معماری ایرانی-اسلامی
مترجم: مریم امیراحمدی
فعالیت ساختمانی در ایران اسلامی(۱)
هر چند زمینه ی هنرهای کوچک اشیا زیادی از آن زمان تاکنون به دست آمده، امّا در زمینه ی هنر معماری وضع کاملاً به شکل دیگری است. در این باره نخست باید به این موضوع توجه داشت که تحقیقات باستان شناسی ایران ابتدا در دهه های اخیر گسترش یافت(۲) و در درجه ی اول نیز متوجه آثار ایران باستان شد، سپس باید این واقعیت را در نظر گرفت که ساختمانهای معمولی منازل آن زمان تقریباً در همه ی ولایات این سرزمین از خشت ساخته می شد.(۳) اینها را منابع، صریحاً به ما نشان می دهند، و حفاریهای مناطق مسکونی از ایران قرون نخستین اسلامی نیز این واقعیت را تأیید می کند.(۴) آنها نشان می دهد که خانه های خشتی، همانگونه که از نظر سنتی معروف است، به صورتهای مختلف بر روی پایه های سنگی بنا شده اند.(۵) علاوه بر آن خانه های بسیاری- همچنین ابنیه ی عمومی(۶)- از خشت پخته (طبق کلمه ی آکدی-عربی آجر خوانده شده است)(۷) حتی در حلوان(۸) و صیمره(۹) وجود داشت. در کنار آن، بناهای سنگی نیز شناخته شده بود،(۱۰) به ویژه برای اهداف یادبود؛ (۱۱) این گونه بناهای یادبود (به ویژه قدیمترین آنها) خیلی زود علاقه ی عمومی را به خود جلب کرد، همچنین سنگ به عنوان مواد ساختمانی در ایران (تقریباً برخلاف بین النهرین) به طور طبیعی وجود داشت، (۱۲) امّا از این بناهای سنگی- آجری، غیر از مقبره ی اسماعیل سامانی و چند طاق- مسجد(۱۳) خیلی قدیمی-آن طور که مشهور است- بندرت چیزی باقی مانده است. بنابراین آگاهی ما از معماری آن زمان نیز می تواند رضایت بخش باشد، بویزه آن که اثرات طوفان و آتش سوزیها نیز اغلب ویرانی کامل شهرها را موجب می شده است. ولی ما در اینجا در ضمن از جریان استیلای اعراب (مثلاً در ری)، (۱۴) و زمان متأخر آن آگاهیهایی به دست می آوریم. به هر حال به دست فاتحان(۱۵) بازسازی بسیاری از مناطق و عموماً در مجاورت مناطق ویران شده، صورت می گرفته است، به طوری که اغلب، ویرانه های محل قدیم و محل اسکان جدید، همسایه ی یکدیگر می شدند.(۱۶) بدین گونه محل قدیم(همان گونه که همیشه در این طور موارد پیش می آید) به طور وسیعی در جهت تأمین مصالح ساختمانی بناهای جدید به کار گرفته می شده است. چنین بود که امیران و حاکمان، که به عنوان سازندگان بناها معروف بوده اند(۱۷)- در حالی که طبیعتاً شهرت شخصی آنان نیز در این میان نقشی بازی می کرده است(۱۸)- با داشتن چنین اهدافی، خود را در نقل و انتقال آثار قدیمی سهیم کردند، و اگر نسلهای بعدی نیز این راه را ادامه نمی دادند، بر روی زمین چیز زیادی باقی نمی ماند: باستان شناسی در اینجا هنوز زمینه ی وسیعی برای تحقیق دارد. حداقل حفاریهای اندکی که تاکنون در خوارزم،(۱۹) مرو(۲۰) و افراسیاب/نیشاپور از قرون نخستین اسلامی انجام شده است، این مطلب را نشان می دهد.(۲۱)
دیوارهای اصلی منازل و نیز بناهای عمومی (برخی از سنگ، برخی از خشت) دارای تزئین (۲۲) فراوان بودند و زمینه ای برای اشتغال هنری می ساختند، ساختمانها دو طبقه بودند (۲۳) و به طور مثال وضعیت ذیل را نشان می دادند: در انتهای ایوان سرپوشیده و کوچک، مدخل عمارت رو به طبقه ای با ۷ اطاق کوچک(از ۱۲ تا ۱۶ متر مربع) قرار داشت. در یک اطاق (ظاهراً آشپزخانه) یک دیگچه و یک اجاق کوچک، در دوّمی یک بخاری و یک اجاق آجری: و همچنین منقل کوچکی برای ایجاد گرما وجود داشت.