پایان نامه نابرابری فضایی در فرآیند گسترش شهر (مطالعه موردی: شهر تهران)
نویسنده: تاج الدین کرمی
استاد راهنما: دکتر محمد سلیمانی-دکتر حسن افراخته
استاد مشاور: دکتر اصغر نظریان-دکتر حسین حاتمینژاد
تاریخ شروع: ۶ماه تا ۳ سال
دانشگاه: تربیت معلم
مقطع: دکتری
رشته تحصیلی: جغرافیا و برنامهریزی شهری
چکیده
نابرابریهای فضایی، تجلی مکانی نابرابرهای اجتماعی – اقتصادی محسوب میشوند. کانون توجه رساله حاضر، نابرابری فضایی در شهر تهران بوده است. از اینرو، سؤالهای اصلی در این تحقیق حول سه محور: ۱) ایجاد نابرابری فضایی، ۲) عوامل مؤثر در شناسایی نابرابریهای فضایی و ۳) الگوهای فضایی نابرابریها در دوره مورد بررسی (۱۳۸۵-۱۳۴۵) طرح شدند. نظریه مبنایی و چارچوب نظری تحقیق، متأثر از اقتصاد سیاسی فضا و پارادایم رئالیسم انتقادی است. در این رساله، با عنایت به سطوح کارکردی تهران در مقیاس محلی تا فراملی، از طیف وسیعی از دادههای آماری- فضایی در تحلیلهای کلان تا خرد ( از سطح کشور تا بلوکهای شهری) استفاده شده است.
جریانها و سازوکارهای مرتبط با سرمایهداری پیرامونی و ساختار سیاسی– اقتصادی کشور در سده حاضر، زمینه رشد نخست شهری تهران و افزایش جمعیت و تراکم مراکز کار و فعالیت در این شهر را فراهم آورده است. با انباشت سرمایه به نفع تهران و نهادها و اقشار قدرتمند این شهر ، لایههای گوناگونی از نخبگان، اقشار متوسط، کارگری و فرودست تمرکز یافتهاند. مجموعه شهری تهران در حدود ۲۰ درصد از جمعیت کشور را در خود جایی داده است. بعلاوه، تهران در تولید ارزش افزوده در رشتهفعالیتهای اقتصادی کشور (به استثنای کشاورزی، ماهیگیری و معدن) بیشترین سهم را دارد. نابرابری در دسترسی به مواهب ارزش افزوده ایجاد شده، علاوه برآنکه سبب تعمیق نابرابری و شکاف اقتصادی– اجتماعی بین مجموعه شهری تهران و سایر مناطق کشور شده، نقش زیادی در افزایش نابرابریها در درون شهر تهران و مجموعه شهری آن داشته است. عمده اقشار متوسط به بالا در مناطق شمالی تهران زندگی میکنند. اما در دهههای اخیر سکونتگزینی اقشار متوسط در مناطق مرکزی و جنوبی شهر افزایش یافته است. همچنین یافتههای تحقیق نشان میدهد که عمده ساکنان بافتهای مسألهدار شهری تهران را اقشار کارگری و فرودست تشکیل میدهند.
بر اساس آموزههای بومشناسی سیاسی شهر، ساخت اقتصادی– اجتماعی و اقشار مسلط بر شهر، علاوه بر دستاندازی بر مواهب و سرمایههای طبیعی، محیط اکولوژیکی شهر را نیز در راستای منافع خود باز تولید میکنند. موضوع مذکور به خوبی در بررسی موقعیت مکانی اقشار اجتماعی، تمرکز بافتهای مسألهدار و مسائل زیستمحیطی تهران کاملاً مشهود است. در این تحقیق با عنایت به روابط متعامل تاجپوشش درختی و کیفیت محیط زندگی شهری، همبستگی درونی ارزش شاخص متوسط پوشش گیاهی (مستخرج از تصاویر ماهوارهای) با سایر شاخصهای موثر در نابرابریهای فضایی در شهر تهران، در چارچوب تحلیل عاملی مورد توجه قرار گرفت. نتایج تحلیل مذکور بیانگر آن است که "عوامل اقتصادی- اکولوژیکی"، "الگوی استقرار اقشار اجتماعی و کیفیت سکونت"، "کیفیت سازه و بافت شهری"، "تراکم خانوار در واحد مسکونی" و "تمرکز و تراکم جمعیت و کاربریهای آلاینده"، به ترتیب بیشترین نقش را در شناسایی نابرابری فضایی در شهر تهران دارند.
مهمترین عرصه نابرابریها در شهر تهران به نابرابریهای اقتصادی و سبکهای ناشی از آن مربوط میشود. اما نشانههایی دال بر جداییگزینی فضایی بر مبنای ارزشهای مذهبی، قومی و فرهنگی در این شهر دیده نمیشود. شناخته شدهترین الگوی فضایی نابرابری در تهران، "دوگانگی قطبی شمال – جنوب" است که سنگ بنای آن در دوره ناصری گذاشته شده است. در طول دوره پهلوی (بویژه در دوره پهلوی دوم)، علاوه بر تعمیق شکاف فضایی شمال – جنوب شهر، الگوهای دیگری از جمله "تمرکز فقر و نابرابری در مرکز شهر"، "ناهمگونی ناشی از ادغام بافتهای روستایی در شهر تهران"، "ایجاد و گسترش بافتهای فرسوده شهری"، "آلونکنشینی و گودنشینی"، "حاشیهنشینی" و "ایجاد سکونتگاههای غیررسمی" شکل گرفتهاند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، اسکان غیر رسمی در مجموعه شهری تهران گسترش یافت. در این دوره از قطبش و دوگانگی درون شهری تهران کاسته شده اما بر شدت "دوگانگی و نابرابری مرکز- پیرامون آن" افزوده شده است.
واژگان کلیدی: نابرابری فضایی، نابرابری و قشربندی اجتماعی، رئالیسم انتقادی، بومشناسی سیاسی شهر، ساخت اجتماعی– فضایی شهر
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.