نقشه برداری ژیزمان
نقشه برداری ژیزمان:
نقشهبرداری ساختمانی و کارگاهی یکی از شاخههای عملی نقشهبرداری است که اجرای آن همواره با مشکلات خاص خود همراه است. مشکلاتی که در مواردی با محدودیتهای کار زمینی در فضای باز تفاوت دارند. وجود موانع در درون ساختمانها ، سبب محدودیت دید میگردد و استفاده از Total Station و تئودولیت را با مشکل مواجه میکند. از طرفی در درون سایتهای کارگاهی به سبب بسته بودن سقف، استفاده از GPS هم قابل اجرا نیست. وسوسهی غلبه بر این مشکلات، متخصصان را بر آن داشته است که دستگاه جدیدی برای اجرای عملیات تهیه دستگاه Quick Surveyor از دو وسیلهی قابل حمل تشکیل شده است. یک ایستگاه مرکزی و یک Rover سبک. ایستگاه مرکزی یک هرم ۵۰ سانتیمتری است که دارای سه گیرنده/ فرستنده در محدودهی امواج رادیویی و فراصوت است.
با توجه به تنوع وسایل همراه و ضرورت دسترسی آسان به فرمولها و آحاد در زمینه نقشه برداری نسخه اولیه فرمولهای پر کاربرد نقشه برداری و سایر اطلاعات تخصصی در سامانه های تلفن همراه جهت استفاده نقشه برداران تهیه و ارائه می گردد.
این فرمول ها شامل مباحث زیر می باشند:
– ترازیابی
– پیمایش
– تاکئومتری
– ژئودزی
– نقشه برداری مسیر
کیفیت یکی از ویژگیهای مهم هر محصول تولیدی می باشدو استقرار سیستمی که باعث ارتقا کیفیت محصولات شود می تواند به این مهم کمک کند و استاندارد های ایزو برای همین منظور ایجاد شد .نتایج مفیدی که از استقرار این سیستم ها در کارخانه های تولیدی ایجاد شد باعث استقبال روزافزون از این استاندارد شده است. صنعت ساختمان نیز یکی از صنایع بزرگ در هر کشوری بوده که سرمایه گذاری های کلانی در آن انجام می شود.استقرار سیستم های مدیریت کیفیت در بخشهای وابسته به این صنعت، به خصوص شرکت های ساختمانی ، باعث استفاده بهینه از سرمایه ها شده و رضایت کارفرما جلب می شود.در این مقاله به طور اجمال مسئولیت مهندسین نقشه بردار در یک شرکت ساختمانی که می خواهد این سیستم ها را پیاده کند ،بیان شده و چگونگی انطباق این سیستمها در این بخش از شرکت بیان می گردد.
یکی از مشکلات اساسی در بازسازی سطوح در مهندسی نقشه برداری چگونگی اتصال نقاط نمونه برداری شده به یکدیگر است. یکی از روشهای اتصال، استفاده از شبکه نامنظم مثلث بندی شده (TIN) است، که بهترین الگوریتم پیشنهاد شده، الگوریتم دلونی است. این الگوریتم در برخی موارد در نشان دادن واقعیات و جزئیات ضعف دارد. هدف از این مقاله معرفی alpha-shapeها است که می توانند نقاط ضعف و نواقص الگوریتم دلونی را بهبود دهند. در این مقاله از alpha -shape ها برای مدلسازی رقومی زمین استفاده می شود. با توجه به اینکه alpha -shape ها تا کنون در کاربردهای مهندسی نقشه برداری مورد استفاده قرار نگرفته اند، بر آن شدیم تا توانمندی های آنها را در این کاربرد، DTM، بررسی نماییم. لذا، پس از یک سری تعاریف مقدماتی، مراحل ساخت alpha -shapeها را توضیح و کارهایی که برای توسعه alpha -shapeها پیشنهاد شده مورد بررسی قرار داده ایم. alpha –shapeها بدلیل داشتن معیار کنترلی می توانند برای تعیین گپ ها و تصحیح مثلث های بدست آمده از مثلث بندی دلونی استفاده شوند. با توجه به قابلیت alpha –shapeها در تعیین مرز، می توان از آنها برای بازسازی سطوح سه بعدی، بخصوص در داده های لیزر اسکن که با ابری از نقاط مواجه هستیم، استفاده کرد.