(۲۴) سوّمین اطاق می بایستی در حقیقت برای خوابگاه در نظر گرفته شده باشد، در چهارمین، صفحه ی بزرگی از خشت وجود داشت که ظاهراً به عنوان میز از آن استفاده می شده است. در گوشه ی پنجمین اطاق یک بخاری بود؛ نیمی از اطاق ششم برای اجاق (این کلمه ترکی است) و ظرفشویی منظور شده بود. یک اطاق هم خالی بود. اطاقها توسط درها با یکدیگر ارتباط می یافتند.(۲۵) در زیرخانه، زیرزمینی که توسط حوضی خنک می شد، برای اقامت در اوقات گرما وجود داشت؛ در اینجا استحمام نیز می کردند.(۲۶) سقفها در نواحی مرتفع اغلب مسطح بود و در تاببستان به عنوان جای خواب به کار می رفت. در مناطق بارانی (مثال آمل) سقفها شیب دار بود. (۲۷) همچنین تأسیساتی برای گرما و مستراح وجود داشت.(۲۸)
طبیعتاً نمی توانیم از این بنای خوارزمی، نتیجه ای کلی برای نوع ساختمان در قسمتهای دیگر این سرزمین بگیریم، زیرا که تفاوت آب و هوا نیز که در استعمال مصالح ساختمانی بسیار مؤثر بود، در نظر گرفته می شد. در کناره ی جنوبی دریای خزر، به ویژه در گیلان، مازندران (۲۹)(در گرگان کمتر(۳۰))، و همچنین در غزنه، (۳۱) در برخی موارد نیز در سمرقند(۳۲) و بخارا، (۳۳) همچنین در فارس، (۳۴) بناهای سنتی قدیمی، بر اساس خانه های بسیار قدیمی چوبی، (۳۵) که برای ولایات دیگر (مانند سیستان(۳۶) البته مناسب نبود، وجود داشت. این بناها به علت نوع مواد ساختمانی که در آنها به کار می رفت بیش از خانه های خشتی و سنگی در خطر ویرانی بود. در واقع حفظ سنتهای قدیمی در ساختن بنا و خصیصه ی مواد خامی که در آن به کار می رفت دوام و پایداری صورت نخستین آنها را بیشتر در معرض تهدید قرار می داد تا وقتی که در ساختن بنا خشت و سنگ به کار می بردند. باید دانست که در مناطق دیگر، خانه های زیرزمینی نیز- به عنوان پناهگاه و یا محلی برای حفاظت از طوفان؟- ساخته می شد، مثلاً در بخشی از آذربایجان(۳۷) و ار(ر)جان.(۳۸)
اکنون ساختمان شهرها نیز توسط حفاریها روشن شده است. شهرها اغلب به صورت مربع بودند و خیابانهای تنگی داشتند، (۳۹) و در خیابانها به وسیله ی جلوآمدگی قرنیزها، سایه ی زیادی ایجاد می شد. آب شهر توسط آب جاری از منبع ها، (۴۰) برخی در کانالهای روباز و برخی در مجاری زیرزمینی، تأمین می گردید. در بعضی منازل منفرد علاوه بر آن خمی بزرگ با آب بسیار سرد(۴۱) برای رفع عطش تشنگان وجود داشت.(۴۲)
شهر به طور کلی در زمانهای قدیم در اطراف قلعه ای (موسوم به دژ= دز)(۴۳) با «شهرک مسکونی»(شهرستان)(۴۴) یکجا بود. در حالی که محله های خارجی شهر (ربض؛ بیرون) و ناحیه ی تجاری(۴۵) اصولاً خارج شهر قرار می گرفت، (البته تعداد زیادی از آنها نیز می توانست- مانند قم به شهر متصل باشد)(۴۶) که تحت تأثیر اعراب به داخل حصار کشیده شدند و خیلی زود نقطه ی مرکزی حیات عمومی را تشکیل دادند. اکنون زمینه ی توسعه بازار به وجود آمده بود. (۴۷) شهرهای مرکز این منطقه ([ا]ستان- به غربی کوره مشتق از یونانی [k?ra-مترجم])- بود که به محلات (طسوج/طساسیج) و روستا (رستاق/رساتیق) تقسیم می شد.(۴۸)
دروازه های شهر از چوب (۴۹) یا آهن(۵۰) (روکش آهنی) بود.- در شیراز عضدالدوله درهای قصرش را با نمد پوشانده بود تا با پاشیدن آب به آن، هوای خنکی ایجاد شود.(۵۱)
از تأسیسات باغ و یا پارک در نزدیکی شهرها فقط بندرت می شنویم، (۵۲) در حالی که مسلماً به تعداد زیاد وجود داشته است.
