف آن تا حد مینیمالیستی هم پیش میرود و دیگر مورد اینکه در اثار هنر محیطی وجه زیست محیطی بودن اثر بسیار مهمتر و بنیادین تر دیده شده تا در اثار هنر زمین .با این حال هنر زمینی در تداومی که از پیش داشته است حالا به دلیل بحران های زیست محیطی توجه خاصی به محیط زیست داردو از آنجا که این مسئله یک مشکل جهانی است بسیاری از هنرمندان به خصوص هنرمندان جوان ایرانی را به سمت هنر محیطی که نوع امروزین هنر زمین است سوق داده است. ویژگی هنر زمینی استفاده از زمین و اجزای آن(شن،سنگ وچوب) در مکان هی طبیعی استکه پس از آن تبدیل به اجزای سازنده پیکره یا حتی گاهی خود پیکره می شود.(تیبرگین،۱۳۷۶،ص۲۴)

حال به توضیحاتی بیشتر در این خصوص میپردازم.

بسیاری از هنرمندان کار خود را تحت عنوان لندآرت توصیف می کنند. به نظر می رسد که این شاخه در خارج از امریکا معمول تر است.در مقایسه با هنر محیطی می توان گفت هنر زمین (Land Art)اصطلاح قدیمی تری است از اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه۷۰ که برای هنر زمین و در فضای باز به کار می رود. نواورران پیشین از قبیل ریچاردلانگ و دنیس اوپنهایم خطوط ساده و اشکال هندسی را توسط راه رفتن به جلو و عقب روی زمین ایجاد کردند و آن را Land Art(هنر زمین) محسوب کردند. برای مثال در اثار ریچارد لانگ تقابل عناصری از طبیعت در موزه ها رویکردی مفهوم گرا را در خود دارد، اما اینکه این نوع از اثار این هنرمند هنر زمینی را در کدام شاخه هنر جدید باید دید جای بحث است ، هنر محیطی یا هنر زمین ؟؟دیگر سوال اینکه آیا اثری میتواند در محیط موزه یا گالری ارائه شود و جزو اثار هنر زمین محسوب گردد؟؟ ولی در برخی دیگر از اثار این هنرمند که در طبیعت قدم زده و خطوطی را درطبیعت به طول مایلها مسافت ایجاد نموده میتوان جزو هنر زمین محسوب کرد . به طور مثال کراپ آرت که تصـاویر بسیـار بزرگی در مزارع کشـاورزی به وجود می آورد و تنها از بالا قابل دیدن است شکلی از Land Art(هنر زمین) است. همچنین پیکره های بسیار عظیم مانند کار جیمز تورن در این گروه گسترده قرار می گیرند. زمانی اصطلاح لندآرت را برای در برگرفتن حیطه ی وسیعی از اصطلاحاتی از قبیل: هنر زیست محیطی، هنر محیطی ، هنر زمین و لندآرت استفاده می کنند. سواسپاید این کار را در کاتالوگ Ecovention خود انجام می دهد. و به نظر می رسد که وی در حال معرفی اصطلاح جدید Ecovention بوده است که توسط او و امی لیپتون ابداع شده و شامل کارهای هنری ای است که سابقا هنر زیست محیطی و یا هنر محیطی محسوب می شدند. دیگر کتابهایی مانند Land and Environmental art& نوشته کستنر و والیس اشاره می کنند که لندآرت به تدریج به هنر محیطی تبدیل شده است. چون در ابتدا اصطلاح لندآرت به وجود آمد و بیشتر شامل طبیعت و خاکبردای بود، باید به طور معقولانه ای فصل آغازین باور ما از طبیعت محسوب شود همچنانکه از معنی فضا مفهوم گسترده ای ایجاد شد که اکوسیستمها و آنچه اینک به طور معمول به عنوان موضوعات زیست محیطی شناخته می شوند را شامل شد.

” Earth works “و”Earth Art” به طور گسترده ای فرم خاصی از Land Art محسوب می شوند. به نظر می رسد اولین کار Earth work اثری در فضای آزاد بود که توسط هربرت بایر در ۱۹۵۵انجام شد اما ایده ی شکل دادن زمین به شیوه های زیبا شناختی به قدمت وجود انسان است. این اصطلاح در ۱۹۶۹ رایج شد همچنانکه بخشی از نمایشگاه گالری دلون در نیویورک بود. Earth works بسیاری از کارهایی از این دست را در بر می گیرد: خاک را از محیط بیرونی به فضای درون می آورند، اشکال بزرگی در مکانهای دوردست در زمین حفر می کنند و سرانجام برپایی سازه های دست ساز سیمانی در بیابان که در اصل خود زمین را به عنوان صحنه، مواد و بوم برای ایده های هنری مفهومی استفاده می کنند. والتر د ماریا ، نانسی هولت ، مایکل هیزر و رابرت اسمیتسون چهره های ارشد در این صحنه بودند اگر چه بسیاری از دیگر گروهها در حال جستجوی موضوعات مشابه بودند.” Earth works”و”Earth Art”اغلب زیر مجموعه های لندآرت محسوب می شوند. بسیاری از کارهای هنری در طبیعت در مقیاس بزرگ(توسط معماران و نیز هنرمندان) همچنان در حال خلق شدن هستند و معمولاً به عنوان لندآرت شناخته می شوند.