(GPS)
سیستم مکان یاب جهانی (Global Positioning Systems) یا GPS یک سیستم راهبری و مسیریابی ماهواره ای است که از شبکه ای با ۲۴ ماهواره ساخته شده است.
به گزارش بخش آموزش شبکه فن آوری اطلاعات ایران ، از خبرگزاری موج، این ماهواره ها به سفارش وزارت دفاع ایالات متحده ساخته و در مدار قرار داده شده است . این سیستم در ابتدا برای مصارف نظامی تهیه شد ولی از سال ۱۹۸۰ استفاده ی همگانی از آن آزاد و آغاز شد.
خدمات این مجموعه در هر شرایط آب و هوایی و در هر نقطه از کره ی زمین در تمام ساعت شبانه روز در دسترس است. پدید آوردنگان این سیستم، هیچ حق اشتراکی برای کاربران در نظر نگرفته اند و استفاده از آن کاملا رایگان میباشد.
GPS چگونه کار می کند؟
ماهواره های این سیستم، در مداراتی دقیق هر روز ۲ بار بدور زمین می گردند و اطلاعاتی را به زمین مخابره می کنند. گیرنده های GPS این اطلاعات را دریافت کرده و با انجام محاسبات هندسی، محل دقیق گیرنده را روی کره ی زمین محاسبه می کنند.
در واقع گیرنده زمان فرستاده سیگنال توسط ماهواره را با زمان دریافت آن مقایسه می کند. از اختلاف این دو زمان فاصله گیرنده از ماهواره تعیین می گردد. حال این عمل را با داده های دریافتی از چند ماهواره دیگر تکرار می کند و بدین ترتیب محل دقیق گیرنده را با اختلافی ناچیز در میبابد.
گیرنده به دریافت اطلاعات همزمان از حداقل ۳ ماهواره برای محاسبه ۲ بعدی و یافتن طول و عرض جغرافیایی، و همچنین دریافت اطلاعات حداقل ۴ ماهواره برای یافتن مختصات سه بعدی نیازمند است.
با ادامه ی دریافت اطلاعات از ماهواره ها گیرنده اقدام به محاسبه سرعت، جهت، مسیرپیموده شده، فواصل طی شده، فاصله باقی مانده تا مقصد، زمان طلوع و غروب خورشید و بسیاری اطاعات مفید دیگر می نماید.
ماهواره های سیستم
۲۴ ماهواره ی GPS در مدارهایی بفاصله ۳۶۶۰۰ کیلومتری از سطح دریا گردش می کنند. هر ماهواره دقیقا طی ۱۲ ساعت با سرعت ۱۱ هزار کیلومتر بر ساعت یک دور کامل بدور زمین می گردد.
این ماهواره ها نیروی خود را از خورشید تامین می کنند ولی باتری هایی نیز برای زمانهای خورشید گرفتگی و یا مواقعی که در سایه ی زمین حرکت می کنند بهمراه دارند. راکتهای کوچکی نیز ماهواره ها را در مسیر درست نگاه می دارند. به این ماهواره ها NAVSTAR نیز گفته می شود.
در اینجا به برخی مشخصه های جالب این سیستم اشاره می کنیم:
• اولین ماهواره GPS در سال ۱۹۷۸ در مدار زمین قرار گرفت.
• در سال ۱۹۹۴ شبکه ۲۴ عددی NAVSTAR تکمیل شد.
• عمر هر ماهواره حدود ۱۰ سال است که پس از آن جایگزین می گردد.
• هر ماهواره حدود ۲۰۰۰ پاوند وزن دارد و درازای باتری های خورشیدی آن ۵.۵ متر است.
• انرژی مصرفی هر ماهواره، کمتر از ۵۰ وات میباشد.
گیرنده ی GPS
بسته به نوع مصرف و بودجه می توانید از گستره ی زیادی از گیرنده های GPS بهره ببرید. همچنین، باید از در دسترس بودن نقشه ی مناسب و بروز (up-to-date) برای منطقه ی مورد استفاده تان، اطمینان حاصل کنید.