پی نوشت ها :
۱٫ در این زمینه نتایح حاصل از حفاریهای روسها در خوارزم پیشرفتهایی را باعث شده است:
Sergej p.Tolstov(Vgl.Lit,Verz.Nr.308f)
خلاصه ای از این نتایج را اشپولر به دست داده است:
Bertold Spuler: "Chwārtzms(Choresmiens)Kulture nach S.P.Tolstovs Forschungen), in der Historia 1/4 (Baden-Baden 1950),S.601-615.
۲٫ نقشه ای از ساختمانها و گزارشهای معماری دوران اسلامی در ایران را هرتسفلد به دست می دهد:
(و نیز نقشه ای از آثار باستانی قبل از اسلام)Herzfeld,khor,nach S.128
فهرست بناهای یادبود قبل از نفوذ اسلام تا زمان مغول را نیز می توان همانجا ص ۱۷۱-۱۶۳ یافت.
– همچنین در این باره Tolstov,Civ.235f.
۳٫ خراسان: مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۲۷۸، ۲۸۲، ۲۸۸: و نیز اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ص ۲۵۴، سیستان، مقدسی، ص ۳۰۴ و ۳۰۷: اصطخری، ۲۴۷، و بعد؛ افغانستان کنونی: مقدسی، ص ۳۰۸؛ اصطخری، ص ۲۶۴، ۲۷۴-۲۶۸؛ مرو: اصطخری، ص ۲۵۸؛ ری: اصطخری، ص ۲۰۷؛ اسپهان، مقدسی، ص ۳۸۸ و بعد؛ اصطخری، ص ۱۹۸؛ کرمان: مقدسی، ص ۴۶۴ و بعد: فارس(جایی کهبه هر حال ساختمانهای سنگی زیادی در آن وجود دارد): مقدسی، ص ۲۷۸؛ آذربایجان، مقدسی، ص ۲۷۸، ۳۷۷؛ حلوان: اصطخری، ص ۲۰۰-و نیز:
Schwarz III 142-144(فارس).VII836f.(جبال)
۴٫ The Iranian Expedition 1937,(Neuyork 1938),S.83.
۵٫ فهرستی از توسعه ی اقلیمی مواد ساختمانی در ایران به وسیله ی Herzfeld,khor,160-162.
۶٫ مساجد نیشابور و حوالی آن: مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۳۱۸ -۳۱۶، در جیرفت، همانجا، ص ۴۶۶٫
۷٫ بازار ترمذ: مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۲۹۱، نیشاپور، راوندی: راحه الصدور، ص ۱۸۲(در تخریب سال ۵۴۹ هـ/۱۱۵۴م)؛ ری: اصطخری: کتاب مسالک الممالک، ص ۲۰۷؛ طبرستان: حدود العالم، ص ۱۳۴: آذربایجان: ابن حوقل: کتاب المسالک و الممالک، ص ۲۳۷٫
۸٫ اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ص ۲۰۰٫
۹٫ همانجا.