حال در مقایسه با این نمونه باید گفت، هنر محیطی با رویکردی خاص در تلاشی نو برای رسیدن به یک تأثیر ژرفتر و طبیعت دوستانه تر معمولاً از عناصر بیشتری از طبیعت استفاده می کند(گلبرگ گلها، شاخه های کوچک، سنگها، یخ، برگها و غیره). هنر محیطی از لحاظ تاریخی ، فضا، زمان و طبیعت را به هم نزدیک می کند و در حقیقت یک بار دیگر ضرورت تماس و نزدیکی دوباره بشر را با طبیعت – که در جوامع پساصنعتی به شدت مورد بی توجهی قرار گرفته- مطرح می کند. هنر محیطی دیدی جدید از رابطه‌ ما با طبیعت در برابرمان می گذارد و راهکارهایی نو برای همزیستی با محیط اطراف در اختیارمان قرار می دهد. اثار هنر محیطی گاه در مسیر احیاء و بازآفرینی محیط‌های آسیب‌دیده قرار می‌گیرد. برای نمونه، زیست‌بوم‌های آسیب‌دیده را به روش‌ها و میانجی‌های هنری و زیباشناختی احیاء و بازآفرینی می‌کند.

در اینجا لازم است اضافه کنم ، برخی از هنرمندان استدلال می کنند که لندآرت و هنر در طبییعت درباره ی ترمیم کردن، زیست بوم یا عملگرایی مستقیم نیست، آنچه برای گروهی نمود مهم معاصر اکوآرت است. آنها اغلب در حال استفاده از زمین و طبیعت به عنوان یک وسیله ی بیان برای بیان خود یا کشف ایده های هنری و یا زیبایی طبیعت هستند.

البته، بسیاری از پروژه های اولیه ی لندآرت شامل ترمیم و آرایش زمین در حجم وسیع در مناطق معدنی گذشته و غیره هستند .به طور کلی لندآرت و (Earth art پیشین)، بیشتر درباره ی دوباره شکل دادن و تزیین کردن چشم اندازها و به طور همزمان ساختن منابع عظیم (تورل، نانسی هولت و غیره) و کمتر درباره ی زیست بوم است. همچنین تا حدودی دارای پیچیدگی است و مکرراً با دورنمای اصطلاحات همپوشانی دارد.

 

نتیجه گیری

در این پژوهش ما ضمن تعاریفی از هنر محیطی و گرایش های آن به نکات مشترک و تفاوت امروزین هنر زمین با هنر محیطی پرداختیم.

حال سوال های پژوهشمان را یک به یک مطرح می نماییم و سعی می کنیم به آنها پاسخ دهیم.

درپاسخ به این سوال که دلایل شکل گیری هنر زمین چه بوده است؟ می توان گفت دلایل زیادی باعث بروز هنر زمین شده اند.از جمله نارضایتی از فرم های خسته کننده هنر مینیمال، مخالفت با شی‌شدگی آثار هنری در موزه‌ها و گالری‌ها، پیوند هنرمند با طبیعت،رشد صنعت و زوال طبیعت و صدمه به محیط زیست.

همچنین ما سعی کردیم که بدانیم آیا هنر محیطی” تنها ” نگرشی زیست محیطی را در هنر معاصر مطرح می سازد؟باید گفت در حال حاضر به دلیل بحران های زیست محیطی ضمن اینکه بیشتر شاخه های هنر محیطی به جنبه زیست محیطی توجه داشته در برخی از آن ها وجه زیبایی شناسی نیز و معرفی و آشنایی بیشتر به ارزشهای طبیعت مطرح بوده است.

ما همچنین به عنوان سوال پایانی مطرح کردیم که با توجه به عصر حاضر چه تفاوت هایی بین هنر محیطی و هنر زمین دیده می شود؟ شاخص ترین تفاوت این دو شاخه از هنر جدید با همه وجه اشتراکهایشان در عظیم بودن آثار هنر زمین است و دیگر مورد اینکه در اثار هنر محیطی وجه زیست محیطی بودن اثر بسیار مهمتر است زیرا دغدغه هنر محیطی مواد و نیروهای طبیعی و خلق آثار ی است بدون صدمه زدن به طبیعت و فراخواندن جهان برای توجه به بحران های زیست محیط.

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0