امروزه بهای گیرنده های GPS بطور چشمگیری کاهش پیدا کرده و هم اکنون در اروپا با بهایی برابر با یک گوشی متوسط موبایل نیز می توان گیرنده GPS تهیه کرد.
امروزه در کشورهای توسعه یافته از این سیستم جهت کمک به راهبری خودرو، کشتی و انواع وسایل نقلیه ی دیگر بهره گیری می شود.
هر چه نقشه های منطقه ای که در حافظه گیرنده بارگذاری می شود دقیق تر باشد، سرویسهایی که از GPS می توان دریافت داشت نیز بهتر میشود.
برای نمونه می توان از GPS مسیر نزدیکنرین پمپ بنزین، تعمیرگاه و یا ایستگاه قطار را پرسید و مسیر پیشنهادی را دنبال کرد. دقت مکانیابی این سیستم در حد چند متر است که بسته به کیفیت گیرنده تغییر می کند.
از سیستم مکان یاب جهانی می توان در کارههایی چون نقشه برداری و مساحی، پروژه های عمرانی، کوهنوردی، کایت سواری، سفر در مناطق ناشناخته، کشتی رانی و قایقرانی، عملیات نجات هنگام وقوع سیل و زمینلرزه و هر فعالیت دیگر که نیازمند محل یابی باشد، بهره برد.و تازه های نقشه برداری
طراحی شبکه های میکروژئودزی
پیش-پردازش(Pre-Analysis)
پروژههای نقشهبرداری باید به نحوی انجام پذیرد که دقت خواسته شده کارفرما و دقت مطلوب برای پروژه بدست آید. برای مثال اگر یک پروژه نقشهبرداری یک پروژهی نقشهبرداری در نقطهای دور از ایران تعریف شده باشد و دقت مورد نیاز mm 5 باشد، یکسری سؤالات از ذهن نقشهبردار میگذرد که این سؤالات عبارتند از:
– برای رسیدن به دقت فوق چه نوع دستگاهی باید به محل پروژه برده شود؟
– کدام شکل هندسی شبکه جواب مطلوب را در پی دارد؟
– در شکل هندسی شبکه المانهای مشاهداتی به چه نحوی باید اندارهگیری شوند، زوایا با چه دقتی و در چند کوپل باید مشاهده شوند؟ طولها چطور؟ و… .
در واقع قبل از عزیمت به محل و در دفتر کار، لازم است در مورد این سؤالات جواب درست بدست آید که این مهم در مرحلهی پیش-پردازش و طراحی شبکه میسر میگردد.
پیش-پردازش بنا به تعریفی عبارتست از: شبیهسازی نحوهی توزیع خطا مشاهدات به خطا در نتایج. بنابراین پیش-پردازش در هنگام طراحی و قبل از شروع کار نقشهبرداری زمینی به وقوع میپیوندد تا بتوان با توجه به دقت مورد نظر، شکل هندسی شبکه (مدل ریاضی مشاهدات) و نوع مشاهدات را در این مرحله مشخص کرد یعنی اینکه دستور کار ایجاد شبکه، اندازهگیری مشاهدات کاملاً معلوم شده و با برنامهریزی دقیق نسبت به اعزام اکیپ و جمعآوری مشاهدات موردنیار اقدام میشود. با فرض اینکه تمام مشاهدات مستقل از هم هستند و متأثر از خطای دستگاهی یا سیستماتیک نمیباشند و تنها خطاهای اتفاقی وجود دارد، پیش-پردازش شرح داده میشود.
طراحی شبکه:
در هر پروژه نقشهبرداری، یکسری نقاط رفرانس به عنوان نقاط مبنا یا نقاط رفرانس لازم است ایجاد شود. نیاز به این نقاط در همهی کارهای نقشهبرداری از تهیهی نقشهی توپوگرافی و احداث سازههای دقیق مثل سد و نیروگاه گرفته تا کنترل جابجایی و تغییر شکل سازههای بزرگ، وجود دارد. این نقاط تشکیل شکل هندسیای میدهند که به آن شبکه یا پلیگون گفتهمیشود. با توجه به اهداف موردنظر در تشکیل شبکه، شبکه نقاط مبنا دارای دقتهای متفاوت خواهد بود. مثلاً شبکهای که برای برداشت توپوگرافی ایجاد شده با شبکهای که برای پیادهسازی سازههای یک پروژه صنعتی ایجاد میشود فرق داشته و هر کدام دقت خاص خود میباشد.