۱۰٫ در سیستان: مقدسی، احسن التقاسیم، ص ۳۰۶: فارس: همانجا، و ص ۴۴۱: ابن حوقل، کتاب المسالک و الممالک، ص ۲۷۸٫
۱۱٫ هر دو مسجد جمعه در مرو: مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۳۱۰٫
۱۲٫ بناهای قدیمی شیراز و اماکن دیگر فارس به افسانه های زیادی پیوند می خورد: مسعودی: مروج الذهب، ج۴، ص ۷۹(حدود سال ۳۳۲ هـ/۹۴۴م)- در مورد بناهای سنگی ایران رجوع کنید به طور کلی به شوش(مانند منابع ص ۱۰، پاورقی ۴ جلد اول همین کتاب)، ص ۳۳۳ و بعد؛ درباره ی سنتها و حماسه های محلی نگاه کنید به:
Henri Massé:"Croyances et countumes persanes,"Band IIT(Paris 1938),s.374ff.(La Littérature de toutes les nations, N.R.6).
۱۳٫ رجوع کنید به مبحث ادبیات در کتاب حاضر.
۱۴٫ طبری: تاریخ الرسل و الملوک، ۱، ص ۲۶۵۵- با وجود بناهای المهدی(رجوع کنید به مطالب ذیل) هنوز بخش بزرگی از شهر در سال ۳۱۸ هـ/۹۳۰ م مخروبه بود: اصطخری: کتاب مسالک الممالک، ص ۲۰۸؛ ابن حوقل: المسالک و الممالک، ص ۳۷۱، بدون اینکه بدان توجه شود پرجمعیّت ترین شهر شرق اسلام در ماوراء بغداد است(اصطخری، ص ۲۰۷). در حالی که نیشاپور از لحاظ وسعت بزرگتر بود (همانجا، ص ۲۰). در قرن دوّم میلادی حدود اسپهان ۱۱ کیلومتر بود: Barthold,Med.97.
۱۵٫ در شیراز(به مناسبت محاصره ی استخر اردوگاهی برای سپاهیان اسلام بنا شد): ابن حوقل: المسالک و الممالک، ج۲، ص ۲۷۹: Reitemeyer 91f: قزوین(چه وقت؟): بلاذری: فتوح البلدان، ص ۳۲۳: Reitemeyer90: قم ۷۰۲: سمعانی: کتاب الانساب، ص۴۶۱ V: ابوالفداء: Geogr,II/2 159؛ و نیز رجوع کنید به:
Schwarz: 557f,Ivanow,Founder 15.
بلخ ۸-۱۰۷ هـ/۲۶-۷۲۵ م: طبری: تاریخ الرسل و الملوک، ۲، ص ۱۴۹۰؛ ری(خلیفه مهدی آخر): بلاذری، فتوح البلدان، ص ۳۱۹، یاقوت: معجم البلدان، ج۷، ص ۳۹۹: Reitemeyer 88f: اسپهان ۱۵۰هـ/۷۶۷م: حسینی/ براون ۹٫-تجدید بنا توسط ایرانیان: پنا(ه)خسرو نزدیک شیراز توسط پنا(ه) خسرو، پسر عضدالدوله، (صنعتگران را در این شهر سکونت داد): مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۴۳۱؛ یاقوت، ج۷، ص ۲۳۶ و بعد: Rud.68-Mez 360 ری توسط طغرل بیگ سلجوقی ۴-۴۳۳ هـ/۴۳-۱۰۴۲ م: ابن اثیر: الکامل، ج۹، ص ۷۵٫
۱۶٫ چنانکه در ری این چنین بود: طبری: تاریخ الرسل و الملوک، ۱، ص ۲۶۵۵، و در طوس: ابن خلکان/ چاپ ووستنفلد، ج۱، ص ۵۰= دسلن ج۱، ص ۴۱٫
۱۷٫ در حدود سال ۱۴۸ هـ/۷۶۵ م در طبرستان: ابن اسفندیار: تاریخ طبرستان، ص ۱۲۴ و بعد لیث بن اشعث حاکم در سیستان، ص ۸۱۹-۸۱۵: تاریخ سیستان: ص ۱۷۶؛ عضدالدوله: مقدسی: احسن التقاسیم: ص ۴۴۹: زرکوب، شیرازنامه، ص ۳۳؛ ملکشاه: راوندی: راحه الصدور، ص ۱۳۲؛ Urādā/Türk,II243: اتابکی در فارس در قرن ششم هجری قمری/ دوازدهم میلادی: بلخی XIII.
۱۸٫ محی الدین: ۱۶۴(حاکم جدید کرمان در سال ۵۵۹ هـ/۱۱۶۴ م از جانب وزیرش دعوت می شود که یک مدرسه و نیز مقبره ی پدرش را بسازد، («یا به عبارتی می بایستی برایش انجام دهد»).-در سال ۴۳۳ هـ/۱۰۴۲م محمود غزنوی در محلی که بر عموی خود محمّد (قاتل پدرش) پیروز شد، فتح آباد را ساخت: ابن اثیر: الکامل، ج۹، ص ۱۶۸٫
۱۹٫ ۱۸۳f.Tolstov,chor,Tolstov,civ.240ff(مانند پاورقی ۲ ص ۲۹۸ جلد اول: کتاب حاضر) Terenoż kin
۲۰٫ رجوع کنید به
ukovskij(wie Anm1 Ž )
۲۱٫ رجوع کنید به:
Vjatkin(ebd) und walter Hauser The plaster dado from Sabs- PɄshȺn (in,The Iranian Expedition 1936,(Neuyork 1937), S.23-36,S.27f.
۲۲٫ خانه ها (مانند پاورقی ۱۶۴) ص ۲۷ و بعد.
۲۳٫ Terenożkin/83f
۲۴٫ برای گرم کردن بیشتر از چوب استفاده می شد. در مناطق جنگلی مثلاً در طبرستان ۲۵۰ هـ/۸۶۴ م.
«جنگلهای چوب سوخت» وجود داشت: طبری: تاریخ الرسل و الملوک، ۳، ص ۱۵۲۴٫
۲۵٫ Terenożkin 184-187.
۲۶٫ راجع به ساختمانها یا حمام دوش (بر اساس حفاریهای افراسیاب) رجوع کنید به:
Walter Hauser in: Bulletin of the Metropolitan Museum of Art XXXVII/4(Neuyork,Aril 1942),S.85-87 درباره امری شبیه آن نیز گزارش شده است- (با تصاویر):Aleksander Jur' eviċ Jakubovskij aus panġikӓnt: Vestnik Drevnej Istorii 1948/2,S.159.
۲۷٫ اصطخری: مسالک الممالک، ص ۲۱۱٫
۲۸٫ The Iranian Expedition 1937,(Neuyork 1938),S.83.
درباره ی گزارشهای مربوط به دیگر بناهای جبال رجوع کنید به: Schwarz vii 845f
۲۹٫ اصطخری، مسالک الممالک، ص ۲۱۱، یاقوت: معجم البلدان، ج۱، ص ۱۸۳٫
۳۰٫ اصطخری، ص ۲۱۲٫
۳۱٫ مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۳۰۴٫
۳۲٫ مقدسی: ص ۲۷۸-Gafurov 182-185.
۳۳٫ مقدسی: ص ۲۸۲-.رجوع کنید به:
V.A.Šiṡkin: Archeologiċeskie arboty 1937 g.v zapadnoj ċasti Bucharskogo Oazisa(Archӓol.Arbeiten in westl. Teile de Oase von Buhārā ۱۹۳۷),Taschkent 1940, و نیز B.p.Denike über die Augrabungen in Timi.
(راجع به حفاریهای ترمذ) در:
kul' tura Vostoka,Heft 1/2,Moskau 1927/8,G.V.Grigor ev: Tali-Barzu(حوالی سمرقند) in den: Trudy Otdela vostoka Gos,Ėrmitaża,I.
۳۴٫ مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۴۲۶: ابن حوقل: المسالک و الممالک، ص ۲۸۱٫
۳۵٫ Herzfeld,khor,157.
۳۶٫ اصخطری، مسالک الممالک، ص ۲۴۱: ابن حوقل: المسالک و الممالک، ص ۴۱۴٫
۳۷٫ مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۳۷۵٫
۳۸٫ ناصرخسرو: سفرنامه/چاپ شفر، ص ۹۱٫
۳۹٫ مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۴۲۹(شیراز).
۴۰٫ بلاذری: فتوح البلدان، ص ۳۱۹(ری حدود سال۱۵۳ هـ/۷۷۰ م)، راجع به کانالها رجوع کنید به:
Maximillian Streck in der EI,II,759f.