دقیقترین نوع شبکههای نقاط رفرانس در نقشهبرداری به شبکههای ژئودتیکی گفته میشود که به منظور پیادهنمودن دقیق سازهها و همچنین برای کنترل مداوم و پیوستهی مقدار جابجاییها و تغییر شکلهای سازههای کوچک و بزرگ، کاربرد دارند.
برای اینکه شبکهای دقیق ایجاد شود تا بتواند دقت مورد نیاز را تأمین نماید، لازم است این شبکه طراحی شود. طراحی شبکه در واقع برنامهریزی برای داشتن بهترین هندسه از نقاط شبکه و نیز مطمئنترین نوع مشاهده برای رسیدن به دقت مورد نظر میباشد.
همانطور که گفته شد برای هر پروژهای نیاز به تعداد و دقتهای مختلفی برای نقاط شبکه میباشد، برای رسیدن به این خواستهها، بایستی طراحی شبکه انجام شود تا بهینهترین شکل هندسی شبکه و نیز نوع مشاهدات انتخاب گردد. مثلاً اگر هدف ایجاد یک شبکهی میکروژئودزی برای تعیین میزان جابجایی یک سازه مثل سد باشد، آنگاه برای رسیدن به آن هدف باید اطمینان حاصل نمود که شبکه موردنظر قبل از پیاده شدن و انجام مشاهدات کارایی موردنظر را داشته و میتوان با استفاده از آن شبکه، مثلاًحرکات احتمالی میلیمتری سازه را اندازهگیری نمود.
موضوع طراحی شبکه را باید در دو بحث جداگانه مورد بررسی قرار داد که این دو بحث عبارتست از:
۱٫ نحوه و مراحل طراحی شبکه:
برای شروع مراحل اجرایی طراحی شبکه یادآور میشود که ماتریس واریانس_کوواریانس نتایج حاصل از سر شکنی عبارتست از:
که در این فرمول، ماتریس ضرایب(A) شکل هندسی شبکه و همچنین نوع و تعداد مشاهدات را در برداشته و ماتریس CL دقت مشاهدات را نمایان میسازد.
طراحی شبکه را میتوان با یک تقسیمبندی خاصی در مراحل زیر انجام داد:
الف – طراحی مرتبهی صفر یا مسأله تعریف Datum:
هدف از این مرحله تعیین سیستم مختصات است. سیستم مختصات شبکه با استفاده از نقاطی که در آن شبکه ثابت فرض میشود تعریف میشود، یعنی با فرض ثابت بودن دو نقطه از شبکه در واقع مبدأ مختصات و همچنین توجیه سمت و جهت و نیز مقیاس شبکه، تعریف میشود. در این مرحله موضوع بحث اینست که کدام نقاط از شبکه میتواند بهترین سیستم مختصات را مشخص نماید، یا در واقع کدام نقاط ثابت فرض شود تا جواب بهتری به دست آید. برای رسیدن به این هدف، در این مرحله شکل شبکه و دقت مشاهدات را ثابت فرض نموده و تنها المان ثوابت در ماتریسA تغییر داده میشود و با نقاطی که ثابت فرض شدهاند، ماتریس ضرایب A تشکیل داده شده و مقدار ، محاسبه میشود و Trace ماتریس را محاسبه نموده(مجموع اعداد روی قطر اصلی ماتریس ) و در هر فرضی که مقدار Trace آن کوچکتر باشد و یا بیضی خطای مطلق کوچکتری را ارائه نماید، آن فرض را بهعنوان Datum در نظر گرفته و همان نقاط را ثابت فرض مینماییم. بنابراین در این مرحله با استفاده از روش آزمون و خطاماتریس A را تغییر میدهند تا به نتیجه مطلوب رسند. البته برای آزمودن همیشهtrace در نظر گرفته نمیشود و برخی مواقع از محکهای دیگری همچون norm یا دترمینان و … استفاده مینمایند.