۴۱٫ در سمرقند: اصطخری، مسالک الممالک، ص ۲۹۰: ابن حوقل: المسالک و الممالک، ج۲، ص ۳۳۹٫
۴۲٫ به عنوان قدیمترین شهرها با چنین طرحی در قرن چهارم هجری قمری/ دهم میلادی، زرنج در افغانستان و ارّجان نام برده می شوند. ابن حوقل: المسالک و الممالک، ج۱، ص ۲۹۹، رجوع کنید به: Mez359 و تا حدی مثلاً قم (یعقوبی: البلدان، ص ۲۷۴)/ نیشابور Schefer 279/نرشخی: اصطخری: مسالک الممالک، ص ۲۵۵: ابن حوقل: المسالک و الممالک، ج۱، ص ۳۱۲: یاقوت: معجم البلدان، ج۴، ص ۸۵۷)/دینور: مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۳۹۴٫-درباره ی سمرقند رجوع کنید به: اصطخری: مسالک الممالک، ص ۲۱۶، ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ۲، ص ۳۶۶(مأموران تنظیم این طرح مشتق از دوران قبل از اسلام، زردشتیان بودند، که به همین سبب از مالیات معاف بودند رجوع کنید به: Mez 392 با زیرنویس ۶).
۴۳٫ قهندز/ کهن دز مناطق بخصوصی را مشخص می کند: رجوع کنید به: Wolff,Ind 676b
اول قلعه ی نیشاپور، دوم نام شهری است.
۴۴٫ امروز= منطقه ی حکومتی، تشکیل شده از اسامی خاص شهرهای مختلف، در غیر این صورت «قلعه: شهر محصور شده». به پارتی، شهرستان، مرکز ایالتی است.
Fridrich Carl Andreas: Mitteliranische Manichaica aus Chinesisch- Turkestan, hrsg.v.walter Henning: (Berlin 1434),III861,c.26.(SBAW,Phill.-hist,KlasseXXVII)
[اشاره به مرگ مانی در بلاباذ(= گندی شاپور)، و به «شهرستان»(=پایتخت؟) خوزستان].
۴۵٫ بلاذری: انساب الاشراف، ج۵، ص ۱۶۲، یاقوت: معجم البلدان، ج۷، ص ۱۹۱ و بعد.- و نیز به:
Mez390,Barthold,Turk,78,Nikitin,Nat.221.
۴۶٫ قمی: تاریخ قم، ص ۲۴٫
۴۷٫ Barthold,Med.39f.
۴۸٫ مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۱۳۳: و نیز به: Lökk,164-166(mit Anm.206 auf S.256)
(I164,Anm.1: شمارش اشتباه) I165(مانند پاورقی ۲، ص۲۰ جلد اول کتاب حاضر) شوش.
۴۹٫ اصطخری، مسالک الممالک، ص ۲۶۷-۲۶۵ (هرات): قمی، تاریخ قم، ص ۳۳ و بعد (دیوار شهر قم).
۵۰٫ اسپهان، اصطخری: مسالک الممالک، ص ۱۹۸؛ دروازه ای در هرات: همانجا، ص ۲۶۵٫
۵۱٫ مقدسی: احسن التقاسیم، ص ۴۴۹٫
۵۲٫ به طور مثال بنا بر دستور محمود غزنوی حوالی بلخ پارکی احداث شد که نگاهداریش ساکنان آن ناحیه را مدتها به سختی آزار می داد: Barthold,Turk,russ,I157p./حافظ ابرو و بنابر بیهقی [بخش مفقود شده: رجوع کنید به عوفی: جوامع الحکایات، ص ۱۵۵، شماره ۴۰۹؛ ص ۱۶۳، شماره ۶۱۱=ص ۱۹۷، شماره ی ۱۲۸۹].-همچنین بُست به علت محل پارک خود معروف بود (سمعانی: کتاب الانساب ۸۰). در رابطه با قصرهای غزنویان در آنجا رجوع کنید به مطالب فوق.
منبع مقاله :
اشپولر، برتولد؛ (۱۳۸۶)، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی(جلد دوم)، ترجمه ی مریم میراحمدی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.