ب – طراحی مرتبهی یک یا مسأله شکل شبکه Configuration:
در این مرحله هدف تعیین شکل هندسی شبکه است. یعنی با تغییر محل ایستگاههای شبکه و اضافه یا کاستن از مشاهدات، به بهترین شکل هندسی از شبکه میرسند، بهطوریکه دقت مورد درخواست را داشته باشد.
در واقع در این مرحله کلیات ماتریس A نهایی خواهد شد و با ثابت فرض نمودن محل نقاط شبکه را جابجا نموده و نیز تعداد و نوع مشاهدات را تعویض نموده و در هر مرحله ماتریس A محاسبه و به دست میآید و Trace آن محاسبه و در نهایت کوچکترین Trace انتخاب میشود. البته در عمل محل نقاط شبکه را نمیتوان در هر جایی در نظر گرفت چرا که برای این کار محدودیت شکل عوارض زمین وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. بنابراین در این مرحله علاوه بر جابجایی در نقاط شبکه، نوع و تعداد مشاهدات را تغییر داده و در نهایت بعد از امتحان حالتها و شکلهای مختلف، بهترین و عملیترین حالت انتخاب میشود. در این مرحله کلیات ماتریس ضرایب(A) نهایی میشود.
پ – طراحی مرتبهی دو یا تعیین وزن مشاهدات:
در دو مرحلهی قبل شکل شبکه و سیستم مختصات آن و نیز نوع مشاهدات و تعداد آنها با نهایی شدن ماتریس ضرایب(A)، مشخص شدهاند. در این مرحله باید دید که مشاهدات با چه دقتی اندازهگیری شوند تا مورد نیاز و مورد نظر حاصل آید، یعنی در این مرحله با ثابت فرض کردن ماتریس A ، تنها ماتریس را با توجه به امکانات دستگاهی تغییر داده و را در هر مرحله محاسبه نموده و با محاسبهی المانهای بیضیهای خطای مطلق و نسبی نقاط شبکه در هر مرحله، بهترین جواب انتخاب میشود اما محدودیتهای دستگاهی باید در نظر گرفته شود. در واقع در این مرحله نوع دستگاهها و روش انجام مشاهدات و همچنین تعداد تکرار مشاهدات مثل کوپلهای زوایا مشخص میشود.
همانطور که دیده میشود این مرحله با مرحلهی ب ارتباط نزدیکی دارد، ممکن است با افزایش یک مشاهده در مرحلهی ب بتوان دقت تعداد دیگری از مشاهدات را در مرحلهی پ کاهش داد و از نظر اقتصادی شبکه را سود بخش نمود.
ت – طراحی مرتبهی سه یا Densification:
هدف این مرحله که آخرین مرحله میباشد بهینهسازی شبکه است و در واقع ترکیبی از طراحی مرتبهی یک و دو میباشد. در این مرحله در نظر گرفته میشود که آیا با انتخاب نقطهی جدید و یا مشاهدات جدید میتوان شبکه را تقویت کرد و برای این منظور حالتهای مختلف بررسی شده و از نظر اقتصادی نیز آنالیزهای مورد نظر به انجام میرسد. بعد از اتمام این مرحله، بهترین شکل شبکه و بهترین نوع مشاهدات و مطمئنترین نوع دستگاهها مشخص میشود.
۱٫ معیار های طراحی شبکه (Network design criteria) :
برای انجام طراحی شبکه به طور کلی تعیین سه مسأله به عنوان معیارهای تعیین کننده در طراحی حائز اهمیت میباشد که عبارتند از : معیارهای دقت شبکه، معیارهای اطمینان برای شبکه و معیارهای حساسیت شبکه.
معیارهای دقت شبکه از روی ماتریس وریانس_کووریانس پارامترهای مجهول شبکه تعیین میگردد و به دو دسته دقت کل شبکه و دقت منطقهای شبکه تقسیمبندی میشود، قابلیت اطمینان، به بحث در مورد قدرت تشخیص و ردیابی اشتباهات احتمالی در مشاهدات شبکه میپردازد و به دو بخش قابلیت اطمینان داخلی و قابلیت اطمینان خارجی تفکیک میگردد. معیار دیگر، حساسیت شبکه نسبت به جابجایی در یک سری از جهات خاص میباشد که بیشترین احتمال برای جابهجایی آنها وجود داشته باشد.حساسیت در مرحلهای مورد بحث قرار میگیرد که احتمال تغییر شکل و جابجایی شبکه وجود داشته باشد و یا اینکه بخواهند یک شبکه پویا(Dynamic network)را مورد بررسی قرار دهند. البته معیارهای دیگری نیز توسط ونیچک و کراکوفسکی برای طراحی شبکه مطرح گردیدهاست که به عناصر توانمندی شبکه (Network robustness elements) معروف هستند.
v معیارهای برآورد دقت کل در شبکههای ژئودتیک:
برای برآورد دقت کل در یک شبکه از دو معیار ممکن است استفاده شود یکی مجموع عناصر قطری ماتریس وریانس_کووریانس مجهولات است:) trace(و دیگری نسبت بزرگترین مقدار ویژه ماتریس بر کوچکترین مقدار ویژه ماتریس فوق میباشد. هر دو تعریف وابسته به سیستم مختصات هستند و با تغییر سیستم مختصات شبکه مقادیر آنها فرق خواهد کرد زیرا که برآورد کنندههای آنها از نوع کمیتهای (Inestimable) هستند. معیارهای برآورد دقت کل برای یک شبکه، تعریف کاملی از چگونگی و کیفیت دقت پارامترهای برآورد شده ارائه نمیکنند و هر کدام از آنها دارای نقاط ضعفی میباشند که این امر باعث میشود این کمیتها در درجه اول اهمیت قرار نگیرند و به برآورد کنندههای دقت منطقهای شبکه بیشتر اهمیت داده شود.
v معیارهای برآورد دقت منطقهای در شبکههای کنترل:
دقت منطقهای شبکه به دو صورت مطلق و نسبی بیان میشود. دقت منطقهای مطلق شبکه به صورت بیضی خطای مطلق تعریف میگردد، به این صورت که فاصله اطمینان، این فاصله اطمینان به صورت معادله بیضی، برای هر یک از نقاط برآورد شده در شبکه تعریف میگردد. اگر چه بیضی خطای مطلق شمای کلی از دقت شبکه بهدست میدهد اما این کیفیت بستگی به سیستم مختصات دارد. هنگامی که سیستم مختصات یک شبکه تغییر کند، ملاحظه میگردد که بیضیهای خطای مطلق برای نقاط شبکه تغییر میکند، به اینصورت که هر چه از مبدأ دور شوند ابعاد بیضیهای خطای مطلق بزرگ و بزرگتر میشود و با تغییر مبدأ از نقطهای به نقطه دیگر در شبکه همین اتفاق تکرار میگردد و همین طور اگر آزیموت مرجع تغییر یابد، دیده میشود بیضیهای خطای مطلق متناسب با آن، مقداری دوران میکند. حتیٰ اگر سرشکنی اینرکانسترینت هم انتخاب شود ملاحظه میشود که با دور شدن از مرکز ثقل شبکه ابعاد بیضیهای خطای مطلق بزرگتر میگردد. برای اینکه معیاری از دقت داشته باشند که دارای وابستگی کمتری نسبت به تعریف سیستم مختصات مرجع باشد، دقت منطقهای نسبی را برای شبکه تعریف میکنند که به صورت بیضی خطای نسبی بیان میگردد. برای ای منظور ناحیه اطمینان نسبی را که تابعی از عناصر یک زیرماتریس از ماتریس کووریانس تفاضل مختصات نقاط شبکه میباشد، برای تفاضل مختصات هر دو نقطه از شبکه تعریف میکنند.
v سنجش قابلیت اطمینان:
بعد از طراحی شبکه، برای اطمینان از اینکه شبکه دارای خصوصیات مورد نظر باشد و برای تست و ارزیابی حساسیت(Sensitivity) شبکه، یکسری تستهایی باید انجام پذیرد. به همین منظور از معیارهایی نظیر قابلیت اطمینان داخلی و خارجی و همچنین عدد آزادی شبکه استفاده میشود.
تست قابلیت اطمینان شبکه:
بعد از طراحی شبکه، برای کسب اطمینان از اینکه آیا شبکه مورد نظر قبل از پیاده شدن و انجام مشاهدات، کارایی مورد نظر را دارد یا خیر، آیا به جواب با دقت مورد نظر میرسد یا نه، شبکه را میتوان مورد تست و ارزیابی قرار داد.
الف – قابلیت اطمینان داخلی شبکهInternal Reliability:
قابلیت اطمینان یک شبکه کنترل عبارتست از توانایی آن شبکه برای کشف خطاهای سیستماتیک با استفاده از تست فرضیه صفر با سطح اطمینان و سطح توانایی ، یا بهعبارت دیگر، قابلیت اطمینان داخلی شبکه، برآوردی از بزرگترین خطایی است که از طریق تست باقیماندهها اشتباه تلقی نخواهد شد یعنی برآورد آخرین حد خطای مشاهدات قابل قبول در تست میباشد. این پارامترها را میتوان در مرحلهی طراحی شبکه محاسبه نمود. میزان بزرگترین خطای غیرقابل تشخیص در تست باقیماندهها را بهصورت زیر میتوان ارائه نمود:
: انحراف معیار مشاهده i ام
: انحراف معیار باقیماندهیi ام
ب _ قابلیت اطمینان خارجیExternal Reliability:
بهطور کلی نمیتوان انتظار داشت که همواره یک شبکه با قابلیت اطمینان داخلی همگن نتایج خوبی داشته باشد چرا که باید اثر Blunder هایی(اشتباه) که در مدل کشف نمیشوند، بر مجهولات(مختصات محاسبه شده نقاط) بررسی شود.
قابلیت اطمینان خارجی برآوردی از اثر بزرگترین اشتباه کشف نشده بر روی پارامترهای حاصل از سرشکنی است.
فرض شود که یک اشتباه در محاسبهی وجود دارد :
:خطای غیرتصادفی
: خطای تصادفی با توزیع نرمال
که در این رابطه اثر اشتباه در مشاهدهi ام را نشان میدهد.
ج _ عدد آزادی Redundancy Number:
از معیارهای دیگر در سنجش قابلیت اطمینان شبکه، عدد آزادی است. عدد آزادی مشاهده i ام از رابطه زیر محاسبه میشود:
اعداد آزادی، عناصر قطری ماتریس فوق میباشد.
شبکه قابل اطمینان (یا بهعبارت دیگر مشاهده قابل اطمینان در شبکه) شبکهای است که اعداد آزادی آن به عدد یک نزدیک باشد و همچنین اعداد آزادی مشاهدات تقریباً با هم برابر باشد. مشاهدهای که دارای عدد آزادی یک باشد، شبکه آن را کاملاً کنترل میکند و واریانس باقیمانده متناظر آن برابر واریانس مشاهده خواهد بود و واریانس مشاهده سرشکن شده صفر خواهد بود یعنی به تصحیح واقعی دستیافتهاند و برعکس مشاهدهای که عدد آزادی آن صفر باشد، مشاهدهای است که شبکه هیچگونه کنترلی بر آن ندارد. در حالت کلی درجه آزادی شبکه برابر است با:
یعنی مجموع اعداد آزادی مشاهدات برابر با درجه آزادی شبکه است که این میتواند کنترلی بر محاسبات باشد. با داشتن اعداد آزادی مشاهدات و تعداد نقاط شبکه، میتوان تعداد مشاهدات لازم و کافی را بهدست آورد.
در مرحله طراحی شبکه با توجه به دقت موردنیاز شکل هندسی شبکه و بقیه موارد تعیین شد با در نظر گرفتن و معلوم بودن این اطلاعات و فراهم آوردن دستگاهها و ابزار مورد نظر که تأمین کنندهی دقت هستند، شبکه میکروژئودزیی طراحی شده، اجرا و پیاده میشود.
منبع: شهرسازی آنلاین
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.